confirmed
۳۸٬۰۲۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
|- | |- | ||
|پدر | |پدر | ||
|امام علی علیهالسلام | |امام علی (علیهالسلام) | ||
|- | |- | ||
|مادر | |مادر | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''حسن بن علی (ع)''' فرزند ارشد [[امام علی]] (ع) و [[حضرت فاطمه]] | '''حسن بن علی (ع)''' فرزند ارشد [[امام علی]] (ع) و [[حضرت فاطمه]] (سلام الله علیها) و امام دوم [[شیعیان]] است. آن حضرت هفت سال از دوران پیامبر اسلام را درک نمود و پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله تقریبا سی سال در کنار پدرش امام علی (علیهالسلام) قرار داشت. پس از شهادت پدر (در سال 40 هجری) مردم با آن حضرت به عنوان جانشین امام علی (علیهالسلام) بیعت نمودند. اما به دلیل عدم حمایت از آن حضرت برای جنگ و سرکوب [[معاویه]] آن حضرت ناچار به قبول صلح با معاویه در سال 41 هجری گردید. مدت امامت ایشان 10 سال بود و در سال 50 هجری در حالی که 48 سال سن داشت با توطئه معاویه مسموم و به شهادت رسید. | ||
== نسب و ولادت امام حسن == | == نسب و ولادت امام حسن == | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
امام حسن مجتبی(ع) 7 ساله بود که رسول خدا صلی الله علیه وآله وفات نمودند. [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله او را سخت دوست میداشت و در روایات آمده است که آن حضرت را بر شانه مینهاد و میگفت: خداوندا، من دوستش دارم، تو نیز او را دوست بدار! <ref>پیشوای دوم حضرت امام حسن(ع)، هیئت تحریریه موسسه اصول دین قم</ref> | امام حسن مجتبی(ع) 7 ساله بود که رسول خدا صلی الله علیه وآله وفات نمودند. [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله او را سخت دوست میداشت و در روایات آمده است که آن حضرت را بر شانه مینهاد و میگفت: خداوندا، من دوستش دارم، تو نیز او را دوست بدار! <ref>پیشوای دوم حضرت امام حسن(ع)، هیئت تحریریه موسسه اصول دین قم</ref> | ||
در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امامت ایشان و امام حسین | در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امامت ایشان و امام حسین (علیهالسلام) مورد تاکید قرار گرفته است: حسن و حسین امامند، چه قیام کنند و چه نکنند. <ref>مناقب آل أبیطالب علیهمالسلام، ابن شهرآشوب، ج3، ص394 -ایشان مینویسد: اهل قبله اجماع دارند بر اینکه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: الحسن والحسین امامان قاما أوقعدا»</ref> | ||
در حدیث دیگری آن حضرت میفرمایند: حسن و حسین، سرور جوانان بهشتند. این حدیث در منابع متعدد شیعه و اهل سنت نقل شده است. <ref>مناقب آل أبیطالب علیهمالسلام، ابن شهرآشوب، ج3، ص394</ref> | در حدیث دیگری آن حضرت میفرمایند: حسن و حسین، سرور جوانان بهشتند. این حدیث در منابع متعدد شیعه و اهل سنت نقل شده است. <ref>مناقب آل أبیطالب علیهمالسلام، ابن شهرآشوب، ج3، ص394</ref> | ||
امام حسن | امام حسن (علیهالسلام) در وقایع مهم زیر در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حضور دارند که همگی نشان از جایگاه رفیع آن حضرت در نزد خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دارند: | ||
به همراه امام حسین | به همراه امام حسین (علیهالسلام) در جریان مباهله پیامبر با مسیحیان نجران به عنوان "ابنائنا" در کنار مادر بزرگوارشان فاطمه ((سلام الله علیها)) با عنوان "نسائنا" و امام علی (علیهالسلام) به عنوان "انفسنا" | ||
* به عنوان مصداق اهل بیت در جریان نزول آیه تطهیر | * به عنوان مصداق اهل بیت در جریان نزول آیه تطهیر | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
