۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' اگر چه' به ' اگرچه') |
جز (جایگزینی متن - 'پژوهشگران' به 'پژوهشگران') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
===1ـ2ـ1. همسایگی با غرب === | ===1ـ2ـ1. همسایگی با غرب === | ||
گستردگی و میزان تأثیرگذاری مناسبات غرب با ایران عصر قاجار به حدی است که میتوان مهمترین مابهالامتیاز ایران قاجاری با دیگر ادوار تاریخی ایران را در مناسبات ایران و غرب جست. یکی از | گستردگی و میزان تأثیرگذاری مناسبات غرب با ایران عصر قاجار به حدی است که میتوان مهمترین مابهالامتیاز ایران قاجاری با دیگر ادوار تاریخی ایران را در مناسبات ایران و غرب جست. یکی از پژوهشگران معاصر، از وجوه گوناگون به بیان تمایز این دوره با سایر ادوار تاریخی ایران پرداختهاست. اولا به اعتقاد وی، آغاز روابط منظم ایران با دولتهای خارجی در این دوره است. فعالیت روسها و فرانسویها و نیز انگلیسیها که ضد هم بودهاند، این دوره را جذّاب میکند. <ref>همان، ص 237.</ref> ثانیاً امر دیگری که سلسله قاجاریه را از سایر سلسلههای سلطنتی ایران متمایز میسازد، برخورد و بلکه درگیری این سلسله با سیاست بینالمللی است؛ زیرا تا آن روزگار، ایران از صحنه سیاستهای اروپایی دور بوده است. ثالثاً دولت قاجاری در سالهای آخر قرن هجدهم پایهگذاری، ولی گسترش و درخشش آن، تقریباً از آغاز قرن نوزدهم آغاز شد بدین معنا که اقدامهای آقا محمدخان در جهت ایجاد دولت جدید از سال 1779 / 1193 پا گرفت و تاجگذاری وی در سال 1795 / 1210 انجام شد و سال 1800 مصادف با سال 1215، یعنی سومین سال سلطنت فتحعلی شاه است. سالیان آخر قرن هیجدهم و رخدادهای بزرگ آن، سبب دگرگونیهای شتابزده و شگفتانگیز در حیات سیاسی و اقتصادی اروپا و در نتیجه در عرصه سیاست و اقتصاد دیگر مناطق جهان شد. رابعاً بر خلاف گذشته، ایران از نخستین سالهای سلطنت قاجاریه مورد نظر سیاسیان و استعمارگران قرار گرفت. در آغاز قرن نوزدهم، دولت انگلستان، شبه قارّه هندوستان را تصرف کرده، و به صرف منابع ثروت این کشور دست زده، و دولت روسیه نیز به هندوستان چشم دوخته بود. سیاست بریتانیای کبیر در سراسر قرن نوزدهم، حفظ هندوستان از تجاوز افغانستان و ایران و روسیه و فرانسه بود. نفوذ دولت روس، باعث وحشت انگلستان شد و به همین جهت، در سراسر عصر قاجاریه، این دو کشور بزرگ و قدرتمند، ایران را میدان اعمال نفوذ خود قرار داده بودند. <br> | ||
باز شدن جا پای اروپائیان در منطقه، پاهایی که صاحبان آن، دیگر فقط سفیر و سیاح و تاجر و راهب نبود و بیشتر به نظامیان تعلق داشت و به ویژه حضور و نفوذ خزنده بریتانیا در هندوستان، هوشیاری ایرانیان را درباره حضور غرب در شرق برانگیخته بود. حضور و هیمنه قدرتهای غربی در منطقه به مناسبات بین آنان و دولت قاجار، قالبی متفاوت از مناسبات میان واحدهای سیاسی مستقل داده، و چگونگی تعاملشان با ایران، بیش از هر چیز، متأثر از مناسبات آنان با یکدیگر بود. ماهیات مناسبات غرب با ایران در عصر قاجار، بیشتر جنبه سلطهجویانه و ادبیاتی آمرانه داشته است. <br> | باز شدن جا پای اروپائیان در منطقه، پاهایی که صاحبان آن، دیگر فقط سفیر و سیاح و تاجر و راهب نبود و بیشتر به نظامیان تعلق