۲٬۸۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تکیه گاه' به 'تکیهگاه') |
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' های ' به 'های ') |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
=مشکل اختلاف و یا ساز و کار آن= | =مشکل اختلاف و یا ساز و کار آن= | ||
با توجه بهان چه گفتیم دعوت به بستن پروندهاختلاف مذهبی، دعوت غیر منطقی است. از این رو این اختلاف را نمیتوان کلا نادیده گرفت، و تجربه غرب بهترین گواه برای ما در این زمینهاست. روش عقلانی غرب و گرایشهای لاابالیگری آنها نسبت به دین به رغم گذشت چندین قرن بر آن نتوانستهاست پروندههای اختلافهای مذهبی میان گروههای مسیحی را خاتمه دهد به طوری که ما اکنون شاهد اختلاف میان کاتولیکها و پروتستانها هستیم که هر از گاهی به گونهای خودنمایی میکند و با شکل جدیدی ظاهر میشود.<br> | با توجه بهان چه گفتیم دعوت به بستن پروندهاختلاف مذهبی، دعوت غیر منطقی است. از این رو این اختلاف را نمیتوان کلا نادیده گرفت، و تجربه غرب بهترین گواه برای ما در این زمینهاست. روش عقلانی غرب و گرایشهای لاابالیگری آنها نسبت به دین به رغم گذشت چندین قرن بر آن نتوانستهاست پروندههای اختلافهای مذهبی میان گروههای مسیحی را خاتمه دهد به طوری که ما اکنون شاهد اختلاف میان کاتولیکها و پروتستانها هستیم که هر از گاهی به گونهای خودنمایی میکند و با شکل جدیدی ظاهر میشود.<br> | ||
تلاش برای جلوگیری از ابراز نظر دیگران در دفاع از اسلام علیه هر آن چه بدعت میدانند و فساد عقیدهای که در دیگر مذاهب وجود دارد، نتیجه مطلوبی نخواهد داشت بلکه میتواند مسائل را پیچیدهتر نماید. از این رو باید بدانیم که مشکل موجود در اختلافهای مذهبی ما نیست بلکهاین مشکل در مکانیزم حل اختلاف است. به عبارت دیگر، مشکل پیرامون مادهای یا موضعی که دربارهان آن اختلاف داریم نیست بلکه مشکل در چگونگی هدایت حرکت اختلاف ما است؟ و چگونه دیگری را که با او اختلاف داریم درک کنیم؟ علت این مطلب در این است کهاگر مکانیزمهای اختلافات معرفتی و اخلاقی ما در فضای عقب افتادهای بماند در آن صورت در هر مادهای کهاختلاف پیدا کنیم ما را دچار چند دستگی میکند و مانع توسعهاوضاع ما خواهد شد و تفاوتی ندارد این اختلاف، اختلافی مذهبی، ملی یا غیره باشد. علاوه بر آن لازم است در خود برنامهاختلاف و نیز برنامههای نگاه طرف دیگر که در جهان اسلامی ما همچنان یک نگاه بیمار گونه و پست و ناتوان است، تجدیدنظر شود. از این رو از درون موضوعات اختلاف مذهبی راه حلی برای این مشکل وجود ندارد، حل این مشکل باید از مبانی فلسفی عقل دینی آغاز شود؛ همان مبانیای که لازم است اصلاح گردد تا حرکت گفتوگو ادامه یابد و این گفتوگو در موضوع مذهبی محدود نخواهد ماند بلکه در موضوعات دیگر همچون موضوع اسلامی سکولاریسم و دیگر | تلاش برای جلوگیری از ابراز نظر دیگران در دفاع از اسلام علیه هر آن چه بدعت میدانند و فساد عقیدهای که در دیگر مذاهب وجود دارد، نتیجه مطلوبی نخواهد داشت بلکه میتواند مسائل را پیچیدهتر نماید. از این رو باید بدانیم که مشکل موجود در اختلافهای مذهبی ما نیست بلکهاین مشکل در مکانیزم حل اختلاف است. به عبارت دیگر، مشکل پیرامون مادهای یا موضعی که دربارهان آن اختلاف داریم نیست بلکه مشکل در چگونگی هدایت حرکت اختلاف ما است؟ و چگونه دیگری را که با او اختلاف داریم درک کنیم؟ علت این مطلب در این است کهاگر مکانیزمهای اختلافات معرفتی و اخلاقی ما در فضای عقب افتادهای بماند در آن صورت در هر مادهای کهاختلاف پیدا کنیم ما را دچار چند دستگی میکند و مانع توسعهاوضاع ما خواهد شد و تفاوتی ندارد این اختلاف، اختلافی مذهبی، ملی یا غیره باشد. علاوه بر آن لازم است در خود برنامهاختلاف و نیز برنامههای نگاه طرف دیگر که در جهان اسلامی ما همچنان یک نگاه بیمار گونه و پست و ناتوان است، تجدیدنظر شود. از این رو از درون موضوعات اختلاف مذهبی راه حلی برای این مشکل وجود ندارد، حل این مشکل باید از مبانی فلسفی عقل دینی آغاز شود؛ همان مبانیای که لازم است اصلاح گردد تا حرکت گفتوگو ادامه یابد و این گفتوگو در موضوع مذهبی محدود نخواهد ماند بلکه در موضوعات دیگر همچون موضوع اسلامی سکولاریسم و دیگر موضوعهای اشکال دار امروز خواهد بود.<br> | ||
یکی از مشکلات ما، برداشت ما از طرف دیگر است، هر کسی که باشد، چون مشکل ما مشکل عقل است که گاهی با مسائلی مذهبی و زمانی در مسائل سیاسی ظاهر میشود... . ما میان فهم او و ارزیابی خودمان میآمیزیم. ما هنگامی کهاو را ارزیابی میکنیم انتقاداتی که بر او داریم در ذهن ما ظاهر شود. ما به هنگام ارزیابی طرف مقابل عینک سیاه را روی چشمانمان قرار میدهیم و طبیعی است که تصویر او نزد ما سیاه خواهد بود در حالی که سیاهی تصویر ناشی از سیاهی دیگری نیست بلکهاین سیاهی مربوط به روشهای نگاه ما بهاوست. این سیاهی نتیجه برنامههای ارزیابی ما است نسبت به هر مادهای که میخوانیم و یا شخصی که با او اختلافات نظر داریم.<br> | یکی از مشکلات ما، برداشت ما از طرف دیگر است، هر کسی که باشد، چون مشکل ما مشکل عقل است که گاهی با مسائلی مذهبی و زمانی در مسائل سیاسی ظاهر میشود... . ما میان فهم او و ارزیابی خودمان میآمیزیم. ما هنگامی کهاو را ارزیابی میکنیم انتقاداتی که بر او داریم در ذهن ما ظاهر شود. ما به هنگام ارزیابی طرف مقابل عینک سیاه را روی چشمانمان قرار میدهیم و طبیعی است که تصویر او نزد ما سیاه خواهد بود در حالی که سیاهی تصویر ناشی از سیاهی دیگری نیست بلکهاین سیاهی مربوط به روشهای نگاه ما بهاوست. این سیاهی نتیجه برنامههای ارزیابی ما است نسبت به هر مادهای که میخوانیم و یا شخصی که با او اختلافات نظر داریم.<br> | ||
