پرش به محتوا

بررسی ادله قائلین به عدم امکان تفسیر قرآن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - ' اثار' به ' آثار'
جز (جایگزینی متن - ' بر گرفته ' به ' بر‌گرفته ')
جز (جایگزینی متن - ' اثار' به ' آثار')
خط ۴۱: خط ۴۱:
2- مفهوم احادیث ناهیه از تفسیر قرآن آن است که فهم دقیق معانی قرآن تنها با ذهن خالص و عاری از تعصبات برگرفته از افکار دیگران و دخالتهای نفسانی مفسر ممکن خواهد بود.
2- مفهوم احادیث ناهیه از تفسیر قرآن آن است که فهم دقیق معانی قرآن تنها با ذهن خالص و عاری از تعصبات برگرفته از افکار دیگران و دخالتهای نفسانی مفسر ممکن خواهد بود.


3-روایات ناهیه از تفسیر به رای را باید نافی روش هرمنوتیک دانست که معتقد است اولا هیچگاه نمی‌توان به مراد واقعی مولف دست یافت و ثانیا تمامی آندیشه‌های تفسیری از متون مقدس و غیر آن متاثر از شرائط محیطی خاص بوده و ذهن را نمی‌توان بهنگام مطالعه اثار دیگران عاری از عوامل دیگر نمود.
3-روایات ناهیه از تفسیر به رای را باید نافی روش هرمنوتیک دانست که معتقد است اولا هیچگاه نمی‌توان به مراد واقعی مولف دست یافت و ثانیا تمامی آندیشه‌های تفسیری از متون مقدس و غیر آن متاثر از شرائط محیطی خاص بوده و ذهن را نمی‌توان بهنگام مطالعه آثار دیگران عاری از عوامل دیگر نمود.


4- روایات ناهیه از تفسیر به رای قرآن را باید در مقایسه با روش تفسیر قرآن به قرآن مورد سنجش قرار داد؛ بدین معنا که درفهم قرآن باید به قرآن رجوع نمود نه آراءو آندیشه‌های دیگران. بر این اساس آیاتی که دعوت به تدبر در قرآن می‌کند مفادش این است که متدبر قبل از هر چیز دریابد قرآن چه می‌گوید تا در مرحله بعد بتواند آن اموزه‌ها و معارف قرآنی را تحلیل و بررسی کند و در مرتبه نهائی آندیشه‌های خود را با معارفی که از قرآن بر‌گرفته است مقایسه کند یعنی قرآن را معیار سنجش آندیشه‌های خویش قرار دهد.
4- روایات ناهیه از تفسیر به رای قرآن را باید در مقایسه با روش تفسیر قرآن به قرآن مورد سنجش قرار داد؛ بدین معنا که درفهم قرآن باید به قرآن رجوع نمود نه آراءو آندیشه‌های دیگران. بر این اساس آیاتی که دعوت به تدبر در قرآن می‌کند مفادش این است که متدبر قبل از هر چیز دریابد قرآن چه می‌گوید تا در مرحله بعد بتواند آن اموزه‌ها و معارف قرآنی را تحلیل و بررسی کند و در مرتبه نهائی آندیشه‌های خود را با معارفی که از قرآن بر‌گرفته است مقایسه کند یعنی قرآن را معیار سنجش آندیشه‌های خویش قرار دهد.
خط ۸۲: خط ۸۲:
...بیانات قرآنی بالنسبه به معارف الهیه همان جنبه ای را دارد، که امثال با ممثلات دارند، و این بیانات قرآنی در آیاتی متفرق شده، و در قالبهای مختلفی ریخته شده، تا نکات دقیقی که ممکن است در هر یک از آن آیات نهفته باشد، به وسیله آیات دیگر تبیین شود، و به همین جهت بعضی از آیات قرآنی شاهد بعضی دیگر است، و یکی مفسر دیگر است، و اگر جز این بود امر معارف الهیه در حقایقش مختل میماند، و ممکن نبود که یک مفسر در تفسیر یک آیه گرفتار قول به غیر علم نشود.... از اینجا روشن می‌شود که تفسیر به رأی به بیانی که کردیم خالی از قول بدون علم نیست، هم چنان که در حدیث دیگری که گذشت بجای «من فسر القرآن برأیه» آمده بود:«من قال فی القرآن به غیر علم فلیتبوا مقعده من النار  
...بیانات قرآنی بالنسبه به معارف الهیه همان جنبه ای را دارد، که امثال با ممثلات دارند، و این بیانات قرآنی در آیاتی متفرق شده، و در قالبهای مختلفی ریخته شده، تا نکات دقیقی که ممکن است در هر یک از آن آیات نهفته باشد، به وسیله آیات دیگر تبیین شود، و به همین جهت بعضی از آیات قرآنی شاهد بعضی دیگر است، و یکی مفسر دیگر است، و اگر جز این بود امر معارف الهیه در حقایقش مختل میماند، و ممکن نبود که یک مفسر در تفسیر یک آیه گرفتار قول به غیر علم نشود.... از اینجا روشن می‌شود که تفسیر به رأی به بیانی که کردیم خالی از قول بدون علم نیست، هم چنان که در حدیث دیگری که گذشت بجای «من فسر القرآن برأیه» آمده بود:«من قال فی القرآن به غیر علم فلیتبوا مقعده من النار  


