۸۷٬۶۳۴
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می ش' به ' میش') |
جز (جایگزینی متن - ' می ر' به ' میر') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
=رابطه تناسخ با مسخ= | =رابطه تناسخ با مسخ= | ||
مسخ در قرآن بر معنایی دلالت دارد که در زبان انگلیسی با لفظ metamorphosis نشان داده میشود و تغییر شکل جسم انسان به صورت حیوان را | مسخ در قرآن بر معنایی دلالت دارد که در زبان انگلیسی با لفظ metamorphosis نشان داده میشود و تغییر شکل جسم انسان به صورت حیوان را میرساند. این شباهت لفظی موجب شده است که بعضی از معتقدان به تناسخ, برای تأیید عقیده خود به آیات حاکی از مسخ استناد کنند. با این حال, تعالیم قرآن درباره معاد و سیر خطی تاریخ و حیات انسانها چنان روشن است که ناسازگاری آن با تناسخ را برای مسلمانان راست کیش, مسلّم کرده است. با رواج اعتقاد به تناسخ در میان مسلمانان که از نخستین سده های هجری و در میان غُلاة آغاز میشود, روایات و احادیث ناظر به تناسخ نیز پدید آمده است. در روایات اهل سنت و شیعه به تناسخ اشاره شده و اعتقاد به آن محکوم شده است. حدیث شیعی (من قال/دان بالتناسخ فهو کافر) از این جمله است<ref>برای نمونه احادیث شیعی نک: صدوق, 1/218; حر عاملی, 28/341; مجلسی, 4/320ـ321, 10/176ـ177, 25/136, 273; برای نمونه احادیث اهل سنت نک: جصاص 2/55; ابن حجر, 2/155</ref>. | ||
=تناسخ در نقل مسیحیت= | =تناسخ در نقل مسیحیت= | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
=نظر ملاصدرا در تناسخ= | =نظر ملاصدرا در تناسخ= | ||
نقد ملاصدرا از تناسخ نمونه دیگری از نقد براساس مبانی خاص فلسفی است. ملاصدرا, بر مبنای نظریه حرکت جوهری, نحوه ایجاد و بقای نفس را به گونهای تعریف میکند که تناسخ مطلقاً ناممکن میشود. طبق این نظریه نفس و بدن در ابتدای حدوث خود اموری بالقوه و دارای حرکت جوهری ذاتی هستند. میان نفس و بدن یک ترکیب اتحادی طبیعی وجود دارد که موجب میشود هر دو با هم از قوه به فعل برسند. نفوس, جملگی در مدت حیات جسمانی خود از قوه به فعل | نقد ملاصدرا از تناسخ نمونه دیگری از نقد براساس مبانی خاص فلسفی است. ملاصدرا, بر مبنای نظریه حرکت جوهری, نحوه ایجاد و بقای نفس را به گونهای تعریف میکند که تناسخ مطلقاً ناممکن میشود. طبق این نظریه نفس و بدن در ابتدای حدوث خود اموری بالقوه و دارای حرکت جوهری ذاتی هستند. میان نفس و بدن یک ترکیب اتحادی طبیعی وجود دارد که موجب میشود هر دو با هم از قوه به فعل برسند. نفوس, جملگی در مدت حیات جسمانی خود از قوه به فعل میرسند و بر حسب اعمال نیک یا بد خود نوعی تحصل و فعلیت می یابند, چه این تحصل و فعلیت در سعادت باشد چه در شقاوت. بنابراین, وقتی نفس بالفعل شد محال است که بار دیگر در حد قوه محض شود, هم چنان که محال است حیوان پس از بلوغ به مرحله نطفه باز گردد. حرکت جوهری به قسر یا به طبع, به اراده و یا به اتفاق, بازگشت پذیر نیست. حال اگر نفس تناسخ یافته ای به بدنی تعلق بگیرد, چه آن بدن در حالت جنینی باشد چه غیر آن, لازم میآید که نفس بالفعل و بدن بالقوه باشد که این امر محال است<ref>ملاصدرا, 1,9/2ـ3</ref>. به نظر ملاصدرا این برهان عامی است که همه اقسام تناسخ را از جهت نزول یا صعود باطل میکند<ref>برای تقریر همین استدلال با بیان فلسفه مشاء, نک: همان, 9/3</ref>. | ||
=ادله اثبات تناسخ= | =ادله اثبات تناسخ= | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
* در مورد (الف), بعضی میگویند علم زیست شناسی میتواند تبیین های دیگری از وجود غریزه و نبوغ در کودکان عرضه کند که نیازی به فرض تناسخ نباشد. | * در مورد (الف), بعضی میگویند علم زیست شناسی میتواند تبیین های دیگری از وجود غریزه و نبوغ در کودکان عرضه کند که نیازی به فرض تناسخ نباشد. | ||
* در مورد (ب), اگر به خاطر آوردن گذشته مشروط به رسیدن به مراتب والای معنوی باشد نمیتوان از معیار تجربی برای رسیدن به این مراتب سخن گفت تا به خاطر آوردن گذشته برای همه انسانها قابل حصول باشد, در صورتی که امکان تجربه یک موقعیت برای همه انسانها شرط لازم (تجربی) قلمداد کردن آن است. هم چنین دعاوی بعضی افراد مبنی بر یادآوری زندگی سابق خود از وضوح و تمایز لازم برای قطعی و یقینی شمردن آنها برخوردار نیست. این امر, یعنی مخدوش بودن شرایط تحقیق پذیری فرض تناسخ, وقتی با ادله محکم تری در رد آن همراه میشود, اعتبار فرض را به حداقل | * در مورد (ب), اگر به خاطر آوردن گذشته مشروط به رسیدن به مراتب والای معنوی باشد نمیتوان از معیار تجربی برای رسیدن به این مراتب سخن گفت تا به خاطر آوردن گذشته برای همه انسانها قابل حصول باشد, در صورتی که امکان تجربه یک موقعیت برای همه انسانها شرط لازم (تجربی) قلمداد کردن آن است. هم چنین دعاوی بعضی افراد مبنی بر یادآوری زندگی سابق خود از وضوح و تمایز لازم برای قطعی و یقینی شمردن آنها برخوردار نیست. این امر, یعنی مخدوش بودن شرایط تحقیق پذیری فرض تناسخ, وقتی با ادله محکم تری در رد آن همراه میشود, اعتبار فرض را به حداقل میرساند. به علاوه, تبیین های روان شناختی هم میتواند به توضیح پدیده صحنه های تکراری نما کمک کند. | ||
* در مورد (ج), پاسخ بسیار ساده این است که روح بسیط را خدا می آفریند و در بدن انسان جای میدهد, پاسخ دیگر آن است که اصولاً چنین تصوری مبتنی بر مسلّم فرض کردن تقسیم بندی روح ـ جسم است که خود نیاز به دلیل دارد. | * در مورد (ج), پاسخ بسیار ساده این است که روح بسیط را خدا می آفریند و در بدن انسان جای میدهد, پاسخ دیگر آن است که اصولاً چنین تصوری مبتنی بر مسلّم فرض کردن تقسیم بندی روح ـ جسم است که خود نیاز به دلیل دارد. | ||
* درباره مورد (د) چند اشکال وجود دارد; نخست آن که معیار تحقق پذیری در این جا هم امکان تجربه تکرار صحنه ها را نفی میکند. | * درباره مورد (د) چند اشکال وجود دارد; نخست آن که معیار تحقق پذیری در این جا هم امکان تجربه تکرار صحنه ها را نفی میکند. |