۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'گروهها' به 'گروهها') |
جز (جایگزینی متن - 'سرزمینها' به 'سرزمینها') |
||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
ناجی پس از ناامیدی از دو نیروی فوق (نیروی مردمی و نیروی نظامی) و همینطور، ناتوانی افرادِ شریفِ معدودی که ظلم را بر نمی تابند و ندای عدالت سر می دهند، چنین تصویر غمانگیزی از نظام جهانی به دست می دهد. | ناجی پس از ناامیدی از دو نیروی فوق (نیروی مردمی و نیروی نظامی) و همینطور، ناتوانی افرادِ شریفِ معدودی که ظلم را بر نمی تابند و ندای عدالت سر می دهند، چنین تصویر غمانگیزی از نظام جهانی به دست می دهد. | ||
ابوبکر ناجی در بحث مقدماتی خود دو نکتۀ جالب را مدنظر قرار می دهد که حکایت از تیزبینی و دقت نویسندۀ کتاب دارد. این دو نکته عبارتند از: 1. دوری یا نزدیکی مرکز از | ابوبکر ناجی در بحث مقدماتی خود دو نکتۀ جالب را مدنظر قرار می دهد که حکایت از تیزبینی و دقت نویسندۀ کتاب دارد. این دو نکته عبارتند از: 1. دوری یا نزدیکی مرکز از سرزمینهای تحت سلطه؛ 2. طرح ارتباط میان ضعف اقتصادی و نابودی تمدن ها. | ||
ناجی در مورد نخست این بحث را مطرح می کند که در [[اتحاد]] شوروی، مرکز تا حدودی به کشورهایی که در آن درگیری وجود داشت نزدیک بود، حتی با برخی از آنها مرزهای مشترکی داشت، درنتیجه تدارکات، وسایل نقلیه و خودروهای زرهی به راحتی و بدون هزینۀ زیاد به آن مناطق گسیل می شد، در حالی که این نکته در مورد آمریکا صدق نمی کند و تا حدودی متفاوت است، چرا که دوری مرکز اصلی از مناطق دیگر، عامل خوبی است تا آمریکایی ها دشواری استمرار سلطه، فرمانروایی و غارت نعمتهایمان را درک کنند. | ناجی در مورد نخست این بحث را مطرح می کند که در [[اتحاد]] شوروی، مرکز تا حدودی به کشورهایی که در آن درگیری وجود داشت نزدیک بود، حتی با برخی از آنها مرزهای مشترکی داشت، درنتیجه تدارکات، وسایل نقلیه و خودروهای زرهی به راحتی و بدون هزینۀ زیاد به آن مناطق گسیل می شد، در حالی که این نکته در مورد آمریکا صدق نمی کند و تا حدودی متفاوت است، چرا که دوری مرکز اصلی از مناطق دیگر، عامل خوبی است تا آمریکایی ها دشواری استمرار سلطه، فرمانروایی و غارت نعمتهایمان را درک کنند. |