۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شورشها' به 'شورشها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
== چگونگی پیدایش عباسیان == | == چگونگی پیدایش عباسیان == | ||
پیش از ظهور [[اسلام]] بین [[بنیهاشم]] و [[بنیامیه]] بر سر ریاست [[کعبه]] اختلاف بود مخصوصاً بعد از ظلمهای [[معاویه]] و [[یزید]] نسبت به [[علی بن ابیطالب]](ع) و اولاد او، دامنۀ این اختلافات توسعه بیشتری پیدا کرد تا جائیکه به انقراض حکومت بنیامیه منجر شد، البته سقوط بنیامیه دلایل دیگری نیز داشت، از جمله تعیین جانشینان متعدد که موجب اختلاف و دشمنی در خاندان اموی گردید، اختلاف و تعصبات قبیلهای میان تیرهها و طوایف مختلف عرب شمالی و جنوبی که زمینه مناسبی برای فعالیت عباسیان فراهم کرد، جانبداری متعصبانه امویان از عنصر عربی و تحقیر اقوام دیگر نظیر ایرانیان و نهضتهای سیاسی و مذهبی که با امویان مخالفت میکردند موجبات ضعف دولت اموی را فراهم کرد. | پیش از ظهور [[اسلام]] بین [[بنیهاشم]] و [[بنی امیه|بنیامیه]] بر سر ریاست [[کعبه]] اختلاف بود مخصوصاً بعد از ظلمهای [[معاویه]] و [[یزید]] نسبت به [[علی بن ابیطالب]](ع) و اولاد او، دامنۀ این اختلافات توسعه بیشتری پیدا کرد تا جائیکه به انقراض حکومت بنیامیه منجر شد، البته سقوط بنیامیه دلایل دیگری نیز داشت، از جمله تعیین جانشینان متعدد که موجب اختلاف و دشمنی در خاندان اموی گردید، اختلاف و تعصبات قبیلهای میان تیرهها و طوایف مختلف عرب شمالی و جنوبی که زمینه مناسبی برای فعالیت عباسیان فراهم کرد، جانبداری متعصبانه امویان از عنصر عربی و تحقیر اقوام دیگر نظیر ایرانیان و نهضتهای سیاسی و مذهبی که با امویان مخالفت میکردند موجبات ضعف دولت اموی را فراهم کرد. | ||
نسب عباسیان به عباس بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف عموی پیغمبر میرسید، یکی از مهمترین مراکز اتکاء بنیهاشم ایران بود، زیرا ایرانیان به چند دلیل دشمن آشتیناپذیر بنیامیه بودند، از جمله تجاوز و تعدی بنیامیه و عمال آنان و سیاست غلط آنها مبتنی بر سروری عرب و تحقیر ملل تابعه بویژه ایرانیان، به همین جهت عباسیان بزودی دریافتند که از نارضایتی مردم ایران چگونه استفاده کنند و دیگر اینکه هرج و مرج ممالک اسلامی به عباسیان این فرصت را داد که در نواحی ایران مخصوصاً [[خراسان]] دعوت خود را آغاز کنند.<ref>بیات، عزیز الله؛ تاریخ ایران از ظهور اسلام تا دیالمه، تهران، دانشگاه شهید بهشتی، 1370، ص 234</ref> | نسب عباسیان به عباس بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف عموی پیغمبر میرسید، یکی از مهمترین مراکز اتکاء بنیهاشم ایران بود، زیرا ایرانیان به چند دلیل دشمن آشتیناپذیر بنیامیه بودند، از جمله تجاوز و تعدی بنیامیه و عمال آنان و سیاست غلط آنها مبتنی بر سروری عرب و تحقیر ملل تابعه بویژه ایرانیان، به همین جهت عباسیان بزودی دریافتند که از نارضایتی مردم ایران چگونه استفاده کنند و دیگر اینکه هرج و مرج ممالک اسلامی به عباسیان این فرصت را داد که در نواحی ایران مخصوصاً [[خراسان]] دعوت خود را آغاز کنند.<ref>بیات، عزیز الله؛ تاریخ ایران از ظهور اسلام تا دیالمه، تهران، دانشگاه شهید بهشتی، 1370، ص 234</ref> | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
محمد بن علی دهکده کوچکی به نام حمیمه را مرکز فعالیت خویش قرار داد و از همین محل دعاتی را به خراسان و ماوراءالنهر فرستاد و بعد از درگذشت وی پسرش ابراهیم جانشین او شد. | محمد بن علی دهکده کوچکی به نام حمیمه را مرکز فعالیت خویش قرار داد و از همین محل دعاتی را به خراسان و ماوراءالنهر فرستاد و بعد از درگذشت وی پسرش ابراهیم جانشین او شد. | ||
ابتدا دعوت سری بود و امور دعوت بوسیلۀ مجمعی صورت گرفت که دارای 12 نقیب و شورائی مرکب از 72 نفر بود، زمانیکه ابراهیم امام به خراسان توجه کرد در آنجا بزرگان زیادی به او گرویدند از جمله بازرگان معروف، بکیر بن ماهان که در سال 105 هـ ق در کوفه با عباسیان بیعت کرد، در سال 126 هـ ق که بکیر بن ماهان به زندان افتاد با [[ابومسلم]] آشنا شد و بکیر بعد از آزادی از زندان ابومسلم را به ابراهیم معرفی کرد. | |||
ابراهیم، ابومسلم را جهت انتشار دعوت به خراسان فرستاد که در این زمان نصر بن سیار در خراسان حکومت میکرد و در | ابراهیم، ابومسلم را جهت انتشار دعوت به خراسان فرستاد که در این زمان نصر بن سیار در خراسان حکومت میکرد و در آنجا بین دو طایفه بزرگ اعراب مضری و یمانی اختلاف افتاده بود که پیروان بنیعباس فرصت را مغتنم شمردند و مردم را با شعار «الرضا من آل رسول یا الرضا من آل محمد» دعوت مینمودند و ابومسلم توانست مرو را تصرف کند و در سال 129 هـ. ق در روستای سفیدنج مرو دعوت خود را آشکار کرد، به گفته طبری، اهالی دهکدههای مرو دعوت را پذیرفته و به تدریج پیش ابومسلم میآمدند، مقارن این ایام ابراهیم به فرمان مروان بن محمد آخرین خلیفه اموی در شام کشته شد. | ||
بعد از قتل او طرفداران وی برادرش [[عبدالله سفاح]] را به جانشینی برگزیدند، به این ترتیب اولین حاکم عباسی به طور رسمی کار خویش را آغاز کرد و عباسیان از این به بعد تا بیش از 500 سال حکومت را به دست گرفتند و ما بدلیل گستردگی و طول حکومت و حاکمان زیاد عباسیان به بعضی از آنها که اتفاقات مهمی در زمانشان رخ داده اشاره میکنیم که به 2 دوره تقسیم میشود، دورۀ تسلط ایرانیان که خلفای عباسی با اقتدار و قدرت زیاد حکومت میکنند و دورۀ تسلط ترکان که حکومت عباسی رو به ضعف و انحلال میرود.<ref>خضری، احمد رضا؛ تاریخ خلافت عباسی، تهران، سمت، چاپ چهارم، 1383، ص 105</ref> | بعد از قتل او طرفداران وی برادرش [[عبدالله سفاح]] را به جانشینی برگزیدند، به این ترتیب اولین حاکم عباسی به طور رسمی کار خویش را آغاز کرد و عباسیان از این به بعد تا بیش از 500 سال حکومت را به دست گرفتند و ما بدلیل گستردگی و طول حکومت و حاکمان زیاد عباسیان به بعضی از آنها که اتفاقات مهمی در زمانشان رخ داده اشاره میکنیم که به 2 دوره تقسیم میشود، دورۀ تسلط ایرانیان که خلفای عباسی با اقتدار و قدرت زیاد حکومت میکنند و دورۀ تسلط ترکان که حکومت عباسی رو به ضعف و انحلال میرود.<ref>خضری، احمد رضا؛ تاریخ خلافت عباسی، تهران، سمت، چاپ چهارم، 1383، ص 105</ref> | ||
== مهمترین حاکمان دوره عباسی == | == مهمترین حاکمان دوره عباسی == | ||
اولین آن "ابوالعباس سفاح" میباشد، وی در آغاز کار خطبهای ایراد کرد و در آن به وعده و وعید یاران و دشمنان پرداخت و خود را خونریزی | اولین آن "ابوالعباس سفاح" میباشد، وی در آغاز کار خطبهای ایراد کرد و در آن به وعده و وعید یاران و دشمنان پرداخت و خود را خونریزی بیباک و سفاح معرفی کرد که میخواهد انتقام خونهایی را که امویان از هاشمیان ریختهاند بگیرد.<ref>سیوطی، جلالالدین؛ تاریخ خلفا؛ به تحقیق محمد محی الدین عبدالحمید، قم، انتشارات شریف الرضی، 1411- 1370 هـ ق ص 230</ref> | ||
استوار شدن قدرت عباسیان در دورۀ سفاح انجام گرفت که موفق شد بر تمام قلمرو امویان به جز [[اندلس]] مسلط شود، سفاح عموی خویش عبدالله بن علی را مأمور جنگ با مروان، آخرین خلیفه اموی کرد، دو گروه در کنار رود زاب درگیر شدند و سرانجام مروان کشته شد. | استوار شدن قدرت عباسیان در دورۀ سفاح انجام گرفت که موفق شد بر تمام قلمرو امویان به جز [[اندلس]] مسلط شود، سفاح عموی خویش عبدالله بن علی را مأمور جنگ با مروان، آخرین خلیفه اموی کرد، دو گروه در کنار رود زاب درگیر شدند و سرانجام مروان کشته شد. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
با پایان گرفتن حکومت [[مأمون]] و خارج شدن قدرت و تسلط اوضاع از دست وزیران ایرانی، حکومت عباسیان نیز رو به ضعف و نابودی گذاشت و موجب تسلط ترکان بر دربار شد. بعد از مأمون معتصم به قدرت رسید که او سیاست جذب ترکان را پیاده کرد و با ورود ترکان به دستگاه خلافت، رقابت شدیدی میان آنان و دو عنصر عرب و ایرانی به وجود آمد که قیامهای دوران معتصم عبارتند از: 1- قیام محمد بن قاسم 2- شورش زُط 3- شورش بابک خرم دین 4- شورش عُجیف بن عنبسه و شورش مازیار و دیگر اینکه طولونیان اولین دولت مستقل ترکان را در قلمرو اسلامی تشکیل دادند و مصر را از پیکر خلافت عباسی جدا کردند.<ref>طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات اساطیر، چ 1363، ج 11، ص 4545</ref> | با پایان گرفتن حکومت [[مأمون]] و خارج شدن قدرت و تسلط اوضاع از دست وزیران ایرانی، حکومت عباسیان نیز رو به ضعف و نابودی گذاشت و موجب تسلط ترکان بر دربار شد. بعد از مأمون معتصم به قدرت رسید که او سیاست جذب ترکان را پیاده کرد و با ورود ترکان به دستگاه خلافت، رقابت شدیدی میان آنان و دو عنصر عرب و ایرانی به وجود آمد که قیامهای دوران معتصم عبارتند از: 1- قیام محمد بن قاسم 2- شورش زُط 3- شورش بابک خرم دین 4- شورش عُجیف بن عنبسه و شورش مازیار و دیگر اینکه طولونیان اولین دولت مستقل ترکان را در قلمرو اسلامی تشکیل دادند و مصر را از پیکر خلافت عباسی جدا کردند.<ref>طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات اساطیر، چ 1363، ج 11، ص 4545</ref> | ||
توطئه و فساد ترکان باعث شد معتصم پایتخت را از بغداد به سامره که خود آنجا را بنا نهاده بود منتقل کند و شهادت [[امام جواد]](ع) نیز در زمان [[معتصم]] اتفاق افتاد. | توطئه و فساد ترکان باعث شد معتصم پایتخت را از بغداد به سامره که خود آنجا را بنا نهاده بود منتقل کند و شهادت [[امام جواد]](ع) نیز در زمان [[معتصم عباسی|معتصم]] اتفاق افتاد. | ||
در زمان [[متوکل]] دهمین خلیفه عباسی بر شیعیان و معتزله سختگیری شد و مذهب سنی، مذهب رسمی دولت عباسی شد. | در زمان [[متوکل]] دهمین خلیفه عباسی بر شیعیان و معتزله سختگیری شد و مذهب سنی، مذهب رسمی دولت عباسی شد. |