گفتار علامه در اثار زیانبار تفسیر به رای  
گفتار علامه در آثار زیانبار تفسیر به رای  
ایشان در اثار زیانبار تفسیر به رای می‌نویسد:  
ایشان در آثار زیانبار تفسیر به رای می‌نویسد:  
"سخن کوتاه اینکه تفسیر به رأی باعث می‌شود ترتیب آیات خدا از بین رفته و در هم و بر هم شود و هر یک منظور و مقصود آن دیگری را نفی کند، و در نهایت مقصود هر دو از بین برود، چون به حکم قرآن در او اختلافی نیست، و اگر اختلافی در بین آیات پیدا شود تنها بجهت اختلال نظم آنها، و در نتیجه اختلاف مقاصد آنها است و این همان است که در بعضی از روایات از آن به عبارت «ضرب بعض قرآن به بعض دیگر تعبیر شده، مانند روایتی که در تفسیر عیاشی از امام صادق از پدر بزرگوارش (ع) آمده که فرمود: هیچ کس بعضی از قرآن را به بعضی دیگرش نمیزند مگر آنکه کافر می‌شود. – آنتهی -  
"سخن کوتاه اینکه تفسیر به رأی باعث می‌شود ترتیب آیات خدا از بین رفته و در هم و بر هم شود و هر یک منظور و مقصود آن دیگری را نفی کند، و در نهایت مقصود هر دو از بین برود، چون به حکم قرآن در او اختلافی نیست، و اگر اختلافی در بین آیات پیدا شود تنها بجهت اختلال نظم آنها، و در نتیجه اختلاف مقاصد آنها است و این همان است که در بعضی از روایات از آن به عبارت «ضرب بعض قرآن به بعض دیگر تعبیر شده، مانند روایتی که در تفسیر عیاشی از امام صادق از پدر بزرگوارش (ع) آمده که فرمود: هیچ کس بعضی از قرآن را به بعضی دیگرش نمیزند مگر آنکه کافر می‌شود. – آنتهی -  


خط ۱۸۶: خط ۱۸۶:


دیدگاه علامه طباطبائی در زمینه روایات "ضرب القرآن بعضه ببعض"  
دیدگاه علامه طباطبائی در زمینه روایات "ضرب القرآن بعضه ببعض"  
دیدگاه ایشان در این مساله ضمن بررسی اثار زیانبار تفسیر به رای اظهار بیان شده است:
دیدگاه ایشان در این مساله ضمن بررسی آثار زیانبار تفسیر به رای اظهار بیان شده است:
ایشان نخست در اثار زیانبار تفسیر به رای می‌نویسد  
ایشان نخست در آثار زیانبار تفسیر به رای می‌نویسد  
... "تفسیر به رأی باعث می‌شود ترتیب آیات خدا از بین رفته و نظم آنها بهم ریزد و هر یک منظور و مقصود آن دیگری را نفی کند، و در نهایت مقصود هر دو از بین برود، چون به حکم خود قرآن در قرآن هیچ اختلافی نیست، و اگر اختلافی در بین آیات پیدا شود تنها و تنها بخاطر اختلال نظم آنها، و در نتیجه اختلاف مقاصد آنها است.
... "تفسیر به رأی باعث می‌شود ترتیب آیات خدا از بین رفته و نظم آنها بهم ریزد و هر یک منظور و مقصود آن دیگری را نفی کند، و در نهایت مقصود هر دو از بین برود، چون به حکم خود قرآن در قرآن هیچ اختلافی نیست، و اگر اختلافی در بین آیات پیدا شود تنها و تنها بخاطر اختلال نظم آنها، و در نتیجه اختلاف مقاصد آنها است.


