پرش به محتوا

یزیدیه (غلاة): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:


== تاریخچه ==
== تاریخچه ==
یزیدیه تحت تأثير عقايد مهرپرستى و [[مذهب يهود]] به خصوص [[نصارا]] و فرقه‏‌اى از آن به نام [[نسطورى]] واقع گشتند و پس از اسلام نيز تحت تاثیر افکار صوفیان بودند. ثنويت زردشتى نيز از عقايد بنيادى ايشان بود. يكى از مشايخ تصوفى آنان بعد از اسلام، شيخ عدى بن مسافر اموى بوده كه عوام يزيديه او را شيخ عادى می‌نامیدند و به دست وی مسلمان شدند. آن‌ها پس از پذيرفتن اسلام، عقايد موروثى را كه‏ از اجداد خود سينه به سينه نقل كرده بودند ظاهر کرده و به اصل [[مجوسى]] خود بازگشتند و كم كم معتقد به امامت يزيد و سپس به الوهيت او شده و خدايان ديگرى را با او شريك كردند، زيرا ايشان در اصل يزتى بودند و روى همین تشابه اسمی‌، يزيد بن معاويه را از قديسان خود شمردند. نخستين دانشمندى كه توجه محققان را به اين طايفه معطوف داشت، احمد تيمور ياشا (1288- 1348 ه. ق) دانشمند مصرى بود و كتابى به نام «اليزيديه و منشأ نحلتهم» مربوط به تاریخ آن قوم نوشت. وى می‌‏گويد: اين طايفه به هيچ وجه نامی‌ در تاريخ نداشتند و اولين بار كه نام‌شان تاريخى شد، در قرن ششم هجرى قمری و هنگامی‌ بود كه شيخ عدى بن مسافر اموى به ميان ايشان رفت و آنان را به اسلام دعوت كرد و طريقه‏‌اى به نام «عدويه» در بين آنان به وجود آورد.
یزیدیه تحت تأثير عقايد مهرپرستى و [[مذهب يهود]] به خصوص [[نصارا]] و فرقه‏‌اى از آن به نام [[نسطورى]] واقع گشتند و پس از اسلام نيز تحت تاثیر افکار صوفیان بودند. ثنويت زردشتى نيز از عقايد بنيادى ايشان بود. يكى از مشايخ تصوفى آنان بعد از اسلام، شيخ عدى‌بن مسافر اموى بوده كه عوام يزيديه او را شيخ عادى می‌نامیدند و به دست وی مسلمان شدند. آن‌ها پس از پذيرفتن اسلام، عقايد موروثى را كه‏ از اجداد خود سينه به سينه نقل كرده بودند ظاهر کرده و به اصل [[مجوسى]] خود بازگشتند و كم كم معتقد به امامت يزيد و سپس به الوهيت او شده و خدايان ديگرى را با او شريك كردند، زيرا ايشان در اصل يزتى بودند و روى همین تشابه اسمی‌، يزيد بن معاويه را از قديسان خود شمردند. نخستين دانشمندى كه توجه محققان را به اين طايفه معطوف داشت، احمد تيمور ياشا (1288- 1348 ه. ق) دانشمند مصرى بود و كتابى به نام «اليزيديه و منشأ نحلتهم» مربوط به تاریخ آن قوم نوشت. وى می‌‏گويد: اين طايفه به هيچ وجه نامی‌ در تاريخ نداشتند و اولين بار كه نام‌شان تاريخى شد، در قرن ششم هجرى قمری و هنگامی‌ بود كه شيخ عدى‌بن مسافر اموى به ميان ايشان رفت و آنان را به اسلام دعوت كرد و طريقه‏‌اى به نام «عدويه» در بين آنان به وجود آورد.


