confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۷۳۱: | خط ۷۳۱: | ||
مرحوم مظفر در پاسخ او میگوید: | مرحوم مظفر در پاسخ او میگوید: | ||
إنا لا نَعرفُ وجهَ الدلالة علي أنه لا يَعْرِفُه، أتراه لو قال: ائتني بعليٍّ يَدُلُّ علي عدمِ معرفتِهِ له؟ وكيف لا يَعْرِفُه وقد قال كما في بعض الأخبار: ( اللهم ائتني بأحب الخلق إليك وإليّ). وقال لعلي في بعض آخر: (ما حسبك علي)؟ وقال له في بعضها: (ما الذي أبطأ بك)؟ فالنبي صلیالله عليه وآله وسلم كان عارفاً به لكنه أبَهم ولم يقل: ائتني بعلي، ليَحصُلَ التعيينُ من الله سبحانه فيَعْرِفُ الناسُ أن علياً هو الأحبُّ إلي الله تعالي بنحو الاستدلالِ. | إنا لا نَعرفُ وجهَ الدلالة علي أنه لا يَعْرِفُه، أتراه لو قال: ائتني بعليٍّ يَدُلُّ علي عدمِ معرفتِهِ له؟ وكيف لا يَعْرِفُه وقد قال كما في بعض الأخبار: ( اللهم ائتني بأحب الخلق إليك وإليّ). وقال لعلي في بعض آخر: (ما حسبك علي)؟ وقال له في بعضها: (ما الذي أبطأ بك)؟ فالنبي صلیالله عليه وآله وسلم كان عارفاً به لكنه أبَهم ولم يقل: ائتني بعلي، ليَحصُلَ التعيينُ من الله سبحانه فيَعْرِفُ الناسُ أن علياً هو الأحبُّ إلي الله تعالي بنحو الاستدلالِ. | ||
ما نفهميديم وجه دلالت حديث بر اين كه حضرت او را نمیشناخت چيست؟ شما فكر مي كنيد اگر مي فرمود: ( علي را نزد من آر ) معنايش اين بود كه نمي دانست او محبوبترين خلق خداست؟ چگونه پيامبر صلیالله عليه و آله و سلم او را نمیشناخت در صورتي كه در برخي اخبار آمده كه گفت: ( خداوندا ! محبوبترين آفريدگانت در نظر خودت و مرا بياور )، و در خبر ديگري است كه به علي علیهالسلام فرمود: (چه چيز تو را از آمدن نزد من باز داشت)؟ و نيز در خبر ديگري است كه فرمود: ( چه سبب شد كه دير آمدي )؟ پس پيامبر صلیالله عليه | ما نفهميديم وجه دلالت حديث بر اين كه حضرت او را نمیشناخت چيست؟ شما فكر مي كنيد اگر مي فرمود: ( علي را نزد من آر ) معنايش اين بود كه نمي دانست او محبوبترين خلق خداست؟ چگونه پيامبر صلیالله عليه و آله و سلم او را نمیشناخت در صورتي كه در برخي اخبار آمده كه گفت: ( خداوندا ! محبوبترين آفريدگانت در نظر خودت و مرا بياور )، و در خبر ديگري است كه به علي (علیهالسلام) فرمود: (چه چيز تو را از آمدن نزد من باز داشت)؟ و نيز در خبر ديگري است كه فرمود: ( چه سبب شد كه دير آمدي )؟ پس پيامبر ص(صلیالله عليه وآله و سلم) او را مي شناخت ولي به طور مبهم بيان كرد و نگفت: خدايا علي را بفرست، تا تعيين آن فرد از سوي خداي سبحان حاصل شود و مردم مستدلا بدانند كه علي علیهالسلام همان محبوبترين خلق به نزد خداست ). | ||
علامه مير حامد حسين نقوي در پاسخ اين ادعاي ابن تيميه میگوید: | علامه مير حامد حسين نقوي در پاسخ اين ادعاي ابن تيميه میگوید: | ||
إن النبيَّ صلیالله عليه وآله | إن النبيَّ (صلیالله عليه وآله و سلم) أرادَ أن يُعْلِمَ بأنَّ مِصداقَ هذا العنوانَ ليس إلا الإمامُ أميرَ المؤمنينَ (علیهالسلام)، وأن اللهَ عز وجل هو الذي جَعَل علياً أحبَّ الخلقِ إليه وإلي رسولِه، لا أنَّ النبيَّ (صلیالله عليه وآله و سلم) جَعَلَ علياً كذلك من عندِ نفسِه... ولو أرسَلَ بطلبِه أو قال: اللهم ائتني بعلي فإنه أحبُّ الخلقِ إليك لم تَتَبَيَّنْ هذه الحقيقةُ، ولَتَعَنَتِ المنافقونَ وقالوا بأن الذي قاله النبيُّ من عندِهِ لا مِنَ اللهِ عز وجل.<ref>الميلاني، السيد علي الحسيني (معاصر)، نفحات الأزهار في خلاصة عبقات الأنوار للعلم الحجة آية الله السيد حامد حسين اللكهنوي، ج14، ص176، الطبعة الأولي، 1414هـ.</ref> | ||