نگاه به دیگران از درون میراث ذاتی ما، جنایت بزرگی به علم و امانت معرفت است چراکه دیگران را نباید از زاویه میراث دیگران ارزیابی کرد، بلکه باید نخست بهاو و به میراث او رجوع کرد، تا تصویر او متجلی و بهتر آشکار شود بیآنکه مفهوم و مقولات با هم آمیخته گردد.<br> | نگاه به دیگران از درون میراث ذاتی ما، جنایت بزرگی به علم و امانت معرفت است چراکه دیگران را نباید از زاویه میراث دیگران ارزیابی کرد، بلکه باید نخست بهاو و به میراث او رجوع کرد، تا تصویر او متجلی و بهتر آشکار شود بیآنکه مفهوم و مقولات با هم آمیخته گردد.<br> | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
=موانع تقریب= | =موانع تقریب= | ||
گامهای قابل ملاحظه و تحسین آمیزی طی دهههای قرن بیستم در طرح تقریب میان مذاهب اسلامی برداشته شدهاست ولی در مقطع اخیر شاهد ناکامی قابل ملاحظهای نیز در این زمینه بودهایم و سخنان تفرقهانگیز را یک بار دیگر از همه طرفها با وجود اختلاف در برخی جزئیات آن شنیدهایم.<br> | |||
برای بررسی برخی از عناصر عمده در تشدید پدیده تفرقهافکنی و پراکندگی، جدا از نقش علت سیاسی که در اثر شرایط منطقه طی دو دهه گذشته شاهد آن بودهایم، لازم است دادههای فقهی طرفهای متعدد را بررسی نماییم و تا زمانی که برای حل مشکلهای فقهی موجود نزد هر مذهبی تجدیدنظر و مطالعات و بررسیهای جدی و قابل اطمینان انجام نگیرد گمان میکنم که دسترسی به یک راه حل برای این معضل دشوار است. به نظر میرسد طرح تقریب میان مذاهب تا حدودی در حل بعضی از این مسائل فقهی و مواضع موفق بودهاست ولی به مطالعه و بررسی آن با دقت قیام ننموده و برای دسترسی به نتایجی در آن و یا دست کم در برخی مسائل اساسی بهاستثنای برخی تلاشهای محدود، اقدام ننمودهاست.<br> | برای بررسی برخی از عناصر عمده در تشدید پدیده تفرقهافکنی و پراکندگی، جدا از نقش علت سیاسی که در اثر شرایط منطقه طی دو دهه گذشته شاهد آن بودهایم، لازم است دادههای فقهی طرفهای متعدد را بررسی نماییم و تا زمانی که برای حل مشکلهای فقهی موجود نزد هر مذهبی تجدیدنظر و مطالعات و بررسیهای جدی و قابل اطمینان انجام نگیرد گمان میکنم که دسترسی به یک راه حل برای این معضل دشوار است. به نظر میرسد طرح تقریب میان مذاهب تا حدودی در حل بعضی از این مسائل فقهی و مواضع موفق بودهاست ولی به مطالعه و بررسی آن با دقت قیام ننموده و برای دسترسی به نتایجی در آن و یا دست کم در برخی مسائل اساسی بهاستثنای برخی تلاشهای محدود، اقدام ننمودهاست.<br> | ||
از جمله عواملی که به ویژه در مرحلهاخیر موجب تقویت احساس مذهبی متعصب گردیده، برخی ناکامیهای سیاسی و اجتماعی است که صرف نظر از مسئول ایجاد آن، برخی از کشورهای دارنده طرح اسلامی و برخی جنبشهای اسلامی گرفتار آن شدهاند. ناکامیهای اجتماعی و سیاسی یک جریان عقب گرد در اندیشه خود به گذشتهایجاد مینماید، تا خشم خویش را در آن منفجر کند و فضای مذهبی یکی از این زمینههای مناسب برای رشد چنین وضعی خواهد بود.<br> | از جمله عواملی که به ویژه در مرحلهاخیر موجب تقویت احساس مذهبی متعصب گردیده، برخی ناکامیهای سیاسی و اجتماعی است که صرف نظر از مسئول ایجاد آن، برخی از کشورهای دارنده طرح اسلامی و برخی جنبشهای اسلامی گرفتار آن شدهاند. ناکامیهای اجتماعی و سیاسی یک جریان عقب گرد در اندیشه خود به گذشتهایجاد مینماید، تا خشم خویش را در آن منفجر کند و فضای مذهبی یکی از این زمینههای مناسب برای رشد چنین وضعی خواهد بود.<br> | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
این موضعها در طرف دیگر نیز صادق است. عدم اعتقاد به عدالت صحابه یا همسران پیامبر(صلی الله علیه وآله)یا بعضی از خلفای نخستین، به معنای کفر نیست؛ حتی اگر هم فرض کنیم که بهآنها فحش داده شود یا لعن شوند که بالاترین حد آن معصیت بزرگ و جرمی عظیم است. میان این عنوان و عنوان کفر که موجب جدایی و خارج شدن از کمند اسلام است، تفاوت آشکاری وجود دارد، چون احتمال اشتباه وارد است و شاید او در این خصوص دچار اشتباه شده باشد. چنانکه بسیارند گذشتگان که در تفسیر احکام اجتهادی خود دچار اشتباه شدهاند<ref>دراينباره ر. ک. : عبد الحسين شرف الدين، الفصول المهمة، ص 131ـ144.</ref>، بنابراین، امر تکفیر امری عظیم است و عواقب بزرگی دارد. <ref>درباره موضع سلف در تكفير ر. ک. : همان، ص 26ـ38.</ref> <br> | این موضعها در طرف دیگر نیز صادق است. عدم اعتقاد به عدالت صحابه یا همسران پیامبر(صلی الله علیه وآله)یا بعضی از خلفای نخستین، به معنای کفر نیست؛ حتی اگر هم فرض کنیم که بهآنها فحش داده شود یا لعن شوند که بالاترین حد آن معصیت بزرگ و جرمی عظیم است. میان این عنوان و عنوان کفر که موجب جدایی و خارج شدن از کمند اسلام است، تفاوت آشکاری وجود دارد، چون احتمال اشتباه وارد است و شاید او در این خصوص دچار اشتباه شده باشد. چنانکه بسیارند گذشتگان که در تفسیر احکام اجتهادی خود دچار اشتباه شدهاند<ref>دراينباره ر. ک. : عبد الحسين شرف الدين، الفصول المهمة، ص 131ـ144.</ref>، بنابراین، امر تکفیر امری عظیم است و عواقب بزرگی دارد. <ref>درباره موضع سلف در تكفير ر. ک. : همان، ص 26ـ38.</ref> <br> | ||
من با این مثالها نمیخواهم مدعی شوم که طرفین به عدم تکفیر یکدیگر اجماع دارند. همانگونه که بسیاری از اهل تقریب اشاره میکنند اختلافهای موجود میان مسلمانان موجب تکفیر یکدیگر نمیشود؛ هرچند که نظر یک گروهاز شیعیان و گروهی از اهل تسنن بر تکفیر است و شاید بدتر از آن هم باشد. بلکه میخواستم تصویر واقعی موضع طرفین را بررسی کنیم. برای این کهآن چهره تقلبی ادعایی میخواهد مدعی شود که هر طرفی طرف دیگر را تکفیر مینماید تا جایی که برخی از اتباع مذاهب و احتمالاً برخی از روحانیون آنها را به سبب وجود موضعهای تسامح نزد علمای بزرگ مذهب خود به خاطر قرار دادن تصویر یکنواخت نامطلوب در مغز آنان نسبت به هم، غافلگیر نماید.<br> | من با این مثالها نمیخواهم مدعی شوم که طرفین به عدم تکفیر یکدیگر اجماع دارند. همانگونه که بسیاری از اهل تقریب اشاره میکنند اختلافهای موجود میان مسلمانان موجب تکفیر یکدیگر نمیشود؛ هرچند که نظر یک گروهاز شیعیان و گروهی از اهل تسنن بر تکفیر است و شاید بدتر از آن هم باشد. بلکه میخواستم تصویر واقعی موضع طرفین را بررسی کنیم. برای این کهآن چهره تقلبی ادعایی میخواهد مدعی شود که هر طرفی طرف دیگر را تکفیر مینماید تا جایی که برخی از اتباع مذاهب و احتمالاً برخی از روحانیون آنها را به سبب وجود موضعهای تسامح نزد علمای بزرگ مذهب خود به خاطر قرار دادن تصویر یکنواخت نامطلوب در مغز آنان نسبت به هم، غافلگیر نماید.<br> | ||