== شرح حال شیخ عدی ==
== شرح حال شیخ عدی ==
مورّخان اتفاق نظر دارند كه شيخ عدى مردى صالح و باتقوا بود و برخى َنسَب او را به [[مروان بن حكم]] می‌رسانند و در اموی بودنش اتفاق نظر دارند.
مورّخان اتفاق نظر دارند كه شيخ عدى مردى صالح و باتقوا بود و برخى َنسَب او را به [[مروان بن حكم]] می‌رسانند و در اموی بودنش اتفاق نظر دارند.
عنوان رسمی‌ و مذهبى او چنين است: شرف‌الدين ابوالفضائل عدى بن مسافر بن اسماعيل بن موسى بن مروان بن حسن بن مروان.  
عنوان رسمی‌ و مذهبى او چنين است: شرف‌الدين ابوالفضائل عدى بن مسافر بن اسماعيل بن موسى بن مروان بن حسن بن مروان.  
اين مرد در قريه بيت‏قار از بلوك بعلبك در [[سوريه]] به دنيا آمد و بعدها در كوهستان حكاريه واقع در كردستان موصل ساکن و مشهور به شيخ عدى حكارى شد و بين سال‌هاى 555 تا 558 هجرى قمری در حالى‌كه نزدیک به نود سال داشت، در گذشت و در زاويه خود در حكاريه مدفون گرديد. مقبره او در نزدیکى اربيل كه سابقا دير نسطوريان نصرانى بوده، واقع شده است. بر روى سنگ قبر او این جمله مشاهده می‌شود: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ خالق السماء و الارض، اخفض، هذه المنزل محل الشيخ العدى الحكارى، شيخ اليزيديه. يعنى به نام خداوند بخشاينده مهربان، آفريدگار زمين و آسمان، سر فرود آر كه اين‌جا آرامگاه شيخ عدى حكارى، شيخ يزيديه است.
اين مرد در قريه بيت‏قار از بلوك بعلبك در [[سوريه]] به دنيا آمد و بعدها در كوهستان حكاريه واقع در كردستان موصل ساکن و مشهور به شيخ عدى حكارى شد و بين سال‌هاى 555 تا 558 هجرى قمری در حالى‌كه نزدیک به نود سال داشت، در گذشت و در زاويه خود در حكاريه مدفون گرديد. مقبره او در نزدیکى اربيل كه سابقا دير نسطوريان نصرانى بوده، واقع شده است. بر روى سنگ قبر او این جمله مشاهده می‌شود: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ خالق السماء و الارض، اخفض، هذه المنزل محل الشيخ العدى الحكارى، شيخ اليزيديه. يعنى به نام خداوند بخشاينده مهربان، آفريدگار زمين و آسمان، سر فرود آر كه اين‌جا آرامگاه شيخ عدى حكارى، شيخ يزيديه است.
از قول عبدالقاهر گيلانى نقل شده است که اگر نبوت با رياضت و مجاهدت ممكن بود به كسى برسد، به شيخ عدى بن مسافر می‌رسيد.  
از قول عبدالقاهر گيلانى نقل شده است که اگر نبوت با رياضت و مجاهدت ممكن بود به كسى برسد، به شيخ عدى بن مسافر می‌رسيد.  
ابو سعيد محمد بن عبدالكريم سمعانى (در گذشته در 562 هجری قمری) در كتاب «الانساب» نوشته است: جماعت بسيارى را در عراق و در كوهستان حلوان و نواحى آن ديدم كه يزيدى بودند و در ديه‏‌هاى آن‌جا به سبک زاهدانه‌ای زندگی می‌کردند و گلى به نام (حال) می‌خوردند. مردم گل را براى تبرك از مرقد شيخ عدى بر می‌داشتند و آن را با نان خمير می‌‌کردند و به صورت قرص درآورده و در برخی از اوقات می‌خورند. اسم آن نان برات بود. این رفتار شبیه به رفتار شیعیان است که از تربت سيد الشهدا [[حسين بن على (ع)]] تبرك می‌جويند و آن را می‌خورند. ابوفراس كتابى به نام «الرد على الرافضه و اليزيديه» در سال 725 هجرى تأليف كرد و آنان را «عدويه» خوانده است. یوسف بن جریر لخمی در «بهجة الاسرار» می‌نويسد: نخستين كسى كه جانشين عدى و به ریاست طايفه «عدويه» برگزیده شد، برادرزاده او ابو البركات صخربن مسافر بود.
ابو سعيد محمد بن عبدالكريم سمعانى (در گذشته در 562 هجری قمری) در كتاب «الانساب» نوشته است: جماعت بسيارى را در عراق و در كوهستان حلوان و نواحى آن ديدم كه يزيدى بودند و در ديه‏‌هاى آن‌جا به سبک زاهدانه‌ای زندگی می‌کردند و گلى به نام (حال) می‌خوردند. مردم گل را براى تبرك از مرقد شيخ عدى بر می‌داشتند و آن را با نان خمير می‌‌کردند و به صورت قرص درآورده و در برخی از اوقات می‌خورند. اسم آن نان برات بود. این رفتار شبیه به رفتار شیعیان است که از تربت سيد الشهدا [[حسين بن على (ع)]] تبرك می‌جويند و آن را می‌خورند. ابوفراس كتابى به نام «الرد على الرافضه و اليزيديه» در سال 725 هجرى تأليف كرد و آنان را «عدويه» خوانده است. یوسف بن جریر لخمی در «بهجة الاسرار» می‌نويسد: نخستين كسى كه جانشين عدى و به ریاست طايفه «عدويه» برگزیده شد، برادرزاده او ابو البركات صخربن مسافر بود.
خط ۴۰: خط ۴۰:


=== خلق آسمان‌های هفت گانه ===
=== خلق آسمان‌های هفت گانه ===
خداوند بعد از خلق اين شيوخ، آسمان‌هاى هفتگانه را آفريد و انديشه را خلق كرد و با همان انديشه صورت پرندگان و وحوش را خلق فرمود.
خداوند بعد از خلق اين شيوخ، آسمان‌هاى هفت‌گانه را آفريد و انديشه را خلق كرد و با همان انديشه صورت پرندگان و وحوش را خلق فرمود.


=== آفرینش آدم و حوا ===
=== آفرینش آدم و حوا ===
خداوند اراده كرد كه جهان را بيافريند و به فرشتگان اعلام نمود و گفت: من [[آدم]] و [[حوّا]] را خلق می‌کنم و بشر را از آنان می‌آفرینم. ذريّه آدم بر روى زمين خواهد ماند و ملت طاووس ملك يا ملت «يزيديه» را بعد از آن نگاه می‌‏دارم.
خداوند اراده كرد كه جهان را بيافريند و به فرشتگان اعلام نمود و گفت: من [[آدم]] و [[حوّا]] را خلق می‌کنم و بشر را از آنان می‌آفرینم. ذريّه آدم بر روى زمين خواهد ماند و طاووس ملک يا ملت «يزيديه» را بعد از آن نگاه می‌‏دارم.


=== خلق آدم از عناصر اربعه ===
=== خلق آدم از عناصر اربعه ===
خط ۴۹: خط ۴۹:


=== فریب آدم و اخراج از بهشت ===
=== فریب آدم و اخراج از بهشت ===
خداوند به جبرئيل امر كرد تا آدم را پس از آفرینش، داخل فردوس كنند و به او اجازه داد كه از هر چه بخواهد از ميوه‏‌هاى فردوس تناول كند جز از شجره گندم كه او را از خوردن آن منع كرد. پس از يكصد سال طاووس ملك از خدا پرسيد كه چگونه نسل آدم زياد می‌‏گردد. خدا به او گفت: كار بشر و نسل او را به تو واگذار می‌كنم. طاووس ملك آمد و از آدم پرسيد آيا از گندم خورده ‏اى؟ آدم گفت: خدا مرا منع كرده است. طاووس ملك گفت: بخور که چيز خوبى است و براى تو خير دارد. آدم از آن خورد و پس از آن يكصد سال توبه و استغفار نمود و خداوند به جبرئيل امر كرد كه به زمين برود و حوا را از دو پهلوى آدم خلق كند.
خداوند به جبرئيل امر كرد تا آدم را پس از آفرینش، داخل فردوس كنند و به او اجازه داد كه از هر چه بخواهد از ميوه‏‌هاى فردوس تناول كند جز از شجره گندم كه او را از خوردن آن منع كرد. پس از يكصد سال طاووس ملك از خدا پرسيد كه چگونه نسل آدم زياد می‌‏گردد. خدا به او گفت: كار بشر و نسل او را به تو واگذار می‌كنم. طاووس ملك آمد و از آدم پرسيد آيا از گندم خورده‌‏اى؟ آدم گفت: خدا مرا منع كرده است. طاووس ملك گفت: بخور که چيز خوبى است و براى تو خير دارد. آدم از آن خورد و پس از آن يكصد سال توبه و استغفار نمود و خداوند به جبرئيل امر كرد كه به زمين برود و حوّا را از دو پهلوى آدم خلق كند.


=== وجود دو طوفان ===
=== وجود دو طوفان ===
confirmed
۵٬۹۹۹

ویرایش