پرش به محتوا

کاربر:Mahdi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
'''وفد''' به معنى واردشدن به محضر حكمران براى ارسال پيام، استمداد، اعلان الحاق و نحو آن است.
'''وفد''' به معنى واردشدن به محضر حكمران براى ارسال پيام، استمداد، اعلان الحاق و نحو آن است.
= وفد در لغت =
= وفد در لغت =
وافد شخص <ref>الصحاح، ج‏2، ص: 553</ref> و یا گروهی <ref>جمهرة اللغة؛ ج‏2؛ ص674</ref>که به‌عنوان فرستاده‌ی <ref>تاج العروس؛ ج‏5؛ ص321</ref> از سوی انسانی محترم و یا مجموعه‌ای از انسان‌ها به‌سوی بزرگی یا امیری یا مَلِکی فرستاده می‌شوند <ref>تهذيب اللغة؛ ج‏14؛ ص140</ref>این هیئت‌های نمایندگی به جهت زیارت و یا ابلاغ پیام و یا یاری خواستن و یا طلب نیکویی‌کردن و یا ... <ref>النهاية في غريب الحديث و الأثر؛ ج‏5؛ ص209</ref>و یا برای بیان حوائج و طلب آن فرستاده می‌شوند. <ref>مفردات ألفاظ القرآن؛ ص877</ref> البته وقتی به این هیئت نمایندگی وفد گفته می‌شود که سواره آمده باشند و شهسواران ارجمند (الرکبان المکرمون) باشند. <ref>لسان العرب؛ ج‏3؛ ص464.</ref> <br>
وافد شخص<ref>الصحاح، ج‏2، ص: 553</ref> و یا گروهی<ref>جمهرة اللغة؛ ج‏2؛ ص674</ref> که به‌عنوان فرستاده‌ی <ref>تاج العروس؛ ج‏5؛ ص321</ref> از سوی انسانی محترم و یا مجموعه‌ای از انسان‌ها به‌سوی بزرگی یا امیری یا مَلِکی فرستاده می‌شوند<ref>تهذيب اللغة؛ ج‏14؛ ص140</ref>این هیئت‌های نمایندگی به جهت زیارت و یا ابلاغ پیام و یا یاری خواستن و یا طلب نیکویی‌کردن و یا ...<ref>النهاية في غريب الحديث و الأثر؛ ج‏5؛ ص209</ref>و یا برای بیان حوائج و طلب آن فرستاده می‌شوند<ref>مفردات ألفاظ القرآن؛ ص877</ref>. البته وقتی به این هیئت نمایندگی وفد گفته می‌شود که سواره آمده باشند و شهسواران ارجمند (الرکبان المکرمون) باشند<ref>لسان العرب؛ ج‏3؛ ص464.</ref> <br>.


پس كلمه" وفد" به معناى قومى است كه به‌منظور زيارت و ديدار كسى و يا گرفتن حاجتى و امثال آنها بر او وارد شوند، و اين قوم وقتى به نام وفد ناميده مى‏شوند كه سواره بيايند، كلمه وفد جمع و مفرد آن وافد است. <ref>ترجمه تفسير الميزان،ج‏14،ص151.</ref>
پس كلمه" وفد" به معناى قومى است كه به‌منظور زيارت و ديدار كسى و يا گرفتن حاجتى و امثال آنها بر او وارد شوند، و اين قوم وقتى به نام وفد ناميده مى‏شوند كه سواره بيايند، كلمه وفد جمع و مفرد آن وافد است<ref>ترجمه تفسير الميزان،ج‏14،ص151.</ref>.


= وفد در لغت‌نامه‌های فارسی =
= وفد در لغت‌نامه‌های فارسی =
confirmed
۲٬۲۰۰

ویرایش