۲۱٬۶۸۸
ویرایش
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
گروه دوم از مورخان [[اهلسنت]] به گوشههایی از آنچه با غدیر خم مرتبط است، اشاره کردهاند. این تاریخ نگاران، به ذکر حدیث:«مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه»، یا [[احتجاج]] و [[مناشده]] علی (علیهالسلام) با برخی صحابه در خصوص واقع شدن غدیر خم و مواردی از این دست، بسنده کردهاند، که عبارتند از: | گروه دوم از مورخان [[اهلسنت]] به گوشههایی از آنچه با غدیر خم مرتبط است، اشاره کردهاند. این تاریخ نگاران، به ذکر حدیث:«مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه»، یا [[احتجاج]] و [[مناشده]] علی (علیهالسلام) با برخی صحابه در خصوص واقع شدن غدیر خم و مواردی از این دست، بسنده کردهاند، که عبارتند از: | ||
* '''[[ابن قتیبه|ابن قُتَیبه]]''' در کتاب ''المعارف''، در فصل ذکر کسانی که به بیماری بَرَص(پیسی) مبتلا شدهاند، به احتجاج و مناشده [[علی (علیهالسلام)]] با انَس بن مالک اشاره میکند و میگوید: «در چهره انس بن مالک، بیماری برص نمایان بود. گروهی گفتند: علی (علیهالسلام) درباره این کلام رسول خدا:«اللهم والِ مَن والاه وعادِ مَن عاداه» از او سؤال کرد. او [که شاهد بر این سخن در غدیر بود] گفت: من پیر شدم و این سخن را به خاطر نمیآورم. علی (علیهالسلام) فرمود: اگر دروغ گفته باشی، خداوند تو را به بیماری برص مبتلا کند که دستار(عمامه) آن را پنهان نکند». متأسفانه باید گفت: در چاپهای مصری کتاب، کلماتی که از [[ابن قتیبه|ابومحمد ابن قتیبه]] نیست و در متن کتاب او وجود نداشته، بر آن افزوده شده است و پس از ذکر عبارت بالا، این جمله را گنجاندهاند: «ابومحمد [ابن قتیبه] گوید: برای این حکایت، اصلی نیست و آن حقیقت ندارد». با استدلالات صائب خود، از ساختگی بودن عبارت اخیرِ کتاب، پرده برداشته و آن را رد کرده است<ref>ر.ک: امینی، الغدیرج1، ص192-195.</ref>. | * '''[[ابن قتیبه|ابن قُتَیبه]]''' در کتاب ''المعارف''، در فصل ذکر کسانی که به بیماری بَرَص (پیسی) مبتلا شدهاند، به احتجاج و مناشده [[علی (علیهالسلام)]] با انَس بن مالک اشاره میکند و میگوید: «در چهره انس بن مالک، بیماری برص نمایان بود. گروهی گفتند: علی (علیهالسلام) درباره این کلام رسول خدا:«اللهم والِ مَن والاه وعادِ مَن عاداه» از او سؤال کرد. او [که شاهد بر این سخن در غدیر بود] گفت: من پیر شدم و این سخن را به خاطر نمیآورم. علی (علیهالسلام) فرمود: اگر دروغ گفته باشی، خداوند تو را به بیماری برص مبتلا کند که دستار(عمامه) آن را پنهان نکند». متأسفانه باید گفت: در چاپهای مصری کتاب، کلماتی که از [[ابن قتیبه|ابومحمد ابن قتیبه]] نیست و در متن کتاب او وجود نداشته، بر آن افزوده شده است و پس از ذکر عبارت بالا، این جمله را گنجاندهاند: «ابومحمد [ابن قتیبه] گوید: برای این حکایت، اصلی نیست و آن حقیقت ندارد». با استدلالات صائب خود، از ساختگی بودن عبارت اخیرِ کتاب، پرده برداشته و آن را رد کرده است<ref>ر.ک: امینی، الغدیرج1، ص192-195.</ref>. | ||
