confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
سپس وارد مسجد الاقصی شد. قبه الصخره محلی بوده است که پیامبر (ص) از آنجا به آسمانها عروج کرد. | سپس وارد مسجد الاقصی شد. قبه الصخره محلی بوده است که پیامبر (ص) از آنجا به آسمانها عروج کرد. | ||
= مراحل معراج رسول خدا (ص)= | |||
علی بن ابراهیم قمی (صاحب تفسیر) از پدرش (ابراهیم بن هاشم)، او از محمد بن ابی عمیر، او از هشام بن سالم و او از امام صادق (ع) روایت صحیح السندی نقل کرده که کیفیت و مراحل معراج را از زبان جدّش چنین بیان فرموده است، خلاصه روایت چنین است:<br> | |||
<big>مرحلة اول:</big> جبرئیل به همراه میکائیل و اسرافیل «بُراق» را آورده، محمّد مصطفی (ص) را سوار «براق» کرد، از مکه حرکت کردند و ضمن حرکت در فضا با ارتفاع نهچندان بلند جبرئیل آیات آسمانی و زمینی را به آن حضرت نشان میداد، تا در سرزمینی پایین آمدند. جبرئیل گفت: نماز بخوان! حضرت نماز خواند. جبرئیل پرسید: میدانی کجا نماز خواندی؟ فرمود: نه! گفت: در سرزمین طیّبه و پاکیزه (مدینه) که مهاجرت تو به آنجا خواهد بود.<br> | |||
<big>مرحلة دوم:</big> باز حضرت سوار براق شد و حرکت کردند تا در منطقهای پایین آمدند و حضرت نماز خواند، سپس جبرئیل عرض کرد: اینجا طور سینا است که موسی (ع) با خدا سخن گفت.<br> | |||
<big>مرحلة سوم:</big> باز حرکت کردند تا در «بیتلحم» که در ناحیهای از «بیتالمقدس» است، فرود آمدند و باز حضرت نماز گزارد.<br> | |||
<big>مرحلة چهارم:</big> از آنجا نیز حرکت کردند تا در «بیتالمقدس» فرود آمدند. پیامبر (ص) فرمود: در اینجا «براق» را به حلقهای که قبلاً پیامبران مرکب خود را به آن میبستند، بستم و همراه جبرئیل وارد مسجد شدیم. در آنجا ابراهیم، موسی و عیسی) را در میان عدّة زیادی از انبیا) دیدم که بهخاطر من اجتماع کرده بودند. مهیّای نماز شدیم و من شکّ نداشتم که جبرئیل بر ما امامت خواهد کرد؛ ولی هنگامی که صفهای جماعت مرتّب شد، جبرئیل بازوی مرا گرفت، جلو برد و من بر آنان امامت نمودم و البته افتخار نمیکنم.<br> | |||
<big>مرحلة پنجم:</big> سپس از آنجا با فرشته ای به نام «اسماعیل» که مأموریت تیر شهاب انداختن بر شیاطین را داشته <ref>(در آیات 6 - 10 صافّات به این مأموریت اشاره شده است).</ref> هفتاد هزار فرشته تحت فرمان دارد که هر یک از آنان نیز هفتاد هزار فرشتة دیگر تحت فرمان دارند، پس از سلام و دیدار با آنها به سوی آسمان دنیا حرکت خود را ادامه دادیم تا وارد آسمان اول شدیم. فرشتگان آنجا با دیدن رسول خدا(ص) خوشحال و خندان از آن حضرت استقبال کردند؛ ولی خازن دوزخ را دید که با چهرة وحشتناک و غضب آلودی بود. پس از سلام، به پیامبر(ص) بشارت بهشت داده، گوشه ا ی از آتش دوزخ را نشان داد. پس از آن با حضرت آدم(ع) ملاقات کردند، که پس از سلام و دعا، آدم(ع) گفت: «مَرْحَباً بِالابْنِ الصَّالِحِ وَ النَّبِی الصَّالِحِ وَ الْمَبْعُوثِ فِی الزَّمَنِ الصَّالِحِ» سپس نزد «ملکالموت» رفتند که با حالت حُزن نشسته بود و به یک لوح نورانی نگاه می کرد. وی پس از سلام و تحیّت، گفت: «أَبْشِرْ یا مُحَمَّدُ فَإِنِّی أَرَی الْخَیرَ کلَّهُ فِی أُمَّتِک» حضرت در جواب فرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمَنَّانِ ذِی النِّعَمِ عَلَی عِبَادِهِ- ذَلِک مِنْ فَضْلِ رَبِّی وَ رَحْمَتِهِ عَلَی». | |||