رسول خدا صلیالله عليه وآله مي خواست كه فهميده شود كه مصداق اين عنوان كسي جزء امام اميرمؤمنان علیهالسلام كسي ديگري نيست و اين خداوند است كه او را محبوبترین مخلوق در نزد خود و رسولش قرار داده است، نه اين كه رسول خدا از پيش خود او را به چنين مقامي رسانده باشد. اگر به دنبال علي علیهالسلام مي فرستاد يا مي گفت كه خداوند علي را پيش من بياور، چرا كه او محبوبترین مخلوق در نزد تو است، اين حقيقت روشن نمي شد و منافقان ايراد مي گرفتند و مي گفتند كه اين گفته رسول خدا از پيش خود او است نه از طرف خداوند. | رسول خدا صلیالله عليه وآله مي خواست كه فهميده شود كه مصداق اين عنوان كسي جزء امام اميرمؤمنان (علیهالسلام) كسي ديگري نيست و اين خداوند است كه او را محبوبترین مخلوق در نزد خود و رسولش قرار داده است، نه اين كه رسول خدا از پيش خود او را به چنين مقامي رسانده باشد. اگر به دنبال علي علیهالسلام مي فرستاد يا مي گفت كه خداوند علي را پيش من بياور، چرا كه او محبوبترین مخلوق در نزد تو است، اين حقيقت روشن نمي شد و منافقان ايراد مي گرفتند و مي گفتند كه اين گفته رسول خدا از پيش خود او است نه از طرف خداوند. | ||
البته اين كلام علامه لكهنوي كاملا محتمل است؛ چرا كه وقتي عائشه مي فهمد كه رسول خدا صلیالله عليه وآله اميرمؤمنان و فاطمه زهرا عليهما السلام را بيش از او پدرش دوست دارد، پيش پيامبر مي آيد و به شدت و با صداي بلند اعتراض میکند: | البته اين كلام علامه لكهنوي كاملا محتمل است؛ چرا كه وقتي عائشه مي فهمد كه رسول خدا صلیالله عليه وآله اميرمؤمنان و فاطمه زهرا عليهما السلام را بيش از او پدرش دوست دارد، پيش پيامبر مي آيد و به شدت و با صداي بلند اعتراض میکند: | ||
خط ۷۴۰: | خط ۷۴۰: | ||
حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ حَدَّثَنَا يُونُسُ حَدَّثَنَا الْعِيزَارُ بْنُ حُرَيْثٍ قَالَ قَالَ النُّعْمَانُ بْنُ بَشِيرٍ قَالَ اسْتَأْذَنَ أَبُو بَكْرٍ عَلَي رَسُولِ اللَّهِ صلیالله عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَسَمِعَ صَوْتَ عَائِشَةَ عَالِيًا وَهِيَ تَقُولُ وَاللَّهِ لَقَدْ عَرَفْتُ أَنَّ عَلِيًّا أَحَبُّ إِلَيْكَ مِنْ أَبِي وَمِنِّي مَرَّتَيْنِ أَوْ ثَلَاثًا فَاسْتَأْذَنَ أَبُو بَكْرٍ فَدَخَلَ فَأَهْوَي إِلَيْهَا فَقَالَ يَا بِنْتَ فُلَانَةَ أَلَا أَسْمَعُكِ تَرْفَعِينَ صَوْتَكِ عَلَي رَسُولِ اللَّهِ صلیالله عَلَيْهِ وَسَلَّمَ.<ref>الشيباني، أحمد بن حنبل ابوعبدالله (متوفاي241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج4، ص275، ح18444، ناشر: مؤسسة قرطبة - مصر.</ref> | حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ حَدَّثَنَا يُونُسُ حَدَّثَنَا الْعِيزَارُ بْنُ حُرَيْثٍ قَالَ قَالَ النُّعْمَانُ بْنُ بَشِيرٍ قَالَ اسْتَأْذَنَ أَبُو بَكْرٍ عَلَي رَسُولِ اللَّهِ صلیالله عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَسَمِعَ صَوْتَ عَائِشَةَ عَالِيًا وَهِيَ تَقُولُ وَاللَّهِ لَقَدْ عَرَفْتُ أَنَّ عَلِيًّا أَحَبُّ إِلَيْكَ مِنْ أَبِي وَمِنِّي مَرَّتَيْنِ أَوْ ثَلَاثًا فَاسْتَأْذَنَ أَبُو بَكْرٍ فَدَخَلَ فَأَهْوَي إِلَيْهَا فَقَالَ يَا بِنْتَ فُلَانَةَ أَلَا أَسْمَعُكِ تَرْفَعِينَ صَوْتَكِ عَلَي رَسُولِ اللَّهِ صلیالله عَلَيْهِ وَسَلَّمَ.