۸۷٬۶۵۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می گر' به ' میگر') |
جز (جایگزینی متن - ' می ج' به ' میج') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
پس از وفات رسول خدا ما خاندان باور نمىكردیم كه امت در حق ما طمع كند، اما آنچه انتظار نمىرفت واقع شد؛ حق ما را غصب كردند و ما در ردیف توده بازارى قرار گرفتیم، چشمهایى از ما گریست و ناراحتیها به وجود آمد . به خدا سوگند اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمین و بازگشت كفر و تباهى دین نبود، رفتار ما با آنانطور دیگر بود. | پس از وفات رسول خدا ما خاندان باور نمىكردیم كه امت در حق ما طمع كند، اما آنچه انتظار نمىرفت واقع شد؛ حق ما را غصب كردند و ما در ردیف توده بازارى قرار گرفتیم، چشمهایى از ما گریست و ناراحتیها به وجود آمد . به خدا سوگند اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمین و بازگشت كفر و تباهى دین نبود، رفتار ما با آنانطور دیگر بود. | ||
در کلامی دیگر ان حضرت از قریش و حامیانشان در پیشگاه الهی اظهار تظلم و شكایت نموده و میفرماید : پروردگارا، من از تو برای مقابله با قبیله قریش و از کسانی که مردم قریشی را یاری کردند، یاری | در کلامی دیگر ان حضرت از قریش و حامیانشان در پیشگاه الهی اظهار تظلم و شكایت نموده و میفرماید : پروردگارا، من از تو برای مقابله با قبیله قریش و از کسانی که مردم قریشی را یاری کردند، یاری میجویم، زیرا آنان پیوند خویشاوندی را با من قطع کردند و درباره نزاع و خصومت برای گرفتن حقی که من بر آن از دیگران شایسته تر بودم اتفاق نمودند. و گفتند: | ||
آگاه باش، تو میتوانی (یا میتوانستی) حق را به دست بیاروی و اگر کسی دیگر این حق را به دست بیاورد تو باید از آن ممنوع گردی. یا با تحمل اندوه، شکیبایی پیشه کن و یا با تاسف در حسرت بمیر! پس درباره وضع خویشان نگریستم. برای من نه یاری بود و نه دفاع کننده ای و نه یاوری. مگر دودمان خودم. پس آنان را از مرگ نگهداری کردم. پس چشمم را در حالی که خار در آن فرو رفته بود، روی هم گذاشتم و آب دهانم را در حال گرفتگی گلو از غصه فرو دادم. و صبر کردم در خوردن غضب، صبری که برای ذائقه تلخ تر از حنظل بود و برای قلب دردآورتر از لبه شمشیر. | آگاه باش، تو میتوانی (یا میتوانستی) حق را به دست بیاروی و اگر کسی دیگر این حق را به دست بیاورد تو باید از آن ممنوع گردی. یا با تحمل اندوه، شکیبایی پیشه کن و یا با تاسف در حسرت بمیر! پس درباره وضع خویشان نگریستم. برای من نه یاری بود و نه دفاع کننده ای و نه یاوری. مگر دودمان خودم. پس آنان را از مرگ نگهداری کردم. پس چشمم را در حالی که خار در آن فرو رفته بود، روی هم گذاشتم و آب دهانم را در حال گرفتگی گلو از غصه فرو دادم. و صبر کردم در خوردن غضب، صبری که برای ذائقه تلخ تر از حنظل بود و برای قلب دردآورتر از لبه شمشیر. | ||