۲٬۸۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می و' به ' میو') |
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' های ' به 'های ') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:جریانهای لیبی.jpg|بندانگشتی]] | [[پرونده:جریانهای لیبی.jpg|بندانگشتی]] | ||
'''جنبشهای اسلامی در لیبی''' مقالهای است به زبان فارسی که به دنبال بررسی | '''جنبشهای اسلامی در لیبی''' مقالهای است به زبان فارسی که به دنبال بررسی جریانهای اسلامی در کشور لیبی که از کشورهای مهم جهان اسلام محسوب میشود، است. این مقاله به تغییر و تحولاتی که این جنبش ها پس از انقلاب هفدهم فوریه تجربه کردهاند میپردازد. هدف از این بررسی به دست آوردن چارچوبی کلی است نا زمینه دستیابی به یک الگوی تحلیلی مناسب برای تحقیق را فراهم کندو شالوده کار را بر پایه آن بنا سازد. | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
مقاله پیش رو با بیان مهمترین دیدگاه ها در شناخت ساختار دولت [[لیبی]] آغاز میشود و با مفهوم مستمر «نبود دولت و | مقاله پیش رو با بیان مهمترین دیدگاه ها در شناخت ساختار دولت [[لیبی]] آغاز میشود و با مفهوم مستمر «نبود دولت و دخالتهای خارجی در تاریخ لیبی» ادامه مییابد،<br> | ||
تا به مفهوم نبود فعالیت اجتماعی به معنای متعارف آن در علوم اجتماع میرسد؛ یعنی: فراهم بودن زمینه ها، تشکیلات، | تا به مفهوم نبود فعالیت اجتماعی به معنای متعارف آن در علوم اجتماع میرسد؛ یعنی: فراهم بودن زمینه ها، تشکیلات، فرصتهای سیاسی و فرهنگی داخلی برای این جنبش ها توان حضور در این کشور را فراهم آورده است.<br> | ||
بنابراین در راستای تحلیل آینده | بنابراین در راستای تحلیل آینده جنبشهای اسلامی لیبی در چارچوب گفتهشده، به مهمترین این جنبش ها، از جمله «[[اخوانالمسلمین|اخوانالمسلمین]]» و «'''جماعت اسلامی مبارز'''» به عنوان جریانهای سیاسی تأثیرگذار در عرصه سیاسی لیبی میپردازد و در ادامه، جنبشهای خشونتگرا را بررسی میکند. | ||
== کشوری بی دولت == | == کشوری بی دولت == | ||
با توجه نبود نهادهای دولتی، | با توجه نبود نهادهای دولتی، جنبشهای اسلامی، بدون هستههای اولیه، برای ساماندهی جامعه پا به عرصه سیاسی ن هادند؛<br> | ||
آن هم در جامعه ای که مقامات دولتی، همواره درصدد سرکوب و به حاشیه راندن آن بودهاند.<br> | آن هم در جامعه ای که مقامات دولتی، همواره درصدد سرکوب و به حاشیه راندن آن بودهاند.<br> | ||
این روند پس از انقلاب نیز ادامه یافته و | این روند پس از انقلاب نیز ادامه یافته و جنبشهای اسلامی یا با هدف ساختن جامعه به فعالیت سیاسی روی آوردهاند، یا توسط «'''جریانهای تندرو'''» ای که وارد جامعه شده و اصالت ندارند، به اعمال خشونت پرداخته اند. | ||
== ساختار انقلاب لیبی == | == ساختار انقلاب لیبی == | ||
چندین الگو و چارچوب تحلیلی برای تحلیل تاریخ [[لیبی]] و پیدایش دولت آن وجود دارد.<br> | چندین الگو و چارچوب تحلیلی برای تحلیل تاریخ [[لیبی]] و پیدایش دولت آن وجود دارد.<br> | ||
این الگو ها ما را در شناخت وضعیت نبود | این الگو ها ما را در شناخت وضعیت نبود جنبشهای اجتماعی در [[لیبی]] یاری میرساند. مقصود از جنبشهای اجتماعی، جنبش هایی است که اهداف، منابع مالی و فرصتهای سیاسی و فرهنگیای در اختیار دارند که میتوانند با استفاده از ابزار هایی (چه ابزار خشونتآمیز و چه ابزار صلحطلبانه) جامعه را به سمت اهداف مشخص هدایت کنند.<br> | ||
جنبش هایی به این معنا و شکل در [[لیبی]] وجود ندارد؛ لذا نمیتوان به | جنبش هایی به این معنا و شکل در [[لیبی]] وجود ندارد؛ لذا نمیتوان به جنبشهای اسلامی مستقر در این کشور به عنوان جنبشهای اجتماعی مؤثر و برخوردار از منابع حامی و فرصتهای سیاسی ـ تاریخی نگریست؛ چراکه این امتیازات، زمینه ساخت ن هاد هایی را فراهم میسازد که قادرند شبکهای توانمند برای هدایت جامعه ایجاد کنند.<br> | ||
بنابراین چگونه میتوان این ظهور و بروز | بنابراین چگونه میتوان این ظهور و بروز جنبشهای اسلامی و توانمندی آنها در مشارکت در انقلاب و بلکه فراتر از آن، یعنی هدایت جامعه در بسیاری از مراحل تحول را دریافت؟ این پرسشی است که این مقاله میکوشد تا بدان پاسخ گوید.<br> | ||
برای تحلیل دولت [[لیبی]]، میتوان چ هار نظریه اساسی را در نظر گرفت که هر چهار نظریه از وجود بحران در شکلگیری هویت ملی حکایت دارد.<br> | برای تحلیل دولت [[لیبی]]، میتوان چ هار نظریه اساسی را در نظر گرفت که هر چهار نظریه از وجود بحران در شکلگیری هویت ملی حکایت دارد.<br> | ||
ازاینرو، هویت دینی و مسائل قبیلهای در لیبی را همان عناصر اصلی تشکیل هویت و محیط سیاسی معرفی کرده و بر آن تأکید میورزد.<br> | ازاینرو، هویت دینی و مسائل قبیلهای در لیبی را همان عناصر اصلی تشکیل هویت و محیط سیاسی معرفی کرده و بر آن تأکید میورزد.<br> | ||