<ref>الشيباني، أحمد بن حنبل ابوعبدالله (متوفاي241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج4، ص275، ح18444، ناشر: مؤسسة قرطبة - مصر.</ref> | ||
نعمان بن بشير نقل كرده است كه در يكي از روزها، «ابو بكر» براي تشرّف به حضور رسول اكرم صلیالله عليه و آله اجازه مي خواست كه همزمان صداي «عايشه» را شنيد كه فرياد مي زند! به خدا سوگند! اينك متوجه شدم كه علي (علیهالسلام) از پدر من و از خود من در نزد تو محبوبتر است- و اين جمله را دو بار يا سه بار تكرار كرد-. | نعمان بن بشير نقل كرده است كه در يكي از روزها، «ابو بكر» براي تشرّف به حضور رسول اكرم صلیالله عليه و آله اجازه مي خواست كه همزمان صداي «عايشه» را شنيد كه فرياد مي زند! به خدا سوگند! اينك متوجه شدم كه علي (علیهالسلام) از پدر من و از خود من در نزد تو محبوبتر است- و اين جمله را دو بار يا سه بار تكرار كرد-. | ||
ابو بكر، پس از اذن ورود داخل منزل شد و به «عايشه» حمله برده و گفت: اي دختر فلانه! مبادا بشنوم كه صدايت را با فرياد بلند كرده و بر سر رسول خدا صلیالله عليه و | ابو بكر، پس از اذن ورود داخل منزل شد و به «عايشه» حمله برده و گفت: اي دختر فلانه! مبادا بشنوم كه صدايت را با فرياد بلند كرده و بر سر رسول خدا (صلیالله عليه وآله و سلم) داد مي زني! | ||
ابوداود و نسائي نيز همين روايت را به صورت ذيل نقل كرده است: | ابوداود و نسائي نيز همين روايت را به صورت ذيل نقل كرده است: | ||
حَدَّثَنَا يَحْيَي بْنُ مَعِينٍ، حَدَّثَنَا حَجَّاجُ بْنُ مُحَمَّدٍ، حَدَّثَنَا يُونُسُ بْنُ أَبِي إِسْحَاق، عَنْ أَبِي إِسْحَاق، عَنْ الْعَيْزَارِ بْنِ حُرَيْثٍ، عَنْ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِيرٍ، قَالَ: " اسْتَأْذَنَ أَبُو بَكْرٍ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ عَلَي النَّبِيِّ ( | حَدَّثَنَا يَحْيَي بْنُ مَعِينٍ، حَدَّثَنَا حَجَّاجُ بْنُ مُحَمَّدٍ، حَدَّثَنَا يُونُسُ بْنُ أَبِي إِسْحَاق، عَنْ أَبِي إِسْحَاق، عَنْ الْعَيْزَارِ بْنِ حُرَيْثٍ، عَنْ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِيرٍ، قَالَ: " اسْتَأْذَنَ أَبُو بَكْرٍ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ عَلَي النَّبِيِّ (صلیالله عليه وآله و سلم) فَسَمِعَ صَوْتَ عَائِشَةَ عَالِيًا، فَلَمَّا دَخَلَ تَنَاوَلَهَا لِيَلْطِمَهَا، وَقَالَ: أَلَا أَرَاكِ تَرْفَعِينَ صَوْتَكِ عَلَي رَسُولِ اللَّهِ....ref>السجستاني الأزدي، ابوداود سليمان بن الأشعث (متوفاي 275هـ)، سنن أبي داود، ج4، ص300، ح4999، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ناشر: دار الفكر.النسائي، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعيب بن علي (متوفاي303 هـ)، خصائص اميرمؤمنان علي بن أبي طالب، ج1، ص126، تحقيق: أحمد ميرين البلوشي، ناشر: مكتبة المعلا - الكويت الطبعة: الأولي، 1406 هـ.</ref> | ||
