پرش به محتوا

معاویه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'توسعه طلب' به 'توسعه‌طلب')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۲: خط ۴۲:
|}
|}
</div>
</div>
'''معاویة بن ابی‌سفیان''' نخستین خلیفه اموی است که از پس از صلح [[امام حسن]] تا سال ۶۰ق حدود بیست سال در [[دمشق]] خلافت کرد. او در فتح [[مکه]] [[اسلام]] آورد و از [[طلقاء]] بود. او در زمان [[ابوبکر]] در فتح سرزمین [[شام]] حاضر بود و در زمان [[عمر]] بن خطاب استاندار اردن و سپس استاندار تمام سرزمین شام شد. در شورش علیه [[عثمان بن عفان]] علی‌رغم درخواست عثمان به یاری او نشتافت. در زمان خلافت [[امام علی]] (ع) به اسم خونخواهی عثمان [[جنگ صفین]] را به راه انداخت. پس از شهادت امام علی (ع) در معاهده صلح با امام حسن (ع) خلافت مسلمین را به دست گرفت و دمشق را پایتخت حکومت خود کرد. در زمان او فتوحات بیشتر در سرزمین‌های غربی و شمال [[آفریقا]] بود و در سرزمین‌های شرقی به تثبیت فتوحات پیشین تاکید داشت. معاویه خلافت را به سلطنت تغییر داد و برای بیعت گرفتن برای پسرش [[یزید]] تلاش‌های فراوان کرد. برای اداره کشور، دیوان‌های جدیدی را بنا نهاد. او با شورش‌های خوارج و [[شیعیان]] مواجه بود و آنها را سرکوب کرد.  
'''معاویة بن ابی‌سفیان''' نخستین خلیفه اموی است که از پس از صلح [[امام حسن]] تا سال ۶۰ق حدود بیست سال در [[دمشق]] خلافت کرد. او در فتح [[مکه]] [[اسلام]] آورد و از [[طلقاء]] بود. او در زمان [[ابوبکر]] در فتح سرزمین [[شام]] حاضر بود و در زمان [[عمر]] بن خطاب استاندار اردن و سپس استاندار تمام سرزمین شام شد. در شورش علیه [[عثمان بن عفان]] علی‌رغم درخواست عثمان به یاری او نشتافت. در زمان خلافت [[امام علی]] (ع) به اسم خونخواهی عثمان [[جنگ صفین]] را به راه انداخت. پس از شهادت امام علی (ع) در معاهده صلح با امام حسن (ع) خلافت مسلمین را به دست گرفت و دمشق را پایتخت حکومت خود کرد. در زمان او فتوحات بیشتر در سرزمین‌های غربی و شمال [[آفریقا]] بود و در سرزمین‌های شرقی به تثبیت فتوحات پیشین تاکید داشت. معاویه خلافت را به سلطنت تغییر داد و برای بیعت گرفتن برای پسرش [[یزید]] تلاش‌های فراوان کرد. برای اداره کشور، دیوان‌های جدیدی را بنا نهاد. او با شورش‌های خوارج و [[شیعیان]] مواجه بود و آنها را سرکوب کرد.  