ما این نظریات را به سرعت مرور میکنیم.<br> | ما این نظریات را به سرعت مرور میکنیم.<br> | ||
تشکیل دولتی که بنیانگذاران لیبی در سرزمینی که به آن مهاجرت کرده بودند (به صورت مشخص در [[مصر]] و [[سوریه]]) در شرق، غرب و جنوب [[لیبی]]، تصویری از یک وطن متحد و یکپارچه ایجاد کرد.<br> | تشکیل دولتی که بنیانگذاران لیبی در سرزمینی که به آن مهاجرت کرده بودند (به صورت مشخص در [[مصر]] و [[سوریه]]) در شرق، غرب و جنوب [[لیبی]]، تصویری از یک وطن متحد و یکپارچه ایجاد کرد.<br> | ||
این فرضیه جامع، همان فرضیهای است که با مهاجرت و | این فرضیه جامع، همان فرضیهای است که با مهاجرت و رایزنیهای مستمر در مورد آینده لیبی و نیز کنفرانس هایی که در شهر «'''غریان'''» و «'''سرت'''» برگزار شد، ریشهیابی گردید.<br> | ||
این کنفرانس ها زنگ خطر از ناحیه استعمار انگلیس را به صدا درآورد؛ استعماری که در دهه دوم قرن بیستم، حملاتش را افزایش داده و لیبی را به عنوان یک کشور یکپارچه مورد هدف گرفته بود.<br> | این کنفرانس ها زنگ خطر از ناحیه استعمار انگلیس را به صدا درآورد؛ استعماری که در دهه دوم قرن بیستم، حملاتش را افزایش داده و لیبی را به عنوان یک کشور یکپارچه مورد هدف گرفته بود.<br> | ||
شخصیت ها و | شخصیت ها و جنبشهای ملی مانند: جنبش سنوسیه، «'''بشیر السعداوی'''»، «'''عمر فائق شنیب'''» و غیره توانستند جمهوری [[لیبی]] تحت امر یک قانون اساسی را تشکیل دهند.<br> | ||
== دین محرک قوی در استقلال لیبی == | == دین محرک قوی در استقلال لیبی == | ||
«'''لیزا اندرسون'''» تصریح میکند: ماهیت دین و سیاست، در هم تنیده است.<br> | «'''لیزا اندرسون'''» تصریح میکند: ماهیت دین و سیاست، در هم تنیده است.<br> | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
=== دخالت بیگانگان === | === دخالت بیگانگان === | ||
این روند مستمر نبود دولت و دخالت بیگانگان، نقش رهبران سیاسی، نظامی و قبیلهای را برجستهتر کرد.<br> | این روند مستمر نبود دولت و دخالت بیگانگان، نقش رهبران سیاسی، نظامی و قبیلهای را برجستهتر کرد.<br> | ||
منظور از رهبران این است که سران قبایل در | منظور از رهبران این است که سران قبایل در تصمیمگیریهای سیاسی نقش داشتند، که بر اساس پژوهش «'''مولدی الأحمر'''» این افراد برجسته را «رهبر» مینامیدند.<br> | ||
مطالعات «'''رونالد برس'''» در مورد لیبی و فرضیه «تقابل استمرار و تغییر» نشان میدهد که جلوگیری از شکلگیری هویت ملی همواره در تاریخ لیبی آشکار بوده و از نبود همیشگی دولت ملی حکایت دارد.<br> | مطالعات «'''رونالد برس'''» در مورد لیبی و فرضیه «تقابل استمرار و تغییر» نشان میدهد که جلوگیری از شکلگیری هویت ملی همواره در تاریخ لیبی آشکار بوده و از نبود همیشگی دولت ملی حکایت دارد.<br> | ||
تغییرات گستردهای که لیبی شاهد آن بود، نتوانست عامل انتقال واقعی این جامعه به سمت تشکیل دولت و مدرنیته باشد. | تغییرات گستردهای که لیبی شاهد آن بود، نتوانست عامل انتقال واقعی این جامعه به سمت تشکیل دولت و مدرنیته باشد. | ||
== | == جنبشهای اسلامی لیبی == | ||
قذّافی در مدت حکومتش توانست تمام جنبش ها و | قذّافی در مدت حکومتش توانست تمام جنبش ها و جریانهای فرهنگی را نابود کند. او حزبی یکدست روی کار آورد که بیانگر تفکرات و تصورات او باشد. قذافی برای پیاده کردن همه این موارد، ابزار کافی در اختیار داشت؛ لذا جنبشهای اسلامی به بخشی از دغدغه جوانان و فرهیختگان لیبی تبدیل شد. حرکت ناخودآگاه کشور به سمت مدرنیته باعث شد تا عناصر پسامدرن، عامل پژوهشی شود که به موضوع ساختاری جامع میپردازد که بتواند به عنوان جایگزینی برای وضعیت بههمریخته و غربتی که با نام وطن عجین شده است، به شمار برود. | ||
هرچند لیبی از اواخر قرن نوزدهم و در جریان ظهور بنیانگذاران استقلال، احزاب سیاسی بسیاری به خود دید، ولی مرحلهای که در زمان حکومت سلطنتی بهویژه اواخر آن سپری نموده، مرحله درگیری آشکار میان سلطنت و دولت «قذافی» به شمار میرود. | هرچند لیبی از اواخر قرن نوزدهم و در جریان ظهور بنیانگذاران استقلال، احزاب سیاسی بسیاری به خود دید، ولی مرحلهای که در زمان حکومت سلطنتی بهویژه اواخر آن سپری نموده، مرحله درگیری آشکار میان سلطنت و دولت «قذافی» به شمار میرود. | ||
سلطنتی که در پی تلاش برای ساختن ن | سلطنتی که در پی تلاش برای ساختن ن هادهای مدنی برآمده بود؛ بدون اینکه جامعه، هستههای شهری و احزاب سیاسی را بنا نهد. دولت «قذافی» هرگونه تلاش برای گردهمایی و همکاری میان افراد جامعه برخلاف مبنای قبیلهای یا رسمی را سرکوب کرد. | ||
