پرش به محتوا

سادات حسنی آشنایی با سر سلسله‌های خاندان عبدالله بن حسن مثنی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' های ' به '‌های '
جز (جایگزینی متن - ' می ت' به ' می‌ت')
جز (جایگزینی متن - ' های ' به '‌های ')
خط ۱۰: خط ۱۰:
حسن مثلث، دیگر فرزند حسن مثنی، پدر علی عابد است واو هم پدر حسین بن علی، شهید فخ و نیز برادرش حسن مکفوف است. اولاد حسن مثلث بسیار کم بوده‌اند.
حسن مثلث، دیگر فرزند حسن مثنی، پدر علی عابد است واو هم پدر حسین بن علی، شهید فخ و نیز برادرش حسن مکفوف است. اولاد حسن مثلث بسیار کم بوده‌اند.
جعفر و داود نیز از دیگر فرزندان حسن مثنی بودند. جعفر از خطبای بنی‌هاشم به شمار می‌رفت و داود هم برادر رضاعی امام صادق ‌علیه‌السلام بود. او همان کسی است که امام صادق ‌علیه‌السلام به مادرش دعای معروف ام داود را تعلیم فرمودند.
جعفر و داود نیز از دیگر فرزندان حسن مثنی بودند. جعفر از خطبای بنی‌هاشم به شمار می‌رفت و داود هم برادر رضاعی امام صادق ‌علیه‌السلام بود. او همان کسی است که امام صادق ‌علیه‌السلام به مادرش دعای معروف ام داود را تعلیم فرمودند.
واژه های کلیدی: سادات حسنی، حسن مثنّی، فاطمه بنت الحسین (ع)، عبدالله محض، ابراهیم غمر، حسن مثلّث
واژه‌های کلیدی: سادات حسنی، حسن مثنّی، فاطمه بنت الحسین (ع)، عبدالله محض، ابراهیم غمر، حسن مثلّث


== حسن بن حسن پدر سادات حسنی ==
== حسن بن حسن پدر سادات حسنی ==
خط ۳۰: خط ۳۰:
قدرت بیان عبدالله به گونه‌ای بود که منصور عباسی او را دارای سحر بیان می‌دانست که با هرکس سخن بگوید او را مجاب خواهد. <ref>تاریخ مدینه دمشق، ج27، ص369؛</ref> این جایگاه به حدی بود که در مفاخره میان بنی‌هاشم و بنی‌امیه عبدالله بن حسن یکی از مفاخر بنی‌هاشم شمرده شده است. <ref>شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید؛ ج‏15؛ ص289‏</ref>  
قدرت بیان عبدالله به گونه‌ای بود که منصور عباسی او را دارای سحر بیان می‌دانست که با هرکس سخن بگوید او را مجاب خواهد. <ref>تاریخ مدینه دمشق، ج27، ص369؛</ref> این جایگاه به حدی بود که در مفاخره میان بنی‌هاشم و بنی‌امیه عبدالله بن حسن یکی از مفاخر بنی‌هاشم شمرده شده است. <ref>شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید؛ ج‏15؛ ص289‏</ref>  
عبدالله جایگاه مخصوصی روبروی منبر در مسجد نبوی داشت که درآن زیرانداز خود را پهن می‌کرد که حتی مدتها پس از رفتن او نیز در مسجد باقیماند. <ref>تاریخ المدینة المنورة، ص: 10</ref> ودر روزهای جمعه وی مکانی اختصاصی در کنار استوانه پیامبراکرم(ص) داشت. <ref>تاریخ مدینه دمشق، ج27، ص373</ref>  
عبدالله جایگاه مخصوصی روبروی منبر در مسجد نبوی داشت که درآن زیرانداز خود را پهن می‌کرد که حتی مدتها پس از رفتن او نیز در مسجد باقیماند. <ref>تاریخ المدینة المنورة، ص: 10</ref> ودر روزهای جمعه وی مکانی اختصاصی در کنار استوانه پیامبراکرم(ص) داشت. <ref>تاریخ مدینه دمشق، ج27، ص373</ref>  
== نمونه‌ای از نقش آفرینی های سیاسی عبدالله محض ==
== نمونه‌ای از نقش آفرینی‌های سیاسی عبدالله محض ==
عبدالله محض با خلفای اموی و عباسی مراوده داشت. او در نوجوانی به محضر حاکم مدینه عمر بن عبدالعزیز راه داشت و عمر او را به پاس قرابتش با پیامبر احترام می‌کرد. در جوانی به دیدار سلیمان بن عبدالملک به دمشق رفت و تلاش کرد تا با نفوذ عمر بن عبدالعزیز در دربار سلیمان به خواست خود دست یابد. اما امویان از بیم تحت تاثیر قرار گرفتن شامیان از شخصیت با نفوذ و جذاب وی با لحنی تهدید‌آمیز او را روانه شهر خود مدینه منوره کردند <ref>تاریخ مدینه دمشق، ج27، ص366</ref> او بعدها در خلافت یکساله عمر بن عبدالعزیز با او مراوده فراوانی داشت و پس از وی در دمشق به دیدار هشام بن عبدالملک رفت و هشام جویای فرزندانش شد. <ref>تاریخ مدینه دمشق، ج27، ص365‏</ref>  