نعمان بن بشير نقل كرده است كه در يكي از روزها، «ابو بكر» براي تشرّف به حضور رسول اكرم صلیالله عليه و | نعمان بن بشير نقل كرده است كه در يكي از روزها، «ابو بكر» براي تشرّف به حضور رسول اكرم (صلیالله عليه وآله و سلم) اجازه مي خواست كه همزمان صداي «عايشه» را شنيد كه فرياد مي زند! به خدا سوگند! اينك متوجه شدم كه علي علیهالسلام از پدر من و از خود من در نزد تو محبوبتر است. | ||
ابو بكر، به دخترش عايشه حمله برد تا سيلي به رخسارش بزند و به او گفت: اي دختر فلانه! مي بينم كه تو برسر رسول خدا فرياد مي زني! رسول خدا صلیالله عليه و | ابو بكر، به دخترش عايشه حمله برد تا سيلي به رخسارش بزند و به او گفت: اي دختر فلانه! مي بينم كه تو برسر رسول خدا فرياد مي زني! رسول خدا (صلیالله عليه وآله و سلم) در اين حالت جلوي ابو بكر را گرفت. ابو بكر، خشمگين شد و از منزل بيرون رفت. | ||
سند اين روايت نيز كاملا صحيح است؛ چنانچه ابن حجر عسقلاني در باره اين روايت میگوید: | سند اين روايت نيز كاملا صحيح است؛ چنانچه ابن حجر عسقلاني در باره اين روايت میگوید: | ||
واَخرج أحمدُ وأبو داودَ والنسائيُ بسندٍ صحيحٍ عن النعمان بن بشير قال استأذن أبو بكر علي النبي صلیالله عليه وسلم فسمع صوت عائشة عاليا وهي تقول والله لقد علمت ان عليا احب إليك من أبي الحديث.<ref>العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي852 هـ)، فتح الباري شرح، صحيح البخاري، ج7، ص27، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.</ref> | واَخرج أحمدُ وأبو داودَ والنسائيُ بسندٍ صحيحٍ عن النعمان بن بشير قال استأذن أبو بكر علي النبي صلیالله عليه وسلم فسمع صوت عائشة عاليا وهي تقول والله لقد علمت ان عليا احب إليك من أبي الحديث.<ref>العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي852 هـ)، فتح الباري شرح، صحيح البخاري، ج7، ص27، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.</ref> | ||
خط ۷۵۲: | خط ۷۵۲: | ||
هيثمي بعد از نقل اين روايت میگوید: | هيثمي بعد از نقل اين روايت میگوید: | ||
رواه البزارُ ورجالُهُ رجالُ الصحيح.<ref>الهيثمي، ابوالحسن علي بن أبي بكر (متوفاي 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج9، ص127، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت - 1407هـ.</ref> | رواه البزارُ ورجالُهُ رجالُ الصحيح.<ref>الهيثمي، ابوالحسن علي بن أبي بكر (متوفاي 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج9، ص127، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت - 1407هـ.</ref> | ||
البته به احتمال زياد، دادن مرغ بريان به اميرمؤمنان علیهالسلام در قضيه طير و رد ابوبكر دليل اصلي اين اعتراض عائشه به رسول خدا صلیالله عليه وآله باشد؛ چرا كه طبق روايتي كه بخاري نقل كرده، عائشه میگوید كه ما در زمان رسول خدا تنها از دو تكه نان سياه، خرما و آب سير | البته به احتمال زياد، دادن مرغ بريان به اميرمؤمنان (علیهالسلام) در قضيه طير و رد ابوبكر دليل اصلي اين اعتراض عائشه به رسول خدا (صلیالله عليه وآله و سلم) باشد؛ چرا كه طبق روايتي كه بخاري نقل كرده، عائشه میگوید كه ما در زمان رسول خدا تنها از دو تكه نان سياه، خرما و آب سير ميشديم: | ||