برای پرداختن به مهمترین | برای پرداختن به مهمترین جنبشهای اسلامی پس از انقلاب، کافی است که آنها را بدون جزئیات در سیاق تاریخی مربوط به آن قرار دهیم، تا روشن شود که این جنبش ها نوعی کار سیاسی شمرده میشوند و در زمره فعالیتهای جامعه نیستند. مهمترین این جنبش ها، جماعت «[[اخوانالمسلمین]]» است. | ||
=== جماعت اخوانالمسلمین === | === جماعت اخوانالمسلمین === | ||
جنبش «اخوان» از سال 1949 در لیبی ظهور و بروز یافت؛ یعنی پس از حوادثی که در مصر پیش آمد و «ملک [[ادریس]]» کسانی را که پس از ات هام قتل «محمود فهمی النقراشی» نخستوزیر مصر، به وی پناه آوردند را پذیرفت. با آمدن آن دسته از اعضای اخوانالمسلمین از مصر به لیبی و مشارکت در نبرد 1948 و تداوم حمایت پادشاه از آنان، اخوانالمسلمین در لیبی بال و پر گرفت و سازمان تشکیلاتی آن، در سال 1968 در «طرابلس» آغاز به کار کرد. یک سال بعد که کودتای نظامی «قذافی» و مجموعهای از افسران واقع شد، قذافی در سال 1974 دو گزینه پیش روی این جماعت ن هاد: ماندن در لیبی یا فعالیت اسلامی. بسیاری از اعضای جماعت، این کشور را ترک کردند. «جبهه ملی نجات» در سال 1982 تأسیس شد، ولی این جبهه تن ها متشکل از اسلامگرایان نبود. | جنبش «اخوان» از سال 1949 در لیبی ظهور و بروز یافت؛ یعنی پس از حوادثی که در مصر پیش آمد و «ملک [[ادریس]]» کسانی را که پس از ات هام قتل «محمود فهمی النقراشی» نخستوزیر مصر، به وی پناه آوردند را پذیرفت. با آمدن آن دسته از اعضای اخوانالمسلمین از مصر به لیبی و مشارکت در نبرد 1948 و تداوم حمایت پادشاه از آنان، اخوانالمسلمین در لیبی بال و پر گرفت و سازمان تشکیلاتی آن، در سال 1968 در «طرابلس» آغاز به کار کرد. یک سال بعد که کودتای نظامی «قذافی» و مجموعهای از افسران واقع شد، قذافی در سال 1974 دو گزینه پیش روی این جماعت ن هاد: ماندن در لیبی یا فعالیت اسلامی. بسیاری از اعضای جماعت، این کشور را ترک کردند. «جبهه ملی نجات» در سال 1982 تأسیس شد، ولی این جبهه تن ها متشکل از اسلامگرایان نبود. | ||
این امر باعث شد تا اخوانی ها در موضع خود نسبت به این جبهه به دو دسته تقسیم شوند؛ زیرا برخی اقدامات از این جبهه سر زد که به مذاق برخی از اخوانی ها خوش نیامد. از جمله این معارضان میتوان به استاد «عبدالله الشیبانی» یکی از رهبران جماعت اخوان اشاره نمود (وی بعدها در | این امر باعث شد تا اخوانی ها در موضع خود نسبت به این جبهه به دو دسته تقسیم شوند؛ زیرا برخی اقدامات از این جبهه سر زد که به مذاق برخی از اخوانی ها خوش نیامد. از جمله این معارضان میتوان به استاد «عبدالله الشیبانی» یکی از رهبران جماعت اخوان اشاره نمود (وی بعدها در زندانهای قذافی جان سپرد، و گفته میشود که به قتل رسیده است). | ||
جبهه نجات کوشید تا در سال 1984 از «باب العزیزیة»، کودتایی را ترتیب دهد، ولی این کودتا شکست خورد و بسیاری از اعضای اخوان و جبهه نجات به زندان افتادند. جنبش اخوان مخفیانه و بدون هیچ اعلام حضوری، به عنوان یک جنبش اجتماعی به کار خود ادامه داد. وضعیت این جماعت در مصر و اردن نیز همینگونه بود. | جبهه نجات کوشید تا در سال 1984 از «باب العزیزیة»، کودتایی را ترتیب دهد، ولی این کودتا شکست خورد و بسیاری از اعضای اخوان و جبهه نجات به زندان افتادند. جنبش اخوان مخفیانه و بدون هیچ اعلام حضوری، به عنوان یک جنبش اجتماعی به کار خود ادامه داد. وضعیت این جماعت در مصر و اردن نیز همینگونه بود. | ||
در سال 1994 به دنبال اختلافی که در درون جنبش اخوان پدید آمد، گروهی به نام «التجمع الإسلامی» شکل گرفت؛ ولی نیروهای امنیتی ت هاجم گستردهای علیه | در سال 1994 به دنبال اختلافی که در درون جنبش اخوان پدید آمد، گروهی به نام «التجمع الإسلامی» شکل گرفت؛ ولی نیروهای امنیتی ت هاجم گستردهای علیه جنبشهای اسلامی صورت دادند که به زندانی شدن بسیاری از اعضای این جنبش در زندان «ابوسلیم» و نابودی آنان در این قتلگاه منجر شد. علیرغم فرار بسیاری از اعضای جماعت اخوان در پی حوادث 1994، فعالیت این گروه ادامه یافت. البته استمرار فعالیت و نفوذ جماعت به صورت تبلیغ چهره به چهره انجام میگرفت، تا اینکه این تشکیلات در سال 1998 لو رفت. | ||
افراد بسیاری زندانی شدند و بسیاری نیز به خارج گریختند؛ به گونهای که در مورد این جماعت و فعالیت ن | افراد بسیاری زندانی شدند و بسیاری نیز به خارج گریختند؛ به گونهای که در مورد این جماعت و فعالیت ن هادهای آن، بحث و بررسیهای علمی و نظریه پردازی هایی شکل گرفت؛ ولی تمام این ها باعث نمیشود که بگوییم این جنبش فعالیت اجتماعی داشته است؛ زیرا مقایسه جماعت اخوان با مؤسسه هایی که مصر در زمان «[[انور سادات]]» تجربه و تأسیس کرد، یا مؤسسه هایی که در دهه هشتاد در اردن شکل گرفت، یا مشارکت سیاسی احزاب اسلامی در الجزایر چنین چیزی را نشان نمیدهد؛ لذا مشخص کردن خطِمشی فکری اخوان در لیبی دشوار است؛ مگر اینکه گفتمان سرشار از دموکراسی را پس از انقلاب لیبی دنبال کنیم، که نشان میدهد این جنبش با خطِمشی تفکر اسلام سیاسی همخوانی دارد، که از پیشرفت و راهبردی فراتر از مرز ها خبر میدهد. | ||