به هر حال ما به لزوم بررسی مرزهای اسلام و آن چه آدمی از آن بیرون میآید یا داخل آن میشود عقیده داریم. ولی بررسی علمی دقیق و بی طرفانه با هدف ارائه تصویری از چگونگی عقیده و فقهیت موضوع، مبرا از هر گونه پیش داوری یا | به هر حال ما به لزوم بررسی مرزهای اسلام و آن چه آدمی از آن بیرون میآید یا داخل آن میشود عقیده داریم. ولی بررسی علمی دقیق و بی طرفانه با هدف ارائه تصویری از چگونگی عقیده و فقهیت موضوع، مبرا از هر گونه پیش داوری یا تعصبهای فشارآور است. گفتههای بی مقصود از اسلام همه طرفها را نمیپذیریم هر چند بهان اعتقاد داریم. احترام به جریان متعصب در همه محافل بر ما ایجاب میکند کهاین موضوع را با جدیت و قاطعیت بررسی کنیم.<br> | ||
برخی از مردم کفر را بهتر از برخی مسلمانان میدانند هر چند که نام کفر و یا شرک بر آن مسلمانان اطلاق نشود تا چه رسد که بتوان نام کفر بر آنها گذاشت، و این یک مشکل واقعی است، «اسلامی کهاز برخی از جزئیات آن راضی نباشیم بهتر از کفری است که در هیچ چیز با آن فصل مشترک نداریم. این از واقعیت و اخلاص بهاسلام نیست که همچون برخی از مردم بگوییم کفر در مقایسه با اسلامِ آمیخته به برخی مسائل کفرآمیز به ما نزدیکتر است و یا با مقداری شرک و یا مقداری انحراف که در نظرهای کلامی یا فقهی ما وجود دارد برابری میکند، چرا کهاین سخن حاکی از تعصبی است که میخواهد دشمن خود را ویران کند حتی اگر این ویرانی منجر به ویرانی خودش هم شود.» <ref>محمد حسين فضل الله، الحركة الاسلامية، هموم و قضايا، ص 312.</ref> <br> | برخی از مردم کفر را بهتر از برخی مسلمانان میدانند هر چند که نام کفر و یا شرک بر آن مسلمانان اطلاق نشود تا چه رسد که بتوان نام کفر بر آنها گذاشت، و این یک مشکل واقعی است، «اسلامی کهاز برخی از جزئیات آن راضی نباشیم بهتر از کفری است که در هیچ چیز با آن فصل مشترک نداریم. این از واقعیت و اخلاص بهاسلام نیست که همچون برخی از مردم بگوییم کفر در مقایسه با اسلامِ آمیخته به برخی مسائل کفرآمیز به ما نزدیکتر است و یا با مقداری شرک و یا مقداری انحراف که در نظرهای کلامی یا فقهی ما وجود دارد برابری میکند، چرا کهاین سخن حاکی از تعصبی است که میخواهد دشمن خود را ویران کند حتی اگر این ویرانی منجر به ویرانی خودش هم شود.» <ref>محمد حسين فضل الله، الحركة الاسلامية، هموم و قضايا، ص 312.</ref> <br> | ||
از دیگر موانع موجود در تقریب، دور نگاه داشتن یک جماعت یا یک گروهاز مسلمانان از این طرح است. همچنین است اگر یک گروهاز مسلمانان خود را از این طرح دور نگه دارد. ما برای این که بیشتر روشن باشیم عقیده داریم که موضوع شیعه ـ سلفی یکی از پیچیدهترین جبهههای گفتوگوی اسلامی را تشکیل میدهد. شیعیان نباید خود را از این گفتوگو کنار بکشند و جریان سلفی نباید دست به چنین کاری بزند، بلکهآنهایی که متولی گفتوگوی اسلامی هستند این گفتوگو را با اولویت بزرگ بدانند، چون این جبههامروز داغترین و خشنترین جبههها است. از این رو باید بیشتر مد نظر قرار گیرد و همگی عقیده داریم که نزدیکی ایران و عربستان سعودی از یک سو و وحدت ملی در گفتوگوی داخلی در عربستان سعودی از سوی دیگر، میتواند چیزی را در این راستا که نباید هیچگاهاز آن غافل ماند، تحقق ببخشد.<br> | از دیگر موانع موجود در تقریب، دور نگاه داشتن یک جماعت یا یک گروهاز مسلمانان از این طرح است. همچنین است اگر یک گروهاز مسلمانان خود را از این طرح دور نگه دارد. ما برای این که بیشتر روشن باشیم عقیده داریم که موضوع شیعه ـ سلفی یکی از پیچیدهترین جبهههای گفتوگوی اسلامی را تشکیل میدهد. شیعیان نباید خود را از این گفتوگو کنار بکشند و جریان سلفی نباید دست به چنین کاری بزند، بلکهآنهایی که متولی گفتوگوی اسلامی هستند این گفتوگو را با اولویت بزرگ بدانند، چون این جبههامروز داغترین و خشنترین جبههها است. از این رو باید بیشتر مد نظر قرار گیرد و همگی عقیده داریم که نزدیکی ایران و عربستان سعودی از یک سو و وحدت ملی در گفتوگوی داخلی در عربستان سعودی از سوی دیگر، میتواند چیزی را در این راستا که نباید هیچگاهاز آن غافل ماند، تحقق ببخشد.<br> | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
آزادیهای دینی میتواند یکی از بزرگترین موانع در راه تقریب میان مذاهب را که مشکل تقیهاست برطرف نماید. به کارگیری تقیه به سبب عوامل تاریخی سرکوبگرآنهای که در دورانهای گذشته علیه شیعیان و طرفداران اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله) وجود داشتهاز طرف شیعیان به نحو گستردهاعمال شدهاست فرهنگ تقیه در ذهن شیعیان و فقهامامی تا دورانی نزدیک وجود داشتهاست، چون شیعیان در صورت ابراز نظر و عقیده خود همیشه نسبت به جان و ناموس و مال خود احساس خطر میکردند. بنابراین در صورت تثبیت آزادیهای دینی به گونهای آرام و منطقی، شیعیان از این پس دیگر احساس نمیکنند که برای حفظ جان خود تقیه کنند بلکه عقاید خود را ابراز میدارند کهاین موضوع باعث روشنی اندیشهها و افزایش حس اعتماد متقابل به طرفهای دیگر میگردد و موجب تقویت گفتوگو و تفاهم و همبستگی بدون واهمه خواهد شد. <br> | آزادیهای دینی میتواند یکی از