معراج: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲٬۳۴۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ آوریل ۲۰۲۳
خط ۵۴: خط ۵۴:
سپس وارد مسجد الاقصی شد. قبه الصخره محلی بوده است که پیامبر (ص) از آنجا به آسمان‌ها عروج کرد.
سپس وارد مسجد الاقصی شد. قبه الصخره محلی بوده است که پیامبر (ص) از آنجا به آسمان‌ها عروج کرد.


= پیشینه نقد و بررسی روایات معراج =
روایات معراجیه همواره در معرض گفت‌وگو و نقد و نظر عالمان مسلمان بوده و در دانش‌های گوناگونی از قبیل کلام، فقه، تاریخ، اخلاق، حدیث و تفسیر موردبحث قرار می‌گیرند.<br>
نخستین پرسش‌ها در این باب، به زمان امام سجّاد (علیه‌السلام) بازمی‌گردند. در روایتی، زید بن علی از پدر بزرگوار خویش، درباره راز تخفیف گرفتن پیامبر از خدای متعال در باب نمازهای واجب به توصیه حضرت موسی (علیه‌السلام) سؤال کرد و ایشان در پاسخ، مطالبی فرمودند. رُوِیَ عَنْ زَیْدِبْنِ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ(علیه‌السلام) أَنَّهُ قَالَ: سَأَلْتُ أَبِى سَیِّدَالْعَابِدِینَ(علیه‌السلام) فَقُلْتُ لَهُ: یَا أَبَةِ أَخْبِرْنِى عَنْ جَدِّنَا رَسُولِ اللَّهِ(صلى الله علیه و آله) لَمَّا عُرِجَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ أَمَرَهُ رَبُّهُ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ بِخَمْسِینَ صَلَاةً کَیْفَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ عَنْ أُمَّتِهِ، حَتَّى قَالَ لَهُ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ(علیه‌السلام) ارْجِعْ إِلَى رَبِّکَ فَاسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ فَإِنَّ أُمَّتَکَ لَا تُطِیقُ ذَلِکَ فَقَالَ یَا بُنَىَّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(صلى الله علیه و آله) لَا یَقْتَرِحُ عَلَى رَبِّهِ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ فَلَا یُرَاجِعُهُ فِى شَىْء یَأْمُرُهُ بِهِ فَلَمَّا سَأَلَهُ مُوسَى(علیه‌السلام) ذَلِکَ وَ صَارَ شَفِیعاً لاُِمَّتِهِ إِلَیْهِ لَمْ یَجُزْ لَهُ أَنْ یَرُدَّ شَفَاعَةَ أَخِیهِ مُوسَى(علیه‌السلام)فَرَجَعَ إِلَى رَبِّهِ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ فَسَأَلَهُ التَّخْفِیفَ إِلَى أَنْ رَدَّهَا إِلَى خَمْسِ صَلَوَات. قَالَ فَقُلْتُ لَهُ: یَا أَبَةِ فَلِمَ لَمْ یَرْجِعْ إِلَى رَبِّهِ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ وَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ مِنْ خَمْسِ صَلَوَات وَ قَدْ سَأَلَهُ مُوسَى(علیه‌السلام) أَنْ یَرْجِعَ إِلَى رَبِّهِ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ وَ یَسْأَلَهُ التَّخْفِیفَ. فَقَالَ: یَا بُنَىَّ أَرَادَ(علیه‌السلام)أَنْ یُحَصِّلَ لاُِمَّتِهِ التَّخْفِیفَ مَعَ أَجْرِ خَمْسِینَ صَلَاةً لِقَوْلِ اللَّهِ ـ عَزَّوَ جَلَّ ـ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها.» أَلاَ تَرَى أَنَّهُ لَمَّا هَبَطَ إِلَى الاَْرْضِ نَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ(علیه‌السلام) فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یُقْرِءُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ: إِنَّهَا خَمْسٌ بِخَمْسِینَ (ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ وَ ما أَنَا بِظَلاَّم لِلْعَبِیدِ)» <ref>این روایت در منابع ذیل آمده است: شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، تصحیح على اکبر غفارى، ج 1، ص 197 / همو، الامالى، بیروت، مؤسسه اعلمى، ص 371 / همو، التوحید، ص 176 / همو، علل الشرائع، ص 55.</ref> طریق سند شیخ صدوق به زید به شرح ذیل است: محمد بن محمد بن عصّام عن محمد بن یعقوب الکلینى عن على بن محمّد علان کلینى عن محمد بن سلیمان عن اسماعیل بن ابراهیم عن جعفربن محمّد التمیمى عن الحسین بن علوان عن عمروبن خالد عن زید بن على.<br>
عالمان مسلمان، اعم از شیعه و سنّی، افزون بر تدوین متون روایی ویژه معراج ده‌ها کتاب در این زمینه نگاشته‌اند که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از:
* المعراج (معراج‌نامه)، نوشته ابوعلی سینا (م 428);
* معراج النبی، علی بن محمّد صمری محلّی (م 841);
* الآیات العظیمة الباهرة فی معراج سیّد اهل الدنیا و الاخره، محمد بن یوسف بن علی دمشقی صالحی (م 942) ـ نام دیگر این کتاب الفصل الفائق فی معراج خیرالخلائق است ـ
* المعراج الجسمانی، سید صدرالدین محمد بن محمدباقر رضوی (شارح وافیه م 1160);
* الرقّ المنشور فی معراج نبینا المنصور، سید جعفر دارابی، معروف به «کشفی» (م 1267);
* المعراج، از پدر شیخ صدوق (م 329);
* المعراج فى الاحادیث، اثر ابى الصلاح تقى الدین حلبى (م 447);
* الاسراء و المعراج، اثر سیوطى
* فتح البارى، ج 7، ص 156 به بعد ابن حجر عسقلانى
* جوامع الاسرار فی معراج الرسول المختار، سید حسین بن مرتضی طباطبائی حائری یزدی (م 1315);
* رجعت و معراج، ابوالحسن رفیعی قزوینی (معاصر).
عالمان بسیاری نیز در کتاب‌های کلامی، تفسیری، حدیثی و تاریخی، به مناسبت طرح بحث «معراج» نکاتی در باب روایات معراجی آورده‌اند، از جمله:
* سید مرتضی در تنزیه الانبیاء،
* ابن حجر در فتح الباری،
* طبرسی در مجمع‌البیان،
* ابن شهرآشوب در مناقب،
* بیضاوی در انوارالتنزیل،
* مجلسی در بحارالانوار،
* طباطبائی در المیزان، <ref>علّامه طباطبائى در المیزان روایت معراج را نقل کرده و با تأکید بر اینکه مطالبى نزدیک به آنچه در این روایت آمده، در روایات زیادى از شیعه و اهل‌سنت وارد شده، از آن گذشته‌اند. (المیزان، ج 13، ص 15.)</ref>
*یوسفی غروی در موسوعة التاریخ الاسلامی
*سید جعفر مرتضی عاملی در الصحیح من سیرةالنبی الاعظم. <ref>ایشان به تفصیل به نقد مسئله تخفیف گرفتن در تعداد نمازهاى واجب در این روایات پرداخته و آن را نپذیرفته است. (ر.ک: سید جعفر مرتضى عاملى، الصحیح، ج 3، ص 26 به بعد.)</ref>
همچنین عالمانی که در پی نقد و بررسی روایات موضوع بوده‌اند، بخشی از روایات معراجی را به عنوان روایات موضوعه مطرح کرده‌اند؛ مانند:<br>
* ابن جوزی در الموضوعات
* سیوطی در اللئالی المصنوعه
* شوکانی در الفوائدالمجموعه.