=زندگی معاویه=
== زندگی معاویه ==
 
ابوعبدالرحمان معاویة بن ابوسفیان صخر بن حرب بن امیة بن عبدشمس بن عبدمناف بن قصی قریشی اموی در سال پنجم پیش از بعثت متولد شد. تولد او در برخی منابع تاریخی، هفت یا ۱۳ سال قبل از بعثت ذکر شده است. مادرش هند دختر عتبة بن ربیعة بن عبد شمس بن عبد مناف است<ref>مبیّض، موسوعة حیاة الصحابه من کتب التراث، مکتبة الغزالی، ج۶، ص۳۴۷۸</ref> که دستور داد جنازه حمزه، عموی پیامبر را مثله کنند. سپس جگر او را به دندان گرفت و به هند جگرخوار (آکلة الأکباد) معروف شد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۹۶م، ج۴، ص۲۸۷</ref> به همین دلیل در [[زیارت عاشورا]] از معاویه به ابن آکله الاکباد یاد شده است. بر اساس منابع تاریخی معاویه به همراه پدر، مادر و برادرش در فتح مکه اسلام آورده و یکی از طلقاء و همچنین از مصادیق مؤلفة قلوبهم خوانده شده است.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ش، ج۳، ص۱۴۱۶</ref> برخی منابع از معاویه نقل کرده‌اند که ادعا کرده پیش از آن اسلام آورده اما آن را از پدر و مادرش پنهان می‌کرده است. معاویه در برخی منابع از کاتبان پیامبر<ref> ابن اثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۴۳۳.</ref> و در برخی دیگر از کاتبان قرآن کریم دانسته شده است.<ref> ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۱۲۳</ref> بسیاری از روایات حاوی تکریم و فضیلت‌های وی، ساختگی دانسته شده است.<ref>شوکانی، الفوائد المجموعة، [۱۴۱۵ق]، ج۲، ص۴۹۶-۵۱۶</ref>
ابوعبدالرحمان معاویة بن ابوسفیان صخر بن حرب بن امیة بن عبدشمس بن عبدمناف بن قصی قریشی اموی در سال پنجم پیش از بعثت متولد شد. تولد او در برخی منابع تاریخی، هفت یا ۱۳ سال قبل از بعثت ذکر شده است. مادرش هند دختر عتبة بن ربیعة بن عبد شمس بن عبد مناف است<ref>مبیّض، موسوعة حیاة الصحابه من کتب التراث، مکتبة الغزالی، ج۶، ص۳۴۷۸</ref> که دستور داد جنازه حمزه، عموی پیامبر را مثله کنند. سپس جگر او را به دندان گرفت و به هند جگرخوار (آکلة الأکباد) معروف شد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۹۶م، ج۴، ص۲۸۷</ref> به همین دلیل در [[زیارت عاشورا]] از معاویه به ابن آکله الاکباد یاد شده است. بر اساس منابع تاریخی معاویه به همراه پدر، مادر و برادرش در فتح مکه اسلام آورده و یکی از طلقاء و همچنین از مصادیق مؤلفة قلوبهم خوانده شده است.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ش، ج۳، ص۱۴۱۶</ref> برخی منابع از معاویه نقل کرده‌اند که ادعا کرده پیش از آن اسلام آورده اما آن را از پدر و مادرش پنهان می‌کرده است. معاویه در برخی منابع از کاتبان پیامبر<ref> ابن اثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۴۳۳.</ref> و در برخی دیگر از کاتبان قرآن کریم دانسته شده است.<ref> ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۱۲۳</ref> بسیاری از روایات حاوی تکریم و فضیلت‌های وی، ساختگی دانسته شده است.<ref>شوکانی، الفوائد المجموعة، [۱۴۱۵ق]، ج۲، ص۴۹۶-۵۱۶</ref>


خط ۵۵: خط ۵۳:
معاویه اعتماد عمر بن خطاب را جلب کرد و عمر او را استاندار اردن و برادرش یزید را استاندار همه سرزمین شام کرد. پس از مرگ برادرش در حادثه طاعون عمواس، عمر همه قلمرو شام را نیز به معاویه سپرد و زمانی که عثمان بن عفان به خلافت رسید، معاویه را به استانداری همه سرزمین شام منصوب کرد و سرانجام پس از کشته شدن عثمان از بیعت با امام علی(ع) سر باز زد و به اسم خونخواهی عثمان به نزاع با امام برخاست. مردم شام به خونخواهی عثمان و جنگ با امام علی(ع) با او بیعت کردند.<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۶؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۴، ص۴۴۴</ref> این اختلاف تا آخر دوران حکومت امام علی(ع) بود. پس از شهادت امام علی(ع)، میان معاویه و امام حسن(ع) صلح برقرار شد و امام حسن(ع) در این صلح، به نفع معاویه کنار رفت.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۶</ref> او پس از صلح امام حسن(ع) تا آخر عمرش خلیفه مسلمین بود.  
معاویه اعتماد عمر بن خطاب را جلب کرد و عمر او را استاندار اردن و برادرش یزید را استاندار همه سرزمین شام کرد. پس از مرگ برادرش در حادثه طاعون عمواس، عمر همه قلمرو شام را نیز به معاویه سپرد و زمانی که عثمان بن عفان به خلافت رسید، معاویه را به استانداری همه سرزمین شام منصوب کرد و سرانجام پس از کشته شدن عثمان از بیعت با امام علی(ع) سر باز زد و به اسم خونخواهی عثمان به نزاع با امام برخاست. مردم شام به خونخواهی عثمان و جنگ با امام علی(ع) با او بیعت کردند.<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۶؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۴، ص۴۴۴</ref> این اختلاف تا آخر دوران حکومت امام علی(ع) بود. پس از شهادت امام علی(ع)، میان معاویه و امام حسن(ع) صلح برقرار شد و امام حسن(ع) در این صلح، به نفع معاویه کنار رفت.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۶</ref> او پس از صلح امام حسن(ع) تا آخر عمرش خلیفه مسلمین بود.  