* '''ابن عَبدالبَر قُرطُبی''' در ''الاستیعاب فی معرفة الاصحاب'' از چند طریق (بُرَیده، ابوهُرَیره، جابر، بَراء بن عازِب و زید بن ارقَم) فقط به حدیث غدیر اشاره کرده و آورده است که حضرت نبی اکرم در روز غدیر خم فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ، اللهم وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ» وی در ادامه میگوید: برخی از این صحابه بر جمله «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ» چیزی نیفزودهاند. همچنین پس از ذکر احادیث مؤاخات(برادری) و رایت(پرچم) و غدیر، درباره اعتبار آنها میگوید: «تمام این روایات، آثارى ثابت شدهاند». | * '''ابن عَبدالبَر قُرطُبی''' در ''الاستیعاب فی معرفة الاصحاب'' از چند طریق (بُرَیده، ابوهُرَیره، جابر، بَراء بن عازِب و زید بن ارقَم) فقط به حدیث غدیر اشاره کرده و آورده است که حضرت نبی اکرم در روز غدیر خم فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ، اللهم وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ» وی در ادامه میگوید: برخی از این صحابه بر جمله «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ» چیزی نیفزودهاند. همچنین پس از ذکر احادیث مؤاخات(برادری) و رایت(پرچم) و غدیر، درباره اعتبار آنها میگوید: «تمام این روایات، آثارى ثابت شدهاند». | ||
* '''ابن الشیخ بَلوِى مالکی''' در کتاب ''الف باء''، غدیریه امام [[علی (علیهالسلام)]] را روایت کرده و در جلد اول، صفحه 439 مینویسد: «اما علی (علیهالسلام) جایگاهش بلند و شرفش عالی است. او نخستین کسى است که [[اسلام]] را پذیرفت و همسر [[فاطمه]] :دختر پیغمبر است؛ و هنگامیکه بعضى از دشمنانش بر او فخر فروختند، با سرایش ابیاتى، مفاخر خود را بیان کرد و به حمزه، عموى خود، و جعفر، برادرش، افتخار نمود و سرود: محمدٌ النبی اخِى و صِنْوِى...». ابن الشیخ پس از ذکر بیتی که به موضوع ولایت و داستان غدیر اشاره دارد: «فاوْجَبَ لِی وِلایَتَه عَلَیکُم * رَسُولُ اللهِ یَومَ غَدِیرِ خُم»، میگوید: مراد از این شعر، سخن پیامبر است که فرمود: «مَن کُنتُ مَولاه فعَلى مَولاه، اللهم والِ مَن وَالاه و عَادِ مَن عَاداه»<ref>همان؛ ج2، ص27.</ref>. | * '''ابن الشیخ بَلوِى مالکی''' در کتاب ''الف باء''، غدیریه امام [[علی (علیهالسلام)]] را روایت کرده و در جلد اول، صفحه 439 مینویسد: «اما علی (علیهالسلام) جایگاهش بلند و شرفش عالی است. او نخستین کسى است که [[اسلام]] را پذیرفت و همسر [[فاطمه]] :دختر پیغمبر است؛ و هنگامیکه بعضى از دشمنانش بر او فخر فروختند، با سرایش ابیاتى، مفاخر خود را بیان کرد و به حمزه، عموى خود، و جعفر، برادرش، افتخار نمود و سرود: محمدٌ النبی اخِى و صِنْوِى...». ابن الشیخ پس از ذکر بیتی که به موضوع ولایت و داستان غدیر اشاره دارد: «فاوْجَبَ لِی وِلایَتَه عَلَیکُم * رَسُولُ اللهِ یَومَ غَدِیرِ خُم»، میگوید: مراد از این شعر، سخن پیامبر است که فرمود: «مَن کُنتُ مَولاه فعَلى مَولاه، اللهم والِ مَن وَالاه و عَادِ مَن عَاداه»<ref>همان؛ ج2، ص27.</ref>. | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
=== ج. سکوت مطلق یا انکار صریح === | === ج. سکوت مطلق یا انکار صریح === | ||
