۸۷٬۷۸۵
ویرایش
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' های ' به 'های ') |
جز (جایگزینی متن - 'زمان ها ' به 'زمانها ') |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
=== سخن حق === | === سخن حق === | ||
سخن حق آن است که بپذیریم از یک سو شان نزول در فهم آیات قرآنی و تفسیر آن نقش بسزایی دارد، زیرا هر کسی با روش و اسلوب تفسیر قرآن آشنا باشد، متوجه میشود که بسیاری از آیات با استناد به نشانههای موجود در فضای مربوط به زمان نزول، بیان شدهاست. بنابراین، آگاهی نسبت به زمان و مکان و اشخاص و شرایط و مقتضیّات و اسباب نزول نقش بنیادینی در رفع ابهام از چهره آیات و فهم مدلول آنها دارد. [[علّامه طباطبایی]] مینویسد: حوادثی که در روزهای دعوت برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رخ داد و نیازهای ضروری نسبت به احکام و قوانین اسلامی؛ سبب نزول بسیاری از سورهها و آیات گردیده است و شناخت این اسباب تا حد زیادی در فهم آیه و معانی و نیز گشوده شدن اسرار آن کمک میکند.<ref>طباطبایی سید محمد حسین، قرآن در اسلام، ص۱۲۳.</ref> <ref>طباطبایی سید محمد حسین، قرآن در اسلام، ص176.</ref> | سخن حق آن است که بپذیریم از یک سو شان نزول در فهم آیات قرآنی و تفسیر آن نقش بسزایی دارد، زیرا هر کسی با روش و اسلوب تفسیر قرآن آشنا باشد، متوجه میشود که بسیاری از آیات با استناد به نشانههای موجود در فضای مربوط به زمان نزول، بیان شدهاست. بنابراین، آگاهی نسبت به زمان و مکان و اشخاص و شرایط و مقتضیّات و اسباب نزول نقش بنیادینی در رفع ابهام از چهره آیات و فهم مدلول آنها دارد. [[علّامه طباطبایی]] مینویسد: حوادثی که در روزهای دعوت برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رخ داد و نیازهای ضروری نسبت به احکام و قوانین اسلامی؛ سبب نزول بسیاری از سورهها و آیات گردیده است و شناخت این اسباب تا حد زیادی در فهم آیه و معانی و نیز گشوده شدن اسرار آن کمک میکند.<ref>طباطبایی سید محمد حسین، قرآن در اسلام، ص۱۲۳.</ref> <ref>طباطبایی سید محمد حسین، قرآن در اسلام، ص176.</ref> | ||
و از سوی دیگر باید توجه داشت روایاتی که در شان نزول آیات قرآن وارد شده است اگر مستند و معتبر باشد هر چند در فهم آیات کمک فراوانی میکند، امّا موجب تخصیص مفهوم آیات نمیشود و معنا را منحصر در همان مصداق و مورد خاصی نمیکند. بلکه محتوای قرآن برای همه | و از سوی دیگر باید توجه داشت روایاتی که در شان نزول آیات قرآن وارد شده است اگر مستند و معتبر باشد هر چند در فهم آیات کمک فراوانی میکند، امّا موجب تخصیص مفهوم آیات نمیشود و معنا را منحصر در همان مصداق و مورد خاصی نمیکند. بلکه محتوای قرآن برای همه زمانها است. | ||
