confirmed
۵٬۸۵۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
به تحقیق، بزرگان اهلسنت معتقدند که خداوند اشیاء را با اسباب و وسایلش خلق میکند. اوست که برای بندهاش قدرتی را خلق میکند تا بتواند فعل خود را انجام دهد. بنابراین، عبد فاعل حقیقی آن فعل است. پس قول اهلسنت مبنی بر این که عبد فعل خود را با اراده و قدرتش انجام میدهد، مثل این است که سایر حوادث را با کمک اسبابش خلق میکند. ابن تیمیه در اینجا به جبریون محض چون جهم بن صفوان و نیز ابوالحسن اشعری که منکر اسباب و نیز قدرت و اراده عبد هستند طعنه میزند و میگوید قاطبه اهلسنت مخالف کسانی هستند که برای بنده هیچ اراده و قدرتی را قبول ندارند، آنگونه که جهم و پیروانش و نیز اشعری و موافقانش به آن اعتقاد دارند. زیرا جهم بن صفوان، منکر مشیت، حکمت و رحمت الهی یوده است و نیز هر گونه فعل و قدرت موثر برای عبد را انکار میکرد. | به تحقیق، بزرگان اهلسنت معتقدند که خداوند اشیاء را با اسباب و وسایلش خلق میکند. اوست که برای بندهاش قدرتی را خلق میکند تا بتواند فعل خود را انجام دهد. بنابراین، عبد فاعل حقیقی آن فعل است. پس قول اهلسنت مبنی بر این که عبد فعل خود را با اراده و قدرتش انجام میدهد، مثل این است که سایر حوادث را با کمک اسبابش خلق میکند. ابن تیمیه در اینجا به جبریون محض چون جهم بن صفوان و نیز ابوالحسن اشعری که منکر اسباب و نیز قدرت و اراده عبد هستند طعنه میزند و میگوید قاطبه اهلسنت مخالف کسانی هستند که برای بنده هیچ اراده و قدرتی را قبول ندارند، آنگونه که جهم و پیروانش و نیز اشعری و موافقانش به آن اعتقاد دارند. زیرا جهم بن صفوان، منکر مشیت، حکمت و رحمت الهی یوده است و نیز هر گونه فعل و قدرت موثر برای عبد را انکار میکرد. | ||
با توجه به متن فوق میتوان نتیجه گرفت که میان عقاید بزرگان اهلسنت با عقاید کسانی چون جهم بن صفوان و اشعری تمایز آشکاری وجود دارد، با اینکه ابوالحسن اشعری با طرح نظریه کسب از عقاید افرادی چون جهم بن صفوان فاصله میگیرد اما بزرگان اهلسنت چنین اقدامی را از سوی اشعری کافی نمیدانند و او و پیروانش را با جبریون هممسلک میدانند. در هر صورت، | با توجه به متن فوق میتوان نتیجه گرفت که میان عقاید بزرگان اهلسنت با عقاید کسانی چون جهم بن صفوان و اشعری تمایز آشکاری وجود دارد، با اینکه ابوالحسن اشعری با طرح نظریه کسب از عقاید افرادی چون جهم بن صفوان فاصله میگیرد اما بزرگان اهلسنت چنین اقدامی را از سوی اشعری کافی نمیدانند و او و پیروانش را با جبریون هممسلک میدانند. در هر صورت، بر شمردن شخصی چون اشعری و پیروانش در تفسیر جبر و اختیار به عنوان مخالف اعتقادات اهلسنت -با این که اشعری انسان را در باره افعالش مجبور و دست بسته نمیداند و نظریه کسب را برای رفع اتهام به جبرگرایی مطرح کرده است-، این نکته را ثابت میکند که اهلحدیث تا چه اندازه در باره اراده و اختیار انسان وسعت نظر دارند و در ادعای خود مبنی بر اینکه انسان فاعل واقعی افعال خویش است، صادقاند. ابن تیمیه در فرازی دیگر مینویسد: «ان العبد فاعل لفعله حقیقة و محدثا لفعله و