confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
== خاندان مختار == | == خاندان مختار == | ||
مختار که فرزند چهره نامدار [[صدر اسلام]] یعنی أبو عبید بن عمرو بن عمیر بن عوف ثقفی بود، در سال نخست هجری در منطقه [[طائف]] به دنیا آمد. پدرش ابوعبید در روزگار [[محمد (ص) خاتم الانبیاء|رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم]] اسلام آورد؛ اما هرگز به دیدار پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نائل نشد.<ref> سیر أعلام النبلاء، ج ۳ | مختار که فرزند چهره نامدار [[صدر اسلام]] یعنی أبو عبید بن عمرو بن عمیر بن عوف ثقفی بود، در سال نخست هجری در منطقه [[طائف]] به دنیا آمد. پدرش ابوعبید در روزگار [[محمد (ص) خاتم الانبیاء|رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم]] اسلام آورد؛ اما هرگز به دیدار پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نائل نشد.<ref> سیر أعلام النبلاء، ج ۳ ص: ۵۳۹.</ref>. مادرش نیز بانویی به نام <big>دومة</big> دختر عمرو بن وهب بن منبه از همان قبیله بنی ثقیف بود. از این رو مختار هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر ثقفی بود و از تیرهای شریف در میان عرب به شمار میرفت. او از بزرگان این قبیله سرشناس عرب و سخنوری زبردست و دلاوری کم نظیر بود. | ||
عموی مختار یعنی [[سعد بن مسعود]] نیز چهرهای سرشناس بود. وی از سوی [[امام علی بن أبیطالب (ع)|امام علی بن أبیطالب علیهالسلام]] به سمت فرمان داری مدائن منصوب شده بود و در زمان خلافت کوتاه [[امام حسن مجتبی]] (پیش از جریان صلح امام علیهالسلام با [[معاویه]] و آغاز خلافت فرزند [[أبی سفیان]] در سال ۴۱ هجری)، بر مسندش ابقا شد<ref>بررسی تحلیلی صلح امام حسن علیهالسلام و آغاز خلافت اموی، ص ۴۸- ۴۳.</ref>. | عموی مختار یعنی [[سعد بن مسعود]] نیز چهرهای سرشناس بود. وی از سوی [[امام علی بن أبیطالب (ع)|امام علی بن أبیطالب علیهالسلام]] به سمت فرمان داری مدائن منصوب شده بود و در زمان خلافت کوتاه [[امام حسن مجتبی]] (پیش از جریان صلح امام علیهالسلام با [[معاویه]] و آغاز خلافت فرزند [[أبی سفیان]] در سال ۴۱ هجری)، بر مسندش ابقا شد<ref>بررسی تحلیلی صلح امام حسن علیهالسلام و آغاز خلافت اموی، ص: ۴۸- ۴۳.</ref>. | ||
سعد بن مسعود هنگامی که [[امام مجتبی (ع)|امام مجتبی علیهالسلام]] (در جریان آماده سازی ارتش [[عراق]] برای رویارویی با ارتش [[شام]] به سرکردگی معاویه بن أبی سفیان) توسط گروهی ناشناس از [[خوارج]] و یا اشخاص سستایمان و دوچهره از لشکر خود مجروح شد با شجاعتی ستودنی به حمایت از امام علیهالسلام همت گماشت و در دفاع از حریم ولایت جانفشانی کرد.<ref>الخلافة الأمویة ص ۵۹- ۵۷</ref> | سعد بن مسعود هنگامی که [[امام مجتبی (ع)|امام مجتبی علیهالسلام]] (در جریان آماده سازی ارتش [[عراق]] برای رویارویی با ارتش [[شام]] به سرکردگی معاویه بن أبی سفیان) توسط گروهی ناشناس از [[خوارج]] و یا اشخاص سستایمان و دوچهره از لشکر خود مجروح شد با شجاعتی ستودنی به حمایت از امام علیهالسلام همت گماشت و در دفاع از حریم ولایت جانفشانی کرد.<ref>الخلافة الأمویة ص: ۵۹- ۵۷</ref> | ||