بزرگترین موانع در راه تقریب میان مذاهب را که مشکل تقیهاست برطرف نماید. به کارگیری تقیه به سبب عوامل تاریخی سرکوبگرآنهای که در دورانهای گذشته علیه شیعیان و طرفداران اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله) وجود داشتهاز طرف شیعیان به نحو گستردهاعمال شدهاست فرهنگ تقیه در ذهن شیعیان و فقهامامی تا دورانی نزدیک وجود داشتهاست، چون شیعیان در صورت ابراز نظر و عقیده خود همیشه نسبت به جان و ناموس و مال خود احساس خطر میکردند. بنابراین در صورت تثبیت آزادیهای دینی به گونهای آرام و منطقی، شیعیان از این پس دیگر احساس نمیکنند که برای حفظ جان خود تقیه کنند بلکه عقاید خود را ابراز میدارند کهاین موضوع باعث روشنی اندیشهها و افزایش حس اعتماد متقابل به طرفهای دیگر میگردد و موجب تقویت گفتوگو و تفاهم و همبستگی بدون واهمه خواهد شد. <br> | ||
در زمینه دیگر اقلیتها اصولاً باید به طور منطقی از حاشیهازادی تدریجی کهاکثریت بهآنها دادهاست بهرهمند شوند ولی در به کارگیری حق خود افراط نورزند و یا در به کارگیری آن متهورانه عمل نکنند تا منجر به بازگشت اوضاع گذشته نگردد. این مسئله در زندگی سیاسی ما مسلمانان و اعراب عموماً وجود دارد.<br> | در زمینه دیگر اقلیتها اصولاً باید به طور منطقی از حاشیهازادی تدریجی کهاکثریت بهآنها دادهاست بهرهمند شوند ولی در به کارگیری حق خود افراط نورزند و یا در به کارگیری آن متهورانه عمل نکنند تا منجر به بازگشت اوضاع گذشته نگردد. این مسئله در زندگی سیاسی ما مسلمانان و اعراب عموماً وجود دارد.<br> | ||
لازم است که مراحل این کار را از بین نبریم و در تنفس در فضای آزادی از خود شتاب نشان ندهیم و همه | لازم است که مراحل این کار را از بین نبریم و در تنفس در فضای آزادی از خود شتاب نشان ندهیم و همه برگهای به دست آمده را نسوزانیم. رابطهاستدلالی میان عملکرد حاکم و محکوم، رابطه تفکیک ناپذیر است از این رو باید با حاکم به عنوان یک انسان و نه یک فرشته یا معصوم برخورد کرد.<br> | ||
ما نیز از شیعیان میخواهیم به تصحیح برخی از مظاهر عمومی که گاهی برخی از شیعیان انجامدهند بپردازند، همچون برخی از شعائر حسینی قمه زنی و زنجیرزنی یا لعن و سبی که برخی از آنها نسبت به خلفا و نهادهای صحابهانجام میدهند. این موضوع یکی از بزرگترین موانع موجود بر سر راه تقریب و تفاهم به شمار میرود. ما از دعوتهای وحدتخواهی جدی که برخی از بزرگان علمای شیعه و مراجع تقلید آنها در این چارچوب ارائه دادهاند استقبال میکنیم؛ به ویژه علامه سید محسن امین عاملی در کتاب خود رسالة التنزیة و علامه شهید مرتضی مطهری در کتاب حماسه حسینی و علامه سید محمد حسین فضلالله و آیتالله علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران و غیره دعوتهایی از خود نشان داده و از گامهای تقریبی که طرف دیگر نشان میدهد استقبال کردهاند.<br> | ما نیز از شیعیان میخواهیم به تصحیح برخی از مظاهر عمومی که گاهی برخی از شیعیان انجامدهند بپردازند، همچون برخی از شعائر حسینی قمه زنی و زنجیرزنی یا لعن و سبی که برخی از آنها نسبت به خلفا و نهادهای صحابهانجام میدهند. این موضوع یکی از بزرگترین موانع موجود بر سر راه تقریب و تفاهم به شمار میرود. ما از دعوتهای وحدتخواهی جدی که برخی از بزرگان علمای شیعه و مراجع تقلید آنها در این چارچوب ارائه دادهاند استقبال میکنیم؛ به ویژه علامه سید محسن امین عاملی در کتاب خود رسالة التنزیة و علامه شهید مرتضی مطهری در کتاب حماسه حسینی و علامه سید محمد حسین فضلالله و آیتالله علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران و غیره دعوتهایی از خود نشان داده و از گامهای تقریبی که طرف دیگر نشان میدهد استقبال کردهاند.<br> | ||
علمای طرفهای مسلمان و فقهای آنها باید یکدیگر را به دور از درگیریهای جنجالی و جنگ و گریز بازشناسی نمایند و باید مکنونات درونی خود را در ذهنیات دسته جمعی و ذهنیات گروهی برخی فرقهها طی قرون و اعصار بی ترس و واهمه بازشناسی کنند و نگران اصلاح داخلی که منجر به فروپاشی چیزهایی میشود که فقهان را ثابت نمیکند یا چیزهایی که در نهایت به وجود آمدهاست، نباشند.<br> | علمای طرفهای مسلمان و فقهای آنها باید یکدیگر را به دور از درگیریهای جنجالی و جنگ و گریز بازشناسی نمایند و باید مکنونات درونی خود را در ذهنیات دسته جمعی و ذهنیات گروهی برخی فرقهها طی قرون و اعصار بی ترس و واهمه بازشناسی کنند و نگران اصلاح داخلی که منجر به فروپاشی چیزهایی میشود که فقهان را ثابت نمیکند یا چیزهایی که در نهایت به وجود آمدهاست، نباشند.<br> | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
=تکیهگاههای متنی طرح تقریب= | =تکیهگاههای متنی طرح تقریب= | ||
شاید تکیهگاه و نقطه شروع عقلانی بدون متن نتواند یک جریان را در داخل مذهبی به طرح متقاعد نماید، از این رو یک گروهاز طرفداران وحدت سرگرم پیدا کردن توجیههای متنی از قرآن و سنت جهت تأکید بر این اصل و ترسیم ویژگیهای بزرگ آناند.<br> | شاید تکیهگاه و نقطه شروع عقلانی بدون متن نتواند یک جریان را در داخل مذهبی به طرح متقاعد نماید، از این رو یک گروهاز طرفداران وحدت سرگرم پیدا کردن توجیههای متنی از قرآن و سنت جهت تأکید بر این اصل و ترسیم ویژگیهای بزرگ آناند.<br> | ||