وقال محمد بن يُوسُفَ عن سُفْيَانَ عن مَنْصُورِ بن صَفِيَّةَ حَدَّثَتْنِي أُمِّي عن عَائِشَةَ رضي الله عنها قالت تُوُفِّيَ رسول اللَّهِ صلیالله عليه وسلم وقد شَبِعْنَا من الْأَسْوَدَيْنِ التَّمْرِ وَالْمَاءِ.<ref>صحيح البخاري ج5، ص2074، ح5127،كِتَاب الْأَطْعِمَةِ، بَاب الرُّطَبِ وَالتَّمْرِ</ref> | وقال محمد بن يُوسُفَ عن سُفْيَانَ عن مَنْصُورِ بن صَفِيَّةَ حَدَّثَتْنِي أُمِّي عن عَائِشَةَ رضي الله عنها قالت تُوُفِّيَ رسول اللَّهِ صلیالله عليه وسلم وقد شَبِعْنَا من الْأَسْوَدَيْنِ التَّمْرِ وَالْمَاءِ.<ref>صحيح البخاري ج5، ص2074، ح5127،كِتَاب الْأَطْعِمَةِ، بَاب الرُّطَبِ وَالتَّمْرِ</ref> | ||
عائشه گفت: رسول خدا از دنيا رفت؛ درحالیکه ما (فقط) از دو تكه نان سياه، خرما و آب سير مي شديم. | عائشه گفت: رسول خدا از دنيا رفت؛ درحالیکه ما (فقط) از دو تكه نان سياه، خرما و آب سير مي شديم. | ||
خط ۷۶۳: | خط ۷۶۳: | ||
غافل از اين كه اين غذا تنها نصيب كسي مي شد كه محبوبترین مخلوق خداوند است و ديگران حق خوردن از آن را نداشته اند. | غافل از اين كه اين غذا تنها نصيب كسي مي شد كه محبوبترین مخلوق خداوند است و ديگران حق خوردن از آن را نداشته اند. | ||
همچنين طبق برخي از روايات رسول خدا دعا كرد كه خداوند غذاي از غذاهاي بهشت را نصيب او و اميرمؤمنان علیهالسلام نمايد. ابن عساكر دمشقي مینویسد: | همچنين طبق برخي از روايات رسول خدا دعا كرد كه خداوند غذاي از غذاهاي بهشت را نصيب او و اميرمؤمنان علیهالسلام نمايد. ابن عساكر دمشقي مینویسد: | ||
... حَدَّثَنِي أَنَسُ بنُ مَالِكٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: كُنْتُ أَحْجُبُ النَّبِيَّ فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ: اللَّهُمَّ أَطْعِمْنَا مِنْ طَعَامِ الْجَنَّةِ، فَأُتِيَ بِلَحْمِ طَيْرٍ مَشْوِيَ فَوُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ: اللَّهُمَّ ائْتِنَا بِمَنْ تُحِبُّهُ وَيُحِبُّكَ وَيُحِبُّ نَبِيكَ قَالَ أَنَسٌ: فَخَرَجْتُ فَإِذَا عَلِيٌّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ بِالْبَابِ، فَاسْتَأْذَنَنِي فَلَمْ آذَنْ لَهُ.... | ... حَدَّثَنِي أَنَسُ بنُ مَالِكٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: كُنْتُ أَحْجُبُ النَّبِيَّ فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ: اللَّهُمَّ أَطْعِمْنَا مِنْ طَعَامِ الْجَنَّةِ، فَأُتِيَ بِلَحْمِ طَيْرٍ مَشْوِيَ فَوُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ: اللَّهُمَّ ائْتِنَا بِمَنْ تُحِبُّهُ وَيُحِبُّكَ وَيُحِبُّ نَبِيكَ قَالَ أَنَسٌ: فَخَرَجْتُ فَإِذَا عَلِيٌّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ بِالْبَابِ، فَاسْتَأْذَنَنِي فَلَمْ آذَنْ لَهُ....<ref>ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبدالله (متوفاي571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج15، ص200، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1995.</ref> | ||
