۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می آ' به ' میآ') |
جز (جایگزینی متن - ' می ن' به ' مین') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
=عرصه روابطی میان اسلام و غرب= | =عرصه روابطی میان اسلام و غرب= | ||
== مخالفان مصالحه میان اسلام و غرب == | == مخالفان مصالحه میان اسلام و غرب == | ||
کسانی هستند که معتقدند زمینه مصالحه میان اسلام و غرب کاملا تیره و تاریک است زیرا اسلام خود و به لحاظ ارزشی، غرب را نفی میکند و مطلقاً جایی برای همزیستی یا به اصطلاح هماهنگی با مدرنیسم یا غربگرایی، نمی بیند; خانم شیرین هانتر این دسته را «خاورشناسان جدید» | کسانی هستند که معتقدند زمینه مصالحه میان اسلام و غرب کاملا تیره و تاریک است زیرا اسلام خود و به لحاظ ارزشی، غرب را نفی میکند و مطلقاً جایی برای همزیستی یا به اصطلاح هماهنگی با مدرنیسم یا غربگرایی، نمی بیند; خانم شیرین هانتر این دسته را «خاورشناسان جدید» مینامد. <ref>شیرین هانتر: «آینده اسلام و غرب: برخورد و تمدنها یا همزیستی مسالمتآمیز»، ص 96.</ref> ولی ما آنانرا فیلسوفان «یأس تمدنی» مینامیم. | ||
از جمله اینان «مارتین کرامر» است که تساهل و تسامح مخالفانش در موضوع را مورد نکوهش قرار میدهد و آنانرا، «پوزش خواهان» | از جمله اینان «مارتین کرامر» است که تساهل و تسامح مخالفانش در موضوع را مورد نکوهش قرار میدهد و آنانرا، «پوزش خواهان» مینامد و معتقد است که روند احیای اسلامی در پایان قرن، موجب نابودی خود خواهد شد، همچنانکه «آموس برلموتر» در زمینه رابطه اسلام و دموکراسی معتقد است: «موضوع، دموکراسی نیست بلکه طبیعت اصلی اسلام است». <ref>واشنگتن پست، 19 ژانویه 1992.</ref> در جهان اسلام نیز کسانی هستند که رابطه اسلام و غرب را، رابطه ای که به اندازه اسلام و جاهلیت از هم فاصله دارند، می پندارند. | ||
== موافقان مصالحه میان اسلام و غرب == | == موافقان مصالحه میان اسلام و غرب == | ||
برآناند که امکان همزیستی (اسلام و غرب)، برخاسته از پویایی اسلام و توان همگامیو هماهنگی آن با تغییرات و دگرگونیهاست همچنانکه معتقد است که ریشه خیزش اسلامی نه در قدرت ذاتی اسلام بلکه در محرومیتهای اقتصادی، ستمهای اجتماعی و نابسامانیهای سیاسی است; از جمله مدعیان این دیدگاه فرانسوا بورگات است که ضمن توجه به بعد فرهنگی این حرکت به مثابه کوششی برای استقلال فرهنگی، میگوید: | برآناند که امکان همزیستی (اسلام و غرب)، برخاسته از پویایی اسلام و توان همگامیو هماهنگی آن با تغییرات و دگرگونیهاست همچنانکه معتقد است که ریشه خیزش اسلامی نه در قدرت ذاتی اسلام بلکه در محرومیتهای اقتصادی، ستمهای اجتماعی و نابسامانیهای سیاسی است; از جمله مدعیان این دیدگاه فرانسوا بورگات است که ضمن توجه به بعد فرهنگی این حرکت به مثابه کوششی برای استقلال فرهنگی، میگوید: | ||
«اینک ما شاهد سومین مرحله از زدودن آثار استعمار هستیم. مرحله نخست جنبه سیاسی داشت و به صورت جنبشهای استقلالطلبانه بود، مرحله دوم، اقتصادی بود (ملی کردن کانال سوئز در مصر و ملی کردن نفت در الجزائر) و سرانجام مرحله سوم که جنبه فرهنگی دارد. <ref>Paris: Editions La Decouverte. 1995), P 107.</ref> این گروه طرفدار سیاست برخورد سازنده هستند و خانم شیرین هانتر، آنان را "جهان سومی" <ref>شیرین هانتر، همان منبع، ص 98، (برگردان عربی)</ref> میخواند و من نام "اندیشمندان توافق" بر آنان | «اینک ما شاهد سومین مرحله از زدودن آثار استعمار هستیم. مرحله نخست جنبه سیاسی داشت و به صورت جنبشهای استقلالطلبانه بود، مرحله دوم، اقتصادی بود (ملی کردن کانال سوئز در مصر و ملی کردن نفت در الجزائر) و سرانجام مرحله سوم که جنبه فرهنگی دارد. <ref>Paris: Editions La Decouverte. 1995), P 107.</ref> این گروه طرفدار سیاست برخورد سازنده هستند و خانم شیرین هانتر، آنان را "جهان سومی" <ref>شیرین هانتر، همان منبع، ص 98، (برگردان عربی)</ref> میخواند و من نام "اندیشمندان توافق" بر آنان مینهم; بسیاری از اندیشمندان اسلامی، در این گروه قرار میگیرند. | ||
اگرچه گروه نخست را به خاطر فاصله ای که از فهم طبیعت انعطاف پذیر اسلام و نیز فهم حقیقت نبرد طولانی جهانی اسلام با جهان غرب ـ با همه کم و کاستیها و جزر و مدهای آن ـ دارند، مورد سرزنش میدانم، طرز فکر طرفداران توافق یعنی گروه دوم را نیز آنجا که ارزشهای تمدن غرب را اصل میدانند و توان اسلام در هماهنگ شدن با این ارزشها را معیاری برای پویایی اسلام قلمداد میکنند، نمیتوانم بپذیرم. | اگرچه گروه نخست را به خاطر فاصله ای که از فهم طبیعت انعطاف پذیر اسلام و نیز فهم حقیقت نبرد طولانی جهانی اسلام با جهان غرب ـ با همه کم و کاستیها و جزر و مدهای آن ـ دارند، مورد سرزنش میدانم، طرز فکر طرفداران توافق یعنی گروه دوم را نیز آنجا که ارزشهای تمدن غرب را اصل میدانند و توان اسلام در هماهنگ شدن با این ارزشها را معیاری برای پویایی اسلام قلمداد میکنند، نمیتوانم بپذیرم. |