سپس ملکالموت به چند سؤال حضرت دربارة قبض روح پاسخ گفت و عرض کرد: هیچ خانهای نیست، مگر اینکه روزی پنج بار به آن نگاه میکنم. هرگاه خویشاوندان مردهای گریه کنند، به آنان میگویم: «لَا تَبْکوا عَلَیهِ فَإِنَّ لِی فِیکمْ عَوْدَةً وَ عَوْدَةً حَتَّی لَا یبْقَی مِنْکمْ أَحَد؛ بر او گریه نکنید! من به سراغ شما نیز خواهم آمد. آنقدر می آیم تا آنکه هیچ کسی از شما باقی نماند.» در اینجا پیامبر(ص) فرمود: «مرگ خیلی سخت است!» جبرئیل گفت: «سخت تر از آن، پس از مرگ است!» | |||
حضرت میفرماید: از آنجا گذشتیم. مردمی را دیدم که مقابلشان دو نوع سفرة طعام وجود دارد؛ یکی از گوشتهای پاک و دیگری از خبیث و ناپاک؛ ولی آنها پاک را گذاشته و خبیث را میخورند. از جبرئیل پرسیدم، گفت: از امّت تو کسانی هستند که بهجای مال حلال، از مال حرام مصرف میکنند. | |||
از آنجا گذشته، فرشته ای را دیدم که نصف بدنش آتش و نصف دیگرش یخ بود و بندگان مؤمن را دعا می کرد، سپس دو فرشتة دیگر را دیدم که دعا می کردند؛ یکی می گفت: «اللَّهُمَّ أَعْطِ کلَ مُنْفِقٍ خَلَفاً؛ خدایا! به هر انفاق کننده ای عوض عطا کن!» و دیگری می گفت: «اللَّهُمَّ أَعْطِ کلَ مُمْسِک تَلَفاً؛ خدایا! اموال هر بخیل و امساک کننده از انفاق را تلف کن!» | |||
حضرت میفرماید: به سیر خود ادامه دادیم. افرادی را دیدم که لبهایشان مثل لبهای شتر بود، گوشت پهلوهایشان را با قیچی میبریدند و به دهان خود میگذاشتند. از جبرئیل پرسیدم، گفت: «هَؤُلَاءِ الْهَمَّازُونَ اللَّمَّازُون؛ آنان عیبجویان و غیبتکنندگان هستند.» | |||
از آنجا نیز گذر کردیم. جماعتی را دیدم که سرهایشان را با سنگ میکوبیدند! از جبرئیل پرسیدم، گفت: «اینها کسانی هستند که نماز عشا را نخوانده، خوابیدهاند.» پس از آن بر جماعتی گذر کردیم که آتش از دهانشان وارد و از برشان خارج میشد. از جبرئیل پرسیدم، گفت: اینها کسانی هستند که اموال یتیمان را به ظلم و ستم میخورند، (که در حقیقت) تنها آتش میخورند و بهزودی در شعلههای آتش (دوزخ) میسوزند <ref>اشاره به آیه 10 سوره نساء</ref>. | |||
سپس بر اقوامی گذر کردیم که از بزرگی شکمشان نمیتوانستند از جا برخیزند، از جبرئیل پرسیدم، گفت: «اینها کسانی هستند که ربا میخورند. برنمیخیزند، مگر مانند کسی که بر اثر تماس شیطان دیوانه شده است <ref>اشاره به آیه 275 بقره</ref>. | |||
در این حال، آل فرعون را مشاهده کردم که هر صبح و شام بر آتش عرضه میشدند <ref>اشاره به آیه 46 غافر</ref> و آنها میگفتند: خدایا! قیامت کی بر پا میشود؟ | |||
سپس حرکت کردم، گروهی از زنان را دیدم که از پستانهای خود آویزان بودند. از جبرئیل پرسیدم، گفت: «اینها زنانی هستند که سبب ارثبردن فرزندان دیگران از شوهرانشان میشوند (یعنی از طریق زنا بچهدار میشوند و به شوهر خود منتسب میکنند).» | |||
و در ادامة دیدار از آسمان اول، فرشتگانی را با چهرههای عجیب مشاهده کردم که همگی صدا به حمد خدا و گریه از خوف خدا بلند کرده بودند، از جبرئیل پرسیدم، گفت: «خداوند اینها را همان گونه که میبینی، آفریده است. از روزی که خدا اینها را خلق کرده، از خوف و خشیّت خدا به هیچ طرفی نگاه نکرده و با همدیگر حرف نزدهاند.»؛ ولی پس از شناختن پیامبر (ص) سلام دادند و احترام کردند و برای خود او و امّت او بشارت بر خیر و نیکی دادند.<br> | |||
<big>مرحلة ششم:</big> صعود به آسمان دوم، ملاقات و گفتگو با حضرت عیسی و یحیی (ع) و مشاهدة فرشتگان که مشغول تسبیح و حمد خدا بودند، با چهرههای عجیب، شبیه آنهایی که در آسمان اول دیده بود.<br> | |||
<big>مرحلة هفتم:</big> صعود به آسمان سوم، ملاقات و گفتگو با حضرت یوسف (ع) و مشاهدة فرشتگان، مثل آنهایی که در آسمان اول و دوم دیده بود.<br> | |||