از أنس بن مالك روايت شده است كه گفت: من دربان رسول خدا بوديم؛ پس از او شنيدم كه مي گفت: «خداوندا غذاي از غذاهاي بهشتي را نصيب ما بگردان» پس گوشت مرغ بريان شده اي آوردند و در جلوي آن حضرت قرار دادند؛ پس گفت: «خدايا كسي را بياور پيش من كه تو او را دوست دارد و او نيز تو و رسولت را دوست دارد». أنس گفت: پس خارج شدم ديدم كه علي علیهالسلام جلوي در است؛ اجازه ورود گرفت؛ ولي من اجازه ندادم..... | از أنس بن مالك روايت شده است كه گفت: من دربان رسول خدا بوديم؛ پس از او شنيدم كه مي گفت: «خداوندا غذاي از غذاهاي بهشتي را نصيب ما بگردان» پس گوشت مرغ بريان شده اي آوردند و در جلوي آن حضرت قرار دادند؛ پس گفت: «خدايا كسي را بياور پيش من كه تو او را دوست دارد و او نيز تو و رسولت را دوست دارد». أنس گفت: پس خارج شدم ديدم كه علي (علیهالسلام) جلوي در است؛ اجازه ورود گرفت؛ ولي من اجازه ندادم..... | ||
طبيعي است كه هر كس شايسته اين غذاي بهشتي نيست. | طبيعي است كه هر كس شايسته اين غذاي بهشتي نيست. | ||
ثانيا: متأسفانه ابن تيميه اصل روايات طير را نخوانده و يا اگر خوانده تعصب زياد، حجابي ضخيم جلوي عقل و فكر او كشيده و گرنه در اصل روايت به صراحت آمده است كه رسول خدا صلیالله عليه وآله منتظر اميرمؤمنان علیهالسلام بوده است. | ثانيا: متأسفانه ابن تيميه اصل روايات طير را نخوانده و يا اگر خوانده تعصب زياد، حجابي ضخيم جلوي عقل و فكر او كشيده و گرنه در اصل روايت به صراحت آمده است كه رسول خدا (صلیالله عليه وآله و سلم)منتظر اميرمؤمنان (علیهالسلام) بوده است. | ||
اگر رسول خدا صلیالله عليه وآله محبوبترین مخلوق نزد خدا را نمیشناخت، چرا ابوبكر و عمر را رد كرد؟ چنانچه پیشازاین ثابت كرديم كه با سند صحيح اين قضيه در منابع اهلسنت نقل شده است: | اگر رسول خدا صلیالله عليه وآله محبوبترین مخلوق نزد خدا را نمیشناخت، چرا ابوبكر و عمر را رد كرد؟ چنانچه پیشازاین ثابت كرديم كه با سند صحيح اين قضيه در منابع اهلسنت نقل شده است: | ||
حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ حَمَّادٍ، حَدَّثَنَا مُسْهِرُ بْنُ عبدالملک بْنِ سَلْعٍ ثِقَةٌ، حَدَّثَنَا عِيسَي بْنُ عُمَرَ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ السُّدِّيِّ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، أَنّ النَّبِيَّ (ص) كَانَ عِنْدَهُ طَائِرٌ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّيْرِ»، فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عُمَرُ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَذِنَ لَهُ.<ref>مسند أبي يعلي ج7، ص105 | حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ حَمَّادٍ، حَدَّثَنَا مُسْهِرُ بْنُ عبدالملک بْنِ سَلْعٍ ثِقَةٌ، حَدَّثَنَا عِيسَي بْنُ عُمَرَ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ السُّدِّيِّ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، أَنّ النَّبِيَّ (ص) كَانَ عِنْدَهُ طَائِرٌ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّيْرِ»، فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عُمَرُ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَذِنَ لَهُ.<ref>مسند أبي يعلي ج7، ص105 ؛ النسائي، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعيب بن علي (متوفاي303 هـ)، خصائص اميرمؤمنان علي بن أبي طالب، ج1، ص29، ح10، تحقيق: أحمد ميرين البلوشي، ناشر: مكتبة المعلا - الكويت الطبعة: الأولي، 1406 هـ.</ref> | ||
