پرش به محتوا

کاربر:Hoosinrasooli/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۶: خط ۸۶:
اسماعیل بن علی بن علی بن رزین بن بدیل بن ورقاء خزاعی، (259 –  352ق)
اسماعیل بن علی بن علی بن رزین بن بدیل بن ورقاء خزاعی، (259 –  352ق)
ابوالقاسم. ادیب و محدث شیعی. نسب او به «بدیل بن ورقاء خزاعی» متصل است که از اصحاب خوشنام رسول خدا(ص) بوده و در اثر دعای آن حضرت، زندگی با برکت و فرزندان شجاع و با ایمانی پیدا کرده بود. به گفته خطیب بغدادی ولادت او در 259هجری و احتمالاً در «واسط»(بین کوفه و بصره) روی داده است، و وفات او نیز در همین شهر در 352هجری اتفاق افتاده است. وی در یک خانواده علمی و ادبی نشو و نما پیدا کرد و بستگان او در علم و ادب، بین همگان شناخته‏شده بودند. پدرش «ابوالحسن بن علی بن رزین خزاعی»(م283ق) از ادیبان و راویان حدیث بود که در 198هجری به اتفاق برادرش دعبل، با امام رضا(ع) در طوس دیدار داشته است. عموی او «دعبل بن علی خزاعی»(م245ق) از شاعران مشهور اهل‏بیت(ع) و از اصحاب ویژه امام رضا(ع) است که در یک‏جا با اشعار خود، اشک آن امام را در آورده است. همچنین هر یک از اجداد او نیز در زمان خود از شهرت علمی و ادبی برخوردار بودند و برخی از نیاکان او از شجاعان اصحاب امیرالمؤمنین(ع) به شمار می‏آمدند. وی تحصیلات مقدماتی و تکمیلی را نزد پدرش که در پرورش او نقش اساسی داشته است، فرا گرفت. محل اقامت او در «واسط» بود و در آنجا مسئولیت امور حسبیه(امور وامانده شهری) را برعهده داشت اما مسافرت‏هایی به بغداد، کوفه، صنعاء و شهرهای دیگر داشت و نزد اساتید آنجا حدیث شنید و در فقه، ادبیات و علوم حدیث تبحر یافت. بر اساس گزارش‏ها و احادیث بسیاری(66 مورد) که از وی بر جای مانده وی در 272هجری از پدرش در بغداد حدیث شنیده و در 274هجری در باب الشام بغداد از «محمد بن ابراهیم بن کثیر صیرفی»، و در سال‏های 276 و 283هجری در صنعاء از «ابویعقوب اسحاق بن ابراهیم دبری» حدیث شنیده است. بیشتر روایات او که غالباً سلسله سند آنها به پیامبر(ص) متصل می‏شود، در باره فضیلت امیرالمؤمنین، اهل‏بیت(ع) و برخی از پیش‏بینی‏های رسول گرامی اسلام در باره متفرق‏شدن امت اسلامی گزارش شده است. نجاشی و شیخ طوسی با نگاهی منصفانه در باره ارزش روایات او گفته‏اند: «وی فردی مختلط‏الامر بوده و روایات او خوب و بد دارد». اما خطیب بغدادی وی را «غیر راستگو» و ابن‏غضائری او را صراحتاً «دروغگو» معرفی کرده است، به همین دلیل علامه حلی و ابن‏داود روایات او را غیر قابل قبول دانسته‏اند. سوابق علمی او نشان می‏دهد که وی در محل اقامت خود مجلس درسی داشته و شاگردانی تربیت کرده است. در میان شاگردان او «هلال بن محمد بن جعفر حفار» بیشترین بهره‏ها را از او برد و احادیث زیادی را از وی به آیندگان انتقال داده است. از شاگردان دیگر او «شریف ابومحمد محمدی»، «علی بن عیسی مجاور»، «ابوالحسن دارقطنی»(م385ق) و «احمد بن علی بن مهدی بن صدقه رقی انصاری»(م.ب340ق) هستند. از اساتید او غیر از پدرش، می‏توان به کسانی چون «محمد بن غالب بن حرب تمتام»، «عباس بن محمد دوری»، «ابویعقوب اسحاق بن ابراهیم دبری»، «هیثم بن عدی طائی»، «احمد بن علی خزاز» و بسیاری دیگر اشاره نمود. از آثار او دو کتاب «تاریخ الائمه» و «کتاب النکاح» معرفی شده است.