این مسئله در حیطه بحث ما نیست چون نیازمند بررسیهای قرآنی و فقهی گستردهای است؛ بررسیای کهاز یک طرف تمام متون موجود نزد طرفین را در برگیرد و از طرف دیگر شامل مواردی باشد که به عنوان موانع متنی در مقابل ظهور طرح تقریب مجسم میشود. این بررسی باید بر اساس شریعت خداوندی استوار گردد نه بر اساس تحسینها و سلیقههای شخصی خود. ولی ما مایلیم بهاین موضوع اشاره کنیم که وقتی برخی از علمای اهل تسنن به جواز کشتن شیعه فتوا میدهند و این فتوا طبق نظرشان بر توجیههایی مستند بر کتاب و سنت خدا استوار است، و نیز هنگامی که برخی از آنها به حرمت ذبحهای شیعیان فتوا میدهند، به خاطر همین مسئلهاست. همین حالت در فتواهای شیعیان نیز وجود دارد. برخی از فقهای شیعه بر جواز غیبت سنی مذهبها فتوا دادهاند. یا تعداد بسیار اندکی از علمای شیعه، آنها را نجس میدانند. این گونه فتواها ـ هر موضعی که ما نسبت بهآنها داشته باشیم ـ سرانجام دیدگاه منابع متنی دین را تشکیل میدهند و به هیچ نحو ـ با اعتقاد به متن از از منظر مبنایی ـ نمیتوان آن را محو کرد مگر این کهاجتهاد تازهای در درون متن برای ایجاد فهم تازهای روی دهد که بتواند آن فهم دیگر را به گونه مثبتی برطرف نماید، آن هم در صورت فراهم شدن | این مسئله در حیطه بحث ما نیست چون نیازمند بررسیهای قرآنی و فقهی گستردهای است؛ بررسیای کهاز یک طرف تمام متون موجود نزد طرفین را در برگیرد و از طرف دیگر شامل مواردی باشد که به عنوان موانع متنی در مقابل ظهور طرح تقریب مجسم میشود. این بررسی باید بر اساس شریعت خداوندی استوار گردد نه بر اساس تحسینها و سلیقههای شخصی خود. ولی ما مایلیم بهاین موضوع اشاره کنیم که وقتی برخی از علمای اهل تسنن به جواز کشتن شیعه فتوا میدهند و این فتوا طبق نظرشان بر توجیههایی مستند بر کتاب و سنت خدا استوار است، و نیز هنگامی که برخی از آنها به حرمت ذبحهای شیعیان فتوا میدهند، به خاطر همین مسئلهاست. همین حالت در فتواهای شیعیان نیز وجود دارد. برخی از فقهای شیعه بر جواز غیبت سنی مذهبها فتوا دادهاند. یا تعداد بسیار اندکی از علمای شیعه، آنها را نجس میدانند. این گونه فتواها ـ هر موضعی که ما نسبت بهآنها داشته باشیم ـ سرانجام دیدگاه منابع متنی دین را تشکیل میدهند و به هیچ نحو ـ با اعتقاد به متن از از منظر مبنایی ـ نمیتوان آن را محو کرد مگر این کهاجتهاد تازهای در درون متن برای ایجاد فهم تازهای روی دهد که بتواند آن فهم دیگر را به گونه مثبتی برطرف نماید، آن هم در صورت فراهم شدن شرطهای اجتهادی و علمی مطلوب.<br> | ||
برای اشاره گذرا به مدخل متنی جهت حل و فصل این موضوع تأکید میکنیم که متون قرآنی بر اساس موارد زیر معیار باشند:<br> | برای اشاره گذرا به مدخل متنی جهت حل و فصل این موضوع تأکید میکنیم که متون قرآنی بر اساس موارد زیر معیار باشند:<br> | ||
* اولا: این متون از نظر اکثریت نزدیک بهاتفاق میتواند معیاری برای سنجش متون حدیثی باشد. علاوه بر آن دسترسی به قواعد حاکم و قوانین کلی عمومی قرآنی میتواند به فهم جدید متنی حدیث پیرامون موضوعی کهاکنون آنها را بررسی میکنیم بینجامد.<br> | * اولا: این متون از نظر اکثریت نزدیک بهاتفاق میتواند معیاری برای سنجش متون حدیثی باشد. علاوه بر آن دسترسی به قواعد حاکم و قوانین کلی عمومی قرآنی میتواند به فهم جدید متنی حدیث پیرامون موضوعی کهاکنون آنها را بررسی میکنیم بینجامد.<br> | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
== ج ـ اجتهاد و ساز و کار و علوم آن == | == ج ـ اجتهاد و ساز و کار و علوم آن == | ||
لزوم اصلاح معرفتی و متدلوژی به علم کلام وتاریخ محدود نمیشود، بلکه میتواند پیش از آن نیز شامل علوم مربوط بهاجتهاد فقهی گردد. بسیاری از فقهای گذشته در همه مذاهب اجتهاد داشتند و اجتهاد آنها به یک مذهب محدود نمیشد، ولی سه قرن گذشته شاهد محدودیتی در آگاهی داشتن به دیگر مذاهب بودهاست. شاید بتوانم بگویم کهاین مسئلهاز نظر تاریخی در محافل سنی بیشتر از محافل شیعه بودهاست و این مسئله به عواملی باز میگردد کهاکنون در نظر نداریم دربارهآن صحبت کنیم. | لزوم اصلاح معرفتی و متدلوژی به علم کلام وتاریخ محدود نمیشود، بلکه میتواند پیش از آن نیز شامل علوم مربوط بهاجتهاد فقهی گردد. بسیاری از فقهای گذشته در همه مذاهب اجتهاد داشتند و اجتهاد آنها به یک مذهب محدود نمیشد، ولی سه قرن گذشته شاهد محدودیتی در آگاهی داشتن به دیگر مذاهب بودهاست. شاید بتوانم بگویم کهاین مسئلهاز نظر تاریخی در محافل سنی بیشتر از محافل شیعه بودهاست و این مسئله به عواملی باز میگردد کهاکنون در نظر نداریم دربارهآن صحبت کنیم. | ||
چالشهای معاصر که بر پشت فقهاسلامی سنگینی میکند اکنون نیاز بهاجتهاد اسلامی دارد و بهاجتهاد مذهبی محدود نیست. منظور ما این است کهاجتهاد در مذهبهای حنفی، شافعی، مالکی یا حنبلی و جعفری به تنهایی اجتهاد صحیحی از نظر معنای واژه نیست بلکه ضرورتهای علمی و غیره فقیه را ملزم میکند که به همه مکاتب فقهی اسلامی آگاهی داشته باشد تا برای او تصویر روشنتر و رساتری از مطلب حاصل شود. باید دعوت [[محمد مهدی شمس الدین|علامه مرحوم شیخ محمد مهدی شمس الدین]] <ref>محمد مهدی شمس الدين، الاجتهاد و التجديد فی الفقهالاسلامی، ص 156.</ref> را دایر بر لزوم اجتهاد اسلامی که همه مکاتب فقه و مذاهب آن در بر گیرد بپذیریم بدون آن کهاختلافات عقیدتی مانع انجام آن شود. این اختلافات نمیتواند ارزش فقهی و قانونی موجود نزد دیگر فرقهها را کاملاً ملغا کند.<br> | |||
همان گونه که یک شیعهادله [[شیخ طوسی]] (متوفای 430 ق) و [[علامه حلی]] (متوفای 726 ق) و [[شیخ مرتضی انصاری]] (متوفای 1281 ق) را میآموزد باید در راستای بحث خود ادلهامام شافعی (متوفای 204 ق) ابو حامد غزالی (متوفای 505 ق) و [[ابن تیمیه|شیخ ابن تیمیه حرانی]] (متوفای 827 ق) و غیرهاز علمای دیگر طرفها را نیز برای دسترسی به یک نتیجه فقهی گسترده بررسی نماید. | همان گونه که یک شیعهادله [[شیخ طوسی]] (متوفای 430 ق) و [[علامه حلی]] (متوفای 726 ق) و [[شیخ مرتضی انصاری]] (متوفای 1281 ق) را میآموزد باید در راستای بحث خود ادلهامام شافعی (متوفای 204 ق) ابو حامد غزالی (متوفای 505 ق) و [[ابن تیمیه|شیخ ابن تیمیه حرانی]] (متوفای 827 ق) و غیرهاز علمای دیگر طرفها را نیز برای دسترسی به یک نتیجه فقهی گسترده بررسی نماید. | ||