خط ۲۴۵: خط ۲۴۵:


ب- خطاپذیری عقل از منظر روشنفکران مذهبی معاصر – یا قائلین به هرمنوتیک قرآن و سنت -  
ب- خطاپذیری عقل از منظر روشنفکران مذهبی معاصر – یا قائلین به هرمنوتیک قرآن و سنت -  
بطور کلی ادعای معتقدان به روش هرمنوتیک در اثار مکتوب - ادبی و تفسیری و.... - آن است که راهی برای درک حقیقی متن این نوع اثار وجود نداشته و انسان در مواجهه با آنها براساس چهارچوبهای ذهنی خودش آنها را می فهمد بگونه‌ای که اگر آن ذهنیت‌ها تغییر یابد فهم او از آن اثار متحول خواهد شد. بر همین اساس کسانی که متاثر از آندیشه هرمنوتیک هستند نسبت به فهم قرآن و سنت نیز آنرا جاری دانسته و معتقدند راهی برای فهم دقیق متن قرآن و سنت وجود ندارد و لذا به قرائت‌های گوناگون از دین مشروعیت می‌دهند.
بطور کلی ادعای معتقدان به روش هرمنوتیک در آثار مکتوب - ادبی و تفسیری و.... - آن است که راهی برای درک حقیقی متن این نوع آثار وجود نداشته و انسان در مواجهه با آنها براساس چهارچوبهای ذهنی خودش آنها را می فهمد بگونه‌ای که اگر آن ذهنیت‌ها تغییر یابد فهم او از آن آثار متحول خواهد شد. بر همین اساس کسانی که متاثر از آندیشه هرمنوتیک هستند نسبت به فهم قرآن و سنت نیز آنرا جاری دانسته و معتقدند راهی برای فهم دقیق متن قرآن و سنت وجود ندارد و لذا به قرائت‌های گوناگون از دین مشروعیت می‌دهند.


از جمله کسانی که در ایران مروج چنین آندیشه ای هستند مجتهد شبستری و دکتر سروش می‌باشد. اینان با پذیرش هرمنوتیک در قرآن و سنت معتقدند فهم صحیح و اطمینان بخش از قرآن و سنت ممکن نیست.
از جمله کسانی که در ایران مروج چنین آندیشه ای هستند مجتهد شبستری و دکتر سروش می‌باشد. اینان با پذیرش هرمنوتیک در قرآن و سنت معتقدند فهم صحیح و اطمینان بخش از قرآن و سنت ممکن نیست.
خط ۲۹۴: خط ۲۹۴:
    
    
نقد شهید مطهری به مبانی قائلین به آندیشه نسبیت
نقد شهید مطهری به مبانی قائلین به آندیشه نسبیت
شهید مطهری در نقد این نوع تفکر قائل است از آنجا که قائلین به نسبیت معتقد به مادی بودن آندیشه بوده و فکر را از اثار ماده می‌دانند ناچار به پذیرش چنین آندیشه ای شده‌اند:
شهید مطهری در نقد این نوع تفکر قائل است از آنجا که قائلین به نسبیت معتقد به مادی بودن آندیشه بوده و فکر را از آثار ماده می‌دانند ناچار به پذیرش چنین آندیشه ای شده‌اند:
اینان مدعی آند که فکر خاصیت مخصوص ماده مغز است و بنابراین جزئی از طبیعت است تمام اجزاء طبیعت در تحت تاثیر عوامل مختلف دائما تغییر می‌کنند و نمی‌توانند یک آن ساکن و یکسان و بیحرکت بمانند پس مغز نیز با همه محتویات خود افکار و ادراکات در تغییر است و نمی‌تواند ساکن و بیحرکت بماند.
اینان مدعی آند که فکر خاصیت مخصوص ماده مغز است و بنابراین جزئی از طبیعت است تمام اجزاء طبیعت در تحت تاثیر عوامل مختلف دائما تغییر می‌کنند و نمی‌توانند یک آن ساکن و یکسان و بیحرکت بمانند پس مغز نیز با همه محتویات خود افکار و ادراکات در تغییر است و نمی‌تواند ساکن و بیحرکت بماند.
طبیعت همواره در تغییرات خود تکامل پیدا می‌کند پس مفاهیم ذهنی نیز که در ماده مغز جایگزین هستند در تکامل هستند. در نتیجه امکان معرفت حقیقی نسبت به عالم خارج وجود ندارد. -
طبیعت همواره در تغییرات خود تکامل پیدا می‌کند پس مفاهیم ذهنی نیز که در ماده مغز جایگزین هستند در تکامل هستند. در نتیجه امکان معرفت حقیقی نسبت به عالم خارج وجود ندارد. -
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۴۴

ویرایش