=فرمان‌روایی شام تا حکومت بر تمام مسلمانان=
== فرمان‌روایی شام تا حکومت بر تمام مسلمانان ==
 
بعد از رحلت پیامبر(ص)، مسلمانان جنگ‌های مختلفی با رومیان و ایرانیان داشتند که به پیروزی‌های بزرگی نیز دست یافتند. در غرب سرزمین‌های اسلامی، فتوحات بزرگی؛ مانند فتح شامات و بیت‌المقدس نصیب مسلمانان گشت. یزید بن ابی‌سفیان نیز یکی از فرماندهانی بود که برای جنگ‌های شامات به آن منطقه گسیل شده بود و به دنبال همین موضوع بود که از طرف حکومت مرکزی، فرماندار آن مناطق شد تا این‌که در سال هجدهم هجری بر اثر طاعون مرگش فرا رسید. خلیفه دوم، برادر یزید بن ابی‌سفیان و یا همان معاویه را به جانشینی برادرش برگزید و این‌گونه بود که معاویه زمام امور شامات را در دستان خود گرفت.<ref>ابن قتیبة، عبدالله بن مسلم، المعارف، تحقیق، ثروت عکاشة، ص 345، قاهره، ‌ الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، 1992م؛ الطبقات الکبری‏، ج 7، ص 285</ref>
بعد از رحلت پیامبر(ص)، مسلمانان جنگ‌های مختلفی با رومیان و ایرانیان داشتند که به پیروزی‌های بزرگی نیز دست یافتند. در غرب سرزمین‌های اسلامی، فتوحات بزرگی؛ مانند فتح شامات و بیت‌المقدس نصیب مسلمانان گشت. یزید بن ابی‌سفیان نیز یکی از فرماندهانی بود که برای جنگ‌های شامات به آن منطقه گسیل شده بود و به دنبال همین موضوع بود که از طرف حکومت مرکزی، فرماندار آن مناطق شد تا این‌که در سال هجدهم هجری بر اثر طاعون مرگش فرا رسید. خلیفه دوم، برادر یزید بن ابی‌سفیان و یا همان معاویه را به جانشینی برادرش برگزید و این‌گونه بود که معاویه زمام امور شامات را در دستان خود گرفت.<ref>ابن قتیبة، عبدالله بن مسلم، المعارف، تحقیق، ثروت عکاشة، ص 345، قاهره، ‌ الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، 1992م؛ الطبقات الکبری‏، ج 7، ص 285</ref>


خط ۷۵: خط ۷۲:
معاویه در طول این چهل سال، اگرچه در مواردی در نواحی مرزی به جنگ با دشمنانی؛ مانند رومیان پرداخته و آنان را از تعرض به مناطق اسلامی بازداشت، اما عملکردهای منفی او در مواردی؛ مانند غصب خلافت، جنگ با خلیفه برحق پیامبر(ص)، به شهادت رساندن صحابیان بزرگی؛ نظیر [[عمار بن یاسر]] و حجر بن عدی، تلاش برای جعل احادیث، مسموم کردن امام حسن(ع) و مقصّر بودن در شهادت امام حسین(ع) و ... بدان انجامید که نه تنها شیعه، بلکه بسیاری از افراد منصف اهل سنت نیز او را شدیداً مورد انتقاد قرار می‌دهند. در نهایت، معاویه در سال شصت هجری از دنیا رفت. [1
معاویه در طول این چهل سال، اگرچه در مواردی در نواحی مرزی به جنگ با دشمنانی؛ مانند رومیان پرداخته و آنان را از تعرض به مناطق اسلامی بازداشت، اما عملکردهای منفی او در مواردی؛ مانند غصب خلافت، جنگ با خلیفه برحق پیامبر(ص)، به شهادت رساندن صحابیان بزرگی؛ نظیر [[عمار بن یاسر]] و حجر بن عدی، تلاش برای جعل احادیث، مسموم کردن امام حسن(ع) و مقصّر بودن در شهادت امام حسین(ع) و ... بدان انجامید که نه تنها شیعه، بلکه بسیاری از افراد منصف اهل سنت نیز او را شدیداً مورد انتقاد قرار می‌دهند. در نهایت، معاویه در سال شصت هجری از دنیا رفت. [1


