پرش به محتوا

مدیریت توحش (كتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' های ' به '‌های '
جز (جایگزینی متن - ' می ب' به ' می‌ب')
جز (جایگزینی متن - ' های ' به '‌های ')
خط ۷۵: خط ۷۵:
کتاب «مدیریت توحش»، در مباحث ابتدایی خود، ‌ دنیایی را به تصویر می‌کشد که در سیطره ابرقدرت‌ها ـ‌ [[آمریکا]] و [[روسیه]] ـ قرار گرفته است؛ ابرقدرت‌هایی که توان خود را از نیروهای نظامی جبار و فریب رسانه‌ای اخذ کرده‌اند. ابوبکر ناجی در ابتدای مباحث خود، ‌ ضمن مشخص کردن آمریکا و روسیه به‌مثابة دشمنان اصلی و نقطه هدف مبارزات جهادگران، حکومت‌های متأثر و تحت سلطه این دو ابرقدرت را نیز به مبارزه می‌طلبد.
کتاب «مدیریت توحش»، در مباحث ابتدایی خود، ‌ دنیایی را به تصویر می‌کشد که در سیطره ابرقدرت‌ها ـ‌ [[آمریکا]] و [[روسیه]] ـ قرار گرفته است؛ ابرقدرت‌هایی که توان خود را از نیروهای نظامی جبار و فریب رسانه‌ای اخذ کرده‌اند. ابوبکر ناجی در ابتدای مباحث خود، ‌ ضمن مشخص کردن آمریکا و روسیه به‌مثابة دشمنان اصلی و نقطه هدف مبارزات جهادگران، حکومت‌های متأثر و تحت سلطه این دو ابرقدرت را نیز به مبارزه می‌طلبد.
   
   
ابوبکر ناجی در بحثی مقدماتی تحت عنوان «نظام اداره کنندۀ جهان از زمان معاهدۀ سایکس پیکو» می­ گوید بعد از معاهدۀ «سایکس پیکو»، نظام جهانی به دو قطب تقسیم شد که عبارت از دو دولتی هستند که زیر مجموعۀ هر کدام از آن­ها مجموعه­ای از دولت­ های هم­پیمانانشان است. وی در موضوعی دیگر تحت عنوان «توهم قدرت؛ مرکزیت قدرت بین نیروی بزرگ نظامی و هژمونی رسانه ­ای کاذب» می ­نویسد هژمونی دوقطبی که بر نظام جهانی سیطره دارند از طریق قدرت مرکزی­شان محقق شده است. ناجی عوامل مرکزیت قدرت را در سه محور مورد مطالعه قرار می ­دهد:
ابوبکر ناجی در بحثی مقدماتی تحت عنوان «نظام اداره کنندۀ جهان از زمان معاهدۀ سایکس پیکو» می­ گوید بعد از معاهدۀ «سایکس پیکو»، نظام جهانی به دو قطب تقسیم شد که عبارت از دو دولتی هستند که زیر مجموعۀ هر کدام از آن­ها مجموعه­ای از دولت­‌های هم­پیمانانشان است. وی در موضوعی دیگر تحت عنوان «توهم قدرت؛ مرکزیت قدرت بین نیروی بزرگ نظامی و هژمونی رسانه ­ای کاذب» می ­نویسد هژمونی دوقطبی که بر نظام جهانی سیطره دارند از طریق قدرت مرکزی­شان محقق شده است. ناجی عوامل مرکزیت قدرت را در سه محور مورد مطالعه قرار می ­دهد:
   
   
1. نیروی نظامی: ناجی می­ گوید: «درست است که این قدرت­ ها [به جهت استفاده از نیروی نظامی] بزرگ­ اند و از نیروهای نظام­ های داخلی که بر [[جهان اسلام]]  
1. نیروی نظامی: ناجی می­ گوید: «درست است که این قدرت­ ها [به جهت استفاده از نیروی نظامی] بزرگ­ اند و از نیروهای نظام­‌های داخلی که بر [[جهان اسلام]]  
حاکم­ اند کمک می­ گیرند اما این کافی نیست».
حاکم­ اند کمک می­ گیرند اما این کافی نیست».
   
   
2. هژمونی رسانه­ ای کاذب: ناجی در ادامه مطلب فوق می­ نویسد: «لذا هر دو قطب به رسانه ­های کاذب تمسک می­ جویند تا آن­ها را به صورت قدرتی شکست­ ناپذیر به تصویر بکشند که بر جهان احاطه دارند».
2. هژمونی رسانه­ ای کاذب: ناجی در ادامه مطلب فوق می­ نویسد: «لذا هر دو قطب به رسانه ­های کاذب تمسک می­ جویند تا آن­ها را به صورت قدرتی شکست­ ناپذیر به تصویر بکشند که بر جهان احاطه دارند».
   
   
3. انسجام اجتماعی: «قدرت مرکزی آن [دو قطب] در نیروی نظامی عظیم و رسانه­ های کاذبش متجلی است که تنها نقش خود را در جامعه ای یکپارچه و متجانس به درستی ایفا می­ کند».
3. انسجام اجتماعی: «قدرت مرکزی آن [دو قطب] در نیروی نظامی عظیم و رسانه­‌های کاذبش متجلی است که تنها نقش خود را در جامعه ای یکپارچه و متجانس به درستی ایفا می­ کند».
   
