confirmed، مدیران
۳۷٬۰۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
== نام حضرت ابراهیم == | == نام حضرت ابراهیم == | ||
شکلهای گوناگون نام ابراهیم در منابع دینی و غیر دینی با افزایش، ادغام، یا جابجایی حروف و هجاها میتواند حاکی از شهرت و رواج آن در منطقه هلال خصیب باشد. شکل ابرام در نخستین موضعی که عهد عتیق به آن اشاره کرده <ref>پید، ۱۱: ۲۶</ref>، همچون نامهای یعقوب و یوسف در سدههای ۲۰ و ۱۹قم، در میان آموریها و سایر اقوام منطقه دیده شده است | شکلهای گوناگون نام ابراهیم در منابع دینی و غیر دینی با افزایش، ادغام، یا جابجایی حروف و هجاها میتواند حاکی از شهرت و رواج آن در منطقه هلال خصیب باشد. شکل ابرام در نخستین موضعی که عهد عتیق به آن اشاره کرده<ref>پید، ۱۱: ۲۶</ref>، همچون نامهای یعقوب و یوسف در سدههای ۲۰ و ۱۹قم، در میان آموریها و سایر اقوام منطقه دیده شده است<ref>البرایت، ۳؛ سوسه، ۲۳۳</ref>. | ||
جوالیقی نیز شکلهای <big>اِبراهام</big>، <big>اِبراهْم</big>، <big>اِبراهِم</big> را ذکر کرده و آنرا نامی کهن و غیر عربی دانسته است | جوالیقی نیز شکلهای<big>اِبراهام</big>، <big>اِبراهْم</big>، <big>اِبراهِم</big> را ذکر کرده و آنرا نامی کهن و غیر عربی دانسته است<ref>المعرب، ۱۳</ref>. ظاهراً کهنترین منبعی که این نام را به شکل ابراهیم ضبط کرده [[قرآن|قرآن]] است. | ||
== معنای ابراهیم == | == معنای ابراهیم == | ||
درباره معنای <big>اَبرام</big> نخستین بخش آن (اَب) به معنای پدر لغتی سامی است. همچنین دومین بخش رابه معنای دوست داشتن و یا به معنای بلند مرتبه یا عالی دانستهاند. بر این مبنا، معنای پدر عالی یا متعالی را برای اَبرام نمیتوان نامحتمل شمرد <ref>جودائیکا، همانجا</ref>. همچنین معنایی که برای <big>اَبراهام</big> (شکل گویشی آن: اَوْرَهام) - پدر امتهای بسیار - آمده است گویا فقط ریشه عامیانه دارد، اگرچه میتواند با «رُهام» عربی به معنای کثیر و بیشمار همریشه باشد. اما معانی و شکل های دیگری هم که برای ابراهیم آوردهاند، درست نمینماید. به عنوان نمونه نووی از قول ماوردی، معنای آن را در سریانی پدر رحیم آورده و وهببن منبه، اَبْرهه را صورت حبشی ابراهیم و به معنای سپید چهره دانسته است که چنین معنایی صحیح به نظر نمیرسد | درباره معنای <big>اَبرام</big> نخستین بخش آن (اَب) به معنای پدر لغتی سامی است. همچنین دومین بخش رابه معنای دوست داشتن و یا به معنای بلند مرتبه یا عالی دانستهاند. بر این مبنا، معنای پدر عالی یا متعالی را برای اَبرام نمیتوان نامحتمل شمرد<ref>جودائیکا، همانجا</ref>. همچنین معنایی که برای<big>اَبراهام</big> (شکل گویشی آن: اَوْرَهام) - پدر امتهای بسیار - آمده است گویا فقط ریشه عامیانه دارد، اگرچه میتواند با «رُهام» عربی به معنای کثیر و بیشمار همریشه باشد. اما معانی و شکل های دیگری هم که برای ابراهیم آوردهاند، درست نمینماید. به عنوان نمونه نووی از قول ماوردی، معنای آن را در سریانی پدر رحیم آورده و وهببن منبه، اَبْرهه را صورت حبشی ابراهیم و به معنای سپید چهره دانسته است که چنین معنایی صحیح به نظر نمیرسد<ref>نووی ص ۱۳۶</ref>. | ||
== خاندان و خاستگاه حضرت ابراهیم == | == خاندان و خاستگاه حضرت ابراهیم == | ||
بنابر روایت عهد عتیق ابراهیم به قبایل آرامی که از [[جزیرة العرب]] به کرانههای [[فرات]] کوچیده بودند نسب میبرد <ref>سوسه، ۲۵۲</ref>. برخی از محققان، نیاکان ابراهیم را از آموریانی دانستهاند که از جزیره عربی به عراق تاختند <ref>کلر، همانجا</ref>. آرامی ها، در حرّان نزدیک به سرچشمههای رود بلیخ و خابور مستقر بودند و ظاهراً در اواسط نیمه دوم هزاره سوم قم، به سبب رونقی که در شهر اور پدید آمده بود، گروههایی از آنان به آن شهر مهاجرت کرده بودند؛ اما هنگامی که اور با هجوم قبایل آموری و حملات عیلامی ها ویران شد، آرامیان مهاجر دوباره به موطن اصلی خود بازگشتند. پدر ابراهیم در رأس یکی از خاندانهایی قرار داشت که در این مهاجرت از اور رهسپار حرّان شدند <ref>اپشتاین، ۱۱؛ سوسه، ۴۴۶</ref>. با توجه به آنچه باستانشناسان درباره هجرت آرامیان گفتهاند، میتوان دریافت که خاندان ابراهیم در اوایل هزاره دوم قم به این منطقه کوچ کردهاند <ref>سوسه، ۲۵۲</ref>. مورخان و نویسندگان متقدم نیز از حرّان به عنوان موطن پدر ابراهیم سخن راندهاند | بنابر روایت عهد عتیق ابراهیم به قبایل آرامی که از [[جزیرة العرب]] به کرانههای [[فرات]] کوچیده بودند نسب میبرد<ref>سوسه، ۲۵۲</ref>. برخی از محققان، نیاکان ابراهیم را از آموریانی دانستهاند که از جزیره عربی به عراق تاختند<ref>کلر، همانجا</ref>. آرامی ها، در حرّان نزدیک به سرچشمههای رود بلیخ و خابور مستقر بودند و ظاهراً در اواسط نیمه دوم هزاره سوم قم، به سبب رونقی که در شهر اور پدید آمده بود، گروههایی از آنان به آن شهر مهاجرت کرده بودند؛ اما هنگامی که اور با هجوم قبایل آموری و حملات عیلامی ها ویران شد، آرامیان مهاجر دوباره به موطن اصلی خود بازگشتند. پدر ابراهیم در رأس یکی از خاندانهایی قرار داشت که در این مهاجرت از اور رهسپار حرّان شدند<ref>اپشتاین، ۱۱؛ سوسه، ۴۴۶</ref>. با توجه به آنچه باستانشناسان درباره هجرت آرامیان گفتهاند، میتوان دریافت که خاندان ابراهیم در اوایل هزاره دوم قم به این منطقه کوچ کردهاند<ref>سوسه، ۲۵۲</ref>. مورخان و نویسندگان متقدم نیز از حرّان به عنوان موطن پدر ابراهیم سخن راندهاند<ref>طبری، تاریخ، ۱/۳۴۶؛ نووی، ۱(۱)/۱۰۱</ref>. | ||