ابوالقاسم. ادیب و محدث شیعی. نسب او به «بدیل بن ورقاء خزاعی» متصل است که از اصحاب خوشنام رسول خدا(ص) بوده و در اثر دعای آن حضرت، زندگی با برکت و فرزندان شجاع و با ایمانی پیدا کرده بود. به گفته خطیب بغدادی ولادت او در 259هجری و احتمالاً در «واسط»(بین کوفه و بصره) روی داده است، و وفات او نیز در همین شهر در 352هجری اتفاق افتاده است. وی در یک خانواده علمی و ادبی نشو و نما پیدا کرد و بستگان او در علم و ادب، بین همگان شناخته‏شده بودند. پدرش «ابوالحسن بن علی بن رزین خزاعی»(م283ق) از ادیبان و راویان حدیث بود که در 198هجری به اتفاق برادرش دعبل، با امام رضا(ع) در طوس دیدار داشته است. عموی او «دعبل بن علی خزاعی»(م245ق) از شاعران مشهور اهل‏بیت(ع) و از اصحاب ویژه امام رضا(ع) است که در یک‏جا با اشعار خود، اشک آن امام را در آورده است. همچنین هر یک از اجداد او نیز در زمان خود از شهرت علمی و ادبی برخوردار بودند و برخی از نیاکان او از شجاعان اصحاب امیرالمؤمنین(ع) به شمار می‏آمدند. وی تحصیلات مقدماتی و تکمیلی را نزد پدرش که در پرورش او نقش اساسی داشته است، فرا گرفت. محل اقامت او در «واسط» بود و در آنجا مسئولیت امور حسبیه(امور وامانده شهری) را برعهده داشت اما مسافرت‏هایی به بغداد، کوفه، صنعاء و شهرهای دیگر داشت و نزد اساتید آنجا حدیث شنید و در فقه، ادبیات و علوم حدیث تبحر یافت. بر اساس گزارش‏ها و احادیث بسیاری(66 مورد) که از وی بر جای مانده وی در 272هجری از پدرش در بغداد حدیث شنیده و در 274هجری در باب الشام بغداد از «محمد بن ابراهیم بن کثیر صیرفی»، و در سال‏های 276 و 283هجری در صنعاء از «ابویعقوب اسحاق بن ابراهیم دبری» حدیث شنیده است. بیشتر روایات او که غالباً سلسله سند آنها به پیامبر(ص) متصل می‏شود، در باره فضیلت امیرالمؤمنین، اهل‏بیت(ع) و برخی از پیش‏بینی‏های رسول گرامی اسلام در باره متفرق‏شدن امت اسلامی گزارش شده است. نجاشی و شیخ طوسی با نگاهی منصفانه در باره ارزش روایات او گفته‏اند: «وی فردی مختلط‏الامر بوده و روایات او خوب و بد دارد». اما خطیب بغدادی وی را «غیر راستگو» و ابن‏غضائری او را صراحتاً «دروغگو» معرفی کرده است، به همین دلیل علامه حلی و ابن‏داود روایات او را غیر قابل قبول دانسته‏اند. سوابق علمی او نشان می‏دهد که وی در محل اقامت خود مجلس درسی داشته و شاگردانی تربیت کرده است. در میان شاگردان او «هلال بن محمد بن جعفر حفار» بیشترین بهره‏ها را از او برد و احادیث زیادی را از وی به آیندگان انتقال داده است. از شاگردان دیگر او «شریف ابومحمد محمدی»، «علی بن عیسی مجاور»، «ابوالحسن دارقطنی»(م385ق) و «احمد بن علی بن مهدی بن صدقه رقی انصاری»(م.ب340ق) هستند. از اساتید او غیر از پدرش، می‏توان به کسانی چون «محمد بن غالب بن حرب تمتام»، «عباس بن محمد دوری»، «ابویعقوب اسحاق بن ابراهیم دبری»، «هیثم بن عدی طائی»، «احمد بن علی خزاز» و بسیاری دیگر اشاره نمود. از آثار او دو کتاب «تاریخ الائمه» و «کتاب النکاح» معرفی شده است.
منابع: (رجال نجاشی، ص32 شماره 69، وص161 شماره 428، وص276 شماره 727؛ رجال طوسی، ص415 شماره 6003؛ الفهرست، طوسی، ص50 شماره 37؛ الامالی، طوسی، صص361 تا 380، احادیث750 تا 816؛ خلاصه الاقوال، ص316؛ وسایل الشیعه(آل البیت)، ج4ص99 حدیث4618، وج16ص334 حدیث21694؛ الغدیر، ج2صص363 تا367؛ مسند الامام الرضا(ع)، ج1ص104 و صفحات دیگر؛ تاریخ بغداد، ج6ص303 شماره 3349)
 
== منابع ==
# رجال نجاشی، ص32 شماره 69، وص161 شماره 428، وص276 شماره 727؛  
# رجال طوسی، ص415 شماره 6003؛  
# الفهرست، طوسی، ص50 شماره 37؛  
# الامالی، طوسی، صص361 تا 380، احادیث750 تا 816؛  
# خلاصه الاقوال، ص316؛  
# وسایل الشیعه(آل البیت)، ج4ص99 حدیث4618، وج16ص334 حدیث21694؛  
# الغدیر، ج2صص363 تا367؛  
# مسند الامام الرضا(ع)، ج1ص104 و صفحات دیگر؛  
# تاریخ بغداد، ج6ص303 شماره 3349.
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴

ویرایش