۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'استقلال طلب' به 'استقلالطلب') |
جز (جایگزینی متن - 'جدایی طلب' به 'جداییطلب') |
||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
عامل دیگری که موجب تضعیف [[جهان اسلام|امت اسلامی]] و دور شدن آن از رشد و تعالی و بهرهمندی از ظرفیتها شده است، افراط در ملیگرایی است. | عامل دیگری که موجب تضعیف [[جهان اسلام|امت اسلامی]] و دور شدن آن از رشد و تعالی و بهرهمندی از ظرفیتها شده است، افراط در ملیگرایی است. | ||
ملی گرایی در اصل نوعی برداشت فکری در یک جامعه سیاسی است که بر پایه مشترکاتی چون فرهنگ، زبان، آداب و سنن و تعلّقات خونی، نژادی و قبیله ای به وجود میآید. ملیگرایی گاه ریشه در برتری طلبی نژادی و قومی دارد که از آن به شوونیسم یا ملیگرایی افراطی تعبیر میشود و از خلال آن، گاه برخی مکاتب انحرافی ظهور میکنند که از جمله میتوان به فاشیسم و نازیسم اشاره کرد (کاظمی، 1378 ،صص136-135.) | ملی گرایی در اصل نوعی برداشت فکری در یک جامعه سیاسی است که بر پایه مشترکاتی چون فرهنگ، زبان، آداب و سنن و تعلّقات خونی، نژادی و قبیله ای به وجود میآید. ملیگرایی گاه ریشه در برتری طلبی نژادی و قومی دارد که از آن به شوونیسم یا ملیگرایی افراطی تعبیر میشود و از خلال آن، گاه برخی مکاتب انحرافی ظهور میکنند که از جمله میتوان به فاشیسم و نازیسم اشاره کرد (کاظمی، 1378 ،صص136-135.) | ||
با خاتمه جنگ جهانی اول، نهضت استقلالطلبی و رشد ملیگرایی در کشورهای اسلامی به-ویژه در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا شروع شد. البته در رواج این پدیده باید به نوعی استعمار غرب را جستجو کرد؛ زیرا اروپا در صدد جدا کردن اعراب از امپراطوری عثمانی و نابودی آن بود. بعد از جنگ جهانی دوم، درحالی که تمایلات «فراملی گرایی» در میان کشورهای اروپایی رو به افزایش بود، کشورهای اسلامی برای مقابله با استعمار، در پی تقویت ملیگرایی و بسیج نیروهای ملی بودند که در نتیجه آن، روند استعمارزدایی در کشورهای آسیایی و آفریقایی شکل گرفت و دولتهای مستقل ملی در این مناطق ظاهر شدند. برخلاف گرایش نوع اول که به دنبال وحدت و تقویت همگرایی بود، گرایش نوع دوم به دلیل افراط در ملیگرایی، | با خاتمه جنگ جهانی اول، نهضت استقلالطلبی و رشد ملیگرایی در کشورهای اسلامی به-ویژه در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا شروع شد. البته در رواج این پدیده باید به نوعی استعمار غرب را جستجو کرد؛ زیرا اروپا در صدد جدا کردن اعراب از امپراطوری عثمانی و نابودی آن بود. بعد از جنگ جهانی دوم، درحالی که تمایلات «فراملی گرایی» در میان کشورهای اروپایی رو به افزایش بود، کشورهای اسلامی برای مقابله با استعمار، در پی تقویت ملیگرایی و بسیج نیروهای ملی بودند که در نتیجه آن، روند استعمارزدایی در کشورهای آسیایی و آفریقایی شکل گرفت و دولتهای مستقل ملی در این مناطق ظاهر شدند. برخلاف گرایش نوع اول که به دنبال وحدت و تقویت همگرایی بود، گرایش نوع دوم به دلیل افراط در ملیگرایی، جداییطلبانه و استقلال خواهانه بود و در نتیجه، تضعیف روند همگرایی را به دنبال داشت (مقتدر، 1370 ،صص82-74) | ||
با دقت در رویه عملکرد سیاسی کشورهای عربی خاورمیانه نیز دریافت میشود، آنها نیز گرفتار فریب ملیگرایی شدهاند. آنها نه تنها کشورهای اسلامی غیر عرب را از دایره تعاملات و همکاری-ها دور رانده اند؛ بلکه در میان خودشان نیز دچار اختلاف شدهاند. | با دقت در رویه عملکرد سیاسی کشورهای عربی خاورمیانه نیز دریافت میشود، آنها نیز گرفتار فریب ملیگرایی شدهاند. آنها نه تنها کشورهای اسلامی غیر عرب را از دایره تعاملات و همکاری-ها دور رانده اند؛ بلکه در میان خودشان نیز دچار اختلاف شدهاند. | ||