اخوانالمسلمین از تبعیدگاه خود، به حمایت از انقلاب برخاست و افراد زندانی این جماعت (که دولت در سال 2006 آنان را آزاد کرد) به عنوان دیگر شهروندان لیبیایی در این انقلاب شرکت داشتند. | اخوانالمسلمین از تبعیدگاه خود، به حمایت از انقلاب برخاست و افراد زندانی این جماعت (که دولت در سال 2006 آنان را آزاد کرد) به عنوان دیگر شهروندان لیبیایی در این انقلاب شرکت داشتند. | ||
در اولین دیدار همهجانبه اخوان در لیبی، بسیاری از اعضای داخل و خارج این جماعت در کنفرانسی که در نوامبر سال 2011 در «بنغازی» برگزار شد، حاضر شدند. در این کنفرانس، اخوان تصمیم گرفت تا حزبی ملی و مستقل از جماعت «اخوانالمسلمین» ایجاد کند.<ref>الجماعات الإسلامیة فی لیبیا حظوظ الهیمنة السیاسیة وتحدیات ها، مؤسسه فریدریش ایبرت، 2015، (تاریخ ورود: 16 آگوست 2016)</ref> | در اولین دیدار همهجانبه اخوان در لیبی، بسیاری از اعضای داخل و خارج این جماعت در کنفرانسی که در نوامبر سال 2011 در «بنغازی» برگزار شد، حاضر شدند. در این کنفرانس، اخوان تصمیم گرفت تا حزبی ملی و مستقل از جماعت «اخوانالمسلمین» ایجاد کند.<ref>الجماعات الإسلامیة فی لیبیا حظوظ الهیمنة السیاسیة وتحدیات ها، مؤسسه فریدریش ایبرت، 2015، (تاریخ ورود: 16 آگوست 2016)</ref> | ||
در این کنفرانس چندین چشمانداز با موضوع رابطه میان تبلیغ و سیاست مطرح و تجارب | در این کنفرانس چندین چشمانداز با موضوع رابطه میان تبلیغ و سیاست مطرح و تجارب جنبشهای اسلامی در منطقه به اشتراک گذارده شد. این چشمانداز ها مبتنی بر این بود که آیا جماعت اخوان به عنوان یک جماعت تبلیغی میتواند به فعالیت خود ادامه دهد یا به حزبی سیاسی مبدل گردد؟ یا اینکه یک حزب باز برای تمام مردم لیبی تأسیس کند تا در مرحله بشارتآفرین پس از انقلاب، امکان مشارکت سیاسی آنان فراهم آید؟ این راهبرد جماعت به مثابه تشکیل دو مؤسسه جدید بود؛ درحالیکه منابع حمایتی محدودی در اختیار داشت و از ن هاد هایی در داخل جامعه که بتواند بودجهای به سوی آن سرازیر کند، برخوردار نبود. | ||
از سوی دیگر برای اجرای دو تصمیم کنفرانس، نیروی لازم را در اختیار نداشت. در جریان ارتباط میان جماعت و جامعه لیبی، تشکیل حزب را نمیتوان یک گام معمولی دانست. حوادث بعدی، چگونگی اضمحلال نقش جماعت را برجستهتر کرد و حزب به عنوان یک عنصر تأثیرگذار در عرصه سیاسی ـ اجتماعی ظاهر شد. | از سوی دیگر برای اجرای دو تصمیم کنفرانس، نیروی لازم را در اختیار نداشت. در جریان ارتباط میان جماعت و جامعه لیبی، تشکیل حزب را نمیتوان یک گام معمولی دانست. حوادث بعدی، چگونگی اضمحلال نقش جماعت را برجستهتر کرد و حزب به عنوان یک عنصر تأثیرگذار در عرصه سیاسی ـ اجتماعی ظاهر شد. | ||
این جنبش ها هیچ فرصت سیاسی در اختیار نداشتند؛ زیرا دولت باثباتی وجود نداشت؛ علاوه بر این، مسئله اساسی | این جنبش ها هیچ فرصت سیاسی در اختیار نداشتند؛ زیرا دولت باثباتی وجود نداشت؛ علاوه بر این، مسئله اساسی جنبشهای اسلامی در لیبی، تقریبا تمام شده بود؛ مانند پیادهسازی دین، که تقریبا محل اجماع همه جنبش ها از جمله جنبشهای اسلامی قرار گرفته بود؛ لذا نمیتوان به فرصت سیاسی ایجاد شده پس از انقلاب پرداخت؛ چراکه تناقضات فکری یا اختلافات ایدئولوژیک تندی وجود نداشت. حتی آن دسته از اختلافاتی که میان دکتر «الصادق الغریانی» مفتی کشور لیبی و دکتر «محمود جبریل» رهبر ائتلاف قدرتهای ملی درباره مفهوم سکولاریسم درز کرد، اختلافاتی پن هان در دل جامعه نبود. | ||
بنابراین درباره مسائلی مانند ارتباط دین و سیاست که در ج هان عرب محل جدال و اختلاف بود، لیبی هیچگونه اختلافی به خود ندید. در این کشور هیچ آشنایی قبلی با این مسائل وجود نداشت؛ زیرا قذافی با انتشار مفاهیم مشابه، حکومت میکرد و این مفاهیم بود که تفکر جمعی را در لیبی شکل داد؛ لذا این جدال به عنوان یک اتفاق جدید در عرصه سیاسی شناخته میشود؛ عرصهای که پیش از انتخابات کنفرانس ملی، اندک آرامشی به خود دید. | بنابراین درباره مسائلی مانند ارتباط دین و سیاست که در ج هان عرب محل جدال و اختلاف بود، لیبی هیچگونه اختلافی به خود ندید. در این کشور هیچ آشنایی قبلی با این مسائل وجود نداشت؛ زیرا قذافی با انتشار مفاهیم مشابه، حکومت میکرد و این مفاهیم بود که تفکر جمعی را در لیبی شکل داد؛ لذا این جدال به عنوان یک اتفاق جدید در عرصه سیاسی شناخته میشود؛ عرصهای که پیش از انتخابات کنفرانس ملی، اندک آرامشی به خود دید. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