عبدالله محض با خلفای اموی و عباسی مراوده داشت. او در نوجوانی به محضر حاکم مدینه عمر بن عبدالعزیز راه داشت و عمر او را به پاس قرابتش با پیامبر احترام می‌کرد. در جوانی به دیدار سلیمان بن عبدالملک به دمشق رفت و تلاش کرد تا با نفوذ عمر بن عبدالعزیز در دربار سلیمان به خواست خود دست یابد. اما امویان از بیم تحت تاثیر قرار گرفتن شامیان از شخصیت با نفوذ و جذاب وی با لحنی تهدید‌آمیز او را روانه شهر خود مدینه منوره کردند <ref>تاریخ مدینه دمشق، ج27، ص366</ref> او بعدها در خلافت یکساله عمر بن عبدالعزیز با او مراوده فراوانی داشت و پس از وی در دمشق به دیدار هشام بن عبدالملک رفت و هشام جویای فرزندانش شد. <ref>تاریخ مدینه دمشق، ج27، ص365‏</ref>  
=== برخوردکریمانه با حاکم اموی ===
=== برخوردکریمانه با حاکم اموی ===
خط ۵۵: خط ۵۵:
فرزندانش شامل طاهر، ابراهیم، حسن، علی، یحیی، ابراهیم، فاطمه، زینب، ام کلثوم، ام سلمه، ام سلمه صغری بودند ولی نسل وی تنها از پسرش عبدالله باقیماند که ابومحمد الاشتر خواند می‌شود و پس از مرگ پدر خود را به سند رساند ولی آنجا کشته شد.<ref>مناهل الضرب، ص186</ref>  
فرزندانش شامل طاهر، ابراهیم، حسن، علی، یحیی، ابراهیم، فاطمه، زینب، ام کلثوم، ام سلمه، ام سلمه صغری بودند ولی نسل وی تنها از پسرش عبدالله باقیماند که ابومحمد الاشتر خواند می‌شود و پس از مرگ پدر خود را به سند رساند ولی آنجا کشته شد.<ref>مناهل الضرب، ص186</ref>  
ابراهیم بن عبدالله محض(97- 145 ه_):
ابراهیم بن عبدالله محض(97- 145 ه_):
یکی از امیران شجاع بنی‌هاشم و عالمان و شاعران آنان بود. در اول رمضان سال ه- 145در بصره علیه منصور عباسی قیام کرد و چهارهزار نفر با او بیعت کردند و صد هزار نفر در دیوانش ثبت نام نمودند. منصور از بیم شورش او به کوفه رفت. قیام ابراهیم چنان شدت گرفت که بر بصره و شهرهای اطراف مانند اهواز و فارس و اسط مسلط شد و پس از آن به کوفه حمله کرد. درگیریی های شدیدی میان وی و لشکر عباسیان به فرماندهی حمید بن قحطه رخداد تا اینکه در 25 ذی القعده سال 145 بدست حمید به شهادت رسید وسرش را برای منصور بردند و بدنش در باخمرا دفن شد. از جمله یاری دهندگان وی ابو حنیفه پیشوای احناف بود که همه مبلغی که نزد خود نگهداری می‌کرد، برای وی فرستاد.. <ref>برای قیام ابراهیم رک: أنساب‏الأشراف، ج‏3،ص:123؛ الکامل، ج‏5،ص:566؛الأعلام، ج‏1،ص:49‏ ؛سفینة البحار؛ ج‏1؛ ص292‏ و نیز کتاب ابراهیم بن عبدالله حسنی از همین نویسنده مراجعه کنید</ref>  
یکی از امیران شجاع بنی‌هاشم و عالمان و شاعران آنان بود. در اول رمضان سال ه- 145در بصره علیه منصور عباسی قیام کرد و چهارهزار نفر با او بیعت کردند و صد هزار نفر در دیوانش ثبت نام نمودند. منصور از بیم شورش او به کوفه رفت. قیام ابراهیم چنان شدت گرفت که بر بصره و شهرهای اطراف مانند اهواز و فارس و اسط مسلط شد و پس از آن به کوفه حمله کرد. درگیریی‌های شدیدی میان وی و لشکر عباسیان به فرماندهی حمید بن قحطه رخداد تا اینکه در 25 ذی القعده سال 145 بدست حمید به شهادت رسید وسرش را برای منصور بردند و بدنش در باخمرا دفن شد. از جمله یاری دهندگان وی ابو حنیفه پیشوای احناف بود که همه مبلغی که نزد خود نگهداری می‌کرد، برای وی فرستاد.. <ref>برای قیام ابراهیم رک: أنساب‏الأشراف، ج‏3،ص:123؛ الکامل، ج‏5،ص:566؛الأعلام، ج‏1،ص:49‏ ؛سفینة البحار؛ ج‏1؛ ص292‏ و نیز کتاب ابراهیم بن عبدالله حسنی از همین نویسنده مراجعه کنید</ref>  