=عهد سه خلیفه اول=
== عهد سه خلیفه اول ==
 
یزید بن ابی سفیان در فتح [[شامات]] فرهاندهی داشته و ابوبکر معاویه را در کنار برادرش ولایت داده بود.<ref>رسائل جاحظ، الرسائل السیاسیه، ص ۳۴۴</ref> پس از مرگ یزید معاویه در دوره عمر، به ولایت شام منصوب شد. برخی مورخان از تسامح عمر نسبت به معاویه اظهار شگفتی کرده‌اند.<ref>مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص ۲۴</ref> حسن بصری می‌گوید معاویه از همان زمان عمر خود را برای خلافت آماده می‌کرد.<ref>تثبیت دلائل النبوه، ص ۵۹۳</ref> عمر تمام شامات را به معاویه سپرد.<ref> مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، صص ۱۷، ۱۸، ۲۰؛ رسائل الجاحظ، الرسائل السیاسیه، ص ۳۴۴</ref> معاویه می‌گفت: به خدا سوگند که او تنها با منزلتی که نزد عمر داشت این چنین بر مردم تسلط یافت.<ref>العقد الفرید، ج ۱، ص ۱۵، ج ۵، ص ۱۱۴؛ مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص ۱۸</ref> عثمان در برابر اعتراضاتی که نسبت به معاویه می‌شد می‌گفت: چگونه او را عزل کنم در حالیکه عمر او را نصب کرده است.<ref>انساب الاشراف، ج ۴، ص ۵۵۰</ref> در دوره عثمان، شام منطقه امن او به شمار می‌آمد. او قراء [[کوفه]] و نیز [[ابوذر]] را به آنجا تبعید کرد؛ گرچه معاویه برای حفظ موقعیت خود و جلوگیری از تأثیرگذاری اینان بر مردم، آنان را از شام بیرون کرد.<ref>طبقات الکبری، ج ۴، ص ۲۲۹؛ الغدیر، ج ۶، ص ۳۰۴؛ ج ۹، ص ۳۷۳</ref> شام تربیت شده معاویه بود، این امری است که در طی حکومت بنی امیه، در وفاداری کامل مردم شام به آن‌ها، آشکار شد. گفته‌اند که سران بنی امیه نزد سفاح شهادت دادند که جز [[بنی امیه]] اقوامی برای پیامبر(ص) نمی‌شناختند.<ref>مروج الذهب، ج ۳، ص ۳۳؛ النزاع و التخاصم، ص ۲۸</ref>
یزید بن ابی سفیان در فتح [[شامات]] فرهاندهی داشته و ابوبکر معاویه را در کنار برادرش ولایت داده بود.<ref>رسائل جاحظ، الرسائل السیاسیه، ص ۳۴۴</ref> پس از مرگ یزید معاویه در دوره عمر، به ولایت شام منصوب شد. برخی مورخان از تسامح عمر نسبت به معاویه اظهار شگفتی کرده‌اند.<ref>مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص ۲۴</ref> حسن بصری می‌گوید معاویه از همان زمان عمر خود را برای خلافت آماده می‌کرد.<ref>تثبیت دلائل النبوه، ص ۵۹۳</ref> عمر تمام شامات را به معاویه سپرد.<ref> مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، صص ۱۷، ۱۸، ۲۰؛ رسائل الجاحظ، الرسائل السیاسیه، ص ۳۴۴</ref> معاویه می‌گفت: به خدا سوگند که او تنها با منزلتی که نزد عمر داشت این چنین بر مردم تسلط یافت.<ref>العقد الفرید، ج ۱، ص ۱۵، ج ۵، ص ۱۱۴؛ مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص ۱۸</ref> عثمان در برابر اعتراضاتی که نسبت به معاویه می‌شد می‌گفت: چگونه او را عزل کنم در حالیکه عمر او را نصب کرده است.<ref>انساب الاشراف، ج ۴، ص ۵۵۰</ref> در دوره عثمان، شام منطقه امن او به شمار می‌آمد. او قراء [[کوفه]] و نیز [[ابوذر]] را به آنجا تبعید کرد؛ گرچه معاویه برای حفظ موقعیت خود و جلوگیری از تأثیرگذاری اینان بر مردم، آنان را از شام بیرون کرد.<ref>طبقات الکبری، ج ۴، ص ۲۲۹؛ الغدیر، ج ۶، ص ۳۰۴؛ ج ۹، ص ۳۷۳</ref> شام تربیت شده معاویه بود، این امری است که در طی حکومت بنی امیه، در وفاداری کامل مردم شام به آن‌ها، آشکار شد. گفته‌اند که سران بنی امیه نزد سفاح شهادت دادند که جز [[بنی امیه]] اقوامی برای پیامبر(ص) نمی‌شناختند.<ref>مروج الذهب، ج ۳، ص ۳۳؛ النزاع و التخاصم، ص ۲۸</ref>


خط ۸۵: خط ۸۱:
معاویه در نامه‌های خود به امام علی بر این امر تکیه داشت که: خلیفه ما عثمان مظلوم کشته شده و خدا فرمود: هر کسی مظلوم کشته شود، ما برای ولی او قدرتی قرار دادیم پس ما به عثمان و فرزندان او سزاوارتریم.<ref>الغارات، ص ۷۰</ref> معاویه با تبلیغات فراوان خود را وارث عثمان می‌خواند.  
معاویه در نامه‌های خود به امام علی بر این امر تکیه داشت که: خلیفه ما عثمان مظلوم کشته شده و خدا فرمود: هر کسی مظلوم کشته شود، ما برای ولی او قدرتی قرار دادیم پس ما به عثمان و فرزندان او سزاوارتریم.<ref>الغارات، ص ۷۰</ref> معاویه با تبلیغات فراوان خود را وارث عثمان می‌خواند.  