بزرگی منش و سترگی روح آن امام، چندان بود که پیامبر ارجمند اسلام (ص) او را با خردی سال و کمی سن، در برخی از عهدنامهها گواه میگرفت، واقدی آورده است که: پیامبر، برای <big>ثقیف</big> عهد ذمه بست، خالد بن سعید آنرا نوشت و امام حسن و امام حسین آنرا گواهی فرمودند. <ref>پیشوای دوم حضرت امام حسن(ع)، هیئت تحریریه موسسه اصول دین قم</ref> | بزرگی منش و سترگی روح آن امام، چندان بود که پیامبر ارجمند اسلام (ص) او را با خردی سال و کمی سن، در برخی از عهدنامهها گواه میگرفت، واقدی آورده است که: پیامبر، برای <big>ثقیف</big> عهد ذمه بست، خالد بن سعید آنرا نوشت و امام حسن و امام حسین آنرا گواهی فرمودند. <ref>پیشوای دوم حضرت امام حسن(ع)، هیئت تحریریه موسسه اصول دین قم</ref> | ||
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بسیاری از آداب و تعالیم الهی و راه و روش تربیت فرزند را از طریق اعمالشان نسبت به ایشان و برادرشان، حسین | پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بسیاری از آداب و تعالیم الهی و راه و روش تربیت فرزند را از طریق اعمالشان نسبت به ایشان و برادرشان، حسین (علیهالسلام)، به دیگران آموخت. <ref>محمدتقی مدرسی، محمدصادق آل شریعت، هدایتگران راه نور (زندگانی امام حسن مجتبی)، قم، موسسه ی فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان، ج 4، ص10</ref> | ||
== امام حسن در دوران امام علی == | == امام حسن در دوران امام علی == | ||
امام حسن | امام حسن (علیهالسلام) در دوران حیات امام علی (علیهالسلام) همواره همراه و هماهنگ با پدر بود. | ||
به هنگامی که [[ابوذر]] به [[ربذه]] تبعید میشد عثمان دستور داد هیچکس او را بدرقه نکند اما امام حسن و امام حسین علیهما السلام و پدرشان به گرمی او را بدرقه کردند و به هنگام بدرود ابوذر را به شکیبایی و پایداری پند دادند.<ref>حیاة الامام الحسن بن علی (ع)، ص 261-260</ref> | به هنگامی که [[ابوذر]] به [[ربذه]] تبعید میشد عثمان دستور داد هیچکس او را بدرقه نکند اما امام حسن و امام حسین علیهما السلام و پدرشان به گرمی او را بدرقه کردند و به هنگام بدرود ابوذر را به شکیبایی و پایداری پند دادند.<ref>حیاة الامام الحسن بن علی (ع)، ص 261-260</ref> | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
به سال 36 هجری با پدر از مدینه به سوی [[بصره]]<ref>ر. ک:مقاله بصره</ref> آمد تا آتش جنگ جمل را که [[عایشه|عایشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر|زبیر]] بر افروخته بودند فرو نشانند. | به سال 36 هجری با پدر از مدینه به سوی [[بصره]]<ref>ر. ک:مقاله بصره</ref> آمد تا آتش جنگ جمل را که [[عایشه|عایشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر|زبیر]] بر افروخته بودند فرو نشانند. | ||
پیش از ورود به بصره به فرمان حضرت علی | پیش از ورود به بصره به فرمان حضرت علی (علیهالسلام)، همراه عمار یاسر صحابی پیامبر به کوفه رفت تا مردم را بسیج کند و آنگاه با مردم به یاری امام به سوی بصره بازگشت. <ref>طبقات کبیر، ج3، قسمت اول، ص 20</ref> | ||
در [[جنگ صفین|جنگ صفین]] نیز همراه پدر پایمردیها کرد. در این جنگ معاویه عبیدالله بن عمر را نزد او فرستاد که: «از پیروی پدر دست بردار ما خلافت را به تو وامیگذاریم چرا که قریش از پدر تو به سابقه پدر کشتگیها ناراحتند اما ترا پذیرا توانند شد...» | در [[جنگ صفین|جنگ صفین]] نیز همراه پدر پایمردیها کرد. در این جنگ معاویه عبیدالله بن عمر را نزد او فرستاد که: «از پیروی پدر دست بردار ما خلافت را به تو وامیگذاریم چرا که قریش از پدر تو به سابقه پدر کشتگیها ناراحتند اما ترا پذیرا توانند شد...» | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
