۱٬۵۶۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
<br> | <br> | ||
فصل اول این کتاب، به بررسی ویژگیهای اسلام نواندیشان میپردازد. محمد حمزه در ابتدای این فصل با بیان اینکه مدرنیته یک دوران تاریخی، فلسفی و وجودی جدید را با افسونزدایی از طبیعت در عالم آغاز کرد، عقل خودبنیاد را یکی از محورهای این دوران جدید برمیشمرد. مدرنیسم از نظر مؤلف در مفهوم ذهنگرایی(سوبژکتیویته) و انسانمحوری، متجسد و متمثل است ولاجرم، انسان را سازندهیِ تاریخِ خود نموده است. | فصل اول این کتاب، به بررسی ویژگیهای اسلام نواندیشان میپردازد. محمد حمزه در ابتدای این فصل با بیان اینکه مدرنیته یک دوران تاریخی، فلسفی و وجودی جدید را با افسونزدایی از طبیعت در عالم آغاز کرد، عقل خودبنیاد را یکی از محورهای این دوران جدید برمیشمرد. مدرنیسم از نظر مؤلف در مفهوم ذهنگرایی(سوبژکتیویته) و انسانمحوری، متجسد و متمثل است ولاجرم، انسان را سازندهیِ تاریخِ خود نموده است. | ||
<br> | |||
مؤلف در ادامهی این فصل با بیان اینکه جریان نواندیش دینی سعی دارد به گوهر اسلام دست پیدا کند بین اسلام رسالت و اسلام تاریخی، تفکیک قائل میشود و خاطر نشان میکند که باید از این اسلام تاریخی عبور کرد حتی اگر مجبور باشیم از سامانههای معرفتی کلاسیک اسلامی در تمامی وجوه الهیاتی، سیاسی و حقوقیاش چشمپوشی کنیم. | |||
<br> | |||
گفتمان نواندیشی دینی از نظر محمد حمزه داعیهی آن را دارد که باید از بند ذهنیت تقلیدی و جزماندیشانه رها شد و آنچه در طول تاریخ قطعی و مسلم انگاشته شده را بازاندیشی و به بوته نقد گذاشت. نواندیشی از منظر وی، بر اساس یک اصل قدیمی بنا نهاده میشود که آن هم تراث یا [[سنت]] است. | |||
<br> | |||
سنتی که عبارت است از مجموعه عقاید نظری ثابت، و حقائق فراتاریخی که تصور گروه یا فرقهای خاص از جهان بوده، به صورت پاسخ آماده به پرسشهای اساسی گوناگون درآمده و نیازمند بازاندیشی و واسازیست. از این رو اسلام نواندیشان به دنبال نفی تراث و در عین حال، پذیرفتن آن از روی رضایت نیست. | |||
<br> | |||
بلکه اعلام ناتوانی منظومه معرفتی آن در فهم وضعیت مسلمان امروزی و عدم توانایی فراهمآوردن آسایش روحی وی میباشد. از طرفی دیگر این قرائت از دین، تناقضی بین ایمان و آزادی دینی نمییابد کمااینکه بین تجدد و ایمان نیز تعارضی را حس نمیکند. | |||
<br> |
ویرایش