مختار خود نیز شخصیتی برجسته و دارای نفوذ فراوان بهویژه در سرزمین عراق بود. آنچنان که [[مسلم بن عقیل]] پسر عمو و سفیر امام حسین علیهالسلام | مختار خود نیز شخصیتی برجسته و دارای نفوذ فراوان بهویژه در سرزمین عراق بود. آنچنان که [[مسلم بن عقیل]] پسر عمو و سفیر امام حسین علیهالسلام | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
پس از آنکه عبیدالله بن زیاد با حُکم [[یزید بن معاویه]] امارت کوفه را به دست گرفت و شرایط را به نفع [[امویان]] تغییر داد و در ادامه موفق شد تا کوفیان را با تهدید و تطمیع از اطراف مسلم بن عقیل پراکنده کند، به همین دلیل مسلم غریبانه در شهر کوفه دستگیر شد و به شهادت رسید. در این میان مختار نیز سرنوشتی تلخ داشت و توسط کارگزاران [[ابن زیاد]] دستگیر و پس از ضرب و شتم به زندان کوفه افتاد. | پس از آنکه عبیدالله بن زیاد با حُکم [[یزید بن معاویه]] امارت کوفه را به دست گرفت و شرایط را به نفع [[امویان]] تغییر داد و در ادامه موفق شد تا کوفیان را با تهدید و تطمیع از اطراف مسلم بن عقیل پراکنده کند، به همین دلیل مسلم غریبانه در شهر کوفه دستگیر شد و به شهادت رسید. در این میان مختار نیز سرنوشتی تلخ داشت و توسط کارگزاران [[ابن زیاد]] دستگیر و پس از ضرب و شتم به زندان کوفه افتاد. | ||
مختار بن أبی عبید ثقفی که برای مدتی در زندان کوفه بسر میبرد با میانجیگری [[عبدالله بن عمر بن خطاب]] که از چهرههای مطرح آن روزگار بود از بند رهایی یافت و از شهر کوفه خارج شد. مختار ثقفی پس از آزادی از کوفه تبعید و راهی مکه شد و مدتی را در جوار [[خانه خدا]] روزگار گذراند<ref>افتخار زاده محمود رضا، نهضت مختار ثقفی، ص ۱۴۸.</ref>. | مختار بن أبی عبید ثقفی که برای مدتی در زندان کوفه بسر میبرد با میانجیگری [[عبدالله بن عمر بن خطاب]] که از چهرههای مطرح آن روزگار بود از بند رهایی یافت و از شهر کوفه خارج شد. مختار ثقفی پس از آزادی از کوفه تبعید و راهی مکه شد و مدتی را در جوار [[خانه خدا]] روزگار گذراند<ref>افتخار زاده محمود رضا، نهضت مختار ثقفی، ص: ۱۴۸.</ref>. | ||
مکه در آن هنگام تحت فرمان [[عبدالله بن زبیر]] بود و او نیز به شدت با امویان دشمنی میکرد و یزید را شایسته خلافت نمیدانست.<ref>به گفته [[احمدبن یوسف قِرمانی]] مورخ برجسته [[اهلسنت و جماعت|اهلسنت]]، عبدالله بن زبیر هنگامی که در مکه قیام خود را علیه یزید بن معاویه آغاز کرد، خلیفه اموی را به دلیل نوشیدن مشروبات الکلی، سگ بازی و کوچک شمردن امور دینی و بی توجهی به شرع، شایسته خلافت نمیدانست(ر.ک، قرمانی احمدبن یوسف، أخبار الدول و آثار الأول، ج ۲ ص ۱۱).</ref>. پس از مرگ یزید بن معاویه در سال ۶۴ هجری، مختار شرایط قیام را در کوفه مناسب یافت و از این رو به کوفه بازگشت. با این حال وی با آنکه از فنون نظامی و نبوغ جنگی بالا و قدرت مدیریتی قابل ملاحظهای برخوردار بود، اما در [[قیام توابین]] با رهبر این جریان [[سلیمان بن صُرَد خزاعی]] همکاری نکرد و حمایت خود را از آنان دریغ داشت. <ref>صلابی علی محمد، خلافة عبدالملک بن مروان و دورة فی الفتوحات الاسلامیة، ص ۱۹</ref> | مکه در آن هنگام تحت فرمان [[عبدالله بن زبیر]] بود و او نیز به شدت با امویان دشمنی میکرد و یزید را شایسته خلافت نمیدانست.