اینان برگزیده شدند تا کتاب خداوند را بر خواهش دل، پیش دارند و مقدم شمارند اما، واژگونه رفتار کردند و چنین کسی، حَکم نامیده نمیشود، بلکه <big>محکوم</big> است. <ref>حیاة الامام الحسن بن علی ج 1 ص 479</ref> | اینان برگزیده شدند تا کتاب خداوند را بر خواهش دل، پیش دارند و مقدم شمارند اما، واژگونه رفتار کردند و چنین کسی، حَکم نامیده نمیشود، بلکه <big>محکوم</big> است. <ref>حیاة الامام الحسن بن علی ج 1 ص 479</ref> | ||
امام علی | امام علی (علیهالسلام) به هنگام رحلت بنا به فرمانی که از پیش از پیامبر اسلام (ص) داشت، امام حسن (ع) را جانشین خویش فرمود، و [[امام حسین|امام حسین]] و سایر فرزندان گرامی خویش و بزرگان شیعه را بر این امر، گواه گرفت. <ref> اصول کافی ج 1 ص 298-297</ref> | ||
== دوران امامت و خلافت امام حسن == | == دوران امامت و خلافت امام حسن == | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
[[علامه حلی]]<ref>ر. ک:مقاله علامه حلی</ref> خطبه آن حضرت در آغاز خلافت را به نقل از ابواسحاق سبیعی و دیگران چنین میآورد: در صبح آن شبی که امیرمؤمنان علی از دنیا رفت، امام حسن برای اصحاب سخنرانی کرد، پس از حمد و ثنای الهی و درود فرستادن بر پیامبر فرمود: شب گذشته مردی از میان شما رفت که پیشینیان در کردار نیک از او پیشی نگرفتند و آیندگان در رفتار، به او نخواهند رسید، او همواره همراه رسول خدا با دشمنان جنگید و با نثار جانش از حریم پیامبر دفاع نمود،... در همان شبی که [[عیسی بن مریم]] به سوی آسمان عروج کرد و حضرت یوشع بن نون وصی موسی وفات یافت... . | [[علامه حلی]]<ref>ر. ک:مقاله علامه حلی</ref> خطبه آن حضرت در آغاز خلافت را به نقل از ابواسحاق سبیعی و دیگران چنین میآورد: در صبح آن شبی که امیرمؤمنان علی از دنیا رفت، امام حسن برای اصحاب سخنرانی کرد، پس از حمد و ثنای الهی و درود فرستادن بر پیامبر فرمود: شب گذشته مردی از میان شما رفت که پیشینیان در کردار نیک از او پیشی نگرفتند و آیندگان در رفتار، به او نخواهند رسید، او همواره همراه رسول خدا با دشمنان جنگید و با نثار جانش از حریم پیامبر دفاع نمود،... در همان شبی که [[عیسی بن مریم]] به سوی آسمان عروج کرد و حضرت یوشع بن نون وصی موسی وفات یافت... . | ||
در این هنگام گریه گلوی امام حسن | در این هنگام گریه گلوی امام حسن (علیهالسلام) را گرفت و گریه کرد و همه حاضران با او گریه کردند. سپس فرمود: من پسر بشیر (مژده دهنده، یعنی [[رسول خدا]] هستم، من پسر کسی هستم که به اذن خدا مردم را به سوی خدا دعوت میکرد، من پسر چراغ تابناک هدایت هستم، من از خاندانی هستم که خداوند، پلیدی و ناپاکی را از آنان دور ساخت و آنان را به طور کامل پاکیزه نمود. من از خاندانی هستم که خداوند دوستی به آنان را در قرآنش واجب کرده و فرموده است:... قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی و من یقترب حسنة نزد له فیها حسنا... ؛ ای پیامبر! بگو من پاداشی برای رسالت نمیخواهم، مگر دوستی در حق خویشاوندان و هر که نیکی کند، بر نیکی او بیفزاییم. <ref>آیه 23 سوره شوری</ref> منظور از حسنه (نیکی) در این آیه، دوستی ما خاندان است» و سپس (سخنرانی را به پایان رساند و) نشست. <ref> نگاهی بر زندگی دوازده امام (علیهمالسلام)، علامه حلی، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، در دسترس در سایت مرکز اطلاع رسانی غدیر</ref> | ||
پس از پایان خطبه «ابن عباس» به پا خاست و از مردم برای امام حسن بیعت گرفت و آن حضرت کارگزاران خویش را تعیین نموده به شهرها فرستاد و فرماندهان را نصب نمود و امور را زیر نظر گرفت. <ref> الإرشاد، شیخ مفید، ج2، ص9</ref> | پس از پایان خطبه «ابن عباس» به پا خاست و از مردم برای امام حسن بیعت گرفت و آن حضرت کارگزاران خویش را تعیین نموده به شهرها فرستاد و فرماندهان را نصب نمود و امور را زیر نظر گرفت. <ref> الإرشاد، شیخ مفید، ج2، ص9</ref> | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
