confirmed
۵٬۹۲۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
== عقاید == | == عقاید == | ||
موسائیه معتقد بودند که امام موسیبنجعفر علیهالسلام زنده است و به وقت خودش بر شرق و غرب عالم مسلط خواهد شد و جهان را از عدل و داد پر خواهد کرد. او مهدی قائم است. و اما افرادی چون [[هارونالرشید]] و یارانش به مردم وانمود میکردند که امام از دنیا رفته است در | موسائیه معتقد بودند که امام موسیبنجعفر علیهالسلام زنده است و به وقت خودش بر شرق و غرب عالم مسلط خواهد شد و جهان را از عدل و داد پر خواهد کرد. او مهدی قائم است. و اما افرادی چون [[هارونالرشید]] و یارانش به مردم وانمود میکردند که امام از دنیا رفته است در حالیکه امام زنده و فعلا از دید مردم پنهان شده است. موسویه برای تایید ادعای خویش، به روایتی از [[امامصادق]] که درباره مهدویت نقل شده است؛ استناد میکردند که به بخشی از آن اشاره میشود: «هو القائمالمهدی فان یدهده رأسه علیکم من جبل فلا تصدقوا فانه القائم.» یعنی او مهدیقائم است و اگر ببینید سر او غلتانغلتان از کوهی فرود میآید باور نکنید و بدانید که او زنده و مهدی [[قائم آل محمد]] (ص) است. | ||
و اما برخی از افراد این فرقه معتقد بودند که امام کاظم علیهالسلام قائم است، اما از دنیا رفته است و پس از مرگش کسی به عنوان امام معرفی نشده است. پس خود او پس از مرگ رجعت خواهد کرد و در مکانی پنهان میشود و یارانش با وی دیدار میکنند و گوش به امر و نهی او میدهند. این گروه نیز چون گروه سابق، برای تایید ادعای خود به روایتی از امام صادق استناد میکردند که فرمود:«سمی القائم قائما لانه یقوم بعد ما یموت». یعنی | و اما برخی از افراد این فرقه معتقد بودند که امام کاظم علیهالسلام قائم است، اما از دنیا رفته است و پس از مرگش کسی به عنوان امام معرفی نشده است. پس خود او پس از مرگ رجعت خواهد کرد و در مکانی پنهان میشود و یارانش با وی دیدار میکنند و گوش به امر و نهی او میدهند. این گروه نیز چون گروه سابق، برای تایید ادعای خود به روایتی از امام صادق استناد میکردند که فرمود:«سمی القائم قائما لانه یقوم بعد ما یموت». یعنی به ایندلیل قائم را قائم خوانند که پس از مرگ بر میخیزد. و باز عدهای از این فرقه معتقد بودند که حضرت، مثل [[عیسیبنمریم]] است، جز آن که عیسی بن مریم باز نمیگردد، ولی او در زمان موعود باز میگردد و جهان پر شده از جور و ستم را از عدل و داد پر خواهد کرد، زیرا که پدرش امام صادق علیهالسلام فرمود که او به عیسی (ع) بن مریم شبیه است و به دست [[بنىعباس|بنیعباس]] کشته میشود و چنان که گفته بود، به دست ایشان کشته شد. برخی دیگر از ایشان میگفتند که امام کشته نشده است، بلکه به مرگ طبیعی از دنیا رفته است و خداوند او را نزد خود به آسمان برده و هنگام قیامش، او را به زمین باز میگرداند. از منظر عدهای دیگر [[امام رضا (ع)]] و کسانی که پس از او به امامت برخاستند، در واقع امام نبودند، بلکه جانشینانی بودند که یکی پس از دیگری آمدند تا این که زمان برانگیخته شدن او فرا برسد و بر مردم واجب است که از جانشینان وی فرمان برند. نگاه برخی دیگر این بود که ما نمیدانیم که حضرت زنده است، زیرا پیرو اخبار فراوان، وی مهدی قائم است و دروغ پنداشتن آن جایز نیست. از طرف دیگر، خبر مرگ پدر و نیاکانش به گوش ما رسیده است، بنابراین ما نباید درباره مرگ و زندگی حضرت بحث کنیم، بلکه باید بر امامتش استوار باشیم و پا را فراتر از آن ننهیم تا حقیقت حال روشن شود. | ||
و اما عدهای دیگر که «بشریه» نام داشتند، معتقد بودند که موسی بن جعفر (ع) زنده است و به زندان هم نرفته و او مهدی قائم است. <ref>ر. ک. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 431 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> <ref>نوبختی حسن بن موسی، فرق الشيعة، ترجمه و تحقيق محمد جواد مشكور، تهران، نشر مركز انتشارات علمى و فرهنگى، ص 79- 85.</ref> <ref>اشعری قمی سعدبن عبدالله، المقالات و الفرق، تحقيق محمد جواد مشكور، تهران، سال 1963 میلادی، صفحات 93، 173، 235، 237.</ref><ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين، مصر، ص 28</ref> <ref>اسفرایینی شاهفور بن طاهر، التبصير فى الدين و تمييز الفرقة الناجية عن الفرق الهالكين، تحقيق شيخ محمد زاهد بن الحسن الكوثرى، قاهره، سال 1940 میلادی، ص 23</ref> | و اما عدهای دیگر که «بشریه» نام داشتند، معتقد بودند که موسی بن جعفر (ع) زنده است و به زندان هم نرفته و او مهدی قائم است. <ref>ر. ک. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 431 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> <ref>نوبختی حسن بن موسی، فرق الشيعة، ترجمه و تحقيق محمد جواد مشكور، تهران، نشر مركز انتشارات علمى و فرهنگى، ص 79- 85.</ref> <ref>اشعری قمی سعدبن عبدالله، المقالات و الفرق، تحقيق محمد جواد مشكور، تهران، سال 1963 میلادی، صفحات 93، 173، 235، 237.</ref><ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين، مصر، ص 28</ref> <ref>اسفرایینی شاهفور بن طاهر، التبصير فى الدين و تمييز الفرقة الناجية عن الفرق الهالكين، تحقيق شيخ محمد زاهد بن الحسن الكوثرى، قاهره، سال 1940 میلادی، ص 23</ref> | ||