confirmed
۷٬۰۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
ابواسحاق اسفراینی چون یک متکلم صاحب نام اشعری است، به همین دلیل با نگاه خاص مکتب اشاعره [[افعال عباد]] را تفسیر و با ارایه [[نظریه کسب]]، عقاید خود را تبیین میکند. با این حال بر خلاف تصور برخی که [[اشاعره]] را لزوما جبرگرا معرفی میکنند، اما وی نیز چون سایر هم مسلکان خود سعی میکند در تفسیر نظریه کسب، راهی میان جبر و تفویض باز کند و انسان را از مخمصه جبر و اتهام به آن بیرون بکشد. [[ابن قیم جوزیه]] از قول وی مینویسد:«حقیقة الخلق من الخالق وقوعه بقدرته من حیث صحّ انفراده به و حقیقة الفعل وقوعه بقدرته و حقیقة الکسب من المکتسب وقوعه بقدرته مع انفراده به و یختص القدیم تعالی بالخلق و یشترک القدیم و المحدث فی الفعل و یختص المحدث بالکسب. قلت مراده أن إطلاق لفظ الخلق لا یجوز إلا علی اللّه وحده و إطلاق لفظ الکسب یختص بالمحدث و إطلاق لفظ الفعل یصح علی الرب سبحانه و العبد» <ref> ابن قیم جوزیه، شفاء العلیل فی مسائل القضاء و القدر و الحکمة و التعلیل، ص 324</ref>یعنی حقیقت خلق از خالق است که با قدرت خداوند ایجاد میشود و انفراد خلق مربوط به اوست.(فقط او خالق است.) و حقیقت فعل با قدرت خالق واقع میشود و حقیقت کسب از فرد مکتسب و مختص فاعل کاسب یعنی انسان است. پس قدیم (خدا) خلق میکند و همراه با محدث(عبد) در ایجاد فعل مشترکاند، ولی کسب و اطلاق آن، مخصوص محدث(بنده) است. اما اطلاق لفظ فعل(فاعلیت) هم برای خدا و هم برای عبدصحیح است. | ابواسحاق اسفراینی چون یک متکلم صاحب نام اشعری است، به همین دلیل با نگاه خاص مکتب اشاعره [[افعال عباد]] را تفسیر و با ارایه [[نظریه کسب]]، عقاید خود را تبیین میکند. با این حال بر خلاف تصور برخی که [[اشاعره]] را لزوما جبرگرا معرفی میکنند، اما وی نیز چون سایر هم مسلکان خود سعی میکند در تفسیر نظریه کسب، راهی میان جبر و تفویض باز کند و انسان را از مخمصه جبر و اتهام به آن بیرون بکشد. [[ابن قیم جوزیه]] از قول وی مینویسد:«حقیقة الخلق من الخالق وقوعه بقدرته من حیث صحّ انفراده به و حقیقة الفعل وقوعه بقدرته و حقیقة الکسب من المکتسب وقوعه بقدرته مع انفراده به و یختص القدیم تعالی بالخلق و یشترک القدیم و المحدث فی الفعل و یختص المحدث بالکسب. قلت مراده أن إطلاق لفظ الخلق لا یجوز إلا علی اللّه وحده و إطلاق لفظ الکسب یختص بالمحدث و إطلاق لفظ الفعل یصح علی الرب سبحانه و العبد» <ref> ابن قیم جوزیه، شفاء العلیل فی مسائل القضاء و القدر و الحکمة و التعلیل، ص 324</ref>یعنی حقیقت خلق از خالق است که با قدرت خداوند ایجاد میشود و انفراد خلق مربوط به اوست.(فقط او خالق است.) و حقیقت فعل با قدرت خالق واقع میشود و حقیقت کسب از فرد مکتسب و مختص فاعل کاسب یعنی انسان است. پس قدیم (خدا) خلق میکند و همراه با محدث(عبد) در ایجاد فعل مشترکاند، ولی کسب و اطلاق آن، مخصوص محدث(بنده) است. اما اطلاق لفظ فعل(فاعلیت) هم برای خدا و هم برای عبدصحیح است. | ||
اسفراینی در این بیان به سه مرحله از مراحل وقوع فعل اشاره کرده است. در مرحله اول که به مرحله خلق مربوط است، آن را مختص خدای متعال میداند. از نگاه وی، استناد خلق به غیر از خدای متعال جایز نیست. در مرحله دوم یعنی مرحله فعل، هم خدا و هم انسان را شریک میداند. بنابراین، استناد فعل هم به خدای متعال و هم به انسان جایز و هر دو فاعل واقعی محسوب میشوند. در مرحله سوم که مرحله خروج از فعل و ورود به کسب است، انسان را کاسب میداند که با قوه محدثه فعل را کسب میکند. او در ادامه تعریف دیگری از کسب بیان میکند: کل فعل یقع علی التعاون کان کسبا من المستعین. <ref>ابن قیم جوزیه، شفاء العلیل فی مسائل القضاء و القدر و الحکمة و التعلیل، ص 324</ref> یعنی هر فعلی که بر اساس کمک دیگری ایجاد شود، کسب و شخصی که به او کمک شده است کاسب نامیده میشود. | اسفراینی در این بیان به سه مرحله از مراحل وقوع فعل اشاره کرده است. در مرحله اول که به مرحله خلق مربوط است، آن را مختص خدای متعال میداند. از نگاه وی، استناد خلق به غیر از خدای متعال جایز نیست. در مرحله دوم یعنی مرحله فعل، هم خدا و هم انسان را شریک میداند. بنابراین، استناد فعل هم به خدای متعال و هم به انسان جایز و هر دو فاعل واقعی محسوب میشوند. در مرحله سوم که مرحله خروج از فعل و ورود به کسب است، انسان را کاسب میداند که با قوه محدثه فعل را کسب میکند. او در ادامه تعریف دیگری از کسب بیان میکند: کل فعل یقع علی التعاون کان کسبا من المستعین. <ref>ابن قیم جوزیه، شفاء العلیل فی مسائل القضاء و القدر و الحکمة و التعلیل، ص 324</ref> یعنی هر فعلی که بر اساس کمک دیگری ایجاد شود، کسب و شخصی که به او کمک شده است کاسب نامیده میشود. | ||
ابن قیم جوزیه در تفسیر این جمله میگوید که خلق مختص خدای متعال است و فاعل کاسب( انسان) نمیتواند خالق باشد چون دارای قدرت مستقل نیست، بلکه برای انجام فعل محتاج قدرتی دیگر | ابن قیم جوزیه در تفسیر این جمله میگوید که خلق مختص خدای متعال است و فاعل کاسب( انسان) نمیتواند خالق باشد چون دارای قدرت مستقل نیست، بلکه برای انجام فعل محتاج قدرتی دیگر یعنی قدرت خدای متعال است، همانگونه که در تفسیر کسب از نگاه او، به معاونت دو فاعل در تصویر سازی یک فعل اشاره شده است. با این حساب، از نگاه اسفراینی ذات هر فعلی با دخالت دو قدرت و به تعبیر دیگر، با حضور دو فاعل محقق میشود. | ||
علاوه، توالی افعال در ایجاد و شکلدهی و کسب فعل، نشان از رابطه واقعی فاعلها و تعاون آنها با هم دارد که البته فاعل کاسب باید دارای اختیار واراده باشد، پس در این جهت میتواند به نظریه [[امر بین الامرین]] نزدیک شود. | علاوه، توالی افعال در ایجاد و شکلدهی و کسب فعل، نشان از رابطه واقعی فاعلها و تعاون آنها با هم دارد که البته فاعل کاسب باید دارای اختیار واراده باشد، پس در این جهت میتواند به نظریه [[امر بین الامرین]] نزدیک شود. | ||