== تاریخ ولادت و زادگاه حضرت ابراهیم == | == تاریخ ولادت و زادگاه حضرت ابراهیم == | ||
درباره زمان تولد ابراهیم که در ۷۰ سالگی ترح رخ داد <ref>پید، ۱۱: ۲۶</ref>، هیچ سندی که تاریخ دقیق یا نسبتاً دقیقی ارائه دهد به دست نیامده است. امروزه بیشتر محققان، سده ۲۰قم را به عنوان تاریخ ولادت ابراهیم پذیرفتهاند و برخی از آنها رقم دقیقتر ۱۹۹۶قم را ذکر کردهاند | درباره زمان تولد ابراهیم که در ۷۰ سالگی ترح رخ داد<ref>پید، ۱۱: ۲۶</ref>، هیچ سندی که تاریخ دقیق یا نسبتاً دقیقی ارائه دهد به دست نیامده است. امروزه بیشتر محققان، سده ۲۰قم را به عنوان تاریخ ولادت ابراهیم پذیرفتهاند و برخی از آنها رقم دقیقتر ۱۹۹۶قم را ذکر کردهاند<ref>هاکس، ۴؛ قس: سوسه، ۲۵۰، ۲۵۱</ref>. | ||
اختلاف درباره محل تولد ابراهیم نیز بسیار است. با آنکه از عهد عتیق برمیآید که ابراهیم در اورِ کلدانیان متولد شده است <ref>پید، ۱۱: ۲۸-۳۰</ref>، ولی برخی زادگاه او را الورکاء (اوروک) و بسیاری از منابع اسلامی شهر کوثی که خرابههای آن امروزه به نام تل ابراهیم مشهور است، دانستهاند <ref>طبری، تاریخ، ۱/۲۵۲؛ یاقوت، ذیل کوثی</ref>؛ و [[ابن بطوطه]] (ص ۱۰۱) از محلی به نام بُرص میان حله و بغداد (برس یا برس نمرود، در محل بابل کنونی) در عراق یاد کرده که گقتهاند زادگاه ابراهیم بوده است. از حرّان هم به عنوان مولد ابراهیم یاد شده است | اختلاف درباره محل تولد ابراهیم نیز بسیار است. با آنکه از عهد عتیق برمیآید که ابراهیم در اورِ کلدانیان متولد شده است<ref>پید، ۱۱: ۲۸-۳۰</ref>، ولی برخی زادگاه او را الورکاء (اوروک) و بسیاری از منابع اسلامی شهر کوثی که خرابههای آن امروزه به نام تل ابراهیم مشهور است، دانستهاند<ref>طبری، تاریخ، ۱/۲۵۲؛ یاقوت، ذیل کوثی</ref>؛ و [[ابن بطوطه]] (ص ۱۰۱) از محلی به نام بُرص میان حله و بغداد (برس یا برس نمرود، در محل بابل کنونی) در عراق یاد کرده که گقتهاند زادگاه ابراهیم بوده است. از حرّان هم به عنوان مولد ابراهیم یاد شده است<ref>ثعلبی، ۷۲</ref>. با این همه غالب محققان معاصر برآنند که اور، مولد و محل رشد ابراهیم بوده است. | ||
== نام پدر حضرت ابراهیم == | == نام پدر حضرت ابراهیم == | ||
اما درباره نام پدر ابراهیم میان عهدین و قرآن ، و به تبع آنها میان مفسران اختلاف هست. در عهد عتیق این نام، ترح ضبط شده و در قرآن آزر آمده است | اما درباره نام پدر ابراهیم میان عهدین و قرآن ، و به تبع آنها میان مفسران اختلاف هست. در عهد عتیق این نام، ترح ضبط شده و در قرآن آزر آمده است<ref> انعام/سوره۶، آیه۷۴</ref>. | ||
مفسران و لغتشناسان واژه آزر را واژهای بیگانه و معرّب دانستهاند <ref>جوالیقی، موهوب، المعرب، ج۱، ص۱۵، به کوشش احمد محمد شاکر، تهران، ۱۹۶۶م</ref> و امروزه این نظر در میان شرق شناسان رواج یافته که محتملاً این کلمه صوت تحریف شده اِلِعاذار (العاذر، الیعزر) عبری است که بنابر عهد عتیق، نام خادم ابراهیم بوده است اما اختلاف موارد در تفاسیر نیز چنان است که برخی از | مفسران و لغتشناسان واژه آزر را واژهای بیگانه و معرّب دانستهاند<ref>جوالیقی، موهوب، المعرب، ج۱، ص۱۵، به کوشش احمد محمد شاکر، تهران، ۱۹۶۶م</ref> و امروزه این نظر در میان شرق شناسان رواج یافته که محتملاً این کلمه صوت تحریف شده اِلِعاذار (العاذر، الیعزر) عبری است که بنابر عهد عتیق، نام خادم ابراهیم بوده است اما اختلاف موارد در تفاسیر نیز چنان است که برخی از آنها دلالت بر این دارد که آزر نام پدر است و برخی دیگر این احتمال را نفی میکنند. بسیاری از مفسران و مورخان، نام پدر ابراهیم را تارح ذکر کرده<ref> ابن هشام، عبدالملک، السیرةالنبویة، ج۱، ص۳، به کوشش مصطفی السقاء و دیگران، بیروت، داراحیاء التراث العربی</ref> و نام آزر در قرآن را که به روایتی خود پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله آنرا تأیید کرده است<ref> بخاری، ابوعبدالله، صحیح، ج۴، ص۱۳۹، قاهره، ۱۳۱۴ق</ref>، به وجوهی توجیه کردهاند. | ||
برخی آزر را به معنای یار و انباز دانستهاند، و درین صورت آیه «واِذْقالَ اِبراهیمٌ لِاَبیهِ آزَرَ اَتَتَّخِذُ اَسْناماً... | برخی آزر را به معنای یار و انباز دانستهاند، و درین صورت آیه «واِذْقالَ اِبراهیمٌ لِاَبیهِ آزَرَ اَتَتَّخِذُ اَسْناماً...<ref> انعام/سوره۶، آیه۷۴</ref>» | ||