امام حسن(ع) در شرایطی خلافت را به دست گرفت که جو تشویش و نگرانی و شکی که در اواخر زندگانی پدرش علی(ع) بروز نموده بود به اوج خود رسیده بود. در چنین شرایطی معاویه که داعیه خلافت را در سر داشت سعی نمود از این اوضاع به نفع خود استفاده کند. | امام حسن(ع) در شرایطی خلافت را به دست گرفت که جو تشویش و نگرانی و شکی که در اواخر زندگانی پدرش علی(ع) بروز نموده بود به اوج خود رسیده بود. در چنین شرایطی معاویه که داعیه خلافت را در سر داشت سعی نمود از این اوضاع به نفع خود استفاده کند. | ||
معاویه پس از اعلام خلافت امام حسن | معاویه پس از اعلام خلافت امام حسن (علیهالسلام) از سوی مردم [[عراق]] و تایید ضمنی آن از ناحیه مردم [[حجاز]]، [[یمن|یمن]] و فارس، به مجردی که خبر انتخاب امام حسن (علیهالسلام) را دریافت نمود، این انتصاب را تقبیح کرد و در سخنان و نامههایش، تصمیم راسخ خود را به سرکشی و عدم شناسایی امام حسن (علیهالسلام) به عنوان [[خلیفه|خلیفه]] اعلام داشت. <ref>تشیع در مسیر تاریخ، حسین محمد جعفری، مترجم سید محمد تقی آیتاللهی، تهران:دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 162</ref> | ||
او همچنین دو جاسوس به شهرهای [[کوفه]] و [[بصره]] روانه کرد تا زمینه تضعیف حکومت امام حسن را مهیا کند. اما آن حضرت از این امر اطلاع پیدا کرده آن دو جاسوس را دستگیر و اعدام نمود و نامهای برای معاویه نوشت که در آن آمده بود: | او همچنین دو جاسوس به شهرهای [[کوفه]] و [[بصره]] روانه کرد تا زمینه تضعیف حکومت امام حسن را مهیا کند. اما آن حضرت از این امر اطلاع پیدا کرده آن دو جاسوس را دستگیر و اعدام نمود و نامهای برای معاویه نوشت که در آن آمده بود: | ||
تو مردانی را به عنوان حیلهگری و غافلگیری میفرستی و جاسوسانی را گسیل میداری، گویی جنگ را دوست میداری و من آن را نزدیک میبینم، در انتظار آن باش - ان شاء الله تعالی <ref>نگاهی بر زندگی دوازده امام (علیهمالسلام)، علامه حلی، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، در دسترس در سایت مرکز اطلاع رسانی غدیر</ref> اما معاویه در پاسخ نامه امام حسن | تو مردانی را به عنوان حیلهگری و غافلگیری میفرستی و جاسوسانی را گسیل میداری، گویی جنگ را دوست میداری و من آن را نزدیک میبینم، در انتظار آن باش - ان شاء الله تعالی <ref>نگاهی بر زندگی دوازده امام (علیهمالسلام)، علامه حلی، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، در دسترس در سایت مرکز اطلاع رسانی غدیر</ref> اما معاویه در پاسخ نامه امام حسن (علیهالسلام) ضمن تایید فضائل اهل البیت علیهمالسلام امر حکومت را به تجربه وابسته دانسته از این نظر خود را بر امام ترجیح داد و از آن حضرت خواست تسلیم او شود.<ref>دانشنامه جهان اسلام، مدخل "حسن بن علی امام" از محمود مهدوی دامغانی و اسماعیل باغستانی</ref> | ||
پس از چندی معاویه با لشکری به سوی عراق حرکت کرد. <ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۱؛ ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۸۶</ref> از آن سو امام حسن | پس از چندی معاویه با لشکری به سوی عراق حرکت کرد. <ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۱؛ ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۸۶</ref> از آن سو امام حسن (علیهالسلام) نیز در میان مردم اعلان بسیج عمومی نمودند و رزمندگان کوفه و سایر شهرها را برای دفع تهاجم دشمن فراخواندند. هنگامی که دو سپاه در برابر یکدیگر قرار گرفتند و درگیریهای پراکندهای میان آنان به وقوع پیوست، برخی از سران سپاه امام حسن مجتبی (علیهالسلام) از جمله "عبیدالله بن عباس" که فرماندهی کل را بر عهده داشت به سپاه معاویه پیوست و از این راه توان روحی و فیزیکی سپاه امام حسن (علیهالسلام) را کاهش دادند. | ||