این ادغام در بحث فقهی، تا حدودی فقه فرقهای گرایشدار را ملغا میکند. ما نمیخواهیم که حنفی فقهابوحنیفه را کنار بگذارد و یا شیعه فقهامامی را... بلکهاو هر آن چه را که میخواهد انتخاب کند با این شرط که عناصر بحث او دربرگیرنده همه مکاتب فقهی باشد. ما این موضوع را مقدمه لازم برای فقهاسلامی میدانیم تا فقه مذهبگرایی را که طرف دیگر را کنار میزند و به هیچ چیز او اعتراف نمیکند، پشت سر قرار دهد و غربت دیگر مکاتب فقهی را که با کمال تأسف هیچ کس از طرفها هیچ چیز یکدیگر را به رسمیت نمیشناسند، کاهش دهد. | این ادغام در بحث فقهی، تا حدودی فقه فرقهای گرایشدار را ملغا میکند. ما نمیخواهیم که حنفی فقهابوحنیفه را کنار بگذارد و یا شیعه فقهامامی را... بلکهاو هر آن چه را که میخواهد انتخاب کند با این شرط که عناصر بحث او دربرگیرنده همه مکاتب فقهی باشد. ما این موضوع را مقدمه لازم برای فقهاسلامی میدانیم تا فقه مذهبگرایی را که طرف دیگر را کنار میزند و به هیچ چیز او اعتراف نمیکند، پشت سر قرار دهد و غربت دیگر مکاتب فقهی را که با کمال تأسف هیچ کس از طرفها هیچ چیز یکدیگر را به رسمیت نمیشناسند، کاهش دهد. | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۴: | ||
بنابراین تنها شرق شناسان و غیر مسلمانان از این جریان سود میبرند، به گونهای که با وارد آوردن اتهامهای متقابل به یکدیگر منابع حدیث و روایت فرو میپاشد، و حتی کتاب و تاریخ را نیز شامل میشود و هرج و مرج بر همه چیز ما حاکم خواهد شد.<br> | بنابراین تنها شرق شناسان و غیر مسلمانان از این جریان سود میبرند، به گونهای که با وارد آوردن اتهامهای متقابل به یکدیگر منابع حدیث و روایت فرو میپاشد، و حتی کتاب و تاریخ را نیز شامل میشود و هرج و مرج بر همه چیز ما حاکم خواهد شد.<br> | ||
انجام این گونهاصلاحات در منابع بحث دینی و روشهای آن نیازمند برداشتن گامهای عملی دیگری است که بهاز میان برداشتن موانع اطمینان کمک خواهد کرد. تا این لحظه همچنان بسیاری از علمای دین مذاهب اهل تسنن تصور میکنند که علمای شیعه نه حدیث دارند و نهاندیشه و نه فلسفه و هر چه دارند خرافات و بدعت و فساد عقیدهاست و نیز بسیاری از علمای شیعه و دانشجویان دینی در حوزههای علمیه، تولیدهای اندیشهای سنی را سبک میشمارند و آن را بیمحتوا و تنها در برگیرندهاستحسانهای متناسب با مزاج خود و یا موهومات غیر علمی میدانند. گاهی از این حد هم فراتر میروند و برخی از دو گروه گمان نمیکنند که در گروه دیگر آدمهای مؤمن و با تقوا وجود دارد بلکه معتقدند آنها افرادی شیاد و دروغگو و از خدا نترس میباشند. این ستم بسیار بزرگی است که بر یکدیگر روا میدارند و حکم ظالمآنهای میباشد که غیر واقعی و بیپایهاست.<br> | انجام این گونهاصلاحات در منابع بحث دینی و روشهای آن نیازمند برداشتن گامهای عملی دیگری است که بهاز میان برداشتن موانع اطمینان کمک خواهد کرد. تا این لحظه همچنان بسیاری از علمای دین مذاهب اهل تسنن تصور میکنند که علمای شیعه نه حدیث دارند و نهاندیشه و نه فلسفه و هر چه دارند خرافات و بدعت و فساد عقیدهاست و نیز بسیاری از علمای شیعه و دانشجویان دینی در حوزههای علمیه، تولیدهای اندیشهای سنی را سبک میشمارند و آن را بیمحتوا و تنها در برگیرندهاستحسانهای متناسب با مزاج خود و یا موهومات غیر علمی میدانند. گاهی از این حد هم فراتر میروند و برخی از دو گروه گمان نمیکنند که در گروه دیگر آدمهای مؤمن و با تقوا وجود دارد بلکه معتقدند آنها افرادی شیاد و دروغگو و از خدا نترس میباشند. این ستم بسیار بزرگی است که بر یکدیگر روا میدارند و حکم ظالمآنهای میباشد که غیر واقعی و بیپایهاست.<br> | ||
وجود چنین احکامی علتی جز از هم بیگانگی و عدم تماس اجتماعی و | وجود چنین احکامی علتی جز از هم بیگانگی و عدم تماس اجتماعی و ارتباطهای معرفتی ندارد. شما در هر گروهی از ما دستهای را میبینید کهاگاهی آنها نسبت بهان چه در مسیحیت و در غرب وجود دارد بیش از آگاهی آنها از دیگر گروههای مسلمان میباشد. شاید رفع این گونه مشکلات بهایجاد برنامهای همچون سازماندهی دیدارهای متقابل میان طلاب علوم دینی از آموزشگاههای دیگر مذاهب جهت آشنایی از نزدیک با آنها نیاز داشته باشد و این دیدارها محدود به شمار کمی از طلاب نخبه نباشد بلکه برای بیشترین شمار ممکن از علما و طلاب انجام گیرد. همچنین نیازمند ایجاد طرحهای مشترک مبادلات فرهنگی میان آموزشگاههای دینی همچون مبادله کتاب و مجله و نشریات و غیره و عدم جلوگیری از آن بلکهاستقبال از آن میباشد و لازم است زمینه را برای آشنایی و درک بیشتر از یکدیگر فراهم نماییم. هیچ مانعی برای انجام پروژههای مشترک همچون تدوین دائرةالمعارفها یا کتاب و فراهم نمودن مسافرتهای جهانگردی متقابل وجود ندارد. برنامههای تلویزیونی و سینمایی برای آشنایی با یکدیگر و نزدیکی میان نقطه نظرها و دهها طرح و پروژه را در این زمینه میتوان تدارک دید و نباید به برگزاری کنفرانسهای ارزشی اکتفا کرد که گاهی بیم آن میرود که جنبه تعارف و تکرار بر آن بچربد.<br> | ||
در این راستا ترجمه فراوردههای اندیشهای مذاهب و قومیتهای گوناگون اسلامی حائز اهمیت است تا هر طرف رویدادهای طرفهای دیگر آشنایی داشته باشد و صحنه دینی و فرهنگی برای همگان روشن شود. منظور ما در اینجا انتقال وضع فرهنگی ایران به جهان عرب و وضعیت فرهنگی عرب بهایران است. این تلاش میتواند تصویر یکدیگر را روشن نموده و هرگونهاشکال یا اشتباه و خطا را برطرف نماید.<br> | در این راستا ترجمه فراوردههای اندیشهای مذاهب و قومیتهای گوناگون اسلامی حائز اهمیت است تا هر طرف رویدادهای طرفهای دیگر آشنایی داشته باشد و صحنه دینی و فرهنگی برای همگان روشن شود. منظور ما در اینجا انتقال وضع فرهنگی ایران به جهان عرب و وضعیت فرهنگی عرب بهایران است. این تلاش میتواند تصویر یکدیگر را روشن نموده و هرگونهاشکال یا اشتباه و خطا را برطرف نماید.<br> | ||