اشاره به آنست که پدر ابراهیم در پرستش بتها یار و انباز قوم بود. برخی دیگر آزر را نام بتی دانستهاند که پدر ابراهیم آن را میپرستیده است، و در آیه مذکور <big>اصناماً</big> را بدل از آن گرفتهاند | اشاره به آنست که پدر ابراهیم در پرستش بتها یار و انباز قوم بود. برخی دیگر آزر را نام بتی دانستهاند که پدر ابراهیم آن را میپرستیده است، و در آیه مذکور <big>اصناماً</big> را بدل از آن گرفتهاند<ref>میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۳، ص۴۰۲، به کوشش علی اصغر حکمت، تهران، ۱۳۶۱ش</ref>. | ||
بعضی نیز تارح را نام پدر و آزر را نام عموی ابراهیم دانستهاند و متذکر شدهاند که عرب، عنوان اب را بر عمو نیز اطلاق میکرده است، چنانکه در قرآن اسماعیل پدر یعقوب نامیده شده است. ظاهراً این سخن اخیر بیشتر بدان جهت ابراز شده است که براساس حدیثی از پیامبر، همه نیاکان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله موحد بودهاند '''نَقَلَنی اللّهُ مِن اَصلابِ الطّاهرینِ الی اَرحامِ الطّاهراتِ'''. هم از اینروست که طوسی پس از ذکر این معنی که نسب شناسان نام پدر ابراهیم را تارح گفتهاند، افزوده است که آزر جد مادری ابراهیم بوده است. | بعضی نیز تارح را نام پدر و آزر را نام عموی ابراهیم دانستهاند و متذکر شدهاند که عرب، عنوان اب را بر عمو نیز اطلاق میکرده است، چنانکه در قرآن اسماعیل پدر یعقوب نامیده شده است. ظاهراً این سخن اخیر بیشتر بدان جهت ابراز شده است که براساس حدیثی از پیامبر، همه نیاکان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله موحد بودهاند '''نَقَلَنی اللّهُ مِن اَصلابِ الطّاهرینِ الی اَرحامِ الطّاهراتِ'''. هم از اینروست که طوسی پس از ذکر این معنی که نسب شناسان نام پدر ابراهیم را تارح گفتهاند، افزوده است که آزر جد مادری ابراهیم بوده است. | ||
== کودکی حضرت ابراهیم == | == کودکی حضرت ابراهیم == | ||
مادر حضرت ابراهیم را از ترس نمرودیان که هر نوزادی را به قتل میرساندند داخل غاری که در نزدیکی خانهاش بود میگذارد. نوزاد در یک روز به اندازه کسی که در یک ماه بزرگ میشود رشد میکند و بعد از سپری شدن ۱۵ ماه مادرش او را شبانه از غار بیرون میآورد | مادر حضرت ابراهیم را از ترس نمرودیان که هر نوزادی را به قتل میرساندند داخل غاری که در نزدیکی خانهاش بود میگذارد. نوزاد در یک روز به اندازه کسی که در یک ماه بزرگ میشود رشد میکند و بعد از سپری شدن ۱۵ ماه مادرش او را شبانه از غار بیرون میآورد<ref> محمد بن جریر، طبری، تاریخ امم والملوک، ج۱، ص۱۶۴، بیروت، مؤسسه اعلمی للمطبوعات۱۴۰۳ق</ref>. | ||
== ازدواج و فرزندان حضرت ابراهیم == | == ازدواج و فرزندان حضرت ابراهیم == | ||
همسر نخستینِ ابراهیم ساره است و ابراهیم(علیه السلام) بنا به نقل تورات در اور کلدانیان با او ازدواج نمود | همسر نخستینِ ابراهیم ساره است و ابراهیم (علیه السلام) بنا به نقل تورات در اور کلدانیان با او ازدواج نمود<ref>پیدایش، ۱۱: ۲۹، متن عبری؛ قس: ترجمه فارسی که تارح آمده</ref>. از [[تورات]] برمیآید که او خواهر ناتنی ابراهیم بوده است<ref> پیدایش، ۲۰: ۱۲، متن عبری؛ قس: ترجمه فارسی که تارح آمده</ref>؛ اما مطابق با روایات [[شیعه]] ساره دختر خاله ابراهیم و خواهر [[لوط (علیه السلام)]] بوده است<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۷، ص۲۲۹؛ عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۲۵۴</ref>. برطبق یکی از این روایات ابراهیم (علیه السلام) در کوثا با او ازدواج نمود و او صاحب مال فراوانی بود که پس از ازدواج حضرت ابراهیم با او به تملک ابراهیم (علیه السلام) درآمد و حضرت ابراهیم آنها را زیادتر نمود؛ به نحوی که در منطقه زندگی او کسی بهاندازه او مال و حشم نداشت<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۷، ص۲۲۹</ref>. | ||
ابراهیم از ساره فرزنددار نمیشد؛ از این رو ساره کنیز خود [[هاجر]] را به او بخشید و ابراهیم از او صاحب فرزندی به نام اسماعیل شد | ابراهیم از ساره فرزنددار نمیشد؛ از این رو ساره کنیز خود [[هاجر]] را به او بخشید و ابراهیم از او صاحب فرزندی به نام اسماعیل شد<ref>ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۰۱</ref>. ابراهیم پس از چند سال از ساره هم صاحب فرزند شد که نام او را اسحاق گذاشتند. تولد اسحاق ۵ یا ۱۳ سال بعد از اسماعیل دانسته شده است<ref>مسعودی، إثبات الوصیة، ۱۳۸۴ش، ص۴۱-۴۲</ref>. بنا به برخی نقلها هنگام تولد اسحاق ابراهیم (علیه السلام) بیش از ۱۰۰ سال داشته و ساره ۹۰ ساله بوده است<ref>مسعودی، إثبات الوصیة، ۱۳۸۴ش، ص۴۶</ref> و طبق نقلی دیگر اسحاق سی سال بعد از اسماعیل متولد شد و ابراهیم (علیه السلام) در آن زمان ۱۲۰ سال داشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۱</ref>. | ||
گفتهاند ابراهیم(علیه السلام) پس از در گذشت ساره با دو زن دیگر ازدواج کرد که از یکی صاحب ۴ پسر و از دیگری صاحب ۷ پسر شد و مجموع فرزندان او به ۱۳ پسر رسید | گفتهاند ابراهیم (علیه السلام) پس از در گذشت ساره با دو زن دیگر ازدواج کرد که از یکی صاحب ۴ پسر و از دیگری صاحب ۷ پسر شد و مجموع فرزندان او به ۱۳ پسر رسید<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۱</ref>. | ||
== حضرت ابراهیم و دعوت به یکتاپرستی == | == حضرت ابراهیم و دعوت به یکتاپرستی == | ||
به روایت [[قرآن|قرآن مجید]] ابراهیم با ابطال پرستش اجرام آسمانی که در آن هنگام رایج بود مردم را به پرستش خدای یگانه دعوت کرد | به روایت [[قرآن|قرآن مجید]] ابراهیم با ابطال پرستش اجرام آسمانی که در آن هنگام رایج بود مردم را به پرستش خدای یگانه دعوت کرد<ref> انعام/سوره۶، آیه۷۶-۷۹</ref>. | ||
این روایت قرآنی بیآنکه در عهد عتیق از آن نشانی باشد، در میان [[یهود]] معروف بوده و یوسفوس بدان اشاره کرده، و در کتب یهودی دورههای بعد نیز دیده میشود. بعضی از روایتها حاکی از آن است که این واقعه به هنگام مناقشه ابراهیم با قوم خود روی داد و در واقع اظهار اعتقاد ابراهیم به اجرام آسمانی و سپس رویگردانی وی از آنها برای متوجه ساختن قوم به بیاعتبار بودن این آیین و متوجه ساختن آنها به وحدانیت خداوند بوده است | این روایت قرآنی بیآنکه در عهد عتیق از آن نشانی باشد، در میان [[یهود]] معروف بوده و یوسفوس بدان اشاره کرده، و در کتب یهودی دورههای بعد نیز دیده میشود. بعضی از روایتها حاکی از آن است که این واقعه به هنگام مناقشه ابراهیم با قوم خود روی داد و در واقع اظهار اعتقاد ابراهیم به اجرام آسمانی و سپس رویگردانی وی از آنها برای متوجه ساختن قوم به بیاعتبار بودن این آیین و متوجه ساختن آنها به وحدانیت خداوند بوده است<ref>طوسی، محمد، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۸۶، بیروت، داراحیاء التراث العربی</ref>. | ||
چنانکه به گفته مسعودی، [[ساره]] همسر ابراهیم و لوط برادرزادهاش پسر هاران، نخستین کسانی بودند که به وی | چنانکه به گفته مسعودی، [[ساره]] همسر ابراهیم و لوط برادرزادهاش پسر هاران، نخستین کسانی بودند که به وی گرویدند<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۵۷، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، ۱۳۸۵ق</ref>، و به گقته فان سترس ابراهیم خود گویا نخستین کسی بود که از این طریق به یکتاپرستی گرایش یافت. | ||
== نبوت، امامت حضرت ابراهیم == | == نبوت، امامت حضرت ابراهیم == | ||
در آیاتی چند از قرآن، از [[نبوت]] حضرت ابراهیم و دعوت او به [[توحید]] سخن آمده است | در آیاتی چند از قرآن، از [[نبوت]] حضرت ابراهیم و دعوت او به [[توحید]] سخن آمده است<ref>سوره مریم، آیه۴۱تا۴۸ - سوره انبیاء، آیه ۵۱تا۵۷ - سوره شعراء، آیه ۶۹تا۸۲ - سوره صافات، آیه ۸۳تا۱۰۰ - سوره زخرف، آیه ۲۶و۲۷ - سوره ممتحنه، آیه۴ - سوره عنکبوت، آیه ۱۶تا۲۵</ref>. همچنین در آیه ۳۵ سوره احقاف از پیامبران اولوالعزم نام آمده است که طبق روایات، ابراهیم از جملهٔ آنان و دومین پیامبر اولوالعزم پس از حضرت نوح (علیه السلام) است<ref>طباطبائی، المیزان، ج۱۸، ص۲۱۸</ref>. مطابق با آیه ۱۲۴ سوره بقره، خداوند حضرت ابراهیم (علیه السلام) را پس از چند امتحان به مقام [[امامت]] نصب کرد. به نظر [[علامه طباطبایی]] مقام امامت در این آیه به معنای هدایت باطنی است؛ مقامی که رسیدن به آن، لازمه برخورداری از کمال وجودی و مقام معنوی ویژهای است که پس از مجاهدتهای بسیار به دست میآید<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۲۷۲</ref>. | ||
بر اساس آیات قرآن، خداوند ابراهیم را به عنوان <big>خلیل</big> (دوست) برگزیده است | بر اساس آیات قرآن، خداوند ابراهیم را به عنوان <big>خلیل</big> (دوست) برگزیده است<ref>سوره نساء، آیه۱۲۵</ref>. از اینرو به <big>خلیل الله</big> ملقب شده است. برپایه روایاتی که در [[علل الشرایع]] نقل شده، کثرت [[سجده]]، ردنکردن خواسته دیگران و درخواست نکردن از غیرخدا، اطعام دادن و عبادت شب از دلایل انتخاب او به عنوان خلیل از سوی خدا بوده است<ref>صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۳۴و۳۵</ref>. | ||
== داستان حضرت ابراهیم از نظر قرآن == | == داستان حضرت ابراهیم از نظر قرآن == | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