«شیخ علی الصلابی» مورخ و مبلّغ اسلامی، پیشن هادی برای تشکیل یک حزب بزرگ که بتواند جریان اسلامی را دربرگیرد، ارائه نمود. | «شیخ علی الصلابی» مورخ و مبلّغ اسلامی، پیشن هادی برای تشکیل یک حزب بزرگ که بتواند جریان اسلامی را دربرگیرد، ارائه نمود. | ||
پس از رایزنی هایی که میان اخوان و | پس از رایزنی هایی که میان اخوان و شخصیتهای مبارز جماعت اسلامی صورت گرفت، با این پیشن هاد موافقت نشد و اخوان بر اساس پیشن هاد ارائه شده از سوی شیخ، با مشارکت سایر شخصیتهای لیبیایی که به مرجعیت اسلام معتقد بودند، به سمت تشکیل حزبی ملیگرایش یافت. این تصمیم، مبتنی بر رد مشارکت با جریان اسلامی (بهویژه جماعت اسلامی مبارز) هشداری بود مبنی بر اینکه در دیدگاه ها و حتی تصورات فکری، اختلاف وجود دارد؛ هرچند که برخی این امر را تلاشی از ناحیه اخوان برای به دست گرفتن عرصه میدانند؛ ولی حوادث پس از آن نشان داد که در جریان اقدامات عملی صورت گرفته در کنوانسیون ملی 7 ژوئیه 2012، توافق زیادی در نظرات میان اعضای جریان اسلامی به وجود آمده بود. | ||
در اولین کنفرانس حزب «العدالة و البناء» تمایل به ایجاد فضای باز، کاملا آشکار بود؛ به گونهای که این حزب، به التزام به اصل مشارکت با دیگران تصریح کرد. برخی افراد برای ریاست حزب اعلام کاندیداتوری کردند؛ ولی افراد اخوان در میان آنان دیده نمیشدند. از سوی دیگر، پنج زن در هیئت عالی حزب مشارکت جستند؛ امری که چندان به مذاق اخوان خوش نمی آمد. | در اولین کنفرانس حزب «العدالة و البناء» تمایل به ایجاد فضای باز، کاملا آشکار بود؛ به گونهای که این حزب، به التزام به اصل مشارکت با دیگران تصریح کرد. برخی افراد برای ریاست حزب اعلام کاندیداتوری کردند؛ ولی افراد اخوان در میان آنان دیده نمیشدند. از سوی دیگر، پنج زن در هیئت عالی حزب مشارکت جستند؛ امری که چندان به مذاق اخوان خوش نمی آمد. | ||
انتخاب نام حزب نیز بر اساس تجربیات مراکش و ترکیه صورت گرفت. در دوم و سوم مارس 2012 دموکراسی و حقوق بشر به محل جدال میان دو گروه «جماعت اسلامی» و «جماعت اخوان» تبدیل شد. | انتخاب نام حزب نیز بر اساس تجربیات مراکش و ترکیه صورت گرفت. در دوم و سوم مارس 2012 دموکراسی و حقوق بشر به محل جدال میان دو گروه «جماعت اسلامی» و «جماعت اخوان» تبدیل شد. | ||
در طرح ملی، میان تشکیل نشدن یک حزب مشترک با جماعت اسلامی مبارز و گرایش به سمت کسانی که با اخوانالمسلمین موافق بودند، تناقض وجود دارد. این تناقض را میتوان به عنوان تمایل در ایجاد یک جریان ملی گسترده و باز در مدار جریان اسلامی تحلیل کرد. | در طرح ملی، میان تشکیل نشدن یک حزب مشترک با جماعت اسلامی مبارز و گرایش به سمت کسانی که با اخوانالمسلمین موافق بودند، تناقض وجود دارد. این تناقض را میتوان به عنوان تمایل در ایجاد یک جریان ملی گسترده و باز در مدار جریان اسلامی تحلیل کرد. | ||
از جمله | از جمله سیاستهای مهمی که جماعت اخوانالمسلمین لیبی در پیش گرفته، میتوان به قطع ارتباط با تشکیلات بین المللی اخوانالمسلمین اشاره کرد؛ زیرا در لایحهای که جماعت پس از انقلاب اعلام کرد، آشکارا بر منطقهای بودن جماعت به عنوان یک جماعت لیبیایی تأکید نموده؛ بدون اینکه به تشکیلات بین المللی اشاره نماید. | ||
گفتمان کلی حزب با گفتمان اخوانالمسلمین مغایرت ندارد. این حزب داری مرجعیت اسلامی است و دین، بخشی از | گفتمان کلی حزب با گفتمان اخوانالمسلمین مغایرت ندارد. این حزب داری مرجعیت اسلامی است و دین، بخشی از دغدغههای آن را به خود اختصاص داده است. اهداف دین، در واقع همان خاستگاه فهم این دین است. البته این مسئله بعدها در گفتمان حزب نمود نداشت؛ ولی به معنای انکار دین یا دست کشیدن از آن نیز نبود؛ بلکه در اینجا سخن از وابستگی و مشارکت سیاسی در برنامهای است که حزب برای انتخابات ارائه کرده است. | ||
این گفتمان پس از ورود به کنگره ملی یعنی در هشتم آگوست 2012 تغییر کرد. | این گفتمان پس از ورود به کنگره ملی یعنی در هشتم آگوست 2012 تغییر کرد. | ||
سیاسی کاری، بهویژه در زمینه شمارش آرا و انتخاب رئیس کنگره ملی مستلزم دوری جستن ایدئولوژیک در تصمیمگیری هاست. گروه «الوفاء» (که در زمان حکومت قذافی بدین نام شناخته میشد) گروهی نزدیک به جماعت اسلامی مبارز شمرده میشد. | سیاسی کاری، بهویژه در زمینه شمارش آرا و انتخاب رئیس کنگره ملی مستلزم دوری جستن ایدئولوژیک در تصمیمگیری هاست. گروه «الوفاء» (که در زمان حکومت قذافی بدین نام شناخته میشد) گروهی نزدیک به جماعت اسلامی مبارز شمرده میشد. | ||