النسائي، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعيب بن علي (متوفاي303 هـ)، خصائص اميرمؤمنان علي بن أبي طالب، ج1، ص29، ح10، تحقيق: أحمد ميرين البلوشي، ناشر: مكتبة المعلا - الكويت الطبعة: الأولي، 1406 هـ.</ref> | |||
ابن تيميه در اشكال پنجم نيز تقريبا همان اشكال چهارم را تكرار كرده و در ادامه میگوید: | ابن تيميه در اشكال پنجم نيز تقريبا همان اشكال چهارم را تكرار كرده و در ادامه میگوید: | ||
و لو سَمّي علياً لأستراحَ أنسُ من الرجاءِ الباطلِ و لم يَغْلِقُ البابَ في وجهِ عليٍّ | و لو سَمّي علياً لأستراحَ أنسُ من الرجاءِ الباطلِ و لم يَغْلِقُ البابَ في وجهِ عليٍّ | ||
اگر رسول خدا صلیالله عليه وآله نام علي را میبرد، أنس از اميد باطل راحت مي شد و در را بر روي علي نمي بست.... | اگر رسول خدا ص(صلیالله عليه وآله و سلم) نام علي را میبرد، أنس از اميد باطل راحت مي شد و در را بر روي علي نمي بست.... | ||
علامه ميرحامد حسين نقوي در جواب اين سخن ابن تيميه میگوید: | علامه ميرحامد حسين نقوي در جواب اين سخن ابن تيميه میگوید: | ||
هذا، وقولُ إبنِ تيميةَ: «ولو سمي عليا لإستراحَ أنسٌ...» اعتراضٌ صريحٌ علي رسولِ الله صلیالله عليه وآله وسلم لا يَجْتَرِئُ عليه إلا هذا الرجلُ وأمثالُه ونعوذ بالله منه... ونشكرهُ سبحانه وتعالي علي أن عافانا مما ابتلي به هؤلاء.... | هذا، وقولُ إبنِ تيميةَ: «ولو سمي عليا لإستراحَ أنسٌ...» اعتراضٌ صريحٌ علي رسولِ الله (صلیالله عليه وآله و سلم) وسلم لا يَجْتَرِئُ عليه إلا هذا الرجلُ وأمثالُه ونعوذ بالله منه... ونشكرهُ سبحانه وتعالي علي أن عافانا مما ابتلي به هؤلاء.... اين سخن ابن تيميه كه گفته: «اگر نام علي را میبرد، أنس راحت مي شد...» اعتراض صريح به رسول خدا صلیالله عليه وآله است كه جز إبن تيميه و امثال او جرأت چنين جسارتي را ندارند. و ما خداوند بلند مرتبه را سپاس مي گوييم كه ما را از چنين بلاهايي كه آنها دچار شدهاند، عافيت بخشيده است.ref>الميلاني، السيد علي الحسيني (معاصر)، نفحات الأزهار في خلاصة عبقات الأنوار للعلم الحجة آية الله السيد حامد حسين اللكهنوي، ج14، ص180، الطبعة الأولي، 1414هـ.</ref> | ||
اين سخن ابن تيميه كه گفته: «اگر نام علي را میبرد، أنس راحت مي شد...» اعتراض صريح به رسول خدا صلیالله عليه وآله است كه جز إبن تيميه و امثال او جرأت چنين جسارتي را ندارند. و ما خداوند بلند مرتبه را سپاس مي گوييم كه ما را از چنين بلاهايي كه آنها دچار شدهاند، عافيت بخشيده است. | نتيجه آن كه رسول خدا (صلیالله عليه وآله و سلم) محبوبترین مخلوق خداوند را مي شناخته است؛ اما به صورت مبهم و بدون نام بردن از اميرمؤمنان (علیهالسلام) دعا كرد تا «احب الخلق» بودن اميرمؤمنان علیهالسلام توسط خداوند ثابت شود. | ||
نتيجه آن كه رسول خدا صلیالله عليه وآله محبوبترین مخلوق خداوند را مي شناخته است؛ اما به صورت مبهم و بدون نام بردن از اميرمؤمنان علیهالسلام دعا كرد تا «احب الخلق» بودن اميرمؤمنان علیهالسلام توسط خداوند ثابت شود. | |||
===اشكال هفتم: تعارض با روایاتی كه در باره ابوبكر وارد شده. === | ===اشكال هفتم: تعارض با روایاتی كه در باره ابوبكر وارد شده. === |