آنچه از قرآن کریم درباره زندگی آن حضرت استفاده میشود این است که: ابراهیم (علیه السلام) از اوان طفولیت تا وقتی که به حد تمیز رسیده در نهانگاهی دور از جامعه خود میزیسته و پس از آن که به حد تمیز رسیده از نهانگاه خود به سوی قوم و جامعه اش بیرون شده و به پدر خود پیوسته است و دیده که پدرش و همه مردم بت می پرستند و چون دارای فطرتی پاک بود و خداوند متعال هم با ارائه ملکوت تاییدش نموده و کارش را به جایی رسانده بود که تمامی اقوال و افعالش موافق با حق شده بود، این عمل را از قوم خود نپسندید و نتوانست ساکت بنشیند. | آنچه از قرآن کریم درباره زندگی آن حضرت استفاده میشود این است که: ابراهیم (علیه السلام) از اوان طفولیت تا وقتی که به حد تمیز رسیده در نهانگاهی دور از جامعه خود میزیسته و پس از آن که به حد تمیز رسیده از نهانگاه خود به سوی قوم و جامعه اش بیرون شده و به پدر خود پیوسته است و دیده که پدرش و همه مردم بت می پرستند و چون دارای فطرتی پاک بود و خداوند متعال هم با ارائه ملکوت تاییدش نموده و کارش را به جایی رسانده بود که تمامی اقوال و افعالش موافق با حق شده بود، این عمل را از قوم خود نپسندید و نتوانست ساکت بنشیند. | ||
لاجرم به احتجاج با پدر خود <ref> در تمام مواردی که نام پدر حضرت ابراهیم علیهالسلام برده شده است، مراد عموی ایشان است</ref> پرداخته او را از پرستش بت ها منع و به توحید خدای سبحان دعوت نمود، باشد که خداوند او را به راه راست خود هدایت نموده از ولایت شیطان دورش سازد. پدرش وقتی دید ابراهیم به هیچ وجه از پیشنهاد خود دست برنمی دارد، او را از خود طرد نمود و به سنگ سارکردنش تهدید نمود. | لاجرم به احتجاج با پدر خود<ref> در تمام مواردی که نام پدر حضرت ابراهیم علیهالسلام برده شده است، مراد عموی ایشان است</ref> پرداخته او را از پرستش بت ها منع و به توحید خدای سبحان دعوت نمود، باشد که خداوند او را به راه راست خود هدایت نموده از ولایت شیطان دورش سازد. پدرش وقتی دید ابراهیم به هیچ وجه از پیشنهاد خود دست برنمی دارد، او را از خود طرد نمود و به سنگ سارکردنش تهدید نمود. | ||
ابراهیم (علیه السلام) در مقابل این تهدید و تشدید از در شفقت و مهربانی با وی تلطف کرد و چون ابراهیم مردی خوشخلق و نرم زبان بود در پاسخ پدر نخست بر او سلام کرد و سپس وعده استغفارش داد و در آخر گفت: در صورتی که به راه خدا نیاید او و قومش را ترک گفته ولی به هیچ وجه پرستش خدا را ترک نخواهد کرد | ابراهیم (علیه السلام) در مقابل این تهدید و تشدید از در شفقت و مهربانی با وی تلطف کرد و چون ابراهیم مردی خوشخلق و نرم زبان بود در پاسخ پدر نخست بر او سلام کرد و سپس وعده استغفارش داد و در آخر گفت: در صورتی که به راه خدا نیاید او و قومش را ترک گفته ولی به هیچ وجه پرستش خدا را ترک نخواهد کرد<ref>سوره مریم، آیه 41-48</ref>. | ||
از طرفی دیگر با قوم خود نیز به احتجاج پرداخته و درباره بت ها با آنان گفتگو کرد | از طرفی دیگر با قوم خود نیز به احتجاج پرداخته و درباره بت ها با آنان گفتگو کرد<ref>سوره انبیاء، آیه 51-56 و سوره شعراء آیه 69-77 و سوره صافات آیه 83-87</ref>. با اقوام دیگری هم که ستاره و آفتاب و ماه را می پرستیدند، احتجاج نمود تا این که آنان را نسبت به حق ملزم کرد و داستان انحرافش از کیش بتپرستی و ستاره پرستی در همه جا منتشر شد<ref>سوره انعام، آیه 74-82</ref>. | ||
روزی که مردم برای انجام مراسم دینی خود همه به خارج شهر رفته بودند. ابراهیم (علیه السلام) به عذر کسالت، از رفتن با آنان تخلف نمود و تنها در شهر ماند، وقتی شهر خلوت شد به بت خانه شهر درآمده و همه بت ها را خرد نمود و تنها [[بت]] بزرگ را گذاشت. وقتی مردم به شهر بازآمده و از داستان باخبر شدند در صدد جستجوی مرتکب آن برآمده سرانجام گفتند: این کار همان جوانی است که ابراهیم نام دارد. | روزی که مردم برای انجام مراسم دینی خود همه به خارج شهر رفته بودند. ابراهیم (علیه السلام) به عذر کسالت، از رفتن با آنان تخلف نمود و تنها در شهر ماند، وقتی شهر خلوت شد به بت خانه شهر درآمده و همه بت ها را خرد نمود و تنها [[بت]] بزرگ را گذاشت. وقتی مردم به شهر بازآمده و از داستان باخبر شدند در صدد جستجوی مرتکب آن برآمده سرانجام گفتند: این کار همان جوانی است که ابراهیم نام دارد. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
ابراهیم (علیه السلام) که غرضی جز شنیدن این حرف از خود آنان نداشت بیدرنگ گفت: آیا خدای را گذاشته و این بت ها را که جماداتی بیجان و بیسود و زیانند می پرستید؟ اف بر شما و بر آنچه می پرستید، آیا راستی فکر نمیکنید؟ و چیزهایی را که خود به دست خودتان می تراشید می پرستید و حاضر نیستید خدا را که خالق شما و خالق همه مصنوعات شما (یا اعمال شما) است بپرستید؟ | ابراهیم (علیه السلام) که غرضی جز شنیدن این حرف از خود آنان نداشت بیدرنگ گفت: آیا خدای را گذاشته و این بت ها را که جماداتی بیجان و بیسود و زیانند می پرستید؟ اف بر شما و بر آنچه می پرستید، آیا راستی فکر نمیکنید؟ و چیزهایی را که خود به دست خودتان می تراشید می پرستید و حاضر نیستید خدا را که خالق شما و خالق همه مصنوعات شما (یا اعمال شما) است بپرستید؟ | ||