نیز از پیشنهاد ارائه شده توسط [[شیخ محمد ابو زهره]] <ref>ر. ک. : كتاب الوحدة الاسلامية، ص 278ـ272.</ref> دایر بر لزوم یادگیری زبان عربی توسط مسلمانان را علاوه بر زبان خود حمایت میکنیم و حتی بیش از آن از پیشنهاد [[قمی، شیخ محمد تقی|شیخ محمد تقی قمی]] پایه گذار جنبش تقریب میان مذاهب اسلامی در قرن بیستم محمدتقی قمی، <ref>«امة واحدة و ثقافة واحدة»، چاپ شده در: كتاب الوحدهالاسلامية، مالها و ما عليها، ص57.</ref> دایر بر لزوم آموختن زبان هر ملت مسلمانی توسط مسلمانان علاوه بر زبان مادری خود، حمایت میکنیم. برای مثال شهروند ترک زبان فارسی را بیاموزد و ایرانی زبان اردو و عرب زبان ترکی و به همین ترتیب دیگران، تا شکاف میان مسلمانان تنگتر شود و بتوانیم از هم با خبر شویم و از تولیدات فکری یکدیگر بیشتر آگاهی پیدا کنیم کهاین وجوب و تأکید بر دانشجویان مذهبی و علوم دینی همه طرفهای اسلامی بیشتر خواهد بود.<br> | نیز از پیشنهاد ارائه شده توسط [[شیخ محمد ابو زهره]] <ref>ر. ک. : كتاب الوحدة الاسلامية، ص 278ـ272.</ref> دایر بر لزوم یادگیری زبان عربی توسط مسلمانان را علاوه بر زبان خود حمایت میکنیم و حتی بیش از آن از پیشنهاد [[قمی، شیخ محمد تقی|شیخ محمد تقی قمی]] پایه گذار جنبش تقریب میان مذاهب اسلامی در قرن بیستم محمدتقی قمی، <ref>«امة واحدة و ثقافة واحدة»، چاپ شده در: كتاب الوحدهالاسلامية، مالها و ما عليها، ص57.</ref> دایر بر لزوم آموختن زبان هر ملت مسلمانی توسط مسلمانان علاوه بر زبان مادری خود، حمایت میکنیم. برای مثال شهروند ترک زبان فارسی را بیاموزد و ایرانی زبان اردو و عرب زبان ترکی و به همین ترتیب دیگران، تا شکاف میان مسلمانان تنگتر شود و بتوانیم از هم با خبر شویم و از تولیدات فکری یکدیگر بیشتر آگاهی پیدا کنیم کهاین وجوب و تأکید بر دانشجویان مذهبی و علوم دینی همه طرفهای اسلامی بیشتر خواهد بود.<br> | ||
خط ۱۹۷: | خط ۱۹۷: | ||
جهان برای آشنا کردن ملل گوناگون با هم تلاش میکند اردوگاههای معارفه میان جوانان با گرایشهای اندیشهای گوناگون ایجاد نماید. اما ما مسلمانان تنها یک اردوگاه سالانه ملیونی داریم که میتواند با تشویق گفتوگو و هم صحبتی روابط دوستی میان همه طرفها ایجاد نماید و منجر به کاهش تشنج و ایجاد کیان بزرگتری میان آنها شود.<br> | جهان برای آشنا کردن ملل گوناگون با هم تلاش میکند اردوگاههای معارفه میان جوانان با گرایشهای اندیشهای گوناگون ایجاد نماید. اما ما مسلمانان تنها یک اردوگاه سالانه ملیونی داریم که میتواند با تشویق گفتوگو و هم صحبتی روابط دوستی میان همه طرفها ایجاد نماید و منجر به کاهش تشنج و ایجاد کیان بزرگتری میان آنها شود.<br> | ||
«مردم پیش از آنکه میقات را به سوی حرم ترک کنند مجموعهای از افرادند که با هم تفاوتهایی دارند. نسبت به هم احساس برتری یا افتخار میکنند، با هم جدال میکنند، به یکدیگر ضرر میرسانند و برخی بر برخی دیگر تجاوز میکنند. وقتی اجتماعاتی در شهرها و حومهها و روستاها آنها را در یک جا جمع میکند، گرایشهای گوناگون و هواها و تمایلات نفسانی متضاد در یک جا جمع میشود و جامعه بشری به صحنهای از کشمکش و اختلاف تبدیل میگردد، ولی همین مردم هنگامی که میقات را به سوی حرم پشت سر میگذارند و از کانالهای مواقیتی که رسولالله(صلی الله علیه وآله)تعیین نموده به سوی حرم سرازیر میشوند، بهامت واحدی متحول میشوند، به یک جهت حرکت میکنند و به یک دعوت پاسخ مثبت میدهند. اینها پوشش واحدی را میپوشند، پیرامون یک کعبه طواف میکنند، در راه واحدی سعی میکنند، مناسک واحدی را انجام میدهند، با هم اختلاف ندارند و با هم جدال نمیکنند، به یکدیگر فخر نمیفروشند و یکدیگر را ضرب و شتم نمیکنند و به یکدیگر اذیت و آزار نمیرسانند، چون حرم الهی آنها را در بوته واحدی ذوب کرده و از آنها کیان تازهای ایجاد نمودهاست که با گذشتهآنها متفاوت است.» <ref>آصفی، محمد مهدی «دور الحج فی ترسيخ السلام فی العلاقات الاجتماعيه»، مجلة ميقات الحج، شماره1، ص295.</ref> <br> | «مردم پیش از آنکه میقات را به سوی حرم ترک کنند مجموعهای از افرادند که با هم تفاوتهایی دارند. نسبت به هم احساس برتری یا افتخار میکنند، با هم جدال میکنند، به یکدیگر ضرر میرسانند و برخی بر برخی دیگر تجاوز میکنند. وقتی اجتماعاتی در شهرها و حومهها و روستاها آنها را در یک جا جمع میکند، گرایشهای گوناگون و هواها و تمایلات نفسانی متضاد در یک جا جمع میشود و جامعه بشری به صحنهای از کشمکش و اختلاف تبدیل میگردد، ولی همین مردم هنگامی که میقات را به سوی حرم پشت سر میگذارند و از کانالهای مواقیتی که رسولالله(صلی الله علیه وآله)تعیین نموده به سوی حرم سرازیر میشوند، بهامت واحدی متحول میشوند، به یک جهت حرکت میکنند و به یک دعوت پاسخ مثبت میدهند. اینها پوشش واحدی را میپوشند، پیرامون یک کعبه طواف میکنند، در راه واحدی سعی میکنند، مناسک واحدی را انجام میدهند، با هم اختلاف ندارند و با هم جدال نمیکنند، به یکدیگر فخر نمیفروشند و یکدیگر را ضرب و شتم نمیکنند و به یکدیگر اذیت و آزار نمیرسانند، چون حرم الهی آنها را در بوته واحدی ذوب کرده و از آنها کیان تازهای ایجاد نمودهاست که با گذشتهآنها متفاوت است.» <ref>آصفی، محمد مهدی «دور الحج فی ترسيخ السلام فی العلاقات الاجتماعيه»، مجلة ميقات الحج، شماره1، ص295.</ref> <br> | ||