=روش سیاسی معاویه=
== روش سیاسی معاویه ==
 
با صلح معاویه با امام حسن (ع)، دروان نخست خلافت پایان یافت و عصر اموی آغاز شد. معاویه [[دمشق]] را پایتخت حکومت قرار دارد. او با توجه به اهدافش سعی کرد پایه‌های حکومتش را استوار کند. مهم‌ترین تلاش‌های وی عبارت‌اند از: تغییر در شالوده نظام سیاسی و محور قرار دادن نقش ارتش، اداره و موازنه قبایلی و ایجاد ولایتعهدی و سرکوب مخالفان، خوشرفتاری و بذل و بخشش نسبت به شخصیت‌های بزرگ اسلامی، ایجاد امنیت بوسیله والیان مستبد و قدرتمند، اداره مستقیم کارهای حکومتی و انعطاف و سیاست‌های توسعه‌طلبانه او.<ref>محمدسهیل طقوش، دولت امویان، ترجمه حجت الله جودکی، ص ۱۸</ref>
با صلح معاویه با امام حسن (ع)، دروان نخست خلافت پایان یافت و عصر اموی آغاز شد. معاویه [[دمشق]] را پایتخت حکومت قرار دارد. او با توجه به اهدافش سعی کرد پایه‌های حکومتش را استوار کند. مهم‌ترین تلاش‌های وی عبارت‌اند از: تغییر در شالوده نظام سیاسی و محور قرار دادن نقش ارتش، اداره و موازنه قبایلی و ایجاد ولایتعهدی و سرکوب مخالفان، خوشرفتاری و بذل و بخشش نسبت به شخصیت‌های بزرگ اسلامی، ایجاد امنیت بوسیله والیان مستبد و قدرتمند، اداره مستقیم کارهای حکومتی و انعطاف و سیاست‌های توسعه‌طلبانه او.<ref>محمدسهیل طقوش، دولت امویان، ترجمه حجت الله جودکی، ص ۱۸</ref>


=معاویه در زمان امام حسن (ع)=
== معاویه در زمان امام حسن ==
 
پس از شهادت [[امام علی]](ع)، مردم شام در [[بیت‌المقدس]] با معاویه به عنوان خلیفه بیعت کردند و او را امیرالمؤمنین نامیدند.<ref>ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج ۱، ص۱۶۳؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج ۵، ص۱۶۱</ref> امام حسن (ع) ابتدا برای تادیب معاویه به سمت او لشکرکشی نمود. اما نفاق‌‌ها و خیانت‌‌ها‌ى سپاه امام علیه‌السلام موجب آن شد تا حسن بن على‌ (ع) به ناچار با معاویه قرارداد ترک‌ مخاصمه امضا کند. اما معاویه به هیچ یک از تعهدات صلحنامه وفا نکرد. به کشتار بى‌گناهان و دستگیرى و قتل یاران على‌ (ع) پرداخت و هواداران اهل بیت‌ (ع) را سرکوب و قلع و قمع‌ نمود و عمال خویش را بر اموال و جان‌ها و نوامیس مسلمین مسلط ساخت و دیکتاتورى‌ترین شیوه‌هاى حکومتى را در قالب تزویر و تبلیغات، اعمال مى‌کرد.<ref>محدثی، فرهنگ عاشورا، ص ۴۲۸</ref> سرانجام نیز به کمک مروان بن حکم، جعده دختر اشعث بن قیس که همسر آن حضرت بود را با وعده‌هایی به قتل امام حسن علیه‌السلام واداشت.<ref>الفتوح، ج‏۴، ص۳۱۹</ref>
پس از شهادت [[امام علی]](ع)، مردم شام در [[بیت‌المقدس]] با معاویه به عنوان خلیفه بیعت کردند و او را امیرالمؤمنین نامیدند.<ref>ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج ۱، ص۱۶۳؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج ۵، ص۱۶۱</ref> امام حسن (ع) ابتدا برای تادیب معاویه به سمت او لشکرکشی نمود. اما نفاق‌‌ها و خیانت‌‌ها‌ى سپاه امام علیه‌السلام موجب آن شد تا حسن بن على‌ (ع) به ناچار با معاویه قرارداد ترک‌ مخاصمه امضا کند. اما معاویه به هیچ یک از تعهدات صلحنامه وفا نکرد. به کشتار بى‌گناهان و دستگیرى و قتل یاران على‌ (ع) پرداخت و هواداران اهل بیت‌ (ع) را سرکوب و قلع و قمع‌ نمود و عمال خویش را بر اموال و جان‌ها و نوامیس مسلمین مسلط ساخت و دیکتاتورى‌ترین شیوه‌هاى حکومتى را در قالب تزویر و تبلیغات، اعمال مى‌کرد.<ref>محدثی، فرهنگ عاشورا، ص ۴۲۸</ref> سرانجام نیز به کمک مروان بن حکم، جعده دختر اشعث بن قیس که همسر آن حضرت بود را با وعده‌هایی به قتل امام حسن علیه‌السلام واداشت.<ref>الفتوح، ج‏۴، ص۳۱۹</ref>


== بهره گیری از اصول دینی برای تثیبت خلافت ==
=== بهره گیری از اصول دینی برای تثیبت خلافت ===
 