مردم گفتند: باید او را بسوزانید و خدایان خود را یاری و حمایت کنید. به همین منظور آتشخانه بزرگی ساخته و دوزخی از آتش افروخته و در این کار برای ارضاء خاطر خدایان همه تشریک مساعی نمودند و وقتی آتش شعلهور شد ابراهیم (علیه السلام) را در آتش افکندند، خدای متعال آتش را برای او خنک گردانید و او را در شکم آتش سالم نگه داشت و توطئه کفار را باطل نمود | مردم گفتند: باید او را بسوزانید و خدایان خود را یاری و حمایت کنید. به همین منظور آتشخانه بزرگی ساخته و دوزخی از آتش افروخته و در این کار برای ارضاء خاطر خدایان همه تشریک مساعی نمودند و وقتی آتش شعلهور شد ابراهیم (علیه السلام) را در آتش افکندند، خدای متعال آتش را برای او خنک گردانید و او را در شکم آتش سالم نگه داشت و توطئه کفار را باطل نمود<ref>سوره انبیاء، آیه 56-70 و سوره صافات آیه 88-98</ref>. | ||
ابراهیم (علیه السلام) در خلال این مدت با نمرود هم ملاقات نموده و او را نیز که ادعای ربوبیت داشت مورد خطاب و احتجاج قرار داد و به وی گفت: پروردگار من آن کسی است که بندگان را زنده میکند و می میراند. نمرود از در مغالطه گفت: من نیز زنده میکنم و می میرانم، هر یک از اسیران و زندانیان را که بخواهم رها میکنم و هر که را بخواهم به قتل می رسانم. | ابراهیم (علیه السلام) در خلال این مدت با نمرود هم ملاقات نموده و او را نیز که ادعای ربوبیت داشت مورد خطاب و احتجاج قرار داد و به وی گفت: پروردگار من آن کسی است که بندگان را زنده میکند و می میراند. نمرود از در مغالطه گفت: من نیز زنده میکنم و می میرانم، هر یک از اسیران و زندانیان را که بخواهم رها میکنم و هر که را بخواهم به قتل می رسانم. | ||
ابراهیم(علیه السلام) به بیان صریحترین که راه مغالطه را بر او مسدود کند، احتجاج نمود و گفت: خدای متعالی آن کسی است که آفتاب را از مشرق بیرون میآورد، تو اگر راست می گویی از این پس کاری کن که آفتاب از مغرب طلوع کند، در اینجا نمرود کافر مبهوت و سرگشته ماند | ابراهیم (علیه السلام) به بیان صریحترین که راه مغالطه را بر او مسدود کند، احتجاج نمود و گفت: خدای متعالی آن کسی است که آفتاب را از مشرق بیرون میآورد، تو اگر راست می گویی از این پس کاری کن که آفتاب از مغرب طلوع کند، در اینجا نمرود کافر مبهوت و سرگشته ماند<ref>سوره بقره، آیه 258</ref>. | ||
پس از آن که ابراهیم (علیه السلام) از آتش نجات یافت باز هدف خود را تعقیب نموده و شروع به دعوت به دین توحید نمود و عده کمی به وی ایمان آوردند | پس از آن که ابراهیم (علیه السلام) از آتش نجات یافت باز هدف خود را تعقیب نموده و شروع به دعوت به دین توحید نمود و عده کمی به وی ایمان آوردند<ref>دلیل بر ایمان گروهی از قوم ابراهیم (علیه السلام) این آیه شریفه است: «قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْراهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ»؛ به تحقیق ابراهیم و کسانی که با وی همراه بودند برای شما مقتدایی نیکو بودند که به قوم مشرک خود گفتند: ما از شما بیزاریم. (سوره ممتحنه، آیه 4)</ref>. قرآن کریم از آن جمله لوط و همسر ابراهیم (علیه السلام) را اسم میبرد. | ||
ابراهیم (علیه السلام) به دستور خداوند متعال به اتفاق همسرش و لوط و همراهان دیگر از پیروانش به سوی ارض مقدس هجرت کردند، باشد که در آنجا بدون مزاحمت کسی و دور از اذیت و جفای قومش به عبادت خداوند مشغول باشند | ابراهیم (علیه السلام) به دستور خداوند متعال به اتفاق همسرش و لوط و همراهان دیگر از پیروانش به سوی ارض مقدس هجرت کردند، باشد که در آنجا بدون مزاحمت کسی و دور از اذیت و جفای قومش به عبادت خداوند مشغول باشند<ref> سوره ممتحنه، آیه 4 و سوره انبیاء، آیه 71</ref>. | ||
و در آنجا بود که خدای تعالی او را با این که به حد شیخوخت و کهولت رسیده بود به تولد اسحاق و اسماعیل و از صلب اسحاق به یعقوب بشارت داد و پس از مدت کمی اسماعیل و بعد از او اسحاق به دنیا آمدند و خداوند - همان طوری که وعده داده بود - برکت را در خود او و دو فرزندش و اولاد ایشان قرار داد و مبارک شان ساخت. | و در آنجا بود که خدای تعالی او را با این که به حد شیخوخت و کهولت رسیده بود به تولد اسحاق و اسماعیل و از صلب اسحاق به یعقوب بشارت داد و پس از مدت کمی اسماعیل و بعد از او اسحاق به دنیا آمدند و خداوند - همان طوری که وعده داده بود - برکت را در خود او و دو فرزندش و اولاد ایشان قرار داد و مبارک شان ساخت. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
مدتی پس از ولادت اسماعیل، ابراهیم (علیه السلام) به امر پروردگار خود به مکه که دره ای عمیق و بیآب و علف بود، رفت و فرزند عزیزش اسماعیل را به همراه مادرش هاجر در سن شیرخوارگی در آن مکان منزل داده و خود به ارض مقدس مراجعت نمود. اسماعیل در این سرزمین نشو و نما کرد و اعراب چادرنشین اطراف به دور او جمع شده و بدین وسیله خانه کعبه ساخته شد. | مدتی پس از ولادت اسماعیل، ابراهیم (علیه السلام) به امر پروردگار خود به مکه که دره ای عمیق و بیآب و علف بود، رفت و فرزند عزیزش اسماعیل را به همراه مادرش هاجر در سن شیرخوارگی در آن مکان منزل داده و خود به ارض مقدس مراجعت نمود. اسماعیل در این سرزمین نشو و نما کرد و اعراب چادرنشین اطراف به دور او جمع شده و بدین وسیله خانه کعبه ساخته شد. | ||
ابراهیم (علیه السلام) گاهگاهی پیش از بنای مکه و خانه کعبه و پس از آن به مکه میآمد و از فرزندش اسماعیل دیدن میکرد | ابراهیم (علیه السلام) گاهگاهی پیش از بنای مکه و خانه کعبه و پس از آن به مکه میآمد و از فرزندش اسماعیل دیدن میکرد<ref> سوره بقره، آیه 126 و سوره ابراهیم، آیه 35-41</ref>. تا آن که در یک سفر مامور به ساختن خانه کعبه شد، لذا به اتفاق اسماعیل این خانه را بنا نهاد و این اولین خانهای است که از طرف پروردگار ساخته شد و این خانه مبارکی است که در آن آیات بینات و در آن مقام ابراهیم است و هر کس درون آن داخل شود از هر گزندی ایمن است<ref>سوره بقره، آیه 127-129 و سوره آل عمران، آیه 96-97</ref>. | ||
ابراهیم (علیه السلام) پس از فراغت از بنای کعبه دستور حج را صادر نموده و آیین و اعمال مربوط به آن را تشریع نمود | ابراهیم (علیه السلام) پس از فراغت از بنای کعبه دستور حج را صادر نموده و آیین و اعمال مربوط به آن را تشریع نمود<ref>سوره حج، آیه 26-30</ref>. آنگاه خدای تعالی او را مامور به ذبح فرزندش اسماعیل نمود. ابراهیم (علیه السلام) داستان را با فرزندش در میان گذاشت و گفت: فرزند عزیزم! در خواب چنین می بینم که تو را ذبح و قربانی میکنم، نیک بنگر تا رأیت چه خواهد بود. | ||
عرض کرد: پدر جان! هر چه را که مامور به انجامش شده ای، انجام ده و انشاءاللَّه بزودی خواهی دید که من مانند بندگان صابر خدا چگونه صبری از خود نشان میدهم. پس از این که هر دو به این امر تن دردادند و ابراهیم (علیه السلام) صورت جوانش را بر زمین گذاشت، وحی آمد که ای ابراهیم خواب خود را تصدیق کردی و ما به همین مقدار از تو قبول کردیم و ذبح عظیمی را فدا و عوض او قرار دادیم | عرض کرد: پدر جان! هر چه را که مامور به انجامش شده ای، انجام ده و انشاءاللَّه بزودی خواهی دید که من مانند بندگان صابر خدا چگونه صبری از خود نشان میدهم. پس از این که هر دو به این امر تن دردادند و ابراهیم (علیه السلام) صورت جوانش را بر زمین گذاشت، وحی آمد که ای ابراهیم خواب خود را تصدیق کردی و ما به همین مقدار از تو قبول کردیم و ذبح عظیمی را فدا و عوض او قرار دادیم<ref>سوره صافات، آیه 101-107</ref>. | ||
آخرین خاطرهای که قرآن کریم از داستان ابراهیم (علیه السلام) نقل نموده، دعاهایی است که ابراهیم (علیه السلام) در بعضی از سفرها در مکه کرده <ref>سوره ابراهیم، آیه 35-41</ref> و آخرین دعایش این است: پروردگارا پدر و مادر من و کسانی را که ایمان آوردهاند در روز حساب بیامرز. | آخرین خاطرهای که قرآن کریم از داستان ابراهیم (علیه السلام) نقل نموده، دعاهایی است که ابراهیم (علیه السلام) در بعضی از سفرها در مکه کرده<ref>سوره ابراهیم، آیه 35-41</ref> و آخرین دعایش این است: پروردگارا پدر و مادر من و کسانی را که ایمان آوردهاند در روز حساب بیامرز. | ||
== منزلت حضرت ابراهیم در نزد خداوند == | == منزلت حضرت ابراهیم در نزد خداوند == | ||
خدای تعالی در کلام مجیدش ابراهیم(علیه السلام) را به نیکوترین وجهی ثنا گفته و رنج و محنتی را که در راه پروردگارش تحمل نموده بود، به بهترین بیانی ستوده و در شصت و چند جا از کتاب عزیزش اسم او را برده و موهبتها و نعمت هایی را که به او ارزانی داشته در موارد بسیاری ذکر کرده است، اینک چند مورد از آن مواهب را در این جا ذکر میکنیم: | خدای تعالی در کلام مجیدش ابراهیم (علیه السلام) را به نیکوترین وجهی ثنا گفته و رنج و محنتی را که در راه پروردگارش تحمل نموده بود، به بهترین بیانی ستوده و در شصت و چند جا از کتاب عزیزش اسم او را برده و موهبتها و نعمت هایی را که به او ارزانی داشته در موارد بسیاری ذکر کرده است، اینک چند مورد از آن مواهب را در این جا ذکر میکنیم: | ||
# خدای تعالی رشد و هدایت او را قبلاً ارزانیش داشته بود | # خدای تعالی رشد و هدایت او را قبلاً ارزانیش داشته بود<ref>سوره انبیاء، آیه 51</ref>. | ||
# او را در دنیا برگزید و او در آخرت نیز در زمره صالحین خواهد بود زیرا او در دنیا وقتی خدایش فرمود: تسلیم شو، گفت: تسلیم امر پروردگار | # او را در دنیا برگزید و او در آخرت نیز در زمره صالحین خواهد بود زیرا او در دنیا وقتی خدایش فرمود: تسلیم شو، گفت: تسلیم امر پروردگار عالمیانم<ref> سوره بقره، آیه 130-131</ref>. | ||
# او کسی است که روی دل را به پاکی و خلوص متوجه خدا کرده بود و هرگز شرک نورزید | # او کسی است که روی دل را به پاکی و خلوص متوجه خدا کرده بود و هرگز شرک نورزید<ref> سوره انعام، آیه 79</ref>. | ||
# او کسی است که دلش به یاد خدا قوی و مطمئن شده و به همین جهت به ملکوتی که خدا از آسمانها و زمین نشانش داد ایمان آورد و یقین کرد | # او کسی است که