آن ها جریانی محوری و تاثیرگذار را تشکیل دادند، ولی اکثریت را در اختیار نداشتند (در لیست ها اکثریت با ائتلاف نیروهای ملی بود). البته گروه «الوفاء» اقلیت نیز نبود؛ چراکه یک گروه محوری شمرده میشد و تصویب قوانین، جز به وسیله این گروه دشوار بود. این کار نتیجه یک سیستم معیوب است که انتخابات طراحی نمود؛ به گونهای که به | آن ها جریانی محوری و تاثیرگذار را تشکیل دادند، ولی اکثریت را در اختیار نداشتند (در لیست ها اکثریت با ائتلاف نیروهای ملی بود). البته گروه «الوفاء» اقلیت نیز نبود؛ چراکه یک گروه محوری شمرده میشد و تصویب قوانین، جز به وسیله این گروه دشوار بود. این کار نتیجه یک سیستم معیوب است که انتخابات طراحی نمود؛ به گونهای که به لیستهای حزبی هشتاد کرسی تعلق گرفت و نظام فردمحور 120 کرسی در اختیار گرفت. | ||
این توضیحات درباره خطِمشی جماعت، به ما کمک میکند تا بتوانیم میان حزب سیاسی و جماعت تبلیغی در سبک و سیاق لیبی تفکیک کنیم؛ بدون اینکه این جنبش، بخشی حقیقی از جامعه لیبی شمرده شود؛ زیرا گفتمان سیاسی بر آن غلبه دارد و تعامل با جامعه، از طریق افکار عمومی صورت میپذیرد؛ مسائلی مانند عزل سیاسی، یا مسائل مربوط به رتبهبندی ها. | این توضیحات درباره خطِمشی جماعت، به ما کمک میکند تا بتوانیم میان حزب سیاسی و جماعت تبلیغی در سبک و سیاق لیبی تفکیک کنیم؛ بدون اینکه این جنبش، بخشی حقیقی از جامعه لیبی شمرده شود؛ زیرا گفتمان سیاسی بر آن غلبه دارد و تعامل با جامعه، از طریق افکار عمومی صورت میپذیرد؛ مسائلی مانند عزل سیاسی، یا مسائل مربوط به رتبهبندی ها. | ||
البته نباید فراموش کنیم که حزب «العدالة و البناء» در اداره وزارتخانه ها مشارکت جسته؛ چراکه مسئولیت وزارتخانه | البته نباید فراموش کنیم که حزب «العدالة و البناء» در اداره وزارتخانه ها مشارکت جسته؛ چراکه مسئولیت وزارتخانه های مهمیمانند مسکن و ورزش و مهمتر از آن، وزارت نفت و اقتصاد را برعهده داشته است. این امر وضعیت روشنی از قدرت جماعت و حزب برای عبور از جامعه را به نمایش گذاشت؛ بدین معنا که فرد تصمیمساز در جماعت گمان کرد که این جماعت، جنبشی با سرمایه اجتماعی است (یعنی از منابع و قدرت برای تحرک بخشیدن به جامعه برخوردار است)؛ ولی بر اساس آنچه قبلا گفته شد، این مطلب نادرست است؛ لذا شکلگیری یک حزب سیاسی در شکل و سیاق جامعه لیبی را نمیتوان چیزی جز تداوم یک اشتباه تاریخی ناشی از رشدنایافته بودن جامعه دانست. معمولا عامل محرک این گروه ها و فعالان آن، در واقع افرادی هستند که بیش از آنکه تابع تشکیلات و ن هادهای خود باشند، گوش به فرمان رهبران خود هستند. | ||
جماعت اسلامی مبارز | جماعت اسلامی مبارز | ||
جماعت اسلامی از دهه هشتاد با عناوین مختلف آغاز به کار کرد. رهبری آن را شیخ «علی الشعبی» در سال 1982 و شیخ «عوض الزواوی» در سال 1989 برعهده داشتند. | جماعت اسلامی از دهه هشتاد با عناوین مختلف آغاز به کار کرد. رهبری آن را شیخ «علی الشعبی» در سال 1982 و شیخ «عوض الزواوی» در سال 1989 برعهده داشتند. | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
درگیری مسلحانه آغاز شد و جریان اسلامی به استثنای برخی جریانهای سلفی، در یک اردوگاه مشترک علیه ژنرال «خلیفه حفتر» قرار گرفت و در 16 می 2014 دست به عملیات «الکرامة» زد. پس از آغاز مذاکرات «الصخیرات» در 5 مارس 2015 گفتمان سیاسی کاملا خود را در این مذاکرات نشان میدهد. جماعت اخوانالمسلمین تبصره هایی هرچند اندک بر این توافقنامه اعمال کرد. جریان محافظهکار موسوم به انقلابی نیز تبصرههایی فقهی بر این توافقنامه افزود. نمایندگی این جریان را مفتی «شیخ الصادق الغریانی» و برخی از مشایخ و دانشجویان در «طرابلس» بر عهده داشتند؛ ولی آنگونه که نشست احزاب در الجزایر در مارس 2015 نشان میدهد، علیرغم این تبصرهها شخصیتهای برجسته سیاسی مانند «عبدالحکیم بلحاج» از حزب «الوطن» و «محمد صوان» از حزب «العدالة و البناء» نیز از کسانی بودند که در این مذاکرات شرکت داشته و به حمایت از آن پرداختند. | درگیری مسلحانه آغاز شد و جریان اسلامی به استثنای برخی جریانهای سلفی، در یک اردوگاه مشترک علیه ژنرال «خلیفه حفتر» قرار گرفت و در 16 می 2014 دست به عملیات «الکرامة» زد. پس از آغاز مذاکرات «الصخیرات» در 5 مارس 2015 گفتمان سیاسی کاملا خود را در این مذاکرات نشان میدهد. جماعت اخوانالمسلمین تبصره هایی هرچند اندک بر این توافقنامه اعمال کرد. جریان محافظهکار موسوم به انقلابی نیز تبصرههایی فقهی بر این توافقنامه افزود. نمایندگی این جریان را مفتی «شیخ الصادق الغریانی» و برخی از مشایخ و دانشجویان در «طرابلس» بر عهده داشتند؛ ولی آنگونه که نشست احزاب در الجزایر در مارس 2015 نشان میدهد، علیرغم این تبصرهها شخصیتهای برجسته سیاسی مانند «عبدالحکیم بلحاج» از حزب «الوطن» و «محمد صوان» از حزب «العدالة و البناء» نیز از کسانی بودند که در این مذاکرات شرکت داشته و به حمایت از آن پرداختند. | ||
