۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می ف' به ' میف') |
جز (جایگزینی متن - ' می خ' به ' میخ') |
||
خط ۲۶۲: | خط ۲۶۲: | ||
سابقا تصور میشد که فهم متون به وسیله فهم کلمات آن متن بلافاصله وارد ذهن میشود، اما با طرح دیدگاه کانت، این سؤال پیش آمد که آیا فهم متون هم از ذهن آغاز میشود؛ یعنی مقدمات، علائق، جهتگیریها، پیش دانستهها و پیش فهمهایی در ذهن هست که با فرد با آنها به سراغ متن میرود. اصلا اگر آدمی ذهنی تهی از اینها داشته باشد، نمیتواند سراغ متن برود. نقطه شروع فهمیدن و بعد تفسیر کردن یا فهمیدن و در عین حال تفسیر کردن از ذهن آغاز میشود. این گونه بود که پای ذهن به بحث فهم متون وارد شد. | سابقا تصور میشد که فهم متون به وسیله فهم کلمات آن متن بلافاصله وارد ذهن میشود، اما با طرح دیدگاه کانت، این سؤال پیش آمد که آیا فهم متون هم از ذهن آغاز میشود؛ یعنی مقدمات، علائق، جهتگیریها، پیش دانستهها و پیش فهمهایی در ذهن هست که با فرد با آنها به سراغ متن میرود. اصلا اگر آدمی ذهنی تهی از اینها داشته باشد، نمیتواند سراغ متن برود. نقطه شروع فهمیدن و بعد تفسیر کردن یا فهمیدن و در عین حال تفسیر کردن از ذهن آغاز میشود. این گونه بود که پای ذهن به بحث فهم متون وارد شد. | ||
به گفته شلایر ماخر، در فهمیدن از مدلول زبان فراتر رفته میشود؛ داستان فهمیدن، داستان رسیدن به معنا نیست، بلکه داستان حصول فهم است. ما دنبال فهمیم نه دنبال فهمیدن معنای این الفاظ. ساختارگرایی به دنبال این مسئله رفت که معنا چیست، اما هرمنوتیک بر فهم تاکید کرد | به گفته شلایر ماخر، در فهمیدن از مدلول زبان فراتر رفته میشود؛ داستان فهمیدن، داستان رسیدن به معنا نیست، بلکه داستان حصول فهم است. ما دنبال فهمیم نه دنبال فهمیدن معنای این الفاظ. ساختارگرایی به دنبال این مسئله رفت که معنا چیست، اما هرمنوتیک بر فهم تاکید کرد | ||
«شما وقتی | «شما وقتی میخواهید متن را بفهمید باید فرد گوینده آن را روانشناسی بکنید و ببینید در ذهن او چه خبر است نه اینکه ببینید جمله به چه چیزی دلالت میکند | ||
شبستری در ادامه تقریر دیدگاه شلایر ماخر میگوید: | شبستری در ادامه تقریر دیدگاه شلایر ماخر میگوید: |