۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ابن عربی ' به 'ابنعربی ') |
جز (جایگزینی متن - 'حق طلب' به 'حقطلب') |
||
خط ۱۸۷: | خط ۱۸۷: | ||
علی بن حمود نخستین خلیفه حمودی، با این که اصالتا عرب بود، بیشتر وقتها به زبان بربری صحبت میکرد. امیرنشینهای مستقل بربری نیز دعوت دولت حمودی را پذیرفتند، از جمله دولت بنیزیری صنهاجی در غرناطه که گرایش شیعی آنها تا پایان دولتشان بر جای ماند. | علی بن حمود نخستین خلیفه حمودی، با این که اصالتا عرب بود، بیشتر وقتها به زبان بربری صحبت میکرد. امیرنشینهای مستقل بربری نیز دعوت دولت حمودی را پذیرفتند، از جمله دولت بنیزیری صنهاجی در غرناطه که گرایش شیعی آنها تا پایان دولتشان بر جای ماند. | ||
<br> | <br> | ||
در این دوره شاهد نوعی آزادی اندیشه هستیم که در تمامی دوران خلافت امویان از آن خبری نبود. این آزادی سبب شد تا بسیاری از باورهای شیعی آشکار شود بدون آن که نیروی حکومتی خاصی آن را تحت فشار قرار دهد. در سایه این آزادی اندیشه، گونهها و اقسام فرهنگهای شرقی در اندلس رواج یافت. این درحالی بود که در خلافت امویان، در این زمینه رقابت سختی وجود داشت. امویان تنها آن چه را که موافق و هم آهنگ با روحیۀ حاکم بر اندلس بود اجازه میدادند. در یک جمعبندی کلی میتوان گفت که با وجود موانع بسیار، از آنجا که فرهنگ شیعی دارای مواضع عدالتخواهانه و | در این دوره شاهد نوعی آزادی اندیشه هستیم که در تمامی دوران خلافت امویان از آن خبری نبود. این آزادی سبب شد تا بسیاری از باورهای شیعی آشکار شود بدون آن که نیروی حکومتی خاصی آن را تحت فشار قرار دهد. در سایه این آزادی اندیشه، گونهها و اقسام فرهنگهای شرقی در اندلس رواج یافت. این درحالی بود که در خلافت امویان، در این زمینه رقابت سختی وجود داشت. امویان تنها آن چه را که موافق و هم آهنگ با روحیۀ حاکم بر اندلس بود اجازه میدادند. در یک جمعبندی کلی میتوان گفت که با وجود موانع بسیار، از آنجا که فرهنگ شیعی دارای مواضع عدالتخواهانه و حقطلبانه بود و هم چنین مبانی اصولی و منطقی داشت، توانست درجامعه اندلس جای پایی برای خود باز کند و حتی به ابراز وجود سیاسی چند ساله نیز موفق شد، ولی آن چه مسلم است این که فرهنگ اصیل شیعه دوازده امامی، هیچ گاه در اندلس بروز جدّی نیافت. | ||
<br> | <br> | ||
واقعیت این است که حمودیها تاحد زیادی شیعیان معتدل بودند، به طوری که دولت آنها رنگ مذهبی قوی نداشت و آنها، مذهبی که از هر جهت ابعاد آن روشن باشد و فلسفهای که بر پایههای ثابتی بنا شده باشد و فقهی که آنها را از دیگران متمایز کند نداشتند، آنگونه که دولت فاطمیان یا دولت آل بویه در ایران چنین بودند. حمودیها به درستی به بعضی از مبانی عمومی تشیع باور داشتند، اما فقط آنچه در راستای مطامع سیاسیشان دنبال میکردند. | واقعیت این است که حمودیها تاحد زیادی شیعیان معتدل بودند، به طوری که دولت آنها رنگ مذهبی قوی نداشت و آنها، مذهبی که از هر جهت ابعاد آن روشن باشد و فلسفهای که بر پایههای ثابتی بنا شده باشد و فقهی که آنها را از دیگران متمایز کند نداشتند، آنگونه که دولت فاطمیان یا دولت آل بویه در ایران چنین بودند. حمودیها به درستی به بعضی از مبانی عمومی تشیع باور داشتند، اما فقط آنچه در راستای مطامع سیاسیشان دنبال میکردند. |