در برابر دو گروه نخست، برخی مورخان عامه، حادثۀ عظیم غدیر را ساخته و پرداخته ذهن [[شیعه]] دانسته و با دید تردید و انکار، به آن موضوع حساس تاریخی نگریستهاند. آنان انکار خود را یا صراحتاً بیان کردهاند یا در برابر آن سکوت اختیار نموده و حتی سطری از آن حادثۀ بزرگ را در تاریخهای خود ننگاشتهاند. | در برابر دو گروه نخست، برخی مورخان عامه، حادثۀ عظیم غدیر را ساخته و پرداخته ذهن [[شیعه]] دانسته و با دید تردید و انکار، به آن موضوع حساس تاریخی نگریستهاند. آنان انکار خود را یا صراحتاً بیان کردهاند یا در برابر آن سکوت اختیار نموده و حتی سطری از آن حادثۀ بزرگ را در تاریخهای خود ننگاشتهاند. | ||
عدهای از آنان، علت بیان حدیث:«مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه» را از جانب | عدهای از آنان، علت بیان حدیث:«مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه» را از جانب پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) پایاندادن به انتقاد و بدگویی صحابه از [[علی (علیهالسلام)]] در جریان برخوردهای قاطعانه او با همراهانش سختگیرى حضرت در ممانعت از استفاده از مرکبهاى زکات و اقدام او در بازپسگیرى لباسهایى که در غیابش توزیع شده بود و خنثی شدن توطئه تفرقهافکنی میان مسلمانان، ذکر کردهاند که رد گفتۀ آنان، قبلاً بیان شد. | ||
[[عبدالحسین امینی]]، نگارنده کتاب شریف [[الغدیر]]، در صفحات نخستین این کتاب، بحثی عقلانی و علمی تحت عنوان «اهمیت غدیر در تاریخ» مطرح، و مورخان متعصب را به شدت محکوم میکند و میگوید: | [[عبدالحسین امینی]]، نگارنده کتاب شریف [[الغدیر]]، در صفحات نخستین این کتاب، بحثی عقلانی و علمی تحت عنوان «اهمیت غدیر در تاریخ» مطرح، و مورخان متعصب را به شدت محکوم میکند و میگوید: | ||
اگر مورخی از روی تعصب جاهلانه، از بیان این داستان [غدیر] و حقایق وابسته به آن چشمپوشی کند، به [[اسلام]] و پیامبر خیانتی بزرگ کرده و هم در صفحات تاریخِ خود، جنایتی جبرانناپذیر مرتکب شده است؛ زیرا حدیث غدیر و آنچه که پیامبر گرامی ما در آن روز فرخنده و باشکوه ابلاغ کرده و آن صحنه تبلیغیای را که برپا نموده، مسئولیتی بوده است که به فرمان وحی انجام شده و هیچ کس شک ندارد که روز غدیر، در تاریخ اسلام موجی ایجاد کرده است که هیچگاه از ارتعاشات آن کاسته نمیشود. از اینجاست که میبینیم مورخین، نظر به حفظ حقایق تاریخ و ثبت حوادث بزرگ، به بررسی دربارۀ حدیث غدیر و جمعآوری مأخذش همت گماشتهاند<ref>امینی، الغدیر ج1، ص5 و 6.</ref>. | اگر مورخی از روی تعصب جاهلانه، از بیان این داستان [غدیر] و حقایق وابسته به آن چشمپوشی کند، به [[اسلام]] و پیامبر خیانتی بزرگ کرده و هم در صفحات تاریخِ خود، جنایتی جبرانناپذیر مرتکب شده است؛ زیرا حدیث غدیر و آنچه که پیامبر گرامی ما در آن روز فرخنده و باشکوه ابلاغ کرده و آن صحنه تبلیغیای را که برپا نموده، مسئولیتی بوده است که به فرمان وحی انجام شده و هیچ کس شک ندارد که روز غدیر، در تاریخ اسلام موجی ایجاد کرده است که هیچگاه از ارتعاشات آن کاسته نمیشود. از اینجاست که میبینیم مورخین، نظر به حفظ حقایق تاریخ و ثبت حوادث بزرگ، به بررسی دربارۀ حدیث غدیر و جمعآوری مأخذش همت گماشتهاند<ref>امینی، الغدیر ج1، ص5 و 6.</ref>. | ||