<big>مرحلة هشتم:</big> صعود به آسمان چهارم، ملاقات و گفتگو با ادریس (ع) و فرشتگان، شبیه همانهایی که در آسمانهای قبلی دیده بود.<br> | |||
<big>مرحلة نهم:</big> صعود به آسمان پنجم، ملاقات و گفتگو با هارون، برادر موسی و دیدار فرشتگان.<br> | |||
<big>مرحلة دهم:</big> عروج به آسمان ششم، ملاقات و گفتگو با حضرت موسی (ع) و فرشتگان، مثل آسمانهای قبلی.<br> | |||
<big>مرحلة یازدهم:</big> عروج به آسمان هفتم، که حضرت(ص) میفرماید: به هر فرشته ای از فرشتگان آسمان هفتم گذر می کردم، می گفت: «یا مُحَمَّدُ! احْتَجِمْ وَ أْمُرْ أُمَّتَک بِالْحِجَامَةِ؛ ای محمد! حجامت کن و به امّتت نیز دستور حجامت بده!» | |||
و در آنجا مردی را دیدم بر تختی نشسته، از جبرئیل پرسیدم: این کیست که تا آسمان هفتم بالا آمده و در کنار «بیتالمعمور» و جوار رحمت خدا قرار گرفته است؟ گفت: «این پدرت ابراهیم (ع) است. محل تو و محل پرهیزکاران امّت تو نیز در همین جایگاه است.» | |||
در اینجا رسول خدا (ص) این آیه را خواند: «إِنَ أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِی وَ الَّذِینَ آمنُوا وَ اللَّه وَلِی الْمُؤْمِنِین <ref>آلعمران/ 68.</ref>»؛ «سزاوارترین مردم به ابراهیم، آنها هستند که از او پیروی کردند، و (در زمان و عصر او، به مکتب او وفادار بودند. همچنین) این پیامبر و کسانی که (به او) ایمان آوردهاند (از همه سزاوارترند) و خداوند ولیّ و سرپرست مؤمنان است.» | |||
حضرت (ص) میفرماید: به ابراهیم (ع)، سلام دادم، جواب داد و گفت: «مَرْحَباً بِالنَّبِی الصَّالِحِ وَ الِابنِ الصالِحِ وَ الْمَبْعُوثِ فِی الزَّمَنِ الصَّالِح» و فرشتگان را همانند فرشتگان آسمانهای پایین دیدم. آنها نیز بر من و امّت من بشارت بر خیر دادند. | |||
. . . . بعد از آن همراه جبرئیل وارد «بیتالمعمور» شد و دو رکعت نماز خواند. وقتی بیرون آمد، دو نهر مشاهده کرد؛ یکی «کوثر» بود که از آن خورد و دیگری «رحمت» بود که در آن غسل کرد. سپس وارد بهشت گردید و در آنجا قضایا و اسرار عجیبی مشاهده کرد که ما از درک آنها عاجزیم. | |||
خود حضرت فرمود: پیش رفتم تا به (درخت) «سِدْرَةِ الْمُنْتَهی» رسیدم که هر برگ آن می تواند بر امّتی از امّتها سایه بیفکند. آنقدر به آن نزدیک شدم که فاصلة من با آن همان اندازه بود که خدا فرموده است: «فَکانَ قابَ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنی» <ref>نجم/ 9.</ref> در آنجا بودم که خدا فرمود: «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیه منْ رَبِّه» در پاسخ آن از قول خودم و امّتم عرض کردم: «وَ الْمُؤْمِنُونَ کلٌ آمَنَ باللَّهِ وَ ملائِکتِهِ وَ کتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَک رَبنا وَ إِلَیک الْمصِیر»، خدا فرمود: «لا یکلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسعَها لَها ما کسَبَتْ وَ علَیها ما اکتَسَبَتْ» عرض کردم: «رَبَّنا لا تؤاخِذْنا إِن نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا»، خداوند فرمود: «لَا أُؤَاخِذُک؛ تو را مؤاخذه نمیکنم.» دوباره عرض کردم: «رَبَّنا وَ لا تحْمِلْ علَینا إِصْراً کما حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذِین منْ قبْلِنا»، خداوند فرمود: «لَا اَحمِلُکَ؛ تحمیلت نمیکنم.» باز عرض کردم: «رَبنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا علَی الْقوْمِ الْکافِرِین» <ref>بقره/ 285 - 286.</ref> خدای تبارک و تعالی فرمود: «قدْ أَعطَیتُک ذَلِک لَک وَ لِأُمَّتِک؛ خواسته هایت را به تو و امّتت عطا کردم.» | |||
