۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' اگر چه' به ' اگرچه') |
جز (جایگزینی متن - 'پژوهشگران' به 'پژوهشگران') |
||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
== برداشت نادرست از متون دینی و واقعیتهای فقه اسلام == | == برداشت نادرست از متون دینی و واقعیتهای فقه اسلام == | ||
برخی با استناد به ظواهر برخی از آیات قرآن و احادیث، جنگ را یک وظیفه و اصل در زندگی مسلمانان دانسته و در روابط میان مسلمانان با غیر مسلمانان نیز این اصل را تقویت کردند. این نظر باعث شده است دستهای از مستشرقان و | برخی با استناد به ظواهر برخی از آیات قرآن و احادیث، جنگ را یک وظیفه و اصل در زندگی مسلمانان دانسته و در روابط میان مسلمانان با غیر مسلمانان نیز این اصل را تقویت کردند. این نظر باعث شده است دستهای از مستشرقان و پژوهشگران غرب، اسلام را دین جنگ و شمشیر بدانند. ولی پژوهشهای جدید، از وجود چنین دیدگاهی در میان آن دسته از فقیهانی که اصل را بر جنگ مینهادند پرده برداشته است. دکتر وهبه زحیلی در کتاب «آثار الحرب» که رساله دکتری ایشان در یکی از دانشگاههای مصر بودهاست، ضمن تحقیقی مفصل دراینباره نتیجه میگیرد: | ||
«اکثر فقیهان متأثر از وضعیت واقعی حاکم بر روابط میان مسلمانان وغیر مسلمانان در قرن دوم هجری که عصر اجتهاد فقهی است، بر این نظر بودند که اصل در روابط خارجی میان مسلمانان با دیگران بر جنگ مبتنی است و نه صلح؛ مگر موجبات صلح مانند ایمان یا امان به وجود آید. هدف در اتخاذ این نظریه آن بود که فتوحات اسلامی پیروزمندانه ادامه یابد و اصل عزت مسلمانان و تکلیف به دعوت اسلامی در جهان راه خود را بپیماید» <ref>الزحیلی، 1997: 93.</ref> تقویت چنین دیدگاهی که در دوران سیاسی امویان و عباسیان، ناظر به وضعیت جنگی حاکم بر روابط آن زمان بود. طبیعی است مطالبات سیاسی و اجتماعی حاکم در هر عصری، آرایی را تقویت میکند که با مقطع زمانی خود سازگاری بیشتری داشته باشد.<br> | «اکثر فقیهان متأثر از وضعیت واقعی حاکم بر روابط میان مسلمانان وغیر مسلمانان در قرن دوم هجری که عصر اجتهاد فقهی است، بر این نظر بودند که اصل در روابط خارجی میان مسلمانان با دیگران بر جنگ مبتنی است و نه صلح؛ مگر موجبات صلح مانند ایمان یا امان به وجود آید. هدف در اتخاذ این نظریه آن بود که فتوحات اسلامی پیروزمندانه ادامه یابد و اصل عزت مسلمانان و تکلیف به دعوت اسلامی در جهان راه خود را بپیماید» <ref>الزحیلی، 1997: 93.</ref> تقویت چنین دیدگاهی که در دوران سیاسی امویان و عباسیان، ناظر به وضعیت جنگی حاکم بر روابط آن زمان بود. طبیعی است مطالبات سیاسی و اجتماعی حاکم در هر عصری، آرایی را تقویت میکند که با مقطع زمانی خود سازگاری بیشتری داشته باشد.<br> | ||
با گذشت زمان تصور شده است آن چه را فقیهان قرن دوم متأثر از اوضاع سیاسی و اجتماعی اتخاذ نمودند، نظر اسلام در همه زمانها است و اصل جنگ جزئی از مقررات و شریعت اسلام است و در پی آن به این نتیجه رسند که تقسیم دوگانه جهان به دارالحرب و دارالاسلام توسط فقیهان گذشته، بخشی از فقه و مقررات حقوقی اسلام است که همیشه در روابط خارجی میان مسلمانان و غیر مسلمانان تعقیب میشود. در حالی که تقسیم جهان به دارالاسلام و دارالحرب، گویای بلوکبندیهای نظامیو سیاسی حاکم بر روابط میان مسلمانان و غیر مسلمانان در قرن دوم هجری است و چنین تقسیمیرا نمیتوان یک حکم شرعی و قانونی دانست. این تقسیم برداشتی است که فقیهان و حقوقدانان مسلمان از وضعیت موجود زمان خود و بلوکبندیهای آن عصر استنباط کردهاند. <ref>همان، 102.</ref> دولت اسلامی و بلکه امپراتوری اسلامی در آن دوران همواره با تهدیدهای مرزی مواجه بود که این تهدیدها گاه به درگیریهای نظامیمنتهی میشد. تداوم درگیریها از یک سو آثار سیاسی و اجتماعی خاص خود را بر جامعه اسلامی به جای میگذاشت و از سوی دیگر چون آن عصر دوران شکوفایی اجتهاد و پویایی فقه در حد وسیعی بود، وضعیت جنگی موجود و عنصر زمان در برداشتهای فقهی نیز تأثیر گذاشت.<br> | با گذشت زمان تصور شده است آن چه را فقیهان قرن دوم متأثر از اوضاع سیاسی و اجتماعی اتخاذ نمودند، نظر اسلام در همه زمانها است و اصل جنگ جزئی از مقررات و شریعت اسلام است و در پی آن به این نتیجه رسند که تقسیم دوگانه جهان به دارالحرب و دارالاسلام توسط فقیهان گذشته، بخشی از فقه و مقررات حقوقی اسلام است که همیشه در روابط خارجی میان مسلمانان و غیر مسلمانان تعقیب میشود. در حالی که تقسیم جهان به دارالاسلام و دارالحرب، گویای بلوکبندیهای نظامیو سیاسی حاکم بر روابط میان مسلمانان و غیر مسلمانان در قرن دوم هجری است و چنین تقسیمیرا نمیتوان یک حکم شرعی و قانونی دانست. این تقسیم برداشتی است که فقیهان و حقوقدانان مسلمان از وضعیت موجود زمان خود و بلوکبندیهای آن عصر استنباط کردهاند. <ref>همان، 102.</ref> دولت اسلامی و بلکه امپراتوری اسلامی در آن دوران همواره با تهدیدهای مرزی مواجه بود که این تهدیدها گاه به درگیریهای نظامیمنتهی میشد. تداوم درگیریها از یک سو آثار سیاسی و اجتماعی خاص خود را بر جامعه اسلامی به جای میگذاشت و از سوی دیگر چون آن عصر دوران شکوفایی اجتهاد و پویایی فقه در حد وسیعی بود، وضعیت جنگی موجود و عنصر زمان در برداشتهای فقهی نیز تأثیر گذاشت.<br> |