روشن است کـه آیـات نـازل شده در هر مناسبتی، به همان حادثه و مناسبت نظر دارد، پس اگر ابهام یا اشـکـالـی در لـفـظ یـا معنای آیه بهوجود آید، با شناخت آن حادثه، اشکال رفع میشود. در نـتـیـجـه برای دانستن معنا و تفسیر کامل هر آیه، باید به شان نزول آن رجوع کرد تا کاملاً موضوع روشن شود. پس شان نزول میتواند قرینهای باشد تا دلالت آیه را تکمیل کند و بدون آن، دلالت آیه نـاقص میماند. مثلاً درباره آیه «ان الصفا و المروة من شعائراللّه فمن حج البیت اواعتمر فلا جناح عـلیه ان یطوف بهما» <ref>سوره بقره، آیه۱۵۸.</ref> اشکال شده است که سعی میان دو کوه [[صفا و مروه]] در [[حج]] و عمره از ارکان است، پس چرا به لفظ «لاجناح» (جناح معرب گناه است) تعبیر شده است؟ معنای ظاهری آیه چنین است: گناهی نیست که میان آن دو کوه سعی نمایید. این عبارت جواز را میرساند نه وجوب را ولی با مراجعه به شان نزول آیه روشن میشود که این عبارت برای رفع توهم گناه آمـده است، زیرا پس از [[صلححدیبیه]] در سال ششم هجری مقرر شد که پیامبر اکرم (ص) و [[صحابه]] سال بعد برای انجام مراسم عمره به [[مکه]] مشرف شوند و در این قرار داد چنین آمده بود که به مدت سه روز مشرکان بتهای خود را از اطراف کعبه و همچنین از روی کوه صفا و مروه بردارند تـا مسلمانان آزادانه مراسم طواف و سعی را انجام دهند. | روشن است کـه آیـات نـازل شده در هر مناسبتی، به همان حادثه و مناسبت نظر دارد، پس اگر ابهام یا اشـکـالـی در لـفـظ یـا معنای آیه بهوجود آید، با شناخت آن حادثه، اشکال رفع میشود. در نـتـیـجـه برای دانستن معنا و تفسیر کامل هر آیه، باید به شان نزول آن رجوع کرد تا کاملاً موضوع روشن شود. پس شان نزول میتواند قرینهای باشد تا دلالت آیه را تکمیل کند و بدون آن، دلالت آیه نـاقص میماند. مثلاً درباره آیه «ان الصفا و المروة من شعائراللّه فمن حج البیت اواعتمر فلا جناح عـلیه ان یطوف بهما» <ref>سوره بقره، آیه۱۵۸.</ref> اشکال شده است که سعی میان دو کوه [[صفا و مروه]] در [[حج]] و عمره از ارکان است، پس چرا به لفظ «لاجناح» (جناح معرب گناه است) تعبیر شده است؟ معنای ظاهری آیه چنین است: گناهی نیست که میان آن دو کوه سعی نمایید. این عبارت جواز را میرساند نه وجوب را ولی با مراجعه به شان نزول آیه روشن میشود که این عبارت برای رفع توهم گناه آمـده است، زیرا پس از [[صلححدیبیه]] در سال ششم هجری مقرر شد که پیامبر اکرم (ص) و [[صحابه]] سال بعد برای انجام مراسم عمره به [[مکه]] مشرف شوند و در این قرار داد چنین آمده بود که به مدت سه روز مشرکان بتهای خود را از اطراف کعبه و همچنین از روی کوه صفا و مروه بردارند تـا مسلمانان آزادانه مراسم طواف و سعی را انجام دهند. | ||
پس از گذشت سه روز بتها برگردانده شـد، اما بـرخـی از مـسـلمانان به عللی هنوز مراسم سعی را انجام نداده بودند و با بازگرداندن بتها، چـنـیـن گمان بردند که با وجود بتها، سعی میان صفا و مروه گناه است. بنابراین آیه مذکور نازل شد تا مـسلمانان از سعی خودداری نکنند. زیرا اساساً سعی از شعائرالهی است و وجود بتها امر عارضی اسـت و بـه آن زیـان نـمیرساند.<ref>عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۷۰.</ref> | پس از گذشت سه روز بتها برگردانده شـد، اما بـرخـی از مـسـلمانان به عللی هنوز مراسم سعی را انجام نداده بودند و با بازگرداندن بتها، چـنـیـن گمان بردند که با وجود بتها، سعی میان صفا و مروه گناه است. بنابراین آیه مذکور نازل شد تا مـسلمانان از سعی خودداری نکنند. زیرا اساساً سعی از شعائرالهی است و وجود بتها امر عارضی اسـت و بـه آن زیـان نـمیرساند.<ref>عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۷۰.</ref> |