این جریانها از طریق رهبری که در نبود نهادهای حامی گسترش مشارکت مردم قوت میگیرد، نقش رهبران تاریخی لیبی را ایفا کرد و جامعه برای این جنبش، جز تماشاچی یا بازیچه های بیش نبود. لذا فاصله میان این جریانها و جامعه لیبی بهویژه در تصور مرحله انتقالی و شناخت | این جریانها از طریق رهبری که در نبود نهادهای حامی گسترش مشارکت مردم قوت میگیرد، نقش رهبران تاریخی لیبی را ایفا کرد و جامعه برای این جنبش، جز تماشاچی یا بازیچه های بیش نبود. لذا فاصله میان این جریانها و جامعه لیبی بهویژه در تصور مرحله انتقالی و شناخت پایههای فکری و فرهنگی زیاد بود. این امر از قدرت قبیله برای بازگرداندن عرصه به نقطه صفر حکایت دارد و هر بار که سرکردگان نظامی و قبیله های منافع خود را در این کار دیدند، بدان دست زدند. | ||
=== | === گروههای سلفی === | ||
سلفی گری در لیبی، پدیده جدیدی نیست. همزمان با بروز و ظهور جریانهای اسلامی در لیبی در دهه هشتاد، جریان سلفی بهویژه در منطقه غرب حضور داشت. این جریان محافظهکار میکوشد تا کتابها و جزوات ارسال شده از عربستان سعودی را کپیبرداری کند و با دولت قذافی مخالفتی نداشت. دستگاههای امنیتی در ابتدای دهه هشتاد و نود میان این گروهها تفاوتی نمینهاد؛ ولی پس از تجربه و پختگی لازم در برخورد با جنبشهای اسلامی تلاش کردند تا از این جنبش ها برای ضربه زدن به گروههایی که با دولت دشمنی میورزند و می توانند برای آن خطرساز باشند (از جمله جماعت اسلامی مبارز و برخی جریانهای تکفیری) سوءاستفاده کنند. | سلفی گری در لیبی، پدیده جدیدی نیست. همزمان با بروز و ظهور جریانهای اسلامی در لیبی در دهه هشتاد، جریان سلفی بهویژه در منطقه غرب حضور داشت. این جریان محافظهکار میکوشد تا کتابها و جزوات ارسال شده از عربستان سعودی را کپیبرداری کند و با دولت قذافی مخالفتی نداشت. دستگاههای امنیتی در ابتدای دهه هشتاد و نود میان این گروهها تفاوتی نمینهاد؛ ولی پس از تجربه و پختگی لازم در برخورد با جنبشهای اسلامی تلاش کردند تا از این جنبش ها برای ضربه زدن به گروههایی که با دولت دشمنی میورزند و می توانند برای آن خطرساز باشند (از جمله جماعت اسلامی مبارز و برخی جریانهای تکفیری) سوءاستفاده کنند. | ||
جریان سلفی مشارکت گستردهای در انقلاب نداشت و چهبسا با انقلاب (دستکم در ابتدای آن) مخالف بود. | جریان سلفی مشارکت گستردهای در انقلاب نداشت و چهبسا با انقلاب (دستکم در ابتدای آن) مخالف بود. | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
=== گروههای افراطی === | === گروههای افراطی === | ||
عواملی که به گسترش افراطگرایی پس از انقلاب کمک کرد را میتوان به صورت خلاصه چنین بیان نمود. در این میان، نبود نهادها به عنوان دلیل اصلی گسترش خشونت دیده میشود. این عوامل عبارتند از: پخش اسلحه: دولت تهدید کرده بود که پس از انقلاب، در انبارهای مهمات را باز میکند. برآوردها از میزان این سلاحها متفاوت است. بودجهای که [[قدافی]] در دوره مابین دهه هفتاد و هشتاد برای خرید اسلحه هزینه کرده بود، چیزی حدود 28 میلیارد دلار برآورد میشود. بخش بحرانهای بین المللی تخمین زده است که حدود 150هزار کامیون حامل انواع اسلحه در لیبی وجود دارد. | عواملی که به گسترش افراطگرایی پس از انقلاب کمک کرد را میتوان به صورت خلاصه چنین بیان نمود. در این میان، نبود نهادها به عنوان دلیل اصلی گسترش خشونت دیده میشود. این عوامل عبارتند از: پخش اسلحه: دولت تهدید کرده بود که پس از انقلاب، در انبارهای مهمات را باز میکند. برآوردها از میزان این سلاحها متفاوت است. بودجهای که [[قدافی]] در دوره مابین دهه هفتاد و هشتاد برای خرید اسلحه هزینه کرده بود، چیزی حدود 28 میلیارد دلار برآورد میشود. بخش بحرانهای بین المللی تخمین زده است که حدود 150هزار کامیون حامل انواع اسلحه در لیبی وجود دارد. | ||
شکست ارتش و در صحنه نبودن آن پس از انقلاب: اهمیت ارتش در تونس و مصر خود را نشان داد. این اختلاف برخورد نهادهای نظامی، در تونس به صورت فعالیت برای ایجاد ثبات و آرامش ظاهر میشود. در مصر به صورت چیره شدن و در دست گرفتن صحنه سیاسی نمود مییابد و در لیبی با شکست کامل مواجه میشود؛ زیرا | شکست ارتش و در صحنه نبودن آن پس از انقلاب: اهمیت ارتش در تونس و مصر خود را نشان داد. این اختلاف برخورد نهادهای نظامی، در تونس به صورت فعالیت برای ایجاد ثبات و آرامش ظاهر میشود. در مصر به صورت چیره شدن و در دست گرفتن صحنه سیاسی نمود مییابد و در لیبی با شکست کامل مواجه میشود؛ زیرا دهههای متمادی این نهاد، در عرصه حکومتی حضور نداشت و تحت تاثیر ماجراجوییهای نظامی قذافی بود. در صحنه نبودن ارتش، کشور را در حالت تجزیه قرار داد و زمینه تأسیس بسیاری از گردانهای شبهنظامی را فراهم ساخت؛ بهگونهای که گاهی تعداد این گردانها، فقط در شهر «مصراته» به بیش از دویست گردان می رسید. | ||