<ref>به گفته [[احمدبن یوسف قِرمانی]] مورخ برجسته [[اهلسنت و جماعت|اهلسنت]]، عبدالله بن زبیر هنگامی که در مکه قیام خود را علیه یزید بن معاویه آغاز کرد، خلیفه اموی را به دلیل نوشیدن مشروبات الکلی، سگ بازی و کوچک شمردن امور دینی و بی توجهی به شرع، شایسته خلافت نمیدانست(ر.ک، قرمانی احمدبن یوسف، أخبار الدول و آثار الأول، ج ۲ ص ۱۱).</ref>. پس از مرگ یزید بن معاویه در سال ۶۴ هجری، مختار شرایط قیام را در کوفه مناسب یافت و از این رو به کوفه بازگشت. با این حال وی با آنکه از فنون نظامی و نبوغ جنگی بالا و قدرت مدیریتی قابل ملاحظهای برخوردار بود، اما در [[قیام توابین]] با رهبر این جریان [[سلیمان بن صُرَد خزاعی]] همکاری نکرد و حمایت خود را از آنان دریغ داشت. <ref>صلابی علی محمد، خلافة عبدالملک بن مروان و دورة فی الفتوحات الاسلامیة، ص: ۱۹</ref> | ||
== مختار در روایات == | == مختار در روایات == | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
=== احادیث در مدح مختار === | === احادیث در مدح مختار === | ||
از [[امام سجاد|امام سجادعلیهالسلام]] نقل شده است که فرمود: خداوند به مختار جزای خیر دهد. <ref>مامقانی عبدالله، تنقیح المقال، | از [[امام سجاد|امام سجادعلیهالسلام]] نقل شده است که فرمود: خداوند به مختار جزای خیر دهد. <ref>مامقانی عبدالله، تنقیح المقال، ج۳، ص: ۲۰۴</ref> | ||
[[امام محمد باقر|امام باقر]] در ملاقات با ابوالحکم فرزند مختار پس از تکریم وی از مختار نیز تمجید کرده و گفتند خدا پدرت را رحمت کند. [[مامقانی]] رضایت امام در باره مختار را دلیل بر عقیده صحیح او دانسته و میگوید: اظهار رضایت و خشنودی [[ائمه|ائمه علیهالسلام]] تابع و فرع بر خشنودی خداوند است، پس معلوم میشود مختار از نظر عقیده انحرافی نداشته که موجب خشنودی ائمه واقع شده است<ref> مامقانی عبدالله، تنقیح المقال، ج۳، ص ۲۰۵.</ref>. | [[امام محمد باقر|امام باقر]] در ملاقات با ابوالحکم فرزند مختار پس از تکریم وی از مختار نیز تمجید کرده و گفتند خدا پدرت را رحمت کند. [[مامقانی]] رضایت امام در باره مختار را دلیل بر عقیده صحیح او دانسته و میگوید: اظهار رضایت و خشنودی [[ائمه|ائمه علیهالسلام]] تابع و فرع بر خشنودی خداوند است، پس معلوم میشود مختار از نظر عقیده انحرافی نداشته که موجب خشنودی ائمه واقع شده است<ref> مامقانی عبدالله، تنقیح المقال، ج۳، ص: ۲۰۵.</ref>. | ||
[[امام صادق علیهالسلام]] فرستادن سر عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را به مدینه توسط مختار موجب تسلی خاطر و شادی [[اهلبیت]] دانست و فرمود: بعد از واقعه عاشورا، هیج زنی از زنان ما آرایش نکرد تا زمانی که مختار سر بریده عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را برای ما فرستاد. <ref> رجال کشی، | [[امام صادق علیهالسلام]] فرستادن سر عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را به مدینه توسط مختار موجب تسلی خاطر و شادی [[اهلبیت]] دانست و فرمود: بعد از واقعه عاشورا، هیج زنی از زنان ما آرایش نکرد تا زمانی که مختار سر بریده عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را برای ما فرستاد. <ref> رجال کشی، ص: ۱۲۷</ref> | ||
