۲۲٬۰۲۶
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴: | خط ۴: | ||
معبد درباره گرفتن [[زكات|زکات]] از موالی و بردگان یا بخشیدن آن به ایشان با دیگر «ثعالبه» مخالفت کرد و ثعالبهای که دراینباره سخنی نگفته بودند را [[کافر]] شمرد و در مقابل، ثعالبه نیز او را به دلیل این عقیده کافر شمردند. | معبد درباره گرفتن [[زكات|زکات]] از موالی و بردگان یا بخشیدن آن به ایشان با دیگر «ثعالبه» مخالفت کرد و ثعالبهای که دراینباره سخنی نگفته بودند را [[کافر]] شمرد و در مقابل، ثعالبه نیز او را به دلیل این عقیده کافر شمردند. | ||
معبد معتقد بود بندگانی که از توانایی مالی برخوردارند، باید زکات بدهند و آنانی که مستمند هستند، مستحق دریافت زکات میباشند. | معبد معتقد بود بندگانی که از توانایی مالی برخوردارند، باید زکات بدهند و آنانی که مستمند هستند، مستحق دریافت زکات میباشند. | ||
او بر این باور بود ثوابی را که خداوند در برابر طاعات به آدمی میدهد مربوط به زمان حیات اوست و اگر بمیرد، در باره طاعاتی که انجام داده پاداشی نخواهد گرفت. وی همچنین میگفت اعمال نیابتپذیر چون [[حج]] و [[عمره مفرده|عمره]] و ... که برخی به نیت دیگران انجام میدهند و یا دعا و استغفاری که برای او و یا در باره دیگران انجام میشود، بیفایده و بدون منفعت است<ref>مشکور محمد | او بر این باور بود ثوابی را که خداوند در برابر طاعات به آدمی میدهد مربوط به زمان حیات اوست و اگر بمیرد، در باره طاعاتی که انجام داده پاداشی نخواهد گرفت. وی همچنین میگفت اعمال نیابتپذیر چون [[حج]] و [[عمره مفرده|عمره]] و ... که برخی به نیت دیگران انجام میدهند و یا دعا و استغفاری که برای او و یا در باره دیگران انجام میشود، بیفایده و بدون منفعت است<ref>مشکور محمد جواد؛ فرهنگ فرق اسلامی؛ مشهد، نشر آستان قدس رضوی؛ سال 1372 شمسی؛ چاپ دوم، ص 414 با ویرایش و اصلاح جملات.</ref>،<ref>بغدادی ابومنصور؛ الفرق بين الفرق؛ به اهتمام محمد زاهد بن حسن الكوثرى؛ قاهره؛ سال 1948 میلادی؛ ص 60.</ref>،<ref>عراقی ابو محمد عثمان بن عبد الله؛ الفرق المفترقة بين اهل الزيغ و الزندقة؛ تحقيق يشار قوتلو آى؛ آنكارا، سال 1961 میلادی؛ ص 21.</ref>،<ref>نشوانالحمیری ابوسعید؛ الحورالعين؛ تحقيق كمالمصطفى؛ مصر؛ سال 1948 میلادی، ص 172.</ref>،<ref>اسفرایینی شاهفوربنطاهر؛ التبصير فى الدين و تمييز الفرقة الناجية عن الفرق الهالكين؛ تحقيق شيخ محمد زاهدبنالحسنالكوثرى؛ قاهره، سال 1940 میلادی، ص 33.</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |