سلیمان بن عبدالملک: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'چشم گیر' به 'چشم‌گیر')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:سلیمان بن عبدالملک.jpg |جایگزین=سلیمان بن عبدالملک]]
{{جعبه اطلاعات شخصیت
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
| عنوان = سلیمان بن عبدالملک
 
| تصویر = سلیمان بن عبدالملک.jpg
!نام
| نام =
!سلیمان بن عبدالملک
| نام‌های دیگر =
|-
| سال تولد = ۵۴ ق
|نام مادر
| تاریخ تولد =
|ولاده
| محل تولد =
|-
| سال درگذشت = ۹۹ ق
|نام پدر
| تاریخ درگذشت =
|عبدالملک مروان
| محل درگذشت =
|-
| استادان =
|متولد
| شاگردان =
|۵۴ ه. ق ۶۷۴ م
| دین =
|-
| مذهب =
|خلیفه
| آثار =
|هفتمین خلیفه اموی
| فعالیت‌ها = هفتمین خلیفه اموی
|-
| وبگاه =
|دودمان
}}
|امویان
|-
|مدت خلافت
|۹۶-۹۹ ه. ق ۷۱۵
|-
|درگذشت
|۹۹ ه. ق ۲۲ سپتامبر ۷۱۷
|-
|محل فوت
|حلب • قنسرین • دابق
|-
|}
</div>
'''سلیمان بن عبدالملک''' هفتمین [[بنی امیه|خلیفه اموی]] است. وی برادر و جانشین [[ولید بن عبدالملک]] بوده است. سلیمان در سال 96 هجری قمری به خلافت رسید.
'''سلیمان بن عبدالملک''' هفتمین [[بنی امیه|خلیفه اموی]] است. وی برادر و جانشین [[ولید بن عبدالملک]] بوده است. سلیمان در سال 96 هجری قمری به خلافت رسید.
ولید در اواخر [[خلافت]] خود خیال داشت که پسر خود عبدالعزیز را جانشین خود سازد، اما پیش از اقدام به این کار درگذشت، و سلیمان به [[خلیفه|خلافت]] نشست و دست گماشتگان حجاج را از کار کوتاه کرد و یزید بن مهلب را که از دشمنان حجاج بود حکومت [[عراق]] و سپس حکومت [[خراسان]] داد. سلیمان شهر رمله را در [[فلسطین]] مقر خلافت قرار داد. [[خلیفه]] عاقل و زیرک و فصیح و جهانجوی بود. در دوره او جنگ با [[روم]] شرقی ([[بیزانس]]) ادامه یافت، مسلمه (برادر خلیفه) پرگاموس و سارد را گرفت و سپس [[مسلمانان]] به محاصره [[قسطنطنیه]] پرداختند. سلیمان در آخر عمر، به توصیه رجاء بن حیوة، عمر بن عبدالعزیز را به جانشینی خود انتخاب کرد. سلیمان در دابق در سال 99 هجری قمری درگذشت.  
ولید در اواخر [[خلافت]] خود خیال داشت که پسر خود عبدالعزیز را جانشین خود سازد، اما پیش از اقدام به این کار درگذشت و سلیمان به [[خلیفه|خلافت]] نشست و دست گماشتگان حجاج را از کار کوتاه کرد و یزید بن مهلب را که از دشمنان حجاج بود حکومت [[عراق]] و سپس حکومت [[خراسان]] داد. سلیمان شهر رمله را در [[فلسطین]] مقر خلافت قرار داد. [[خلیفه]] عاقل و زیرک و فصیح و جهانجوی بود. در دوره او جنگ با روم شرقی (بیزانس) ادامه یافت، مسلمه (برادر خلیفه) پرگاموس و سارد را گرفت و سپس [[مسلمانان]] به محاصره [[قسطنطنیه]] پرداختند. سلیمان در آخر عمر به توصیه رجاء بن حیوة، عمر بن عبدالعزیز را به جانشینی خود انتخاب کرد. سلیمان در دابق در سال 99 هجری قمری درگذشت.  


== سلیمان بن عبدالملک ==
== سلیمان بن عبدالملک ==
«سلیمان بن عبدالملک بن مروان»؛ هفتمین خلیفه اموی، پس از برادرش «ولید بن عبدالملک» به حکومت رسید. مادرش «ولاده» نام داشت. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب اشراف، بیروت، دار الفکر، 1417، اول، ج 8، ص 99</ref> وی از سال 96 تا 99هجری امر خلافت جامعه اسلامی را بر عهده داشت. <ref>طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1375، چاپ پنجم، ج9، ص 3943 و 3892</ref>
«سلیمان بن عبدالملک بن مروان»؛ هفتمین خلیفه اموی، پس از برادرش «ولید بن عبدالملک» به حکومت رسید. مادرش «ولاده» نام داشت. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب اشراف، بیروت، دار الفکر، 1417، اول، ج 8، ص 99</ref> وی از سال 96 تا 99هجری امر خلافت جامعه اسلامی را بر عهده داشت. <ref>طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1375، چاپ پنجم، ج9، ص 3943 و 3892</ref>


او مدتی در زمان حکومت برادرش ولید بن عبدالملک مشاور و وزیر او بود. در هنگام مرگ برادرش در «رمله» شهری که خود آن را در زمان امارتش در [[فلسطین]] ساخته بود، مستقر بود. <ref>ولید حکومت فلسطین را به او سپرده بود وی در «لدّ» (از شهر‌های فلسطین) اقامت گزید، سپس شهر رمله را بنیاد کرد. مسعودی، علی بن حسین؛ التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، 1365، چاپ دوم، ص 342</ref> پسر عموی وی؛ [[عمر بن عبدالعزیز]] در [[دمشق]] برای او [[بیعت]] گرفت <ref>یعقوبی، ابن واضح؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371، ششم، ج2، ص 250</ref> سود، مغرور، پرخور، شکم باره و زیبا بود. <ref>دینوری، ابوحنیفه؛ اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نی، چاپ چهارم، ص 371</ref>
او مدتی در زمان حکومت برادرش ولید بن عبدالملک مشاور و وزیر او بود. در هنگام مرگ برادرش در «رمله» شهری که خود آن را در زمان امارتش در [[فلسطین]] ساخته بود، مستقر بود. <ref>ولید حکومت فلسطین را به او سپرده بود وی در «لدّ» (از شهر‌های فلسطین) اقامت گزید، سپس شهر رمله را بنیاد کرد. مسعودی، علی بن حسین؛ التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، 1365، چاپ دوم، ص 342</ref> پسر عموی وی؛ [[عمر بن عبدالعزیز]] در [[دمشق]] برای او [[بیعت]] گرفت <ref>یعقوبی، ابن واضح؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371، ششم، ج2، ص 250</ref> وی مغرور، پرخور، شکم باره و زیبا بود. <ref>دینوری، ابوحنیفه؛ اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نی، چاپ چهارم، ص 371</ref>


== سیاست داخلی ==
== سیاست داخلی ==
خط ۴۴: خط ۳۱:
'''برکناری برخی از استانداران'''
'''برکناری برخی از استانداران'''


سلیمان، «قتیبة بن مسلم باهلی» یکی از بزرگ‌ترین فاتحان اسلامی، که در منطقه [[ماوراء النهر|ماوراء‌النهر]] به پیروزی های بسیار چشم‌گیری دست یافته بود، را عزل کرد و سپس او را به قتل رساند. <ref>طبری، پیشین، ج9، ص 3893 و یعقوبی، پیشین، ج2، ص 354</ref> محمد بن قاسم نیز به دست صالح بن عبدالرحمن عامل خراج [[عراق]] کشته شد، <ref>طقوش، محمد سهیل؛ دولت امویان، ترجمه حجت الله جودکی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1386، چاپ سوم، ص 169</ref> برخی از مورخان علت این امر را حمایت قتیبه از ولید بن عبدالملک (زمانی که می‌خواست پسرش عبدالعزیز را به جای سلیمان ولیعهد سازد) ذکر کرده‌اند. <ref>طبری، پیشین، ج9، ص 3893- 3894</ref>
سلیمان «قتیبة بن مسلم باهلی» یکی از بزرگ‌ترین فاتحان اسلامی که در منطقه [[ماوراء النهر|ماوراء‌النهر]] به پیروزی‌های بسیار چشم‌گیری دست یافته بود را عزل کرد و سپس او را به قتل رساند. <ref>طبری، پیشین، ج9، ص 3893 و یعقوبی، پیشین، ج2، ص 354</ref> محمد بن قاسم نیز به دست صالح بن عبدالرحمن عامل خراج [[عراق]] کشته شد. <ref>طقوش، محمد سهیل؛ دولت امویان، ترجمه حجت الله جودکی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1386، چاپ سوم، ص 169</ref> برخی از مورخان علت این امر را حمایت قتیبه از ولید بن عبدالملک (زمانی که می‌خواست پسرش عبدالعزیز را به جای سلیمان ولیعهد سازد) ذکر کرده‌اند. <ref>طبری، پیشین، ج9، ص 3893- 3894</ref>


برخی از محققان نیز جلب اعتماد عمومی و تمایل مردم به حکومت را علت این کار دانسته‌اند، چرا که محمد بن قاسم و قتیبه از عاملان [[حجاج بن یوسف ثقفی]] (ستمگر) بودند. <ref>طقوش، پیشین، ص 168- 169</ref> موسی بن نصیر نیز که در فتح [[اسپانیا]] تلاش کرده بود، برکنار شد. سلیمان او را به مرکز خلافت فرا خواند و همه اموال او را پس گرفت. <ref>یعقوبی، پیشین، ج2، ص 252</ref> سپس او را به زندان افکند. «سلیمان چون موسی بن نصیر را به زندان کرد، پسرش عبدالله را نیز از افریقیه عزل نمود و به جای او محمد بن یزید از موالی [[قریش]] را به آن سامان فرستاد. محمد بن یزید تا پایان حیات سلیمان در آن جا بود.» <ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ترجمه، عبدالمحمد آیتی، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1363، چاپ اول، ج 3، ص 265</ref>
برخی از محققان نیز جلب اعتماد عمومی و تمایل مردم به حکومت را علت این کار دانسته‌اند، چرا که محمد بن قاسم و قتیبه از عاملان [[حجاج بن یوسف ثقفی]] (ستمگر) بودند. <ref>طقوش، پیشین، ص 168- 169</ref> موسی بن نصیر نیز که در فتح [[اسپانیا]] تلاش کرده بود، برکنار شد. سلیمان او را به مرکز خلافت فرا خواند و همه اموال او را پس گرفت. <ref>یعقوبی، پیشین، ج2، ص 252</ref> سپس او را به زندان افکند. «سلیمان چون موسی بن نصیر را به زندان کرد، پسرش عبدالله را نیز از افریقیه عزل نمود و به جای او محمد بن یزید از موالی [[قریش]] را به آن سامان فرستاد. محمد بن یزید تا پایان حیات سلیمان در آن جا بود.» <ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ترجمه، عبدالمحمد آیتی، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1363، چاپ اول، ج 3، ص 265</ref>
خط ۵۳: خط ۴۰:


== سیاست خارجی ==
== سیاست خارجی ==
در جبهه شرق پس از قتل محمد بن قاسم و قتیبة بن مسلم فتوحات اسلامی جدیدی رخ نداد. در واقع اوضاع سیاسی خلافت اموی از سال 98 تا پایان دوره اموی اجازه چنین امری را نمی داد. آنان به سرکوب جنبش‌هایی چون [[خوارج]] و یزید بن مهلب پرداختند. <ref>همان، ص 169</ref> در جبهه روم اتفاق مهمی که افتاد محاصره قسطنطنیه توسط برادر خلیفه؛ «مسلمة بن عبدالملک» بود. مسلمانان ابتدا «عموریه» را تصرف کردند، سپس برخی دیگر از شهرهای منطقه که تحت تصرف رومیان بود؛ همانند صقلبیان و حصن مرآة در ناحیه ملیطه به تصرف آنها درآمد. <ref>یعقوبی، پیشین، ج2، ص 260</ref> به دستور [[خلیفه]] و به فرماندهی مسلمه شهر «قسطنطنیه» از راه خشکی و دریا محاصره شد. <ref>طبری، پیشین، ج9، ص 3924</ref>
در جبهه شرق پس از قتل محمد بن قاسم و قتیبة بن مسلم فتوحات اسلامی جدیدی رخ نداد. در واقع اوضاع سیاسی خلافت اموی از سال 98 تا پایان دوره اموی اجازه چنین امری را نمی داد. آنان به سرکوب جنبش‌هایی چون [[خوارج]] و یزید بن مهلب پرداختند. <ref>همان، ص 169</ref> در جبهه روم اتفاق مهمی که افتاد محاصره قسطنطنیه توسط برادر خلیفه؛ «مسلمة بن عبدالملک» بود. مسلمانان ابتدا «عموریه» را تصرف کردند، سپس برخی دیگر از شهرهای منطقه که تحت تصرف رومیان بود؛ همانند صقلبیان و حصن مرآة در ناحیه ملیطه به تصرف آنها درآمد.<ref>یعقوبی، پیشین، ج2، ص 260</ref> به دستور [[خلیفه]] و به فرماندهی مسلمه شهر «قسطنطنیه» از راه خشکی و دریا محاصره شد. <ref>طبری، پیشین، ج9، ص 3924</ref>


سپاهیان خلیفه مدّت‌ها این شهر را در محاصره داشتند؛ اما موفق به فتح آن نشدند. عواملی چند؛ از جمله: تجهیزات دفاعی رومیان، طوفان و شکسته شدن تعدادی از کشتی های مسلمانان، قطع راه‌های ارتباطی مسلمانان توسط رومیان، سرمای شدید، <ref>همان، ص 3925</ref> حمله بلغارها و کم شدن آذوقه، <ref>مسعودی، التنبیه و الاشراف، پیشین، ص 149</ref> طولانی شدن محاصره، و نهایتا مرگ سلیمان و دستور عمر بن عبدالعزیز به بازگشت، <ref>همان</ref> سبب عدم موفقیت مسلمانان در محاصره این شهر شد. <ref>طقوش، پیشین، ص 140</ref> مسلمه بعد از 30 ماه که در آن منطقه ماند، سرانجام با دادن تلفات بسیار مجبور به بازگشت شد. <ref>مقدسی، مطهر بن طاهر؛ البدء و التاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، 1374، چاپ اول، ج 2، ص 927</ref>
سپاهیان خلیفه مدّت‌ها این شهر را در محاصره داشتند؛ اما موفق به فتح آن نشدند. عواملی چند؛ از جمله: تجهیزات دفاعی رومیان، طوفان و شکسته شدن تعدادی از کشتی‌های مسلمانان، قطع راه‌های ارتباطی مسلمانان توسط رومیان، سرمای شدید، <ref>همان، ص 3925</ref> حمله بلغارها و کم شدن آذوقه، <ref>مسعودی، التنبیه و الاشراف، پیشین، ص 149</ref> طولانی شدن محاصره، و نهایتا مرگ سلیمان و دستور عمر بن عبدالعزیز به بازگشت، <ref>همان</ref> سبب عدم موفقیت مسلمانان در محاصره این شهر شد. <ref>طقوش، پیشین، ص 140</ref> مسلمه بعد از 30 ماه که در آن منطقه ماند، سرانجام با دادن تلفات بسیار مجبور به بازگشت شد. <ref>مقدسی، مطهر بن طاهر؛ البدء و التاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، 1374، چاپ اول، ج 2، ص 927</ref>


