پرش به محتوا

اراده الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:


== فرق اراده و مشیت ==
== فرق اراده و مشیت ==
در برخی از منابع به این نکته اشاره شده است که بسیاری از اهل لغت و نیز علمای کلام، معنای اراده و مشیت را یکی می‌دانند و معتقدند که این دو یک صفت به حساب می‌آید. <ref>مکارم شیرازی ناصر، پیام قرآن، سال ۱۳۸۶شمسی، ج۴، ص۱۵۶.</ref>اما برخی دیگر مطابق با بیان قرآن مبنی بر این که مشیت را به امور تکوینی معطوف کرده است، آن را همراه با اراه دو صفت متفاوت خداوند دانسته‌اند.<ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، سال ۱۳۹۲شمسی، ص۱۳۱.</ref>
در برخی از منابع به این نکته اشاره شده است که بسیاری از اهل لغت و نیز علمای کلام، معنای اراده و مشیت را یکی می‌دانند و معتقدند که این دو یک صفت به حساب می‌آید. <ref>مکارم شیرازی ناصر، پیام قرآن، سال ۱۳۸۶شمسی، ج۴، ص۱۵۶.</ref>اما برخی دیگر مطابق با بیان قرآن مبنی بر این‌که مشیت را به امور تکوینی معطوف کرده است، آن را همراه با اراه دو صفت متفاوت خداوند دانسته‌اند.<ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، سال ۱۳۹۲شمسی، ص۱۳۱.</ref>
به گفته برخی از بزرگان، بررسی‌ها نشان می‌دهد که در [[قرآن]] واژه اراده هم به معنای تکوینی و هم تشریعی آمده است، اما واژه مشیت بیشتر در مسایل مربوط به امور تکوینی و آفرینش به کار رفته است هر چند این واژه درباره امور تشریعی به ندرت استعمال شده است. <ref>مکارم شیرازی ناصر، پیام قرآن، قم، سال ۱۳۸۶شمسی، ج۴، ص۱۶۴ و۱۶۹.</ref> و اما در برخی از روایات، <ref>کلینی، الکافی سال ۱۳۶۲ شمسی، ج۱، ص۱۴۸</ref> بین مشیت و اراده، تفصیل و تقدم و تأخر مشاهده می‌شود که دلالت دارد بر این که مشیت با اراده یکی نیست. <ref>مکارم شیرازی ناصر، پیام قرآن، قم، سال ۱۳۸۶شمسی، ج۴، ص۱۵۶.
به گفته برخی از بزرگان، بررسی‌ها نشان می‌دهد که در [[قرآن]] واژه اراده هم به معنای تکوینی و هم تشریعی آمده است، اما از واژه مشیت بیشتر در مسایل مربوط به امور تکوینی و آفرینش به کار رفته است هر چند این واژه درباره امور تشریعی به ندرت استعمال شده است. <ref>مکارم شیرازی ناصر، پیام قرآن، قم، سال ۱۳۸۶شمسی، ج۴، ص۱۶۴ و۱۶۹.</ref> و اما در برخی از روایات، <ref>کلینی، الکافی سال ۱۳۶۲ شمسی، ج۱، ص۱۴۸</ref> بین مشیت و اراده، تفصیل و تقدم و تأخر مشاهده می‌شود که دلالت دارد بر این که مشیت با اراده یکی نیست. <ref>مکارم شیرازی ناصر، پیام قرآن، قم، سال ۱۳۸۶شمسی، ج۴، ص۱۵۶.
</ref>
</ref>


== اراده الهی از منظر برخی از متکلمان مسلمان ==
== اراده الهی از منظر برخی از متکلمان مسلمان ==
هر چند متکلمان مسلمان، خداوند را صاحب اراده دانسته بر همین اساس او را مرید می‌خوانند، ولی در معنا‌شناسی آن نظرات متفاوتی دارند.  
هر چند متکلمان مسلمان، خداوند را صاحب اراده دانسته و بر همین اساس او را مرید می‌خوانند، ولی در معنا‌شناسی آن نظرات متفاوتی دارند.  