=== احادیث در مذمت مختار === | === احادیث در مذمت مختار === | ||
از امام باقرعلیهالسلام گزارش شده که امام سجادعلیهالسلام فرستادگان مختار را به حضور نپذیرفته و هدایای وی را پس فرستاد و وی را کذاب خواند. این روایت متهم به ضعف میباشد. | از امام باقرعلیهالسلام گزارش شده که امام سجادعلیهالسلام فرستادگان مختار را به حضور نپذیرفته و هدایای وی را پس فرستاد و وی را کذاب خواند. این روایت متهم به ضعف میباشد. از امام صادق علیهالسلام نقل شده که مختار بر امام سجادعلیهالسلام دروغ میبست.<ref> رجال کشی، ص: ۱۲۵، ح۱۹۸</ref> این حدیث از نظر سندی ضعیف است. <ref>خویی سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج ۱۸، ص: ۹۶</ref> | ||
از امام صادق علیهالسلام نقل شده که مختار بر امام سجادعلیهالسلام دروغ میبست.<ref> رجال کشی، | |||
هنگامی که امام حسن علیهالسلام در ساباط بود، مختار به عمویش سعد بن مسعود پیشنهاد داد که امام را تحویل معاویه دهیم تا جایگاهمان متزلزل نشود.<ref> شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص، ۲۲۱</ref> | هنگامی که امام حسن علیهالسلام در ساباط بود، مختار به عمویش سعد بن مسعود پیشنهاد داد که امام را تحویل معاویه دهیم تا جایگاهمان متزلزل نشود.<ref> شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص، ۲۲۱</ref> | ||
[[آیتالله خویی]] به دلیل مرسل بودن روایت آن را غیرقابل اعتماد میداند و میافزاید بر فرض صحت نیز میتوان گفت که مختار در اظهارش جدی نبوده است بلکه قصد داشته نظر عمویش را کشف کند.<ref> خویی سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۸ | [[آیتالله خویی]] به دلیل مرسل بودن روایت آن را غیرقابل اعتماد میداند و میافزاید بر فرض صحت نیز میتوان گفت که مختار در اظهارش جدی نبوده است بلکه قصد داشته نظر عمویش را کشف کند.<ref> خویی سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۸ ص: ۹۷</ref> [[سید محسن امین]] نیز بر این عقیده است که مختار قصد امتحان عمویش را داشته است. <ref>امین سید محسن، اعیان الشیعه، ج ۷، ص: ۲۳۰</ref> در روایت دیگری آمده است که مختار اهل [[جهنم]] است، ولی به وسیله امام حسین علیهالسلام مورد [[شفاعت]] قرار میگیرد. <ref> شیخ طوسی، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج۱، ص ۴۶۶</ref> این روایت نیز از نظر علمای [[علم رجال]] ضعیف میباشد. <ref> خویی سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص: ۹۷</ref> | ||
در روایت دیگری آمده است که مختار اهل [[جهنم]] است، ولی به وسیله امام حسین علیهالسلام مورد [[شفاعت]] قرار میگیرد. <ref> | |||
== نظر علمای اهل سنت در باره مختار == | == نظر علمای اهل سنت در باره مختار == | ||