علامه سخن خود را از علم تاریخ، به علم حدیث، تفسیر، عقیدهشناسی و لغتنامهنویسی میگستراند و به جایگاه و اهمیت غدیر در این علوم اشاره میکند<ref>همان، ص6-8.</ref> این گروه از تاریخ نویسان [[اهلسنت]] که در قبال واقعه غدیر خم، رویکرد سکوت مطلق یا انکار صریح را درپیش گرفتهاند، عبارتاند از: | علامه سخن خود را از علم تاریخ، به علم حدیث، تفسیر، عقیدهشناسی و لغتنامهنویسی میگستراند و به جایگاه و اهمیت غدیر در این علوم اشاره میکند<ref>همان، ص6-8.</ref> این گروه از تاریخ نویسان [[اهلسنت]] که در قبال واقعه غدیر خم، رویکرد سکوت مطلق یا انکار صریح را درپیش گرفتهاند، عبارتاند از: | ||
* '''ابن هِشام مُعافِری''' تاریخ نگار معروف، در کتاب ''السیرة النبویة''، پس از توضیحاتی دربارۀ [[حجة الوداع]]، پیامبر | * '''ابن هِشام مُعافِری''' تاریخ نگار معروف، در کتاب ''السیرة النبویة''، پس از توضیحاتی دربارۀ [[حجة الوداع]]، پیامبر به ماموریت علی (علیهالسلام) در نجران [[یمن]] که جهت جمعآوری [[زکات]] و [[جزیه]] بدانجا رفته بود و به پیوستن حضرت به رسول خدا برای ادای فریضه حج، اشاره کرده است؛ سپس از موضوع تصرف همراهان علی (علیهالسلام) در جزیه اهل یمن (پارچههای بیتالمال) در غیاب او و بازپسگرفتن آن توسط علی (علیهالسلام) که به شکایت آنان از حضرت انجامیده، سخن گفته است. سپس ابن هشام، به نقل از ابن اسحاق، با ذکر سلسله سندی که به ابوسعید خُدْری میرسد، فقط به عبارت «ای مردم! از علی شکایت نکنید که به خدا قسم، اودر ذات خدا، یا در راه خدا، سختتر و شدیدتر از آن است که از او شکایت شود»، که پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) در دفاع از علی (علیهالسلام) ایراد فرمود، بسنده میکند. پس از آن، به ذکر خطبه رسول در حجه الوداع میپردازد و کلام خود را بدون هیچ اشارهای به حادثه غدیر و حدیث متواتر «مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه» به پایان میبرد <ref>ر.ک: ابن هشام، ج2، ص602 - 604.</ref>. | ||
* ابن هشام، ضمن اینکه در خطبه [[حجة الوداع]]، پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم)، به حدیث غدیر اشارهای نداشته است، درباره داستان شکایت مردم و دفاع پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) نیز بیش از آنچه ذکر شد، چیزی ننوشته؛ و اشاره نکرده که این سخن پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) چه هنگام و در چه محلی بیان شده است. | * ابن هشام، ضمن اینکه در خطبه [[حجة الوداع]]، پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم)، به حدیث غدیر اشارهای نداشته است، درباره داستان شکایت مردم و دفاع پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) نیز بیش از آنچه ذکر شد، چیزی ننوشته؛ و اشاره نکرده که این سخن پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) چه هنگام و در چه محلی بیان شده است. | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
# اسماء بنت عمیس، همسر ابوبکر و علی؛ | # اسماء بنت عمیس، همسر ابوبکر و علی؛ | ||
# ام هانی بنت ابوطالب، خواهر علی؛ | # ام هانی بنت ابوطالب، خواهر علی؛ | ||
# فاطمه بنت حمزه، | # فاطمه بنت حمزه، دختر عموی محمد و علی؛ | ||
# [[زبیر بن عوام]]، از صحابه؛ | # [[زبیر بن عوام]]، از صحابه؛ | ||
# [[طلحه]]، از صحابه؛ | # [[طلحه]]، از صحابه؛ | ||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۴: | ||
مسلمانان و بهخصوص شیعه همواره روز غدیر را از عیدهای بزرگ میدانند و این روز در میان ایشان به عید غدیر معروف و مشهور است. در سال ۴۸۷ هجری قمری بیعت با مستعلی بن مستنصر، از حاکمان مصر در روز عید غدیر خم صورت گرفت<ref>ابن خلکان وفیات الاعیان؛ ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۸۰</ref>. همچنین از [[اهلسنت]] روایت شده که هر کس روز ۱۸ ذی الحجه را روزه بگیرد، خداوند ثواب روزه شصت ماه را برای او مینویسد<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد؛ ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۲۸۴</ref>. | مسلمانان و بهخصوص شیعه همواره روز غدیر را از عیدهای بزرگ میدانند و این روز در میان ایشان به عید غدیر معروف و مشهور است. در سال ۴۸۷ هجری قمری بیعت با مستعلی بن مستنصر، از حاکمان مصر در روز عید غدیر خم صورت گرفت<ref>ابن خلکان وفیات الاعیان؛ ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۸۰</ref>. همچنین از [[اهلسنت]] روایت شده که هر کس روز ۱۸ ذی الحجه را روزه بگیرد، خداوند ثواب روزه شصت ماه را برای او مینویسد<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد؛ ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۲۸۴</ref>. | ||
رسول خدا | رسول خدا فرمود:«روز غدیرخم برترین عیدهای امت من است و آن روزی است که خداوند بزرگ دستور داد که در آن روز، برادرم امام علی (علیهالسلام) را بهعنوان پرچمدار امتم منصوب کنم تا بعد از من، مردم توسط او هدایت شوند و آن روزی است که خداوند در آن روز، دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را بهعنوان دین برای آنان پسندید.»<ref>صدوق، امالی، موسسه بعثت، ص۱۲۵.</ref>. | ||
امام صادق( | [[امام صادق (علیهالسلام)]] میفرماید:«روز غدیرخم عید بزرگ خداست. خدا پیامبری مبعوث نکرده، مگر اینکه این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان، روز عهد و پیمان در زمین، روز پیمان محکم و حضور همگانی است»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۵، ص۲۲۴.</ref>. [[امام علی بن موسی الرضا|امام رضا (علیهالسلام)]] فرمود:«روز غدیر در میان اهل آسمان مشهورتر است تا میان اهل زمین... اگر مردم ارزش این روز را میدانستند، بیتردید فرشتگان در هر روز ده بار با آنان مصافحه میکردند.»<ref>طوسی، مصباح المتهجد، ج۲، ص۷۳۷.</ref>. | ||
'''[[مسعودی]]''' در کتاب "التنبیه والأشراف" به بزرگداشت عید غدیر در میان مسلمانان با این کلامش اشاره دارد: "فرزندان و شیعیان علی -رضی الله عنه- این روز را بزرگ میدارند". و این نقل تاریخی مسعودی در قرن چهارم هجری نشان از یک سنت تاریخی دارد که تا آن زمان میان مسلمانان رایج بوده....<ref>مسعودی، التنبیه والاشراف، ص 221-222.</ref>. | '''[[مسعودی]]''' در کتاب "التنبیه والأشراف" به بزرگداشت عید غدیر در میان مسلمانان با این کلامش اشاره دارد: "فرزندان و شیعیان علی -رضی الله عنه- این روز را بزرگ میدارند". و این نقل تاریخی مسعودی در قرن چهارم هجری نشان از یک سنت تاریخی دارد که تا آن زمان میان مسلمانان رایج بوده....<ref>مسعودی، التنبیه والاشراف، ص 221-222.</ref>. |