===2.1. یحیی بن عبدالله محض ===
===2.1. یحیی بن عبدالله محض ===
او از بزرگان طالبیان در زمان موسی و هارون عباسی بود و امام صادق او را در مدینه پرورده بود و یحیی اهل حدیث و فقه بود. او در قیام فخ در سال 169 با حسین بن علی حسنی همراهی کرد و عامل شتاب زدگی او در قیامش شد <ref>تاریخ‏الطبری، ج‏8، ص:193</ref> ولی پس از شکست‌این قیام نجات یافت و خود به پا خواست و بسیاری از مردم حرمین و یمن و مصر با او بیعت کردند. پس از آن برای مدتی به یمن و مصر و مغرب رفت و ناشناس به شرق بازگشت و به ماوراء‌النهر رفت و در‌این مدت هارون تلاش بسیاری برای دست یابی به وی انجام داد ولی به یحیی که به همراه 170 تن از یارانش به مدت دو سال و نیم نزد خاقان پادشاه ترکستان باقیمانده بود دست نیافت تا‌اینکه یحیی در سال 176/175 در طبرستان قیام کرد ولی پس از ناکامی در قیام امان نامه‌هارون که با خط او بود پذیرفت تا انیکه هارون بر خلاف تعهد خود او را زندانی کرد <ref>الکامل، ج‏6، ص:125</ref> و به گزارشی در زندان از گرسنگی از پای در آمد<ref>تاریخ‏الیعقوبی، ج‏2، ص:408</ref> ؛الکامل، ج‏6، ص:125‏ یا به گزارشی دیگر ناپدید گشت.<ref>الأعلام، ج‏8، ص:154</ref> بنابه گزارشی دیگر یحیی با توطئه حاکم زبیری مدینه بکار بن عبدالله زندانی و مسموم شده بود ولی با مباهله یا قسم دادنی که با او انجام داد از زندان هارون رها شد. <ref>تاریخ بغداد؛ ج‏14؛ ص115‏؛ تجارب‏الأمم، ج‏3، ص:511</ref> البته‌این حکایتی است که درباره موسی بن عبدالله برادر یحیی نیز ذکر شده.<ref>مروج‏ الذهب، ج‏3، ص:341</ref> و با توجه به اختلافات فراوانی که در سرنوشت یحیی و عاقبت وی در دربار هارون دیده می‌شود، به نظر می‌رسد در مورد موسی باشد.
او از بزرگان طالبیان در زمان موسی و هارون عباسی بود و امام صادق او را در مدینه پرورده بود و یحیی اهل حدیث و فقه بود. او در قیام فخ در سال 169 با حسین بن علی حسنی همراهی کرد و عامل شتاب زدگی او در قیامش شد <ref>تاریخ‏الطبری، ج‏8، ص:193</ref> ولی پس از شکست‌این قیام نجات یافت و خود به پا خواست و بسیاری از مردم حرمین و یمن و مصر با او بیعت کردند. پس از آن برای مدتی به یمن و مصر و مغرب رفت و ناشناس به شرق بازگشت و به ماوراء‌النهر رفت و در‌این مدت هارون تلاش بسیاری برای دست یابی به وی انجام داد ولی به یحیی که به همراه 170 تن از یارانش به مدت دو سال و نیم نزد خاقان پادشاه ترکستان باقیمانده بود دست نیافت تا‌اینکه یحیی در سال 176/175 در طبرستان قیام کرد ولی پس از ناکامی در قیام امان نامه‌هارون که با خط او بود پذیرفت تا انیکه هارون بر خلاف تعهد خود او را زندانی کرد <ref>الکامل، ج‏6، ص:125</ref> و به گزارشی در زندان از گرسنگی از پای در آمد<ref>تاریخ‏الیعقوبی، ج‏2، ص:408</ref> ؛الکامل، ج‏6، ص:125‏ یا به گزارشی دیگر ناپدید گشت.<ref>الأعلام، ج‏8، ص:154</ref> بنابه گزارشی دیگر یحیی با توطئه حاکم زبیری مدینه بکار بن عبدالله زندانی و مسموم شده بود ولی با مباهله یا قسم دادنی که با او انجام داد از زندان هارون رها شد. <ref>تاریخ بغداد؛ ج‏14؛ ص115‏؛ تجارب‏الأمم، ج‏3، ص:511</ref> البته‌این حکایتی است که درباره موسی بن عبدالله برادر یحیی نیز ذکر شده.<ref>مروج‏ الذهب، ج‏3، ص:341</ref> و با توجه به اختلافات فراوانی که در سرنوشت یحیی و عاقبت وی در دربار هارون دیده می‌شود، به نظر می‌رسد در مورد موسی باشد.
