۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'بنی امیه' به 'بنیامیه') |
||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
== یزید بن معاویه از دیدگاه وهابیت == | == یزید بن معاویه از دیدگاه وهابیت == | ||
[[وهابیت]] در حقیقت یک فرقه یزیدی است که تمام تلاش این فرقه مبتنی بر حمایت از | [[وهابیت]] در حقیقت یک فرقه یزیدی است که تمام تلاش این فرقه مبتنی بر حمایت از بنیامیه و به ویژه از یزید بن معاویه است. دیدگاه وهابیت نسبت به یزید بن معاویه از ابن تیمیه نشأت گرفته و امروز وهابیها بسیار افراطی تر از یزید بین معاویه حمایت میکند و نه تنها لعن او را جایز نمیدانند بلکه او را به عنوان امیرالمؤمنین قبول دارند. انگیزه این حمایت و طرفداری وهابیها از یزید، دشمنی با اهل بیت و به ویژه با [[علی بن ابی طالب|امام علی (علیه السلام)]] و [[امام حسین]](علیه السلام) میباشد. | ||
[[ابن تیمیه]] که در دشمنی خود با اهلبیت گوی سبقت را از همه گرفته است، در مورد قیام امام حسین(علیه السلام) در کتاب منهاج السنه با احتیاط تمام تلاش خود را در دفاع از [[ | [[ابن تیمیه]] که در دشمنی خود با اهلبیت گوی سبقت را از همه گرفته است، در مورد قیام امام حسین(علیه السلام) در کتاب منهاج السنه با احتیاط تمام تلاش خود را در دفاع از [[بنیامیه]] و به خصوص از یزید بن معاویه در مسئله [[کربلاء]] و شهادت امام حسین (علیه السلام) مبذول داشته است. او به هر خشک و تری متمسک شده تا یزید بن معاویه را در حادثه عاشورا تبرئه کند و او را امام و خلیفه واجب الطاعه معرفی نماید. او برای کوچک نمایی حادثه عاشورا و شهادت امام حسین(علیه السلام) کشته شدن عثمان را به میان کشیده، میگوید عثمان به دلیل اینکه خلیفه و متولی مسلمین بود و او را میخواستند از ولایت برکنار کنند، مظلوم تر از حسین به شهادت رسید؛ اما حسین رضی الله عنه متولی و خلیفه نبود بلکه برای به دست آوردن ولایت و قدرت به شهادت رسید<ref>منهاج السنه، ج۲ص۶۷٫</ref>. او با این مقدمه چینین میخواهد بگوید عثمان نسبت به حسین بسیار دور از استحقاق کشته شدن بود. | ||
او در راستای حمایت تلویحی خود از یزید و یاران او میگوید که [[عمر بن سعد بن ابی وقاص|عمر بن سعد]] فرمانده لشکری که حسین را کشت، در گناه و معصیت به حد مختار بن ابی عبیده که به کمک حسین و انتقام از قاتلین حسین قیام کرد نمیرسد؛ بلکه او دروغگوتر و گناهکار تر از عمر بن سعد بود بلکه حجاج بن یوسف ثقفی بهتر از [[مختار ثقفی]] بود<ref>منهاج السنه، ج۲ص۷۰٫</ref>. | او در راستای حمایت تلویحی خود از یزید و یاران او میگوید که [[عمر بن سعد بن ابی وقاص|عمر بن سعد]] فرمانده لشکری که حسین را کشت، در گناه و معصیت به حد مختار بن ابی عبیده که به کمک حسین و انتقام از قاتلین حسین قیام کرد نمیرسد؛ بلکه او دروغگوتر و گناهکار تر از عمر بن سعد بود بلکه حجاج بن یوسف ثقفی بهتر از [[مختار ثقفی]] بود<ref>منهاج السنه، ج۲ص۷۰٫</ref>. | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
# [[ابن حزم]] نیز بر قتل امام حسین (علیه السلام) به دست یزید بن معاویه تأکید میکند و چنین میگوید: «...قیام یزید بن معاویه لفرض دنیا فقط فلا تأویل له و هو بغی مجرد<ref>المُحَلّی، ج11، ص98</ref>». | # [[ابن حزم]] نیز بر قتل امام حسین (علیه السلام) به دست یزید بن معاویه تأکید میکند و چنین میگوید: «...قیام یزید بن معاویه لفرض دنیا فقط فلا تأویل له و هو بغی مجرد<ref>المُحَلّی، ج11، ص98</ref>». | ||
# | # | ||
# [[جاحظ]] از علمای اهل سنت که قتل امام حسین (علیه السلام) را به دستور یزید بن معاویه میشمارد و بر کافر بودن یزید بن معاویه و جواز لعن بر او فتوی میدهد، جاحظ میباشد. وی دراینباره چنین میگوید: «...از منکراتی که یزید انجام داد قتل حسین بن علی و اسارت دختران رسول خدا (صل الله عليه وسلم) و آله و اهانت به سرِ امام حسین (علیه السلام) بود و بعد از آن سنگ باران خانة خدا در مکه و اهانت به اهل مدینه و...» وی سپس میگوید: «...یزید بن معاویه از اهل اسلام خارج است» و «فالفاسق ملعون و من نهی عن شتمه الملعون» فاسق، ملعون است و کسی که از شماتت کردن فاسق، نهی کند، او هم ملعون است<ref>رسائل الجاحظ، ص298، رساله 11، در تاریخ | # [[جاحظ]] از علمای اهل سنت که قتل امام حسین (علیه السلام) را به دستور یزید بن معاویه میشمارد و بر کافر بودن یزید بن معاویه و جواز لعن بر او فتوی میدهد، جاحظ میباشد. وی دراینباره چنین میگوید: «...از منکراتی که یزید انجام داد قتل حسین بن علی و اسارت دختران رسول خدا (صل الله عليه وسلم) و آله و اهانت به سرِ امام حسین (علیه السلام) بود و بعد از آن سنگ باران خانة خدا در مکه و اهانت به اهل مدینه و...» وی سپس میگوید: «...یزید بن معاویه از اهل اسلام خارج است» و «فالفاسق ملعون و من نهی عن شتمه الملعون» فاسق، ملعون است و کسی که از شماتت کردن فاسق، نهی کند، او هم ملعون است<ref>رسائل الجاحظ، ص298، رساله 11، در تاریخ بنیامیه</ref>. | ||
# | # | ||
# [[شیخ محمد عبده]]، قیام امام حسین (علیه السلام) را علیه یزید بن معاویه، نمونه قیام عدل بر ظلم میداند و یزید بن معاویه را مردی میشمارد که با مکر و نیرنگ بر مسلمانان حکومت میکرد و چندین مرتبه او را لعن میکند. یزید بن معاویه بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام) نیز بارها خوشحالی خود را از قتل امام (علیه السلام) اظهار میکرد<ref>تفسیر المنار، ج1، ص367 در تفسیر سوره مباركه مائده، آیه 37، و جلد 12، ص183 و 185</ref>. | # [[شیخ محمد عبده]]، قیام امام حسین (علیه السلام) را علیه یزید بن معاویه، نمونه قیام عدل بر ظلم میداند و یزید بن معاویه را مردی میشمارد که با مکر و نیرنگ بر مسلمانان حکومت میکرد و چندین مرتبه او را لعن میکند. یزید بن معاویه بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام) نیز بارها خوشحالی خود را از قتل امام (علیه السلام) اظهار میکرد<ref>تفسیر المنار، ج1، ص367 در تفسیر سوره مباركه مائده، آیه 37، و جلد 12، ص183 و 185</ref>. |