نفوذیهای معاویه در میان سپاهیان امام حسن علیهالسلام و در میان عامه مردم شهرها، اقدام به شایعهپراکنی و گمانهزنیهای خلاف واقع کردند و به تدریج جامعه اسلامی و رزمندگان را از داخل، دچار تردید و تزلزل نمودند. به طوری که برخی از سپاهیان، شبانه از اردوگاهها و پادگانها گریخته و صحنه نبرد را ترک میکردند و برخی از فریبخوردگان [[خوارج]] در شهرهای پشت جبهه اقدام به آشوب میکردند و حتی در <big>ساباط مداین</big>، به خیمهگاه امام حسن علیهالسلام هجوم آورده و اقدام به غارت و بینظمی نمودند و در یک رویدادی، امام حسن مجتبی علیهالسلام را ترور کرده و وی را به شدت زخمی نمودند. | نفوذیهای معاویه در میان سپاهیان امام حسن (علیهالسلام) و در میان عامه مردم شهرها، اقدام به شایعهپراکنی و گمانهزنیهای خلاف واقع کردند و به تدریج جامعه اسلامی و رزمندگان را از داخل، دچار تردید و تزلزل نمودند. به طوری که برخی از سپاهیان، شبانه از اردوگاهها و پادگانها گریخته و صحنه نبرد را ترک میکردند و برخی از فریبخوردگان [[خوارج]] در شهرهای پشت جبهه اقدام به آشوب میکردند و حتی در <big>ساباط مداین</big>، به خیمهگاه امام حسن (علیهالسلام) هجوم آورده و اقدام به غارت و بینظمی نمودند و در یک رویدادی، امام حسن مجتبی (علیهالسلام) را ترور کرده و وی را به شدت زخمی نمودند. | ||
ریشسفیدان و صاحبنفوذان عراق و حجاز و برخی از فرماندهان سپاه امام حسن علیهالسلام مخفیانه نامههایی به معاویه داده و اظهار اطاعت و پیروی مینمودند و حتی نوشتند که حاضرند امام حسن علیهالسلام را تسلیم وی کرده و یا او را به قتل رسانند. امام حسن مجتبی علیهالسلام که از تمامی نفاقها و خیانتهای سپاه خویش خبردار بود، با گردآوری آنان و ایراد خطبه و روشن نمودن اذهان آنان از دسیسههای دشمن، تلاش وافر نمود که روحیه مردانگی و رزمآوری را در آنان، بار دیگر زنده کرده و توطئههای دشمن را نقش بر آب کند. | ریشسفیدان و صاحبنفوذان عراق و حجاز و برخی از فرماندهان سپاه امام حسن (علیهالسلام) مخفیانه نامههایی به معاویه داده و اظهار اطاعت و پیروی مینمودند و حتی نوشتند که حاضرند امام حسن (علیهالسلام) را تسلیم وی کرده و یا او را به قتل رسانند. امام حسن مجتبی (علیهالسلام) که از تمامی نفاقها و خیانتهای سپاه خویش خبردار بود، با گردآوری آنان و ایراد خطبه و روشن نمودن اذهان آنان از دسیسههای دشمن، تلاش وافر نمود که روحیه مردانگی و رزمآوری را در آنان، بار دیگر زنده کرده و توطئههای دشمن را نقش بر آب کند. | ||
ولی رسوخ نفاق و خیانت، سپاه آن حضرت را از کارایی لازم انداخته و توازن نظامی را به کلی دگرگون کرده بود و سرانجام، امام حسن علیهالسلام را وادار به پذیرش صلح ناخواسته کرد و آن حضرت به ناچار در 25 ربیع الاول و به قولی در نیمه جمادی الاول سال 41 قمری بر اساس شرایطی، خلافت را به معاویة بن ابیسفیان واگذاشت و خود از آن کناره گرفت. <ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۸-۱۵۵</ref> | ولی رسوخ نفاق و خیانت، سپاه آن حضرت را از کارایی لازم انداخته و توازن نظامی را به کلی دگرگون کرده بود و سرانجام، امام حسن (علیهالسلام) را وادار به پذیرش صلح ناخواسته کرد و آن حضرت به ناچار در 25 ربیع الاول و به قولی در نیمه جمادی الاول سال 41 قمری بر اساس شرایطی، خلافت را به معاویة بن ابیسفیان واگذاشت و خود از آن کناره گرفت. <ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۸-۱۵۵</ref> | ||
== شهادت امام حسن == | == شهادت امام حسن == |