دلش به یاد خدا قوی و مطمئن شده و به همین جهت به ملکوتی که خدا از آسمانها و زمین نشانش داد ایمان آورد و یقین کرد<ref> سوره بقره، آیه 260 و سوره انعام، آیه 75</ref>. | ||
# خداوند او را خلیل خود خواند | # خداوند او را خلیل خود خواند<ref>سوره نساء، آیه 125</ref>. | ||
# رحمت و برکات خود را بر او و اهل بیتش ارزانی داشت و او را به وفاداری ستود | # رحمت و برکات خود را بر او و اهل بیتش ارزانی داشت و او را به وفاداری ستود<ref> سوره نجم، آیه 37</ref>. | ||
# او را به وصف "حلیم" و "أواه" و "منیب" توصیف کرد | # او را به وصف "حلیم" و "أواه" و "منیب" توصیف کرد<ref> سوره هود، آیه 73-75</ref>. | ||
# و نیز او را مدح کرده به این که امتی خداپرست و حنیف بوده و هرگز شرک نورزیده و همواره شکرگزار نعمت هایش بوده و این که او را برگزید و به راه راست هدایت نمود و به او اجر دنیوی داده و او در آخرت از صالحین است | # و نیز او را مدح کرده به این که امتی خداپرست و حنیف بوده و هرگز شرک نورزیده و همواره شکرگزار نعمت هایش بوده و این که او را برگزید و به راه راست هدایت نمود و به او اجر دنیوی داده و او در آخرت از صالحین است<ref> سوره نحل، آیه 120-122</ref>. | ||
# ابراهیم علیهالسلام پیغمبری صدیق بود <ref> سوره مریم، آیه 41</ref> و قرآن او را از بندگان مؤمن و از نیکوکاران شمرده و به او سلام کرده است <ref> سوره صافات، آیه 83-111</ref> و او را از کسانی دانسته که "صاحبان ایدی و ابصارند" و خداوند با یاد قیامت خالصشان کرده است | # ابراهیم علیهالسلام پیغمبری صدیق بود<ref> سوره مریم، آیه 41</ref> و قرآن او را از بندگان مؤمن و از نیکوکاران شمرده و به او سلام کرده است<ref> سوره صافات، آیه 83-111</ref> و او را از کسانی دانسته که "صاحبان ایدی و ابصارند" و خداوند با یاد قیامت خالصشان کرده است<ref> سوره ص، آیه 45-46</ref>. | ||
# خداوند او را امام قرار داد <ref>سوره بقره، آیه 124.</ref> و او را یکی از پنج پیغمبری دانسته که اولوالعزم و صاحب شریعت و کتاب بودند | # خداوند او را امام قرار داد<ref>سوره بقره، آیه 124.</ref> و او را یکی از پنج پیغمبری دانسته که اولوالعزم و صاحب شریعت و کتاب بودند<ref> سوره احزاب، آیه 7؛ سوره شوری، آیه 13؛ سوره الأعلی، آیه 18-19</ref>. | ||
# خداوند او را علم، حکمت، کتاب، ملک و هدایت ارزانی داشته و هدایت او را در نسل و اعقاب او کلمه باقیه قرار داده <ref> سوره نساء، آیه 41 و سوره انعام، آیه 74-90 و سوره زخرف، آیه 28</ref> و نیز خداوند نبوت و کتاب را در ذریه او گذاشت <ref>سوره حدید، آیه 26</ref> و برای او در میان آیندگان لسان صدق (نام نیک) قرار داد | # خداوند او را علم، حکمت، کتاب، ملک و هدایت ارزانی داشته و هدایت او را در نسل و اعقاب او کلمه باقیه قرار داده<ref> سوره نساء، آیه 41 و سوره انعام، آیه 74-90 و سوره زخرف، آیه 28</ref> و نیز خداوند نبوت و کتاب را در ذریه او گذاشت<ref>سوره حدید، آیه 26</ref> و برای او در میان آیندگان لسان صدق (نام نیک) قرار داد<ref>سوره شعراء، آیه 84 و سوره مریم، آیه 50.</ref>. | ||
آری، قرآن کریم به منظور حفظ شخصیت و حیات ابراهیم (علیه السلام)، دین استوار ما را هم "اسلام" نامیده و آن را به ابراهیم (علیه السلام) نسبت داده و فرموده: «مِلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْراهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِنْ | آری، قرآن کریم به منظور حفظ شخصیت و حیات ابراهیم (علیه السلام)، دین استوار ما را هم "اسلام" نامیده و آن را به ابراهیم (علیه السلام) نسبت داده و فرموده: «مِلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْراهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِنْ قَبْلُ<ref>این دین، دین پدر شما ابراهیم است و او قبل از این شما را مسلمان نامیده. (سوره حج، آیه 78)</ref>» و نیز فرموده: «قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ دِیناً قِیَماً مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ<ref>بگو پروردگار من مرا به راه راست هدایت نمود، دینی است استوار و ملت و کیش معتدل و ابراهیم از مشرکین نبود. (سوره انعام، آیه 161)</ref>». | ||
خداوند کعبه ای را که آن جناب ساخت، بیتالحرام و قبله عالمیان قرار داد و برای زیارت آن مناسک حج را تشریع نمود تا بدین وسیله یاد مهاجرتش را به آن دیار و اسکان همسر و فرزندش را در آنجا و خاطره ذبح فرزند و توجهاتش به خدا و آزار و محنت هایی را که در راه خدا دیده، زنده نگاه بدارد. | خداوند کعبه ای را که آن جناب ساخت، بیتالحرام و قبله عالمیان قرار داد و برای زیارت آن مناسک حج را تشریع نمود تا بدین وسیله یاد مهاجرتش را به آن دیار و اسکان همسر و فرزندش را در آنجا و خاطره ذبح فرزند و توجهاتش به خدا و آزار و محنت هایی را که در راه خدا دیده، زنده نگاه بدارد. |