[[ابن اثیر]] در [[اسدالغابه]] در صدد مذمت مختار بر آمده است و روایات وی را قبول نمیکند.<ref>ابن اثیر، أسدالغابة، ج۴،ص، ۳۴۷ </ref> همچنین علیه مختار حدیثی به پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم نسبت داده شده است که فرمود: از ثقیف کذاب و جنایتکار به وجود خواهد آمد.<ref>سمعانی عبدالکریم، الأنساب، ج۳، | [[ابن اثیر]] در [[اسدالغابه]] در صدد مذمت مختار بر آمده است و روایات وی را قبول نمیکند.<ref>ابن اثیر، أسدالغابة، ج۴،ص، ۳۴۷ </ref> همچنین علیه مختار حدیثی به پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم نسبت داده شده است که فرمود: از ثقیف کذاب و جنایتکار به وجود خواهد آمد.<ref>سمعانی عبدالکریم، الأنساب، ج۳، ص: ۱۴۰</ref> راوی این روایت اسماء دختر [[ابوبکر]] مادر [[عبدالله بن زبیر]] است.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص: ۹۰۹</ref> به گفته اسماء منظور از کذاب در این روایت جعلی، مختار است، <ref>ذهبی شمس الدین، تاریخ الإسلام، ج۵، ص: ۲۲۶</ref> به نظر میرسد اولین بار لقب کذاب توسط حجاج بن یوسف برای مختار به کار رفت و وی مردم را به لعن حضرت علی علیهالسلام و مختار امر میکرد. <ref>فسوی یوسف بن سفیان، المعرفة والتاریخ، ج۲، ص:۶۱۸</ref> [[مقریزی]] مختار را جزء خوارج میداند.<ref> مقریزی تقی الدین، إمتاع الأسماع، ج۱۴، ص:۱۵۷</ref> | ||
راوی این روایت اسماء دختر [[ابوبکر]] مادر [[عبدالله بن زبیر]] است.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، | |||
== سرانجام مختار == | == سرانجام مختار == | ||
مختار 18 ماه در کوفه حکومت کرد و در این دوران با سه گروه مروانیان در [[شام (شامات)|شام]] و آل زبیر در [[حجاز]] و اشراف کوفه جنگید و سرانجام در 14 رمضان سال 67 ق در حالی که 67 سال داشت به دست مصعب بن زبیر به شهادت رسید.<ref> ابن اثیر، أسدالغابة، ج 4، ص:347؛ فسوی یوسف بن سفیان، المعرفة و التاریخ، ج 3، ص:.330</ref>. مصعب پسر زبیر دستور داد تا دست مختار را قطع کرده و از دیوار [[مسجد کوفه]] آویزان کنند. هنگامی که [[حجاج بن یوسف]] بر کوفه مسلط شد چون هر دو از قبیله ثقیف بودند دستور به دفن آن داد. <ref> ابن اثیر، الکامل، ج 4، ص:275.</ref>. | مختار 18 ماه در کوفه حکومت کرد و در این دوران با سه گروه مروانیان در [[شام (شامات)|شام]] و آل زبیر در [[حجاز]] و اشراف کوفه جنگید و سرانجام در 14 رمضان سال 67 ق در حالی که 67 سال داشت به دست مصعب بن زبیر به شهادت رسید.<ref> ابن اثیر، أسدالغابة، ج 4، ص:347؛ فسوی یوسف بن سفیان، المعرفة و التاریخ، ج 3، ص:.330</ref>. مصعب پسر زبیر دستور داد تا دست مختار را قطع کرده و از دیوار [[مسجد کوفه]] آویزان کنند. هنگامی که [[حجاج بن یوسف]] بر کوفه مسلط شد چون هر دو از قبیله ثقیف بودند دستور به دفن آن داد. <ref> ابن اثیر، الکامل، ج 4، ص:275.</ref>. پس از مختار هزاران نفر از طرفداران او که در قصر محاصره شده بودند تسلیم شدند، اما مصعب دستور قتل عام آنها را داد. این جنایت به اندازه ای وحشتناک بود که [[عبدالله بن عمر]] با دیدن مصعب گفت: اگر این افراد گوسفندان پدرت بودند باز هم نباید این کار را انجام میدادی.<ref> بلاذری احمدبن یحیی، أنساب الأشراف، ج 6، ص:445.</ref>. | ||
