confirmed
۵٬۸۸۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
=معناشناسی جبر و اختیار= | =معناشناسی جبر و اختیار= | ||
واژه جبر از لغات اضداد به معنای مقابل است و با حفظ معنای | واژه جبر از لغات اضداد و به معنای مقابل است و با حفظ معنای ارتکازیاش، کاربردهای متفاوتی دارد. همچنین این واژه در [[قرآن]] و منابعی چون [[فقه]]، [[حقوق]]، [[فلسفه]] و [[کلام]] تفسیر مربوط به خود را دارد. | ||
از نتیجه جستجو در منابع لغت این نکته به دست میآید که در معنای | از نتیجه جستجو در منابع لغت این نکته به دست میآید که در معنای جبر، نوعی [[اکراه]] شدید یا مضاعف وجود دارد. مثلا شخص را با [[اجبار]] و اکراه وادار به انجام عملی کنند که مطابق میل او نباشد. اضافه بر این، جبر به معنای سرنوشت نیز میآید به طوری که شخص هیچ اختیاری در تغییر حال خود ندارد تا آن را به نفع خود عوض کند، در نتیجه خود را مسئول هیچ فعلی نمیداند. | ||
اختیار نیز همچون جبر (با حفظ معنای | اختیار نیز همچون جبر (با حفظ معنای ارتکازیاش) دارای معانی متفاوت اما همسو است. همچنین این واژه در هر علمی تفسیر خاص خود را دارد. مثلا اختیار در فقه مقابل اضطرار است و در حقوق معنایی مقابل اکراه و در فلسفه معنایی مقابل اجبار دارد و در [[علم کلام]] در کنار [[تفویض]] قرار میگیرد. | ||
== معنای جبر در لغت == | == معنای جبر در لغت == | ||
جبر در لغت به معنای اکراه و اجبار است. نوشتهاند جبر به معنای اجبار و اکراه بر امری است: «و جَبَرَ الرجلَ علی الأَمر یَجْبُرُه جَبْراً و جُبُوراً و أَجْبَرَه أَکرهه» <ref> ابن منظور، لسان العرب، ج 4، ص 116</ref> در تعریف دیگری نوشتهاند:«الجَبْر هو أن تَجْبُر إنسانا علی ما لا یرید و تُکْرِهه»<ref> فراهیدی خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 6، ص 115</ref> جبر یعنی مجبور کردن انسان بر انجام فعلی که مطابق | جبر در لغت به معنای اکراه و اجبار است. نوشتهاند: جبر به معنای اجبار و اکراه بر امری است: «و جَبَرَ الرجلَ علی الأَمر یَجْبُرُه جَبْراً و جُبُوراً و أَجْبَرَه أَکرهه» <ref> ابن منظور، لسان العرب، ج 4، ص 116</ref> در تعریف دیگری نوشتهاند:«الجَبْر هو أن تَجْبُر إنسانا علی ما لا یرید و تُکْرِهه»<ref> فراهیدی خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 6، ص 115</ref> جبر یعنی مجبور کردن انسان بر انجام فعلی که مطابق ارادهاش نیست و در باره آن اکراه دارد. و نیز آوردهاند: «الجبر فی اللغه، جبره علی الامر و اجبره، قهره و اکرهه علی الاتیان به».<ref> عسکری سید مرتضی، دراسة حول الجبر والتفویض و القضاء والقدر، ص5</ref> یعنی جبر در لغت به معنای اکراه و اجبار همراه با غلبه بر انجام کاری است. | ||
== معنای جبر در اصطلاح == | == معنای جبر در اصطلاح == | ||
جبر در اصطلاح یعنی | جبر در اصطلاح یعنی اینکه خداوند بندگانش را در باره افعال خوب و بدشان مجبور کند، به گونهای که بر انجام فعل مجبور شوند. «الجبر فی الإصطلاح إجبارُ الله عز وجل عبادَه علی ما یفعلون، خیراً کان أو شراً، حسناً کان أو قبیحاً، دون أنْ یکون للعبد إرادة واختیارُ الرفض والامتناع»<ref>عسکری سید مرتضی، دراسة حول الجبر والتفویض والقضاء والقدر، ص5</ref> یعنی جبر در اصطلاح، اجبار خدای متعال نسبت به بندگانش در آن چه انجام میدهند میباشد (چه آن فعل نیکو باشد یا زشت) بدون آن که عبد اراده واختیاری نسبت به ترک و امتناع از انجام فعل داشته باشد. | ||
== معنای اختیار در لغت == | == معنای اختیار در لغت == |