== درگذشت سلیمان ==
== درگذشت سلیمان ==
سلیمان بن عبدالملک در دهم [[ماه صفر المظفر|صفر]] سال 99هجری، پس از دو سال و هشت ماه خلافت <ref>طبری، پیشین، ج9، ص 3943 و دینوری، ابو حنیفه؛ پیشین، ص 371</ref> در «دابق» از مناطق «قنسرین» درگذشت. <ref>طبری، پیشین، ج9، ص 3943</ref> او در این زمان به منظور کمک به برادرش در این منطقه اردو زده بود. [25]نقل شده «او قبل از مرگش لباسی سبز رنگ پوشید و دستار سبز بر سر گذاشت، به آینه نگاه کرد، به خود بالید و گفت: من پادشاهی جوان مرد هستم. بعد از آن یک [[جمعه]] بر او نگذشت که درگذشت. کنیزکی زیبا داشت او را بدان لباس و غرور دید و خیره گردید. پرسید: چه نگاه می کنی و چه می بینی؟ کنیز گفت: [انت نعم المتاع لو کنت تبقی / غیر ان لا بقاء للانسان - لیس فیما علمته فیک عیب / کان فی الناس غیر انک فان]. یعنی: تو متاع (موجود) نیکی هستی؛ اگر جاوید می‌ماندی (ای کاش زنده می‌ماندی)؛ ولی انسان برای بقاء آفریده نشده است. در تو عیب و نقصی مانند عیوب مردم، نیست، جز این که تو نابود خواهی شد. <ref>مسعودی، (التنبیه و الشراف) پیشین، ص 298</ref>
سلیمان بن عبدالملک در دهم [[ماه صفر المظفر|صفر]] سال 99هجری، پس از دو سال و هشت ماه خلافت <ref>طبری، پیشین، ج9، ص 3943 و دینوری، ابو حنیفه؛ پیشین، ص 371</ref> در «دابق» از مناطق «قنسرین» درگذشت. <ref>طبری، پیشین، ج9، ص 3943</ref> او در این زمان به منظور کمک به برادرش در این منطقه اردو زده بود. [25]نقل شده «او قبل از مرگش لباسی سبز رنگ پوشید و دستار سبز بر سر گذاشت، به آینه نگاه کرد، به خود بالید و گفت: من پادشاهی جوان مرد هستم. بعد از آن یک [[جمعه]] بر او نگذشت که درگذشت. کنیزکی زیبا داشت او را بدان لباس و غرور دید و خیره گردید. پرسید: چه نگاه می‌کنی و چه می‌بینی؟ کنیز گفت: [انت نعم المتاع لو کنت تبقی / غیر ان لا بقاء للانسان - لیس فیما علمته فیک عیب / کان فی الناس غیر انک فان]. یعنی: تو متاع (موجود) نیکی هستی؛ اگر جاوید می‌ماندی (ای کاش زنده می‌ماندی)؛ ولی انسان برای بقاء آفریده نشده است. در تو عیب و نقصی مانند عیوب مردم، نیست، جز این که تو نابود خواهی شد. <ref>مسعودی، (التنبیه و الشراف) پیشین، ص 298</ref>


وی قبل از مرگش با توجه به خوبی‌هایی که از «عمر بن عبدالعزیز» دیده بود، او را به عنوان جانشین خویش برگزید. در منابع آمده است. «وقتی بیماری او سخت شد، نامه‌ای نوشت و آن را مهر کرد و بست. کسی نمی‌دانست در آن نامه چه نوشته شده است. به رجاء بن حیوة گفت: برادران و عموزادگان و همه افراد خانواده من و بزرگان لشکرهای [[شام]] را پیش خود جمع کن و آنان را وادار کن با کسی که نامش را در این نامه نوشته ام، [[بیعت]] کنند و هر کس از بیعت خودداری کرد گردنش را بزن. <ref>دینوری، ابو حنیفه؛ پیشین، ص 272- 273 و یعقوبی، پیشین، ج2، ص 259</ref>
وی قبل از مرگش با توجه به خوبی‌هایی که از «عمر بن عبدالعزیز» دیده بود، او را به عنوان جانشین خویش برگزید. در منابع آمده است. «وقتی بیماری او سخت شد، نامه‌ای نوشت و آن را مهر کرد و بست. کسی نمی‌دانست در آن نامه چه نوشته شده است. به رجاء بن حیوة گفت: برادران و عموزادگان و همه افراد خانواده من و بزرگان لشکرهای [[شام]] را پیش خود جمع کن و آنان را وادار کن با کسی که نامش را در این نامه نوشته ام، [[بیعت]] کنند و هر کس از بیعت خودداری کرد گردنش را بزن. <ref>دینوری، ابو حنیفه؛ پیشین، ص 272- 273 و یعقوبی، پیشین، ج2، ص 259</ref>
خط ۷۰: خط ۵۷:
[https://hawzah.net/fa/Note/View/46656/%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%DA%A9 برگرفته از سایت سلیمان بن عبدالملکhttps://hawzah.net]  
[https://hawzah.net/fa/Note/View/46656/%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%DA%A9 برگرفته از سایت سلیمان بن عبدالملکhttps://hawzah.net]  


[[رده:تاریخ خلفا]]
[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده:خلفای اموی]]
[[رده:تاریخ]]
[[رده:خلفای بنی‌امیه]]
[[رده:خلفای بنی‌امیه]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش