۸۷٬۷۸۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
== ویژگیهای زهیر بن قین == | == ویژگیهای زهیر بن قین == | ||
# شجاعت و پایمردی زهیر وی را بر آن داشت در کنار مدافعان اسلام قرار گیرد. او در برخی فتوحات اسلامی شرکت جست و افتخاراتی بزرگ به ثبت رساند. [[علامه سماوی]] دراینباره مینویسد: «له فی المغازی مواقف مشهوره و مواطن مشهوده<ref>همان.</ref>» در جنگها مواضع مشهور و جایگاه مشهودی داشته است. | # شجاعت و پایمردی زهیر وی را بر آن داشت در کنار مدافعان اسلام قرار گیرد. او در برخی فتوحات اسلامی شرکت جست و افتخاراتی بزرگ به ثبت رساند. [[علامه سماوی]] دراینباره مینویسد: «له فی المغازی مواقف مشهوره و مواطن مشهوده<ref>همان.</ref>» در جنگها مواضع مشهور و جایگاه مشهودی داشته است. | ||
# از موارد شرکت زهیر در فتوحات همانا شرکت در غزوه بلنجر | # از موارد شرکت زهیر در فتوحات همانا شرکت در غزوه بلنجر است که خاطرهای نیز از آن باز گفته است. | ||
# نمونه دیگرش حضور در کربلاست. او بحق بازوی توانای امام شمرده میشد. رشادت و دلاوری او چنان بود که [[امام حسین|امام حسین(علیهالسلام)]] در [[عاشورا|روزعاشورا]]، هنگام تنظیم سپاه خود که بیش از هفتاد نفر بودند، ویرا بر میمنه گمارد; [[حبیب بن مظاهر|حبیبابن مظاهر]] را در | # نمونه دیگرش حضور در کربلاست. او بحق بازوی توانای امام شمرده میشد. رشادت و دلاوری او چنان بود که [[امام حسین|امام حسین(علیهالسلام)]] در [[عاشورا|روزعاشورا]]، هنگام تنظیم سپاه خود که بیش از هفتاد نفر بودند، ویرا بر میمنه گمارد; [[حبیب بن مظاهر|حبیبابن مظاهر]] را در میسره جای داد، خود در قلب سپاه قرار گرفت و پرچم را به برادرش [[حضرت عباس]] سپرد<ref> همان، ص 165.</ref>. | ||
# از دیگر ویژگیهای زهیر سخنوری اوست که زبانزد خاص و عام ودوست و دشمن بود. او آنچنان بر گفتار مسلط بود که گاه از اومیخواستند در جمع حاضر شود و در دفاع از امام حسین(علیهالسلام) سخن بگوید. | # از دیگر ویژگیهای زهیر سخنوری اوست که زبانزد خاص و عام ودوست و دشمن بود. او آنچنان بر گفتار مسلط بود که گاه از اومیخواستند در جمع حاضر شود و در دفاع از امام حسین(علیهالسلام) سخن بگوید. | ||
# سومیخ ویژگی زهیر، که در حقیقت مهمترین ویژگی اوست، عشق به امام زمانش [[امام حسین|حسین بن علی(علیهالسلام)]] است. | # سومیخ ویژگی زهیر، که در حقیقت مهمترین ویژگی اوست، عشق به امام زمانش [[امام حسین|حسین بن علی(علیهالسلام)]] است. | ||
# زهیر در گفتار و عمل، در راه و کربلا در مواقع مختلف، این ویژگی را بخوبی به نمایش گذارد. گفتارش در شب عاشورا و عملش در روز عاشورا بهترین گواه بر درستی این سخن است. | # زهیر در گفتار و عمل، در راه و کربلا در مواقع مختلف، این ویژگی را بخوبی به نمایش گذارد. گفتارش در شب عاشورا و عملش در روز عاشورا بهترین گواه بر درستی این سخن است. | ||
او در شب | او در شب عاشورا هنگامی که امام حسین(علیهالسلام) اجازه رفتن به وی داد، اظهار داشت: «لا و الله لا یکون ذلک ابدا ا اترک ابن رسولالله(صلی الله علیه) اسیرا فی ید الاعداء و انجو انا؟! لا ارانی الله ذلکالیوم<ref>معجم رجال الحدیث، ج7، ص297.</ref>.» نه به خدا سوگند، هرگز چنین نخواهد بود. آیا فرزند رسول خدا را در دست دشمنان اسیر بگذارم و خود را نجات دهم؟! خدای آن روز را به من نشان ندهد. | ||
زهیر در راه [[مکه]] تا [[کوفه]] | زهیر در راه [[مکه]] تا [[کوفه]] هنگامی از خدمت امام حسین(علیهالسلام) بازگشت، همسر و یارانش را مخاطب قرار داد و گفت: | ||
من تصمیم گرفتهام همراه حسین باشم تا جانم را فدایش سازم و...<ref>بحار الانوار، ج 44، ص 372.</ref>. | من تصمیم گرفتهام همراه حسین باشم تا جانم را فدایش سازم و...<ref>بحار الانوار، ج 44، ص 372.</ref>. | ||
==پیوستن به امام حسین(علیهالسلام)== | ==پیوستن به امام حسین(علیهالسلام)== | ||
زهیر بن قین در سال شصت هجری به مقصد فریضه [[حج]]، همراه همسر و گروهی از | زهیر بن قین در سال شصت هجری به مقصد فریضه [[حج]]، همراه همسر و گروهی از یارانش کوفه را ترک کرد. | ||
او پس از انجام فریضه حج [[مکه]] را ترک گفت و رهسپار کوفه شد. | او پس از انجام فریضه حج [[مکه]] را ترک گفت و رهسپار کوفه شد. | ||
زهیر و یارانش آنقدر تند میرفتند که در کوتاهترین زمان نزدیک منزلگاه رسیدند. آنها همواره میکوشیدند که قدری دورتر از محل استقرار موقت امام حسین(علیهالسلام) فرود آیند. | زهیر و یارانش آنقدر تند میرفتند که در کوتاهترین زمان نزدیک منزلگاه رسیدند. آنها همواره میکوشیدند که قدری دورتر از محل استقرار موقت امام حسین(علیهالسلام) فرود آیند. | ||
امام و یارانش در محلی به نام زرود<ref> منزلی استبین ثعلبیه و خزیمیه برای کسی که به طرف کوفهمیرود. (معجم البلدان، ج3، ص139).</ref> فرود آمدند و چادرهای خود را برپا ساختند. کاروان زهیر از راه رسید، اما چون دورتراز چادرهای امام جایی مناسب نیافت، چادرهای خود را در | امام و یارانش در محلی به نام زرود<ref> منزلی استبین ثعلبیه و خزیمیه برای کسی که به طرف کوفهمیرود. (معجم البلدان، ج3، ص139).</ref> فرود آمدند و چادرهای خود را برپا ساختند. کاروان زهیر از راه رسید، اما چون دورتراز چادرهای امام جایی مناسب نیافت، چادرهای خود را در همان حوالی برپا ساخت. [[شیخ عباس قمی]] مینویسد: گروهی از قبیله فزاره و بجیله چنین روایت شده است: هنگام مراجعت از مکه با زهیر بن قین بجلی همراه بودیم. در منازل که به حضرت امام حسین(علیهالسلام)میرسیدیم، از او دوری میکردیم; زیرا سیر با آن حضرت را دوست نمیداشتیم. ناگزیر هرگاه امام حرکت میکرد، زهیر میماند و هرگاه آن حضرت توقف میکرد، زهیر به راه میافتاد. در یکی از منازل، آن حضرت در طرفی منزل کرد و ما نیز ناگزیر در طرف دیگرفرود آمدیم. هنگامی که مشغول غذا خوردن بودیم، ناگاه رسولی ازطرف امام حسین(علیهالسلام) آمد و پس از ابراز سلام به زهیر گفت: | ||
[[امام حسین|ابا عبد الله(علیهالسلام)]] تو را میخواند. | [[امام حسین|ابا عبد الله(علیهالسلام)]] تو را میخواند. | ||
ما از نهایت حیرت لقمههایی که در دست داشتیم، افکندیم و لحظهای ساکت و بیحرکت ماندیم، گویا پرندهای بر سر ما نشسته است. | ما از نهایت حیرت لقمههایی که در دست داشتیم، افکندیم و لحظهای ساکت و بیحرکت ماندیم، گویا پرندهای بر سر ما نشسته است. | ||
همسر | همسر زهیر که دلهم نامیده میشد به زهیر گفت: سبحان الله، فرزند [[حضرت محمد (ص)|پیامبر(صلی الله علیه)]] تو را میطلبد و تو در رفتن درنگ میکنی... برخیز و نزدش شتاب، ببین چه میفرماید. | ||
زهیر برخاسته، خدمت حضرت رفت و زمانی نگذشت که شاد و خرم، باچهره برافروخته، نزد همسر و یارانش بازگشت. بیدرنگ دستور داد خیمهاش را برکنند و نزدیک سراپردههای آن حضرت برپاسازند. آنگاه به همسرش گفت: تو از قید زوجیت من رهایی، به اهل خود بپیوند; زیرا نمیخواهم که از سوی من زیانی به تو رسد<ref>منتهی الآمال، ج 1، ص 325.</ref>. | زهیر برخاسته، خدمت حضرت رفت و زمانی نگذشت که شاد و خرم، باچهره برافروخته، نزد همسر و یارانش بازگشت. بیدرنگ دستور داد خیمهاش را برکنند و نزدیک سراپردههای آن حضرت برپاسازند. آنگاه به همسرش گفت: تو از قید زوجیت من رهایی، به اهل خود بپیوند; زیرا نمیخواهم که از سوی من زیانی به تو رسد<ref>منتهی الآمال، ج 1، ص 325.</ref>. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۷: | ||
سپس گفت: شما را از حقیقتی آگاه میکنم. یادم نمیرود، وقتی در[[غزوه بحر]]<ref> در تاریخ طبری ج3، ص 302 کلمه بحر، بلنجر آمده است. | سپس گفت: شما را از حقیقتی آگاه میکنم. یادم نمیرود، وقتی در[[غزوه بحر]]<ref> در تاریخ طبری ج3، ص 302 کلمه بحر، بلنجر آمده است. | ||
بلنجر شهری در بلاد خزر است که در سال33 به فرماندهی سلمان بنربیعه باهلی فتح شد. (معجم البلدان، ج 1، ص489) اما ابن حجردر الاصابه: بلنجر را در سرزمین عراق میداند. (الاصابه، ج 2، ص274.)9</ref> شرکت کردیم; [[خداوند]] پیروزی را نصیب ما گردانید و غنایمی به دست آوردیم. [[سلمان فارسی]]، همراه ما بود، هنگامی که دید همگان از این پیشآمد خوشحال هستند، گفت: آیا از این پیروزی که خداوند نصیب شما ساخت و از غنیمتهایی که به دست آوردید، شادمانید؟! گفتیم: آری. | بلنجر شهری در بلاد خزر است که در سال33 به فرماندهی سلمان بنربیعه باهلی فتح شد. (معجم البلدان، ج 1، ص489) اما ابن حجردر الاصابه: بلنجر را در سرزمین عراق میداند. (الاصابه، ج 2، ص274.)9</ref> شرکت کردیم; [[خداوند]] پیروزی را نصیب ما گردانید و غنایمی به دست آوردیم. [[سلمان فارسی]]، همراه ما بود، هنگامی که دید همگان از این پیشآمد خوشحال هستند، گفت: آیا از این پیروزی که خداوند نصیب شما ساخت و از غنیمتهایی که به دست آوردید، شادمانید؟! گفتیم: آری. | ||
[[سلمان]] گفت: اگر سید جوانان آل محمد را درک کردید، به یاری او خوشحالتر باشید از آنچه که امروز بر آن دستیافتید. و اکنون من با شما خداحافظی میکنم<ref> ارشاد مفید، ص 204.</ref>. آری او با اهل و یارانش خداخافظی کرد تا به دنبال گمشدهای که سالها در پیاش | [[سلمان]] گفت: اگر سید جوانان آل محمد را درک کردید، به یاری او خوشحالتر باشید از آنچه که امروز بر آن دستیافتید. و اکنون من با شما خداحافظی میکنم<ref> ارشاد مفید، ص 204.</ref>. آری او با اهل و یارانش خداخافظی کرد تا به دنبال گمشدهای که سالها در پیاش بود برود. | ||
او همه چیز و همه کس را رها کرد و رفت تا حسینی شود و جان خودرا نثار حسین و مکتب و عقیده وی کند. | او همه چیز و همه کس را رها کرد و رفت تا حسینی شود و جان خودرا نثار حسین و مکتب و عقیده وی کند. | ||
== نقش زهیر در حادثه کربلا == | == نقش زهیر در حادثه کربلا == | ||
زهیر همسر خود را طلاق گفت، از یاران خود جدا شد، به اردوگاه حسینی پیوست و در شمار سربازان شیفته و فدایی امام حسین(علیهالسلام)جای گرفت. او در طول مسیر در موارد | زهیر همسر خود را طلاق گفت، از یاران خود جدا شد، به اردوگاه حسینی پیوست و در شمار سربازان شیفته و فدایی امام حسین(علیهالسلام)جای گرفت. او در طول مسیر در موارد گوناگون از جای برمیخاست و به تایید سخنان امام میپرداخت. بخشی از مواردی که زهیر ارادت راستین خود را به نمایش گزارد، چنین است: | ||
'''حمایت از امام در ذو حسم''' | '''حمایت از امام در ذو حسم''' |