پس از مختار هزاران نفر از طرفداران او که در قصر محاصره شده بودند تسلیم شدند، اما مصعب دستور قتل عام آنها را داد. این جنایت به اندازه ای وحشتناک بود که [[عبدالله بن عمر]] با دیدن مصعب گفت: اگر این افراد گوسفندان پدرت بودند باز هم نباید این کار را انجام میدادی.<ref> بلاذری احمدبن یحیی، أنساب الأشراف، ج 6، ص:445.</ref>. | |||
== آرامگاه مختار در کوفه == | == آرامگاه مختار در کوفه == | ||
پس از شهادت مختار توسط مصعب بن زبیر جسد پاک او در دیوار قصر الاماره نزدیک [[مسجد]] مدفون شد. این قبر سالها مخفی بود تا زمانی که [[سید محمد مهدی طباطبایی بحر العلوم|آیتاللهالعظمی سید مهدی بحر العلوم]] در زمان خود به جستجو و آشنایی با آثار و محرابهای مسجد پرداخت. او دستور داد تا مسجد کوفه با خاک پاک مدفون شود زیرا زمین مسجد پائینتر از اراضی دیگر بود. در نتیجه آبهای سطحی وارد مسجد میشدند. با دستور آیتالله بحر العلوم زمین مسجد کوفه که عمق آن مساوی مقام پیامبر وخانه [[حضرت نوح]] بود با خاک پاک پرشد تا از آلودگیها در امان نگه داشته شود در جای همان محرابها بر روی خاک محرابهای جدید ساخته شد همانگونه که اکنون هم نمایان است. | پس از شهادت مختار توسط مصعب بن زبیر جسد پاک او در دیوار قصر الاماره نزدیک [[مسجد]] مدفون شد. این قبر سالها مخفی بود تا زمانی که [[سید محمد مهدی طباطبایی بحر العلوم|آیتاللهالعظمی سید مهدی بحر العلوم]] در زمان خود به جستجو و آشنایی با آثار و محرابهای مسجد پرداخت. او دستور داد تا مسجد کوفه با خاک پاک مدفون شود زیرا زمین مسجد پائینتر از اراضی دیگر بود. در نتیجه آبهای سطحی وارد مسجد میشدند. با دستور آیتالله بحر العلوم زمین مسجد کوفه که عمق آن مساوی مقام پیامبر وخانه [[حضرت نوح]] بود با خاک پاک پرشد تا از آلودگیها در امان نگه داشته شود در جای همان محرابها بر روی خاک محرابهای جدید ساخته شد همانگونه که اکنون هم نمایان است. در این جستجوها قبر پنهان شدهای یافته شد که جایگاه آن قبر انتهای راهرو در زیرزمین و به طرف خارج [[مسجد]] به سمت قصر الأماره بود و بر آن قبر سنگی یافتند که روی آن نام و لقب مختار نوشته شده بود. پس از یافتن قبر، محسنالحاج عبود شلاش ساخت حرم جدید و بزرگی برای مختار را بر عهده گرفت و آن را به رواق حرم حضرت مسلم از سمت جنوب ملحق کرد. او برای قبر پنجره آهنین قرار داده و درب راهرو که در گوشه مسجد کوفه قرار داشت را مسدود کرد. علامه امینی به نقل از کتاب مزار شهید، زیارت نامهای برای مختار ثقفی نقل میکند که مشخص میشود قبر مختار از دیرزمان مورد علاقه [[شیعیان]] و آزادمردان بوده و [[ابن بطوطه]] نیز در سفرنامه خود به آن اشاره کرده است<ref> ابنبطوطه، رحله، ص: 232.</ref>. | ||
در این جستجوها قبر پنهان شدهای یافته شد که جایگاه آن قبر انتهای راهرو در زیرزمین و به طرف خارج [[مسجد]] به سمت قصر الأماره بود و بر آن قبر سنگی یافتند که روی آن نام و لقب مختار نوشته شده بود. پس از یافتن | |||
علامه امینی به نقل از کتاب مزار | |||
== پانویس == | == پانویس == |