معاویه برای تثبیت خلافت خود، از برخی اصول دینی نیز بهره می‌برد. وی به قدرت رسیدن خود را از سوی خدا می‌دانست؛ زیرا همه کارها در دست خداوند است.<ref> کاندهلوی، حیاة الصحابه، ج ۳، ص ۶۳</ref> زمانی دیگر معاویه گفت: این خلافت امری از امر خداوند و قضایی از قضای الهی است.<ref> ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۸۵:هذه الخلافة امر من امرالله و قضاء من قضاء الله</ref>معاویه در برابر مخالفت عایشه با ولایتعهدی یزید گفت: این کار قضای الهی است و در قضای الهی کسی را اختیار نیست.<ref>ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج۱، ص ۲۰۵</ref> و طبق برخی از نقلها [[عایشه]] را به قتل رساند.<ref>الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۴۸ </ref>زیاد بن ابیه، حاکم معاویه در [[بصره]]<ref>ر. ک:مقاله بصره</ref> و کوفه، ضمن خطبه معروف خود گفت: ای مردم! ما سیاستمدار و مدافع شما هستیم و شما را با سلطنتی که خداوند به ما داده سیاست می‌کنیم.<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج ۴، ص ۱۸۰؛ جاحظ، ابوعثمان عمرو، البیان و التبیین، ج ۲، ص ۴۹؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج ۵، ص ۲۲۰</ref> یزید نیز در اولین خطبه خود گفت: پدرش بنده‌ای از بندگان خدا بود، خداوند او را اکرام کرده خلافت را به او بخشید... و اکنون نیز خداوند این حکومت را بر عهده ما نهاده است.<ref>ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، چ۱، ص ۲۲۵؛ دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص ۲۲۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۴، ص ۲۹۹، ش ۷۹۸</ref> معاویه در برابر فرزند عثمان که به ولایتعهدی یزید اعتراض کرد و گفت تو به خاطر پدر ما سر کار آمدی، اظهار کرد: این ملکی است که خداوند آن را در اختیار ما قرار داد.<ref> ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج ۱، ص ۲۱۴</ref>
معاویه برای تثبیت خلافت خود، از برخی اصول دینی نیز بهره می‌برد. وی به قدرت رسیدن خود را از سوی خدا می‌دانست؛ زیرا همه کارها در دست خداوند است.<ref> کاندهلوی، حیاة الصحابه، ج ۳، ص ۶۳</ref> زمانی دیگر معاویه گفت: این خلافت امری از امر خداوند و قضایی از قضای الهی است.<ref> ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۸۵:هذه الخلافة امر من امرالله و قضاء من قضاء الله</ref>معاویه در برابر مخالفت عایشه با ولایتعهدی یزید گفت: این کار قضای الهی است و در قضای الهی کسی را اختیار نیست.<ref>ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج۱، ص ۲۰۵</ref> و طبق برخی از نقلها [[عایشه]] را به قتل رساند.<ref>الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۴۸ </ref>زیاد بن ابیه، حاکم معاویه در [[بصره]]<ref>ر. ک:مقاله بصره</ref> و کوفه، ضمن خطبه معروف خود گفت: ای مردم! ما سیاستمدار و مدافع شما هستیم و شما را با سلطنتی که خداوند به ما داده سیاست می‌کنیم.<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج ۴، ص ۱۸۰؛ جاحظ، ابوعثمان عمرو، البیان و التبیین، ج ۲، ص ۴۹؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج ۵، ص ۲۲۰</ref> یزید نیز در اولین خطبه خود گفت: پدرش بنده‌ای از بندگان خدا بود، خداوند او را اکرام کرده خلافت را به او بخشید... و اکنون نیز خداوند این حکومت را بر عهده ما نهاده است.<ref>ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، چ۱، ص ۲۲۵؛ دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص ۲۲۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۴، ص ۲۹۹، ش ۷۹۸</ref> معاویه در برابر فرزند عثمان که به ولایتعهدی یزید اعتراض کرد و گفت تو به خاطر پدر ما سر کار آمدی، اظهار کرد: این ملکی است که خداوند آن را در اختیار ما قرار داد.<ref> ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج ۱، ص ۲۱۴</ref>


