۲٬۸۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می ب' به ' میب') |
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' های ' به 'های ') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
در آن دوران مناطق تحت تصرف دولت [[علویان]] و سرزمین دیلم به دست سه تن از امیران دیلمی به نامهای «ماکان» «مرداویج» و «اسفار» اداره میشد. ابوشجاع دیلمی که قبل از این نیز در زمره [[علویان]] قرار داشت و به آنان خدمت کرده بود، همراه دو فرزند بزرگش علی و حسن در شمار سربازان ماکان در آورند و در سال 316 هجری در فتح [[طبرستان]] شرکت جستند. | در آن دوران مناطق تحت تصرف دولت [[علویان]] و سرزمین دیلم به دست سه تن از امیران دیلمی به نامهای «ماکان» «مرداویج» و «اسفار» اداره میشد. ابوشجاع دیلمی که قبل از این نیز در زمره [[علویان]] قرار داشت و به آنان خدمت کرده بود، همراه دو فرزند بزرگش علی و حسن در شمار سربازان ماکان در آورند و در سال 316 هجری در فتح [[طبرستان]] شرکت جستند. | ||
علی بن بویه و برادرش حسن که شجاعت و دلاوری را از پدر به [[ارث]] برده بودند به دلیل | علی بن بویه و برادرش حسن که شجاعت و دلاوری را از پدر به [[ارث]] برده بودند به دلیل شایستگیهای فوقالعاده در جنگ آوری، به عنوان سرداران لشکر ماکان برگزیده شدند. <ref>آل بویه حامیان فرهنگ تشیع ص 23</ref> | ||
پس از چندی، مرداویج و اسفار با یکدیگر متحد شده، به قصد توسعه مناطق تحت نفوذ خویش بر ضد ماکان شورش کردند و پس از نبردهای زیاد، سرانجام لشکر ماکان مغلوب شد. پس از این شکست علی و حسن همراه جمعی از سرداران و سربازان لشکر خویش از لشکر ماکان بیرون آمده و به مرداویج پیوستند. <ref>آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعی، ص 91</ref> | پس از چندی، مرداویج و اسفار با یکدیگر متحد شده، به قصد توسعه مناطق تحت نفوذ خویش بر ضد ماکان شورش کردند و پس از نبردهای زیاد، سرانجام لشکر ماکان مغلوب شد. پس از این شکست علی و حسن همراه جمعی از سرداران و سربازان لشکر خویش از لشکر ماکان بیرون آمده و به مرداویج پیوستند. <ref>آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعی، ص 91</ref> | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
پس از خروج علی، وشمگیر از موضوع نامه ی مرداویج با خبر شده، ولی دیگر دیر شده بود و علی بر سکوی قدرت گام نهاده بود. | پس از خروج علی، وشمگیر از موضوع نامه ی مرداویج با خبر شده، ولی دیگر دیر شده بود و علی بر سکوی قدرت گام نهاده بود. | ||
سرانجام علی بن بویه وارد کرج شد. علی با مردم و لشکریان بسیار خوب رفتار کرد. وی | سرانجام علی بن بویه وارد کرج شد. علی با مردم و لشکریان بسیار خوب رفتار کرد. وی قلعههای آن شهر که به دست خرم اینان بود، را تصرف نمود. مرداویج عدهای از مأموران خود را برای انجام امور حکومتی به آنجا اعزام کرد، ولی این عده با مشاهده ی شیوه ی رفتار و منش نیکوی علی به او ملحق شدند و از او اطاعت کردند. | ||
علی بن بویه که اینک موقعیت مناسبی پیدا کرده بود و از مقبولیت عمومی و حمایتهای گسترده مردمی بهرهمند شده بود، به فکر توسعه ی محدودهی جغرافیایی و فرمانروایی خویش افتاد. بر این اساس به جمع آوری و آماده سازی لشکریان و ساز و برگ نظامی پرداخت و خود را برای برداشتن گامی به جلو آماده کرد و در مدت کوتاهی توانست ابتدا [[اصفهان]] و سپس زنجان را فتح نماید. | علی بن بویه که اینک موقعیت مناسبی پیدا کرده بود و از مقبولیت عمومی و حمایتهای گسترده مردمی بهرهمند شده بود، به فکر توسعه ی محدودهی جغرافیایی و فرمانروایی خویش افتاد. بر این اساس به جمع آوری و آماده سازی لشکریان و ساز و برگ نظامی پرداخت و خود را برای برداشتن گامی به جلو آماده کرد و در مدت کوتاهی توانست ابتدا [[اصفهان]] و سپس زنجان را فتح نماید. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
# نارضایتی مردم از ظلم و ستمهای [[عباسیان]]؛ به گونهای که حتی در آغاز روی کار آمدن آل بویه «خزانه الرؤوس»(محلی که سرهای دریده در آن نگهداری میشد) از سرها انباشته شده بود که علاوه بر سر، دست و پاهای بریده و قطع شده هم نگهداری میشد. | # نارضایتی مردم از ظلم و ستمهای [[عباسیان]]؛ به گونهای که حتی در آغاز روی کار آمدن آل بویه «خزانه الرؤوس»(محلی که سرهای دریده در آن نگهداری میشد) از سرها انباشته شده بود که علاوه بر سر، دست و پاهای بریده و قطع شده هم نگهداری میشد. | ||
# | # | ||
# | # امدادهای نجات بخش که دراینباره داستانهای زیادی نقل کردهاند؛ به عنوان نمونه نقل شده که وقتی علی بن بویه