داشت و به ویژه حضور و نفوذ خزنده بریتانیا در هندوستان، هوشیاری ایرانیان را درباره حضور غرب در شرق برانگیخته بود. حضور و هیمنه قدرتهای غربی در منطقه به مناسبات بین آنان و دولت قاجار، قالبی متفاوت از مناسبات میان واحدهای سیاسی مستقل داده، و چگونگی تعاملشان با ایران، بیش از هر چیز، متأثر از مناسبات آنان با یکدیگر بود. ماهیات مناسبات غرب با ایران در عصر قاجار، بیشتر جنبه سلطهجویانه و ادبیاتی آمرانه داشته است. <br> | ||
مناسبات آلمان با ایران به دلیل معادلات سیاسی که در اوایل قرن چهاردهم قمری / بیستم میلادی رقم میخورد و رعایت آداب در مناسبات سیاسی این کشور با ایران با دیگر قدرتهای اروپایی، به ویژه انگلستان و روسیه متفاوت بود؛ از این رو، ذهن ایرانیان درباره آلمان، عاری از نفرتی بود که درباره روسیه و انگلستان در آن انباشت میشد. همچنین پیامدهای منفی نقشآفرینی فرانسه در ایران عصر قاجار، قائم به ذات نبوده، در حوزه مناسبات دو همسایه جدیدِ شمالی و جنوبی، یعنی روسیه و انگلستان، پیامدهایی تخریبی مییابد. از سوی دیگر، مناسبات دو همسایه جدید شمالی و جنوبی ایران، روسیه و انگلستان که از بزرگترین قدرتهای استعماری اروپا به شمار میآمدند، با ایران قاجاری به گونهای متفاوت از مناسبات میان واحدهای سیاسی مستقل بود؛ مناسباتی که از همسایگی آغاز، و به همخانگی کشیده شد و چیزی نمانده بود که به صاحب خانگی بینجامد. جان کلام آن که مناسبات روس و انگلیس با ایران در دوره قاجار، عبارت از اشغال نظامی و تجزیه اراضی، اغتشاش آفرینی، نفوذ مسالمتآمیز با امتیازهای گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، و... و هر گونه اخلال در اقدام و تلاش اصلاحطلبانه، درون و بیرون حاکمیت بود. نوسانات این مناسبات، بیش از هر چیز، از رقابتهای این دو قدرت استعماری با یکدیگر اثر میپذیرفت. | مناسبات آلمان با ایران به دلیل معادلات سیاسی که در اوایل قرن چهاردهم قمری / بیستم میلادی رقم میخورد و رعایت آداب در مناسبات سیاسی این کشور با ایران با دیگر قدرتهای اروپایی، به ویژه انگلستان و روسیه متفاوت بود؛ از این رو، ذهن ایرانیان درباره آلمان، عاری از نفرتی بود که درباره روسیه و انگلستان در آن انباشت میشد. همچنین پیامدهای منفی نقشآفرینی فرانسه در ایران عصر قاجار، قائم به ذات نبوده، در حوزه مناسبات دو همسایه جدیدِ شمالی و جنوبی، یعنی روسیه و انگلستان، پیامدهایی تخریبی مییابد. از سوی دیگر، مناسبات دو همسایه جدید شمالی و جنوبی ایران، روسیه و انگلستان که از بزرگترین قدرتهای استعماری اروپا به شمار میآمدند، با ایران قاجاری به گونهای متفاوت از مناسبات میان واحدهای سیاسی مستقل بود؛ مناسباتی که از همسایگی آغاز، و به همخانگی کشیده شد و چیزی نمانده بود که به صاحب خانگی بینجامد. جان کلام آن که مناسبات روس و انگلیس با ایران در دوره قاجار، عبارت از اشغال نظامی و تجزیه اراضی، اغتشاش آفرینی، نفوذ مسالمتآمیز با امتیازهای گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، و... و هر گونه اخلال در اقدام و تلاش اصلاحطلبانه، درون و بیرون حاکمیت بود. نوسانات این مناسبات، بیش از هر چیز، از رقابتهای این دو قدرت استعماری با یکدیگر اثر میپذیرفت. |