مشکل تاریخی نبود نهادهای دولتی: این مسئله باعث شد تا ریاستهای متعددی شکلی بگیرد و ظهور جنبشهای اجتماعی را به تأخیر بیندازد. | مشکل تاریخی نبود نهادهای دولتی: این مسئله باعث شد تا ریاستهای متعددی شکلی بگیرد و ظهور جنبشهای اجتماعی را به تأخیر بیندازد. | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
لازم به یادآوری است که این تشکیلات پس از انقلاب ایجاد شد و یک جریان برآمده از جامعه نبود. | لازم به یادآوری است که این تشکیلات پس از انقلاب ایجاد شد و یک جریان برآمده از جامعه نبود. | ||
وضعیت این تشکیلات در مصر و | وضعیت این تشکیلات در مصر و ریشههای تکفیری آن نیز گویای همین امر است که نتیجه این مقاله را برجسته میسازد؛ یعنی: ارتباط سیاسی این گروهها از طریق پیشرفتهای مرحله انتقالی، بیش از پیدایش آن به عنوان جنبشهای اجتماعی است؛ جنبشهایی که نهادهای مربوطه، منابع تأمین کننده مالی، افکار عمومی (یعنی فرصت سیاسی و فرهنگی) در داخل کشور را در اختیار داشته باشند.<ref>https://www.alwahabiyah.com- نزار کریکش تحلیلگر سیاسی لیبیایی </ref> | ||
== سناریوهای آینده == | == سناریوهای آینده == | ||
زمانی که رهبران و سرکردگان سیاسی پا به عرصه میگذارند، جامعه خالی از نهادهایی میگردد که مسئولیت نمایندگی از آن را بر عهده داشته باشند. این امر موجب میشود تا جنبشهای اسلامی برای جدایی دین از سیاست و دیگر مفاهیم دوگانه یا مفاهیمی که در مورد آنها هیچگونه بحث علمی یا مباحثهای میان روشنفکران صورت نگرفته، همچنان از | زمانی که رهبران و سرکردگان سیاسی پا به عرصه میگذارند، جامعه خالی از نهادهایی میگردد که مسئولیت نمایندگی از آن را بر عهده داشته باشند. این امر موجب میشود تا جنبشهای اسلامی برای جدایی دین از سیاست و دیگر مفاهیم دوگانه یا مفاهیمی که در مورد آنها هیچگونه بحث علمی یا مباحثهای میان روشنفکران صورت نگرفته، همچنان از تجربههای خارجی نسخهبرداری کنند؛ بلکه منجر میشود تا قدرت، دانش و معرفت را تسخیر کند و چشماندازهای آن را آنگونه که میخواهد، در متون آموزشی، در دانشگاهها، مطبوعات و رسانهها ترسیم نماید. گذشته از این، در سایه شکست دولت، تجزیه سیاسی، دخالت خارجی و منطقهای، اسلحه فراوانی در دسترس قرار گرفته و منجر شده است تا گروههای تندرو ظاهر شوند. | ||
این امر در پیدایش داعش کاملا آشکار است. فقط در زمان پیدایش داعش، همگان به جامعه پناه آوردند و دریافتند که تنها قدرت جامعه میتواند شبح این تشکیلات را دفع کند؛ همانگونه که در شهر «درنه» و «صبراتة» نیز چنین شد. | این امر در پیدایش داعش کاملا آشکار است. فقط در زمان پیدایش داعش، همگان به جامعه پناه آوردند و دریافتند که تنها قدرت جامعه میتواند شبح این تشکیلات را دفع کند؛ همانگونه که در شهر «درنه» و «صبراتة» نیز چنین شد. | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
نتیجه این درگیری به قدرت «شورای ریاست» برای یک رفتار حکیمانه بستگی دارد، تا از انتقال درگیری از «بنغازی» به «طرابلس» جلوگیری کند. | نتیجه این درگیری به قدرت «شورای ریاست» برای یک رفتار حکیمانه بستگی دارد، تا از انتقال درگیری از «بنغازی» به «طرابلس» جلوگیری کند. | ||
بنابر این سناریو، اولین جماعتی که ممکن است سیاستهای خود را تغییر دهد، جماعت [[اخوانالمسلمین|اخوانالمسلمین]] است. بر اساس اطلاعاتی که از | بنابر این سناریو، اولین جماعتی که ممکن است سیاستهای خود را تغییر دهد، جماعت [[اخوانالمسلمین|اخوانالمسلمین]] است. بر اساس اطلاعاتی که از رایزنیهای صورت گرفته در داخل جماعت به بیرون درز کرده، امکان انحلال این جماعت و ایجاد نهادهای مدنی وجود دارد؛ نهادهایی که فعالیت دینی و فرهنگی در جامعه داشته باشند. حزب «[[العدالة و البناء]]» مانند سابق در معادلات و صحنه سیاسی باقی ماند. در اینجا جریان اسلامی را میتوان به عنوان بخشی از بازیگران صحنه سیاست و از قدرتهایی به شمار آورد که به تدریج شکل خواهند گرفت. | ||
ولی جنبشهای تندرو در چارچوب این سناریو، مقامات وابسته به «شورای ریاست» را تشکیل میدهند؛ لذا سرنوشت آن به تشکیل دولت وابسته خواهد بود. تجربه ثابت کرده است که جامعه این تروریسم را نمیپذیرد و توان مبارزه و دفع آن را دارد. | ولی جنبشهای تندرو در چارچوب این سناریو، مقامات وابسته به «شورای ریاست» را تشکیل میدهند؛ لذا سرنوشت آن به تشکیل دولت وابسته خواهد بود. تجربه ثابت کرده است که جامعه این تروریسم را نمیپذیرد و توان مبارزه و دفع آن را دارد. | ||
ویرایش