به شیراز آمد، یارانش بر او گرد آمدند و پول خواستند و چنان به وی فشار آوردند که نزدیک بود کارش مختل شود. علی دل مشغول و غمگین در حجره ای به پشت افتاده بود که دید ماری از یک گوشه سقف بیرون خزید و در گوشه ی دیگری فرو شد، از ترس آن که مبادا موقع خواب مار به او آسیبی رساند، به مأموران خود دستور داد تا مار را از سقف بیرون بیاورند، معلوم شد که سقف دو لایه است. پس از گشودن غرفه بالا چند صندوق پر از مال یافتند. علی آن اموال را میان لشکریان تقسیم کرد و از سقوط نجات یافت. | ||
# | # | ||
# عامل دیگر پیشرفت علی بن بویه سخاوت و بلند نظری او بود که همگان را تحت تأثیر خویش قرار میداد. <ref> خلاصه ای از مطالب کتب: بحثهای مشترک اسلام و ایران، نشریه درسهایی از مکتب اسلام. مقاله: به قدرت رسیدن آل بویه، ص 335 و آل بویه حامیان فرهنگ تشیع، ص 145</ref> | # عامل دیگر پیشرفت علی بن بویه سخاوت و بلند نظری او بود که همگان را تحت تأثیر خویش قرار میداد. <ref> خلاصه ای از مطالب کتب: بحثهای مشترک اسلام و ایران، نشریه درسهایی از مکتب اسلام. مقاله: به قدرت رسیدن آل بویه، ص 335 و آل بویه حامیان فرهنگ تشیع، ص 145</ref> | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
# آنچه نگارنده از زندگی برادران بویه ای دانسته است، این است که دست استمداد الاهی در کنار آنها بود؛ چرا که آنها لیاقت و شایستگی خویش را به اثبات رسانده بودند و [[خداوند]] آنها را در راه رسیدن به اهدافشان یاری رساند، تا [[شیعیان]] درد کشیده ی از حکومت جور عباسی را یاری کنند. | # آنچه نگارنده از زندگی برادران بویه ای دانسته است، این است که دست استمداد الاهی در کنار آنها بود؛ چرا که آنها لیاقت و شایستگی خویش را به اثبات رسانده بودند و [[خداوند]] آنها را در راه رسیدن به اهدافشان یاری رساند، تا [[شیعیان]] درد کشیده ی از حکومت جور عباسی را یاری کنند. | ||
# | # | ||
== | == شعارهای آل بویه == | ||
به قدرت رسیدن آل بویه در بغداد باعث تقویت تشیع گردید، با ورود معزالدوله به بغداد خلیفه عباسی ـ رئیس شیعیان بغداد به نام [[شافعی]] را بازداشت کرده بود ـ به خواری از مسند خلافت پائین آورده شد. | به قدرت رسیدن آل بویه در بغداد باعث تقویت تشیع گردید، با ورود معزالدوله به بغداد خلیفه عباسی ـ رئیس شیعیان بغداد به نام [[شافعی]] را بازداشت کرده بود ـ به خواری از مسند خلافت پائین آورده شد. | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
# بنیان گذاشتن سازمان اطلاعات و جاسوسی. | # بنیان گذاشتن سازمان اطلاعات و جاسوسی. | ||
# | # | ||
# معین کردن | # معین کردن پیکهای خبر رسانی که میبایست اخبار بین شیراز و بغداد را هفت روزه منتقل میکردند<ref>آل بویه حامیان فرهنگ تشیع، ص 60</ref>. | ||
=== خدمات علمی === | === خدمات علمی === | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
=== اختلافات خانوادگی === | === اختلافات خانوادگی === | ||
از بین رفتن روح اطاعت از پیشگامان و پاره شدن | از بین رفتن روح اطاعت از پیشگامان و پاره شدن زنجیرهای اتحاد میان سران و زمامداران و نابود شدن [[وحدت]] خانوادگی میان دولتمردان مهمترین عامل در زوال آل بویه بود. در سالهای پایانی دولت عضدالدوله جرقههایی از این گونه مسایل در میان زمامداران بویه ای زده شد؛ ولی عضدالدوله با کیاست و آینده نگری آنها را برطرف کرد. | ||
پس از فوت عضدالدوله برخی از حاکمان و فرمانروایان مناطق مختلف ایران و عراق که ارتباط خانوادگی و نسبت فامیلی، با یکدیگر داشتند، بر خلاف روحیه ی پیشینیان، راه خودمختاری و دستاندازی به مناطق تحت نفوذ دیگران را پیش گرفتند، این گونه توسعهطلبی ها موجب شد تا درگیریهای کوچک و بزرگ و قتل و غارت هایی رخ دهد، به تدریخ جنگهای داخلی به اوج خود رسید. دشمنانی که در آن سوی مرزها انتظار چنین روزی را میکشیدند موقعیت را مناسب دیده و فعالیتهای بنیان کن خود را آغاز کردند. <ref>آل بویه حامیان فرهنگ تشیع، 152</ref> | پس از فوت عضدالدوله برخی از حاکمان و فرمانروایان مناطق مختلف ایران و عراق که ارتباط خانوادگی و نسبت فامیلی، با یکدیگر داشتند، بر خلاف روحیه ی پیشینیان، راه خودمختاری و دستاندازی به مناطق تحت نفوذ دیگران را پیش گرفتند، این گونه توسعهطلبی ها موجب شد تا درگیریهای کوچک و بزرگ و قتل و غارت هایی رخ دهد، به تدریخ جنگهای داخلی به اوج خود رسید. دشمنانی که در آن سوی مرزها انتظار چنین روزی را میکشیدند موقعیت را مناسب دیده و فعالیتهای بنیان کن خود را آغاز کردند. <ref>آل بویه حامیان فرهنگ تشیع، 152</ref> |
ویرایش