«هدفهای اساسی کنفرانس حج، که در آن جا مسلمانان از همه بقاع و سرزمینها گردهم میآیند، آن است که مردم با یکدیگر آشنا شوند و اوضاع یکدیگر را جویا شوند و در مسائل سیاسی و اوضاع اجتماعی و اقتصادی با هم بحث کنند و مشکلاتی را که با آن روبهرو هستند به بحث بگذارند و برای ایجاد راهحلهای نهایی برای آن مشکلات بر پایه منافع اسلامی، تلاش جدی از خود نشان دهند و به مبادله کارشناس و منافع و کالا و تجربهها و نقطه نظرها بپردازند که بهآنها در روشن کردن امور و رویدادها و شناسایی آنها کمک کند تا بتوانند حقیقت را درک کرده و مسائل گنگ آن را روشن کنند. در پرتو این دیدار سودمند موضع آنها همچون وحدت به هم پیوسته و نیرومند و مستقل مشخص میشود و به کیان و | «هدفهای اساسی کنفرانس حج، که در آن جا مسلمانان از همه بقاع و سرزمینها گردهم میآیند، آن است که مردم با یکدیگر آشنا شوند و اوضاع یکدیگر را جویا شوند و در مسائل سیاسی و اوضاع اجتماعی و اقتصادی با هم بحث کنند و مشکلاتی را که با آن روبهرو هستند به بحث بگذارند و برای ایجاد راهحلهای نهایی برای آن مشکلات بر پایه منافع اسلامی، تلاش جدی از خود نشان دهند و به مبادله کارشناس و منافع و کالا و تجربهها و نقطه نظرها بپردازند که بهآنها در روشن کردن امور و رویدادها و شناسایی آنها کمک کند تا بتوانند حقیقت را درک کرده و مسائل گنگ آن را روشن کنند. در پرتو این دیدار سودمند موضع آنها همچون وحدت به هم پیوسته و نیرومند و مستقل مشخص میشود و به کیان و ویژگیهای خود نسبت به دیگر نیروها و تجمعهای که در این جهان است پی میبرند. همهاینها زیر این گفته خداوند متعال قرار میگیرد: «لِیشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ <ref>حج (22): 28</ref>؛ تا شاهد منافعی برای خود باشند». در کنفرانس حج، وحدت با صادقترین معانی و برجستهترین ویژگیهای آن با آن کاروانهای انسانی که همچون امواج دریای مواج به هم متلاطم میشوند متجلی میشود. شاخهها با درختان نزدیک میشوند و آهنگ واحدی و هدف واحدی را میسرایند و به سرنوشت واحدی حرکت میکنند.» <ref>عاطف سلام، الوحدة العقازئدية عند السنة و الشيعه، ص 21.</ref> <br> | ||
حج به تنهایی احساس عمیق به وحدت بزرگ اسلامی را ایجاد نمیکند، بلکه قبله نیز چنین نقشی را ایفا میکند «و چنان چه یک مسلمان به هنگام اقامه نماز تصور نماید او یکی از هزاران نفری است که به چنین قبلهای ایستادهاست و به سوی خانه خدا بیتاللهالحرام ایستادهاست، آنگاه متوجه میشود که تکیهگاههای او و گروهاو کجا قرار دارد، در آن صورت درک میکند کهاو یک خشت از ساختمان جامعهای بزرگ در برگیرنده کشورهایی از شرق و غرب را تشکیل میدهد؛ ساختمانی که بر فضیلت استوار و رو به خداوند متعال ایستادهاست.» <ref>محمد ابو زهره، «الوحدة الاسلامية»، چاپ شده در: كتاب الوحدة الاسلامية او التقريب بين المذاهب السبعة، ص116.</ref> <br> | حج به تنهایی احساس عمیق به وحدت بزرگ اسلامی را ایجاد نمیکند، بلکه قبله نیز چنین نقشی را ایفا میکند «و چنان چه یک مسلمان به هنگام اقامه نماز تصور نماید او یکی از هزاران نفری است که به چنین قبلهای ایستادهاست و به سوی خانه خدا بیتاللهالحرام ایستادهاست، آنگاه متوجه میشود که تکیهگاههای او و گروهاو کجا قرار دارد، در آن صورت درک میکند کهاو یک خشت از ساختمان جامعهای بزرگ در برگیرنده کشورهایی از شرق و غرب را تشکیل میدهد؛ ساختمانی که بر فضیلت استوار و رو به خداوند متعال ایستادهاست.» <ref>محمد ابو زهره، «الوحدة الاسلامية»، چاپ شده در: كتاب الوحدة الاسلامية او التقريب بين المذاهب السبعة، ص116.</ref> <br> | ||
آری «مسلمانان نخستین، حج را وسیلهای برای معارفه و بررسیهای دینی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قرار میدادند کهاین روش، پیروی و اقتدا به پیامبر و اصحاب و و پیشوایان راشدین بودهاست. پیامبر(صلی الله علیه وآله)خطبه وداع را که در آن خلاصه دقیقی از احکام اسلامی را بیان نمود، در عرفهایراد نمود. پیشوایان و امامان راشدین نیز خود ریاست فصل حج را برعهده میگرفتند... علمای حدیث نیز از فرصت حج برای مبادله روایتها و دیدار شاگردان با استادانشان بهره میگرفتند و دوستان از یکدیگر بهرهمند میشدند. فقها نیز در فصل حج با هم دیدار میکردند و در مسائل فقهی با هم به مذاکره میپرداختند... . بدین سان حج در گذشته راهی برای معارف اسلامیبوده و ما وظیفه داریم که به شیوه سلف صالح خود بازگردیم و در آن عبادت و پارسایی و منافع عمومی مسلمانان را در یک جا جمع کنیم تا این گفته خداوند متعال تحقق یابد: «لِیشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ یذْکرُوا اسْمَ اللّهِ فِی أَیام مَعْلُومات عَلی ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَةِ الأَْنْعامِ <ref>حج (22): 28</ref>»؛ تا برای خود شاهد منافع باشند و نام خداوند را در روزهای مشخصی به خاطر آن روزی کهاز دامها بهآنها انعام نمودهاست، یادآور شوند». | آری «مسلمانان نخستین، حج را وسیلهای برای معارفه و بررسیهای دینی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قرار میدادند کهاین روش، پیروی و اقتدا به پیامبر و اصحاب و و پیشوایان راشدین بودهاست. پیامبر(صلی الله علیه وآله)خطبه وداع را که در آن خلاصه دقیقی از احکام اسلامی را بیان نمود، در عرفهایراد نمود. پیشوایان و امامان راشدین نیز خود ریاست فصل حج را برعهده میگرفتند... علمای حدیث نیز از فرصت حج برای مبادله روایتها و دیدار شاگردان با استادانشان بهره میگرفتند و دوستان از یکدیگر بهرهمند میشدند. فقها نیز در فصل حج با هم دیدار میکردند و در مسائل فقهی با هم به مذاکره میپرداختند... . بدین سان حج در گذشته راهی برای معارف اسلامیبوده و ما وظیفه داریم که به شیوه سلف صالح خود بازگردیم و در آن عبادت و پارسایی و منافع عمومی مسلمانان را در یک جا جمع کنیم تا این گفته خداوند متعال تحقق یابد: «لِیشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ یذْکرُوا اسْمَ اللّهِ فِی أَیام مَعْلُومات عَلی ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَةِ الأَْنْعامِ <ref>حج (22): 28</ref>»؛ تا برای خود شاهد منافع باشند و نام خداوند را در روزهای مشخصی به خاطر آن روزی کهاز دامها بهآنها انعام نمودهاست، یادآور شوند». |
ویرایش