قدیمی ترین نقد از سید مرتضی و جامع ترین نقد نیز از سوی امین الاسلام طبرسی در مجمع‌البیان مطرح شده است: و قد وردت روایات کثیرة فى قصة المعراج فى عروج نبیّنا (صلى الله علیه و آله) إلى السماء و رواها کثیرٌ من الصحابة مثلُ ابن عبّاس و ابن مسعود و أنس و جابربن عبداللّه و حذیفة و عائشة و أمّ هانى و غیرهم عن النبى (صلى الله علیه و آله) و زاد بعضهم و نقص بعض و تنقسم جملتها إلى أربعة أوجه:<br>
أحدها: ما یقطع على صحّتها لتواتر الاخبار به و إحاطة العلم بصحته. <br>
و ثانیها: ما ورد فى ذلک ممّا یجوزه العقول و لا یأباه الاصولُ فنحن نجوزه ثُمّ نقطُع على أن ذلکَ کان فى یقظته دون منامه. <br>
و ثالثها: ما یکونُ ظاهرهُ مخالفاً لبعضِ الاصولِ إلاّ أنّه یمکن تأویلُها على وجه یُوافق المعقولَ فالاولى تأویلُه على وجه یوافقُ الحقَّ و الدلیلَ. <br>
و رابعها: ما لا یَصحَّ ظاهرهُ و لا یُمکن تأویلُه إلاّ على التعسّفِ البعیدِ فالاولى أن لا نقبلُه. <br>
فأمّا الاولُ المقطوعُ به فهو أنّه أُسرى بِه علَى الجملة، <br>
و أمّا الثانى فمِنه ما روى أنّه طاف فى السماواتِ و رأىَ الانبیاء و العرشَ و سدرة المنتهى و الجنَة و النار و نحوذلک. <br>
و أما الثالثُ فنحوُ ما روى أنّه رأى قوماً فى الجنةِ یتَنعمَّونَ فیها و قوماً فى النار یُعذِّبونَ فیها فیَحملُ على أنّه رأى صفتهم أو أسماءَهم. <br>
و أما الرابعُ فنحو ما روى أنّه(صلى الله علیه و آله) کلّم اللّه جهرةً و رآه و قعد معه على سریرهِ و نحوذلک ممّا یُوجب ظاهرهُ التشبیه. و اللّهُ سبحانه متقدّسُ عن ذلکَ، و کذلک ما روى أنه شقّ بطُنه و غسله لانه(صلى الله علیه و آله) کان طاهرا مطهرّا مِن کل سوء و عیب و کیف یطّهرُ القلبُ و ما فیه مِن الاعتقادِ بالماءِ. <ref>(فضل بن حسن طبرسى، مجمع‌البیان، چ دوم، بیروت، دارالمعرفة، 1408 ق، ج 6، ص 609.).</ref>
علّامه طباطبائی در المیزان دیدگاه طبرسی را پذیرفته، ولی نسبت به مصادیقی که او آورده خرده گرفته است و مثال‌های ایشان را قابل مناقشه می‌داند. «و ما ذکره من التقسیم فى محلّه غیر أن غالب ما أورده مِن الامثلة للاقسامِ منظورٌ فیه...» <ref>(ر.ک: سید محمّدحسین طباطبائى، پیشین، ج 13، ص 34.)</ref> <br>
همچنین فقیهانی چند، بعضی از این روایات را در مباحث فقهی نقل کرده و مستند فتوای خود قرار داده‌اند. <ref>ر.ک: سید علی طباطبائى، ریاض المسائل، قم، جامعه مدرسین، 1412 ق، ج 3، ص 399 / محمد بن حسن اصفهانى (فاضل هندى)، کشف اللثام، قم، مکتبة آیة اللّه مرعشى، 1405 ق، ج 7، ص 617 / رضا فقیه همدانى، مصباح الفقیه، مکتبة الصور، ج 1، ص 220 / ابوالقاسم میرزاى قمى، غنائم الایام، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1417ق، ج 3، ص 82.</ref> وى بعضى از روایات معراجیه را صحیح دانسته است. در برخى موارد نیز به دلیل ضعف سند، برخى از استناد به آن‌ها خوددارى کرده‌اند. <ref>مانند ابوالقاسم میرزاى قمى، پیشین، ج 3، ص 494 / سیدابوالقاسم موسوى خوئى، کتاب الصلاة، چ سوم، قم، دارالهادى، 1410ق، ج 5، ص 260.</ref><ref>غلامعلی عزیزی کیا منبع: معرفت 1384 شماره 96:</ref>


= نمونه‌هایی از احادیث جعلی در باب معراج =
= نمونه‌هایی از احادیث جعلی در باب معراج =
confirmed
۲٬۱۸۹

ویرایش