   
ناجی هدف گروه ­های سلفی جهادی را «خروج امت از ذلتی که گرفتار آن است» می­ داند تا بشریت را به هدایت و راه نجات رهنمون گردد. وی در معرفی جریان ­های جنبش ­های اسلامی معتقد است که فقط پنج جریان زیر طرح­ های کاربردی مکتوب و قابل بحث و بررسی ارائه داده‌اند:
ناجی هدف گروه ­های سلفی جهادی را «خروج امت از ذلتی که گرفتار آن است» می­ داند تا بشریت را به هدایت و راه نجات رهنمون گردد. وی در معرفی جریان ­های جنبش ­های اسلامی معتقد است که فقط پنج جریان زیر طرح­‌های کاربردی مکتوب و قابل بحث و بررسی ارائه داده‌اند:
   
   
1. جریان [[سلفی]] «الصحوه» (بیداری) که سمبل­های آنان سلمان العوده و سفرالحوالی می ­باشند. وی معتقد است جریان سلفی «الصحوه» به ویژه در شکل اخیرش [تأسیس تشکیلات اداری]، تا حدود زیادی شبیه طرح جنبش [[اخوان‌المسلمین]] است. وی می ­گوید جریان سلفی «الصحوه»، بر خلاف اخوان‌المسلمین، طرح ­های خود را فقط به صورت تئوریک ارائه می­ دهد و در اجرا نقش ­آفرینی نمی­ کند.
1. جریان [[سلفی]] «الصحوه» (بیداری) که سمبل­های آنان سلمان العوده و سفرالحوالی می ­باشند. وی معتقد است جریان سلفی «الصحوه» به ویژه در شکل اخیرش [تأسیس تشکیلات اداری]، تا حدود زیادی شبیه طرح جنبش [[اخوان‌المسلمین]] است. وی می ­گوید جریان سلفی «الصحوه»، بر خلاف اخوان‌المسلمین، طرح ­های خود را فقط به صورت تئوریک ارائه می­ دهد و در اجرا نقش ­آفرینی نمی­ کند.
   
   
2. جریان الاخوان (جنبش اخوان‌المسلمین مادر)؛ که ناجی آن­ها را صاحب اندیشه­ های بدعت ­آمیز و سکولار می­ داند.
2. جریان الاخوان (جنبش اخوان‌المسلمین مادر)؛ که ناجی آن­ها را صاحب اندیشه­‌های بدعت ­آمیز و سکولار می­ داند.
   
   
3. جریان اخوان الترابی: که ناجی آن­ها را به نادیده گرفتن شریعت متهم می­ کند که حکومت آنان به حکومتی سکولار تبدیل شده است که در آن [[اسلام]] چیزی جز تجارت با نام اسلام وجود ندارد.
3. جریان اخوان الترابی: که ناجی آن­ها را به نادیده گرفتن شریعت متهم می­ کند که حکومت آنان به حکومتی سکولار تبدیل شده است که در آن [[اسلام]] چیزی جز تجارت با نام اسلام وجود ندارد.
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
ناجی هنگامی که از فروپاشی قطب روسیه و نظام تک­ ‌قطبی صحبت می ­کند معتقد است که این قطب باقی­مانده رام نشدنی است و نیروهایش از هم ­نظیران خود در قطب روسیه متفاوت است، مخصوصاً که قدرت رسانه ­ای آن­ها به مراتب از قدرت رسانه­ای رقیب قو ی­تر می‌باشد.
ناجی هنگامی که از فروپاشی قطب روسیه و نظام تک­ ‌قطبی صحبت می ­کند معتقد است که این قطب باقی­مانده رام نشدنی است و نیروهایش از هم ­نظیران خود در قطب روسیه متفاوت است، مخصوصاً که قدرت رسانه ­ای آن­ها به مراتب از قدرت رسانه­ای رقیب قو ی­تر می‌باشد.
   
   
ناجی «عوامل نابودی تمدن» را در موارد مختلفی همچون فساد عقیدتی، انحطاط اخلاقی، ظلم اجتماعی و ... می­ داند اما در جایی از کتاب مدیریت توحش (ص 37) بحثی را تحت عنوان «نکتۀ مهم» مطرح می­ کند و می ­نویسد: «ضعف اقتصادی ناشی از هزینه­ های جنگ، یا هجوم ‌‌های مستقیم با هدف فرسایش اقتصاد، یکی از مهمترین عوامل نابودی تمدن­‌ها و تهدیدکننده آنهاست. همچنین به واسطۀ ضعف اقتصادی، ظلم­ های اجتماعی که جنگ یا درگیرهای سیاسی و جدایی میان بخش­ های مختلف جامعه در کشور مرکز شعله ­ور کرده، آشکار می‌شود».
ناجی «عوامل نابودی تمدن» را در موارد مختلفی همچون فساد عقیدتی، انحطاط اخلاقی، ظلم اجتماعی و ... می­ داند اما در جایی از کتاب مدیریت توحش (ص 37) بحثی را تحت عنوان «نکتۀ مهم» مطرح می­ کند و می ­نویسد: «ضعف اقتصادی ناشی از هزینه­‌های جنگ، یا هجوم ‌‌های مستقیم با هدف فرسایش اقتصاد، یکی از مهمترین عوامل نابودی تمدن­‌ها و تهدیدکننده آنهاست. همچنین به واسطۀ ضعف اقتصادی، ظلم­‌های اجتماعی که جنگ یا درگیرهای سیاسی و جدایی میان بخش­‌های مختلف جامعه در کشور مرکز شعله ­ور کرده، آشکار می‌شود».
   
   
=برتری استراتژی و عمل بر اعتقاد و ایمان در مانیفست داعش=
=برتری استراتژی و عمل بر اعتقاد و ایمان در مانیفست داعش=