معاویه از به کار بردن کلمه مُلک درباره خود خشنود بود. معاویه می‌گفت: انا اول الملوک.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۲۳۲؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۱۱، ص ۱۴۷ (طبع هند)</ref> وی نظام شاهی را صرفاً یک نظام سیاسی می‌دید و توضیح می‌داد که کاری به دینداری مردم ندارد. از او نقل شده است که می‌گفت: به خدا سوگند! جنگ من برای برپایی [[نماز]]، [[روزه]] داری و [[حج]] گزاری و [[زکات]] دادن نبود، این‌ها را شما انجام می‌دادید، من با شما جنگیدم تا بر شما امارت یابم و خداوند آن را به من داد، در حالی که شما از آن ناخشنود بودید.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج ۱۶، ص ۴۶؛ ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص ۴۳ و ۴۵</ref>
معاویه از به کار بردن کلمه مُلک درباره خود خشنود بود. معاویه می‌گفت: انا اول الملوک.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۲۳۲؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۱۱، ص ۱۴۷ (طبع هند)</ref> وی نظام شاهی را صرفاً یک نظام سیاسی می‌دید و توضیح می‌داد که کاری به دینداری مردم ندارد. از او نقل شده است که می‌گفت: به خدا سوگند! جنگ من برای برپایی [[نماز]]، [[روزه]] داری و [[حج]] گزاری و [[زکات]] دادن نبود، این‌ها را شما انجام می‌دادید، من با شما جنگیدم تا بر شما امارت یابم و خداوند آن را به من داد، در حالی که شما از آن ناخشنود بودید.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج ۱۶، ص ۴۶؛ ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص ۴۳ و ۴۵</ref>


== جعل حدیث ==
=== جعل حدیث ===
 
معاویه در جعل [[حدیث]] دو روش را پیش گرفت. روش اول جعل احادیثی در مدح خود<ref> شوکانی، الفواید المجموعه فی الاحادیث الموضوعه، ص ۴۰۳-۴۰۷</ref> و دیگر رقبای اهل بیت(ع) و دوم جعل حدیث در ذم اهل بیت.<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج ۴، ص ۶۳ باب</ref> جعل حدیث در مدح معاویه آنقدر زیاد است که ابن تیمیه نیز به آن اقرار دارد. وی در رد [[حدیث طیر مشوی]] می‌گوید:درباره فضائل معاویه احادیث زیادی نقل کرده‌اند و کتاب‌های مستقلی نیز نوشته‌اند، اهل دانش حدیث، نه آن را صحیح می‌دانند و نه این را.<ref>ابن تیمیه منهاج السنة النبویة، ج۷، ص۳۷۱</ref>
معاویه در جعل [[حدیث]] دو روش را پیش گرفت. روش اول جعل احادیثی در مدح خود<ref> شوکانی، الفواید المجموعه فی الاحادیث الموضوعه، ص ۴۰۳-۴۰۷</ref> و دیگر رقبای اهل بیت(ع) و دوم جعل حدیث در ذم اهل بیت.<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج ۴، ص ۶۳ باب</ref> جعل حدیث در مدح معاویه آنقدر زیاد است که ابن تیمیه نیز به آن اقرار دارد. وی در رد [[حدیث طیر مشوی]] می‌گوید:درباره فضائل معاویه احادیث زیادی نقل کرده‌اند و کتاب‌های مستقلی نیز نوشته‌اند، اهل دانش حدیث، نه آن را صحیح می‌دانند و نه این را.<ref>ابن تیمیه منهاج السنة النبویة، ج۷، ص۳۷۱</ref>


== سیاست اداری معاویه ==
=== سیاست اداری معاویه ===
 
معاویه از توانایی خود در پیروی از شیوه‌های اداری سودمند و ایجاد دیوان‌ها و ابزارهای اداری مفید برای استفاده در حکومت بهره برد. دیوان‌ها، در دوران معاویه شاهد تحول بود. ارتباط با [[روم]] و [[ایران]] در این امر تأثیر داشت. امویان از نظام اداری عمر بن خطاب پیروی کردند، بدون اینکه آن را تکامل بخشند. معاویه از مسیحیانی که در حکومت روم کار می‌کردند مانند سرجون بن منصور رومی و پسرش منصور بن سرجون در تنظیم دیوان مالیه کمک گرفت.<ref>الصَّلاَّبی، الدولة الأمویه، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۳۵۶ و ج۲، ص۵۷۹</ref>
معاویه از توانایی خود در پیروی از شیوه‌های اداری سودمند و ایجاد دیوان‌ها و ابزارهای اداری مفید برای استفاده در حکومت بهره برد. دیوان‌ها، در دوران معاویه شاهد تحول بود. ارتباط با [[روم]] و [[ایران]] در این امر تأثیر داشت. امویان از نظام اداری عمر بن خطاب پیروی کردند، بدون اینکه آن را تکامل بخشند. معاویه از مسیحیانی که در حکومت روم کار می‌کردند مانند سرجون بن منصور رومی و پسرش منصور بن سرجون در تنظیم دیوان مالیه کمک گرفت.<ref>الصَّلاَّبی، الدولة الأمویه، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۳۵۶ و ج۲، ص۵۷۹</ref>