الله سبحانه فاعلا له محدثا له و هذا قول جماهیر اهل السنة من جمیع الطوائف و هذا قول کثیر من اصحاب الاشعری کابی اسحاق الاسفرایینی و ابی المعالی الجوینی الملقب بامام الحرمین و غیرهما» <ref>ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 74</ref>یعنی عبد به طور حقیقی فاعل و محدث فعل خویش است و خداوند نیز فاعل و محدث فعل عبد است. این عقیده تمام اهلسنت از همه طایفه ها میباشد. وی این اعتقاد را به بخش بزرگی از اشاعره نسبت میدهد و میگوید بسیاری از اصحاب اشعری چون [[ابی اسحاق اسفراینی]] و [[عبدالملک جوینی]]، با اهل سنت همراه هستند. | ||
به نظر میرسد که نکتهای مهم در این بخش از کلمات ابن تیمیه وجود دارد و آن اعتراف به این مطلب که برای ایجاد یک فعل دو فاعل( خداوند و انسان) همزمان نقش دارند، در حالیکه انتساب فعل به هر دو حقیقی است. یعنی همانطور که انسان به طور واقعی فاعل و محدث فعل خویش است، همزمان خداوند نیز فاعل و محدث همان فعل است که به طور حقیقی به انسان منتسب میباشد. ابن تیمیه این قول را به بسیاری از اصحاب اشعری منتسب میکند. این ادعا ثابت میکند که [[مکتب اشاعره]] در زمانهای پس از او، تغییرات وسیعی داشته و به نوعی تکامل یافته و به قرابت اندیشه با دیگر مذاهب چون امامیه و اهلحدیث رسیده است. | به نظر میرسد که نکتهای مهم در این بخش از کلمات ابن تیمیه وجود دارد و آن اعتراف به این مطلب که برای ایجاد یک فعل دو فاعل( خداوند و انسان) همزمان نقش دارند، در حالیکه انتساب فعل به هر دو حقیقی است. یعنی همانطور که انسان به طور واقعی فاعل و محدث فعل خویش است، همزمان خداوند نیز فاعل و محدث همان فعل است که به طور حقیقی به انسان منتسب میباشد. ابن تیمیه این قول را به بسیاری از اصحاب اشعری منتسب میکند. این ادعا ثابت میکند که [[مکتب اشاعره]] در زمانهای پس از او، تغییرات وسیعی داشته و به نوعی تکامل یافته و به قرابت اندیشه با دیگر مذاهب چون امامیه و اهلحدیث رسیده است. | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
=== اعتقاد صریح اهل سنت === | === اعتقاد صریح اهل سنت === | ||
ابن تیمیه قول صریح | ابن تیمیه قول صریح اهلسنت را چنین بیان میکند:«هذا صریح قول اهل السنه فی اثبات مشیه العبد و آنها لاتکون الا بمشیه الرب و قد اخبر ان العباد یفعلون و یصنعون و یعملون و یومنون و یکفرون و یتقون و یفسقون و یصدقون ... و نحو ذلک فی مواضع کثیره ... و ائمه اهل السنه و جمهورهم یقولون ان الله خالق هذا کله» <ref>ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 111</ref>این صریح اعتقاد اهل سنت در اثبات مشیت و اراده عبد است و این مشیت جز با مشیت الهی نمیتواند سامان بگیرد و به تایید آیات الهی خبر داده شده است که عباد هم فاعل اند هم صانع، اهل عمل هستند، اهل ایمان هستند، کافر میشوند، فاسق میشوند، راست میگویند و ... با این حال، همه بزرگان اهل سنت معتقدند خدا خالق همه این افعال است. | ||
=== دفاع از عدل الهی و نشانههای واضح امر بین الامرین === | === دفاع از عدل الهی و نشانههای واضح امر بین الامرین === |