در اینجا امام صادق (ع) (که ناقل سخنان جدّش بود) اضافه کرد: «مَا وَفَدَ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی أَحَدٌ أَکرَم منْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) حَیثُ سَأَلَ لِأُمَّتِهِ هذِهِ الْخصَال؛ هیچ میهمانی به درگاه خدای تعالی گرامیتر از رسول خدا (ص)، در آن هنگامی که این تقاضاها را برای امّتش میکرد، نبود.» | |||
سپس رسول خدا (ص) عرض کرد: «پروردگارا! به پیامبرانت فضایلی عطا فرمودهای، به من نیز عطا فرما!» خدا فرمود: | |||
«به تو نیز در میان آنچه که داده ام، دو کلمه از زیر عرش خودم عطا کرده ام، یکی: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه» و دیگری: «وَ لَا مَنْجَی مِنْک إِلَّا إِلَیک». | |||
حضرت میفرماید: در اینجا بود که فرشتگان به من آموختند هر صبح و شام بخوانم: «اللَّهُمَّ إِنَّ ظُلْمِی أَصْبَحَ مُسْتَجِیراً بِعَفْوِک، وَ ذَنْبِی أَصْبَحَ مُسْتَجِیراً بِمَغْفِرَتِک، وَ ذُلِّی أَصْبَحَ مُسْتَجِیراً بِعِزَّتِک، وَ فَقْرِی أَصْبَحَ مُسْتَجِیراً بِغِنَاک، وَ وَجْهِی الْبَالِی الْفَانِی أَصْبَحَ مُسْتَجِیراً بِوَجْهِک الدَّائِمِ الْباقِی الَّذِی لَا یفنَی»، سپس یکی از فرشتگان اذان گفت و فرشتگان به امامت پیامبر اسلام (ص) نماز خواندند، همانطور که پیامبران در بیتالمقدس به امامت حضرت نماز خواندند و سپس برای هر شبانهروز پنجاه نماز از طرف خدا واجب شد که حضرت موسی (ع) از پیامبر اسلام (ص) خواست که از خدا بخواهد تا تخفیف دهد. حضرت درخواست تخفیف نمود. چهل نماز شد. باز هم به پیشنهاد حضرت موسی (ع)، چند بار برگشت و درخواست تخفیف نمود، تا اینکه به پنج نماز رسید.<br> | |||
در پایان این حدیث، امام صادق (ع) فرمود: «خدا به موسی (ع) از طرف این امّت، جزای خیر دهد و همین است تفسیر آیة شریفة: «سُبْحانَ الَّذی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذی بارَکنا حَوْلَهُ لِنُرِیهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ» <ref>تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، دار الکتاب، قم، چاپ چهارم، 1367ش، ج 2، صص 3 12؛ البرهان، میرزا هاشم بحرانی، ج 3، صص 473 480؛ بحارالانوار، ج 18، صص 319 331، ح 34؛ المیزان، ج13، صص 8 – 16</ref><br> | |||
از مجموع آیات و روایات مربوط به معراج استفاده می شود که رسول خدا(ص) در آسمان هفتم، همانجا که «سدرة المنتهی» و «جنّة المأوی» قرار داشت، به اوج شهود باطنی و قرب الی الله و مقام «قاب قوسین أو أدنی» رسید، و خدا او را مخاطب ساخته و دستورات بسیار مهمّ و سخنان فراوانی به او فرمود که مجموعهای از آن بهعنوان «احادیث قدسی» برای ما یادگار مانده است. <ref>برخی ازاینقبیل روایات را علامه مجلسی در بحارالانوار، ج 18، صص 291 410، و ج 77، صص 18 44 نقل کرده است که ترجمه خلاصه یکی از این روایات را تفسیر نمونه، ج 22، صص 516 520 تحت عنوان «گوشهای از گفتگوهای خداوند، با پیامبرش در شب معراج» و بحارالانوار، ج 77، صص 21 30، ح 6 نقل کردهاند.</ref> <br> | |||
دربارة معراج، برخی شبهات مطرح کردهاند که جز استبعاد و عدم ایمان به قدرت خدا و اعجاز انبیا، دلیلی ندارد و پاسخ تفصیلی آنها موجود است. <ref>تفسیر نمونه، ج 12، صص 30 - 33، و ج 22، ص 515؛ مفاتیحالغیب، فخر رازی، ج 20، صص 293 - 297؛ الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج 3، صص 30 و 31 و ...</ref> | |||
=معراج پیامبر (ص) در احادیث و روایات = | =معراج پیامبر (ص) در احادیث و روایات = |