خط ۸۶: خط ۸۶:
2.جعفر بن الحسن مثنی
2.جعفر بن الحسن مثنی
جعفر پدر حسن بزرگ‌ترین پسران حسن مثنی بود و او را از جمله خطیبان سخنور بنی‌هاشم معرفی کرده‌اند که سخنان او نقل شده است. <ref>عمدة الطالب، ابن عنبة، ص:165‏</ref> او با برادرش داود از یک مادر کنیز بودند.<ref>أنساب‏ الأشراف، ج‏3، ص:75</ref>  
جعفر پدر حسن بزرگ‌ترین پسران حسن مثنی بود و او را از جمله خطیبان سخنور بنی‌هاشم معرفی کرده‌اند که سخنان او نقل شده است. <ref>عمدة الطالب، ابن عنبة، ص:165‏</ref> او با برادرش داود از یک مادر کنیز بودند.<ref>أنساب‏ الأشراف، ج‏3، ص:75</ref>  
ابوالفرج و به تبع او ابن اثیر به خطا جعفر بن حسن مثنی را نیز جز نجات یافتگان از زندان معرفی می‌کند <ref>مقاتل الطالبیین، أبوالفرج الأصفهانی، ص:174‏؛ ‏ الکامل، ج‏5، ص:527</ref> و ابن عنبه می‌افزاید که جعفر در مدینه در سن هفتاد سالگی از دنیا رفت. <ref>عمدة الطالب، ابن عنبة، ص:165</ref> که منابع دیگر نیز گفته‌اند. <ref>المجدی، ابن الصوفی، ص:271</ref> ولی زنده ماندن جعفر تا زندان هاشمیه برخلاف شواهد و گزارش‌هایی است که از مرگ او به هنگام احتجاج با زید بن علی درباره موقوفات امام علی (ع) خبر می‌دهند ‎ ‎<refأنساب‏ الأشراف، ج‏3، ص:231‏<nowiki></ref></nowiki> و به نظر می‌رسد وی در‌این زمان در سن هفتادسالگی در مدینه از دنیا رفته باشد و پس از اوست که عبدالله محض به جای او از سادات حسنی در‌این مناقشات وکالت می‌کند.<ref>أنساب‏ الأشراف، ج‏3، ص:231</ref> محمد و جعفرفرزندان سلیمان بن علی عباسی، حاکم بصره به هنگام قیام حسنیان، نوه های جعفر از دخترش ام الحسن بودند که با ابراهیم بن عبدالله محض درگیر شدند. <ref>أنساب‏ الأشراف، ج‏3،ص:132</ref>
ابوالفرج و به تبع او ابن اثیر به خطا جعفر بن حسن مثنی را نیز جز نجات یافتگان از زندان معرفی می‌کند <ref>مقاتل الطالبیین، أبوالفرج الأصفهانی، ص:174‏؛ ‏ الکامل، ج‏5، ص:527</ref> و ابن عنبه می‌افزاید که جعفر در مدینه در سن هفتاد سالگی از دنیا رفت. <ref>عمدة الطالب، ابن عنبة، ص:165</ref> که منابع دیگر نیز گفته‌اند. <ref>المجدی، ابن الصوفی، ص:271</ref> ولی زنده ماندن جعفر تا زندان هاشمیه برخلاف شواهد و گزارش‌هایی است که از مرگ او به هنگام احتجاج با زید بن علی درباره موقوفات امام علی (ع) خبر می‌دهند ‎ ‎<refأنساب‏ الأشراف، ج‏3، ص:231‏<nowiki></ref></nowiki> و به نظر می‌رسد وی در‌این زمان در سن هفتادسالگی در مدینه از دنیا رفته باشد و پس از اوست که عبدالله محض به جای او از سادات حسنی در‌این مناقشات وکالت می‌کند.<ref>أنساب‏ الأشراف، ج‏3، ص:231</ref> محمد و جعفرفرزندان سلیمان بن علی عباسی، حاکم بصره به هنگام قیام حسنیان، نوه‌های جعفر از دخترش ام الحسن بودند که با ابراهیم بن عبدالله محض درگیر شدند. <ref>أنساب‏ الأشراف، ج‏3،ص:132</ref>


==.2.1.حسن بن جعفر بن الحسن ==
==.2.1.حسن بن جعفر بن الحسن ==