معاویه دیوانهای خاتم و برید را تأسیس کرد. او دیوان خاتم را درست کرد تا نامه‌ها بدون مهر نباشد، فردی به جز خلیفه، از اسرار آنها آگاه نشود، نامه‌ها در معرض جعل و دگرگونی قرار نگیرد. افزون بر آن، دیوان خاتم گزارش‌هایی را دریافت می‌کرد که از سوی استانداران به جز خلیفه فرستاده می‌شد. دیوان برید نیز برای سرعت بخشیدن به ارتباط میان خلیفه و کارگزارنش درست شد. کارمندان این دو دیوان، علاوه بر ارسال و دریافت نامه‌ها، جاسوسان خلیفه بودند و رفتارهای استانداران را زیر نظر داشتند و گزارش‌ها را برای خلیفه می‌فرستادند. معاویه هزینه هنگفتی را صرف این دیوان کرد.  
معاویه دیوانهای خاتم و برید را تأسیس کرد. او دیوان خاتم را درست کرد تا نامه‌ها بدون مهر نباشد، فردی به جز خلیفه، از اسرار آنها آگاه نشود، نامه‌ها در معرض جعل و دگرگونی قرار نگیرد. افزون بر آن، دیوان خاتم گزارش‌هایی را دریافت می‌کرد که از سوی استانداران به جز خلیفه فرستاده می‌شد. دیوان برید نیز برای سرعت بخشیدن به ارتباط میان خلیفه و کارگزارنش درست شد. کارمندان این دو دیوان، علاوه بر ارسال و دریافت نامه‌ها، جاسوسان خلیفه بودند و رفتارهای استانداران را زیر نظر داشتند و گزارش‌ها را برای خلیفه می‌فرستادند. معاویه هزینه هنگفتی را صرف این دیوان کرد.  


=مرگ معاویه=
== مرگ معاویه ==
 
در نیمه رجب سال ۶۰ هجری، معاویه در شهر دمشق از دنیا رفت؛ پسرش [[یزید]] که فردی بدعت‌گذار و بی‌مبالات نسبت به دین بود و طبق معاهده صلح معاویه با امام حسن (ع) حق خلافت نداشت، خلافت خود را اعلام کرد و مردم شام با او بیعت کردند. یزید به تمام شهرها از جمله [[مدینه]] نیز نوشت که برای او از مردم بیعت بگیرند.<ref>چکیده وقایع از مرگ معاویه تا بازگشت اهل بیت(ع) به مدینه ...
در نیمه رجب سال ۶۰ هجری، معاویه در شهر دمشق از دنیا رفت؛ پسرش [[یزید]] که فردی بدعت‌گذار و بی‌مبالات نسبت به دین بود و طبق معاهده صلح معاویه با امام حسن (ع) حق خلافت نداشت، خلافت خود را اعلام کرد و مردم شام با او بیعت کردند. یزید به تمام شهرها از جمله [[مدینه]] نیز نوشت که برای او از مردم بیعت بگیرند.<ref>چکیده وقایع از مرگ معاویه تا بازگشت اهل بیت(ع) به مدینه ...
https://www.mehrnews.com › news
https://www.mehrnews.com › news
</ref>
</ref>


=وصیت معاویه به یزید=
== وصیت معاویه به یزید ==
 
در منابع تاریخی، وصیتی از معاویه به فرزندش یزید نقل شده است که ما را در شناخت بهتر معاویه و نوع حکمرانی او، آشنا می‌کند:
در منابع تاریخی، وصیتی از معاویه به فرزندش یزید نقل شده است که ما را در شناخت بهتر معاویه و نوع حکمرانی او، آشنا می‌کند:
زمانی که معاویه مرگ را احساس کرد، نامه‌ای به عنوان وصیت نوشت و به ضحّاک بن قیس و مسلم بن عقبة داد تا به یزید برسانند. این وصیت این‌گونه بوده:اى پسرک من! من تو را از مسافرت و راه‌نوردى بی‌نیاز کرده‌ام. من تمام کارها را براى تو آماده و راه را هموار نموده‌ام. سختی‌ها را آسان و دشواری‌ها را خوار کردم. دشمنان را ذلیل و مطیع نمودم. سرهاى عرب را فرود آوردم و آنها را نزد تو خم کردم. من همه چیز را براى تو فراهم و جمع کردم که تاکنون براى کسى جمع و میسر نشده بود.
زمانی که معاویه مرگ را احساس کرد، نامه‌ای به عنوان وصیت نوشت و به ضحّاک بن قیس و مسلم بن عقبة داد تا به یزید برسانند. این وصیت این‌گونه بوده:اى پسرک من! من تو را از مسافرت و راه‌نوردى بی‌نیاز کرده‌ام. من تمام کارها را براى تو آماده و راه را هموار نموده‌ام. سختی‌ها را آسان و دشواری‌ها را خوار کردم. دشمنان را ذلیل و مطیع نمودم. سرهاى عرب را فرود آوردم و آنها را نزد تو خم کردم. من همه چیز را براى تو فراهم و جمع کردم که تاکنون براى کسى جمع و میسر نشده بود.
خط ۱۳۰: خط ۱۱۹:


[[رده:خلفا]]
[[رده:خلفا]]
[[رده:صحابه محبوب اهل‌سنت]]
[[رده:سیاست‌مداران کشته‌شده]]
confirmed، مدیران
۳۷٬۴۰۴

ویرایش