عده‌ای چون شیخ مفید اراده الهی را در باره افعالش، همان افعال خودش و در باره  افعال مخلوقات، امر به ایجاد آن می‌دانند.<ref>شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، قم، نشر داوری، سال ۱۳۷۱شمسی. ج۱، ص۵۸ </ref> <ref> بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، قم نشر مکتب مرعشی، سال 1398 هجری قمری، ج۱، ص۵۶ </ref> <ref>جوینی، عبدالملک، الارشاد إلی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، قم، یوسف، قاهره، نشر مکتبه الخانجی، سال 1399 هجری قمری، ج۱، ص۶۳ </ref> عده‌ای دیگر معتقدند، اراده الهی خشنودی و رضایت او به فعلش می‌باشد. <ref>اصفهانی، شیخ محمدحسین، بحوث فی الأُصول، قم، نشر جامعه مدرسین، سال 1416 هجری قمری، ج۲، ص3</ref>.
عده‌ای چون شیخ مفید اراده الهی را در باره افعالش، همان افعال خودش و در باره  افعال مخلوقات، امر به ایجاد آن می‌دانند.<ref>شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، قم، نشر داوری، سال ۱۳۷۱شمسی. ج۱، ص۵۸ </ref> <ref> بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، قم نشر مکتب مرعشی، سال 1398 هجری قمری، ج۱، ص۵۶ </ref> <ref>جوینی، عبدالملک، الارشاد إلی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، قم، یوسف، قاهره، نشر مکتبه الخانجی، سال 1399 هجری قمری، ج۱، ص۶۳ </ref> عده‌ای دیگر معتقدند، اراده الهی خشنودی و رضایت او به فعلش می‌باشد. <ref>اصفهانی، شیخ محمدحسین، بحوث فی الأُصول، قم، نشر جامعه مدرسین، سال 1416 هجری قمری، ج۲، ص3</ref>.
<ref>ابن سینا، الهیات شفا، قم، نشر مکتبه مرعشی، سال 1404 هجری قمری، ج۱، ص171</ref> برخی، اراده خدا را به خشنودی و غضب او به طور مطلق تفسیر کردند.<ref>باقلانی، قاضی ابوبکر، تمهید الأوائل وتلخیص الدلائل، بیروت، نشر موسسه الکتب الثقافیه، تحقیق عماد الدین، ج۱، ص47.</ref> اما گروهی می‌گویند که اراده خداوند، علم او به مصلحت فعل یا همان «داعی» است. <ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، قم، نشر شریف رضی، سال 1409 هجری قمری، ج۴، ص۱۳۴.</ref> <ref> علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، بیروت، نشر موسسه اعلمی، سال 1399 هجری قمری، ص288</ref>.جمعی اراده را امری عدمی‌ دانسته‌اند و آن را به مجبور و مغلوب نبودن خداوند معنا کرده‌اند.<ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح مقاصد، قم، نشر شریف مرتضی، سال 1409 قمری، ج۴، ص۱۲۹</ref> عده‌ای دیگر، اراده خداوند به فعل خویش را داعی و علم به مصلحت، و اراده خداوند به فعل غیر را امر به آن فعل دانسته‌اند.<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، تهران، نشر دانشگاه تهران، سال 1388 هجری شمسی، ج۱، ص138.</ref> و اما بیشتر متکلمان مسلمان، اراده خداوند را علم او به نظام اصلح و عین قدرت و علمش در مرتبه ذات دانسته‌اند.<ref> ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، قم، نشر مکتب مصطفوی، سال 1316 هجری قمری، ج۶، ص۳۱۶.</ref> <ref> ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، قم، نشر مکتب مصطفوی، سال 1316 هجری قمری، ج۶، ص۳۳۳</ref>
<ref>ابن سینا، الهیات شفا، قم، نشر مکتبه مرعشی، سال 1404 هجری قمری، ج۱، ص171</ref> برخی، اراده خدا را به خشنودی و غضب او به طور مطلق تفسیر کردند.<ref>باقلانی، قاضی ابوبکر، تمهید الأوائل وتلخیص الدلائل، بیروت، نشر موسسه الکتب الثقافیه، تحقیق عماد الدین، ج۱، ص47.</ref> اما گروهی می‌گویند که اراده خداوند، علم او به مصلحت فعل یا همان «داعی» است. <ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، قم، نشر شریف رضی، سال 1409 هجری قمری، ج۴، ص۱۳۴.</ref> <ref> علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، بیروت، نشر موسسه اعلمی، سال 1399 هجری قمری، ص288</ref>.جمعی اراده را امری عدمی‌ دانسته‌اند و آن را به مجبور و مغلوب نبودن خداوند معنا کرده‌اند.<ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح مقاصد، قم، نشر شریف مرتضی، سال 1409 قمری، ج۴، ص۱۲۹</ref> عده‌ای دیگر، اراده خداوند به فعل خویش را داعی و علم به مصلحت، و اراده خداوند به فعل غیر را امر به آن فعل دانسته‌اند.<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، تهران، نشر دانشگاه تهران، سال 1388 هجری شمسی، ج۱، ص138.</ref> و اما بیشتر متکلمان مسلمان، اراده خداوند را علم او به نظام اصلح و عین قدرت و علمش در مرتبه ذات دانسته‌اند.<ref> ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، قم، نشر مکتب مصطفوی، سال 1316 هجری قمری، ج۶، ص۳۱۶.</ref> <ref> ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، قم، نشر مکتب مصطفوی، سال 1316 هجری قمری، ج۶، ص۳۳۳</ref>


== اراده تکوینی و اراده تشریعی ==
== اراده تکوینی و اراده تشریعی ==
اراده الهی به [[اراده تکوینی]] و [[اراده تشریعی]] تقسیم می‌شود.<ref>سبحانی جعفر، الاهیات، سال ۱۴۱۲ هجری قمری، ج۴، ص۱۲۶.</ref> در اراده تکوینی، متعلق اراده در خارج و بدون دخالت یا وساطت اراده‌های دیگر محقق می‌شود. مثل اراده الهی در آفرینش موجودات یا اراده انسان در آشامیدن آب.<ref> مشکینی علی، اصطلاحات الاصول، سال ۱۳۷۱ هجری شمسی، ص۲۹.</ref>بنابراین، اگر اراده الهی بر ایجاد چیزی تعلق بگیرد، آن را اراده تکوینی می‌گویند.<ref> مشکینی علی، اصطلاحات الاصول، سال ۱۳۷۱ هجری شمسی، ص۲۹.</ref>
اراده الهی به [[اراده تکوینی]] و [[اراده تشریعی]] تقسیم می‌شود.<ref>سبحانی جعفر، الاهیات، سال ۱۴۱۲ هجری قمری، ج۴، ص۱۲۶.</ref> در اراده تکوینی، متعلق اراده در خارج و بدون دخالت یا وساطت اراده‌های دیگر محقق می‌شود، مثل اراده الهی در آفرینش موجودات یا اراده انسان در آشامیدن آب.<ref> مشکینی علی، اصطلاحات الاصول، سال ۱۳۷۱ هجری شمسی، ص۲۹.</ref>بنابراین، اگر اراده الهی بر ایجاد چیزی تعلق بگیرد، آن را اراده تکوینی می‌گویند.<ref> مشکینی علی، اصطلاحات الاصول، سال ۱۳۷۱ هجری شمسی، ص۲۹.</ref>
اما در اراده تشریعی، شخص یا اشخاص دیگری مامور به انجام اراده مرید می‌شوند، مثل اراده تشریعی خداوند به انجام نماز، روزه و سایر واجبات. در این فرض خداوند به طور مستقیم کاری را انجام نمی‌دهد، بلکه از بندگانش می‌خواهد تکالیفی را که بر عهده آنان قرار داده است، انجام دهند. و یا پدری به فرزندانش دستور می‌دهد تا فلان کار را برایش انجام دهند.<ref>مشکینی علی، اصطلاحات الاصول، سال ۱۳۷۱شمسی، ص۲۹</ref> <ref>موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، سال ۱۳۸۰شمسی، ج۱، ص۱۸۲.</ref> به تعبیر دیگر، در اراده تشریعی قانون گذار یا شارع اراده می‌کند که بندگان تکالیف صادره از سوی خداوند را با اختیار خود انجام دهند.
اما در اراده تشریعی، شخص یا اشخاص دیگری مامور به انجام اراده مرید می‌شوند، مثل اراده تشریعی خداوند به انجام نماز، روزه و سایر واجبات. در این فرض خداوند به طور مستقیم کاری را انجام نمی‌دهد، بلکه از بندگانش می‌خواهد تکالیفی را که بر عهده آنان قرار داده است، انجام دهند. و یا پدری به فرزندانش دستور می‌دهد تا فلان کار را برایش انجام دهند.<ref>مشکینی علی، اصطلاحات الاصول، سال ۱۳۷۱شمسی، ص۲۹</ref> <ref>موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، سال ۱۳۸۰شمسی، ج۱، ص۱۸۲.</ref> به تعبیر دیگر، در اراده تشریعی قانون گذار یا شارع اراده می‌کند که بندگان تکالیف صادره از سوی خداوند را با اختیار خود انجام دهند.
<ref>فرهنگ نامه اصول فقه، قم، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، سال 1389 شمسی، ص۱۴۲.</ref> لازم به ذکر است که در منابع مختلف اسلامی در‌این‌باره مباحث مفصلی مطرح شده است.<ref> ر. ک، نسفی عبدالرحمان، شرح عقائد، زاهدان، نشر مکتبه الاسلامیه، ج۱، ص105.</ref> <ref>ربانی گلپایگانی، علی، جبر و اختیار، قم، نشر موسسه تحیقاتی سیدالشهداء، سال 1368 شمسی، ج۱، ص۷۸.</ref> <ref>اصفهانی، شیخ محمدحسین، بحوث فی الأُصول، قم، نشر جامعه مدرسین، سال 1416 هجری قمری، ج۱، ص12</ref>
<ref>فرهنگ نامه اصول فقه، قم، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، سال 1389 شمسی، ص۱۴۲.</ref> لازم به ذکر است که در منابع مختلف اسلامی در‌این‌باره مباحث مفصلی مطرح شده است.<ref> ر. ک، نسفی عبدالرحمان، شرح عقائد، زاهدان، نشر مکتبه الاسلامیه، ج۱، ص105.</ref> <ref>ربانی گلپایگانی، علی، جبر و اختیار، قم، نشر موسسه تحیقاتی سیدالشهداء، سال 1368 شمسی، ج۱، ص۷۸.</ref> <ref>اصفهانی، شیخ محمدحسین، بحوث فی الأُصول، قم، نشر جامعه مدرسین، سال 1416 هجری قمری، ج۱، ص12</ref>
خط ۲۹: خط ۲۹:
== تفاوت اراده تکوینی و تشریعی ==
== تفاوت اراده تکوینی و تشریعی ==
با توضیحاتی که درباره اراده تکوینی و تشریعی داده شد، متوجه تفاوت آنها از هم می‌شویم.
با توضیحاتی که درباره اراده تکوینی و تشریعی داده شد، متوجه تفاوت آنها از هم می‌شویم.
1. متعلق اراده تکوینی، فعل شخص اراده کننده است؛ اما متعلق اراده تشریعی فعل شخص دیگر است. <ref>موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، سال ۱۳۸۰شمسی، ج۱، ص۱۸۳</ref>
1. متعلق اراده تکوینی، فعل شخص اراده کننده است؛ اما متعلق اراده تشریعی فعل شخص دیگر است. <ref>موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، سال ۱۳۸۰شمسی، ج۱، ص۱۸۳</ref>
2.در اراده تکوینی، تخلف رخ نخواهد داد و مراد به طور حتم واقع می‌شود، اما در اراده تشریعی هیچ گونه اجباری مبنی بر انجام فعل وجود ندارد و می‌توان خواسته مرید را انجام نداد.<ref>ر. ک، مشکینی، اصطلاحات الاصول، سال ۱۳۷۱شمسی، ص۲۹؛</ref> <ref>موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، سال ۱۳۸۰شمسی، ج۱، ص۱۸۲ و۱۸۳</ref>
2.در اراده تکوینی، تخلف رخ نخواهد داد و مراد به طور حتم واقع می‌شود، اما در اراده تشریعی هیچ گونه اجباری مبنی بر انجام فعل وجود ندارد و می‌توان خواسته مرید را انجام نداد.<ref>ر. ک، مشکینی، اصطلاحات الاصول، سال ۱۳۷۱شمسی، ص۲۹؛</ref> <ref>موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، سال ۱۳۸۰شمسی، ج۱، ص۱۸۲ و۱۸۳</ref>
3.متعلق اراده تشریعی بر خلاف اراده تکوینی، افعال اختیاری است.<ref>موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، سال ۱۳۸۰شمسی، ج۱، ص۱۸۳.</ref>
3.متعلق اراده تشریعی بر خلاف اراده تکوینی، افعال اختیاری است.<ref>موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، سال ۱۳۸۰شمسی، ج۱، ص۱۸۳.</ref>


confirmed
۵٬۹۰۷

ویرایش