پرش به محتوا

کاربر:هاشمی/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۷۹۳: خط ۷۹۳:
جواب مي دهیم که اين حديث نمي رساند كه آن حضرت در همه چيز محبوبترين بوده است، زيرا مي توان تقسيم كرد ولفظ (كل) و (بعض) را آورد. نمي بيني كه مي توان استفسار نمود و پرسيد: آيا او محبوبترين در همه چيزهاست يا در برخي چيزها؟ ازاین‌رو احتمال دارد كه او در يك چيز بيش از همه ثواب برده باشد؛ اما در ديگري اين چنين نباشد؛ بنابراين دلالت بر افضليت مطلق ندارد.<ref>الإيجي، عضد الدين (متوفاي756هـ)، كتاب المواقف، ج3، ص632، تحقيق: عبد الرحمن عميرة، ناشر: دار الجيل، لبنان، بيروت، الطبعة: الأولي، 1417هـ، 1997م.</ref>
جواب مي دهیم که اين حديث نمي رساند كه آن حضرت در همه چيز محبوبترين بوده است، زيرا مي توان تقسيم كرد ولفظ (كل) و (بعض) را آورد. نمي بيني كه مي توان استفسار نمود و پرسيد: آيا او محبوبترين در همه چيزهاست يا در برخي چيزها؟ ازاین‌رو احتمال دارد كه او در يك چيز بيش از همه ثواب برده باشد؛ اما در ديگري اين چنين نباشد؛ بنابراين دلالت بر افضليت مطلق ندارد.<ref>الإيجي، عضد الدين (متوفاي756هـ)، كتاب المواقف، ج3، ص632، تحقيق: عبد الرحمن عميرة، ناشر: دار الجيل، لبنان، بيروت، الطبعة: الأولي، 1417هـ، 1997م.</ref>
====جواب اشکال هشتم:====
====جواب اشکال هشتم:====
جواب مي دهیم که اين حديث نمي رساند كه آن حضرت در همه چيز محبوبترين بوده است، زيرا مي توان تقسيم كرد ولفظ (كل) و (بعض) را آورد. نمي بيني كه مي توان استفسار نمود و پرسيد: آيا او محبوبترين در همه چيزهاست يا در برخي چيزها؟ ازاین‌رو احتمال دارد كه او در يك چيز بيش از همه ثواب برده باشد؛ اما در ديگري اين چنين نباشد؛ بنابراين دلالت بر افضليت مطلق ندارد.<ref>الإيجي، عضد الدين (متوفاي756هـ)، كتاب المواقف، ج3، ص632، تحقيق: عبد الرحمن عميرة، ناشر: دار الجيل، لبنان، بيروت، الطبعة: الأولي، 1417هـ، 1997م.</ref>
اين اشكال از آن دسته اشكالات سستي است كه عجز و ناتواني بزرگان علم كلام اهل‌سنت را در برابر روايات فضائل اهل بيت علیهم‌السلام و ادله امامت آن بزرگواران آشكارا فرياد مي زند.
رسول خدا صلی‌الله عليه وآله به صورت مطلق فرمودند كه «خدايا محبوب‌ترین مخلوقت را نزد بياور تا از اين مرغ نوش‌جان كند». اگر كسي بخواهد اين اطلاق را تخصيص بزنند بايد دليل و مدرك ارائه كند، بدون دليل و مدرك تخصيص اطلاق و تقييد عموم كلام رسول خدا صلی‌الله عليه وآله جايز نيست.<br>


اين اشكال از آن دسته اشكالات سستي است كه عجز و ناتواني بزرگان علم كلام اهل‌سنت را در برابر روايات فضائل اهل بيت علیهم‌السلام و ادله امامت آن بزرگواران آشكارا فرياد مي زند.
رسول خدا صلی‌الله عليه وآله به صورت مطلق فرمودند كه «خدايا محبوب‌ترین مخلوقت را نزد بياور تا از اين مرغ نوش‌جان كند». اگر كسي بخواهد اين اطلاق را تخصيص بزنند بايد دليل و مدرك ارائه كند، بدون دليل و مدرك تخصيص اطلاق و تقييد عموم كلام رسول خدا صلی‌الله عليه وآله جايز نيست.
مرحوم مظفر اعلي الله مقامه الشريف در پاسخ اين شبهه می‌نویسد:
مرحوم مظفر اعلي الله مقامه الشريف در پاسخ اين شبهه می‌نویسد:
إن الإطلاقَ مع عدمِ القرينةِ علي الخصوصِ يُفيدُ العمومَ في مثلِ المقام، ألا تُري أنَّ كلمةَ الشهادةِ تَدُلُّ علي التوحيدِ؟ وبمقتضي ما ذكره ينبغي أن لا تَدُلَّ عليه لإمكانِ الاستفسارِ بأنّه لا إله إلا هو في كلِ شئٍ أو في السماءِ أو في الأرضِ، إلي غيرِ ذلك فلا تُفيدُ نفيَ الشركِ مطلقاً، وهذا لا يقوله عارفٌ.
إن الإطلاقَ مع عدمِ القرينةِ علي الخصوصِ يُفيدُ العمومَ في مثلِ المقام، ألا تُري أنَّ كلمةَ الشهادةِ تَدُلُّ علي التوحيدِ؟ وبمقتضي ما ذكره ينبغي أن لا تَدُلَّ عليه لإمكانِ الاستفسارِ بأنّه لا إله إلا هو في كلِ شئٍ أو في السماءِ أو في الأرضِ، إلي غيرِ ذلك فلا تُفيدُ نفيَ الشركِ مطلقاً، وهذا لا يقوله عارفٌ.
اطلاق با نبود قرينه اي كه بر خصوص دلالت دارد در مثل چنين مقامي عموميت را مي رساند. نمي بيني كه كلمه شهادت ( لا إله ا لا الله ) توحيد مطلق را مي رساند؟ در صورتي كه مطابق گفتار بالا مي توان گفت: كه بر توحيد مطلق دلالت ندارد، زيرا مي توان استفسار نمود كه آيا در همه چيز معبودي جز او نيست يا فقط در آسمان يا در زمين و امثال آن؟ بنابر اين نفي مطلق شرك ( واثبات مطلق توحيد ) را نمي رساند ! و اين مطلبي است كه هيچ عارف و خداشناسي نمي گويد ).
اطلاق با نبود قرينه اي كه بر خصوص دلالت دارد در مثل چنين مقامي عموميت را مي رساند. نمي بيني كه كلمه شهادت ( لا إله ا لا الله ) توحيد مطلق را مي رساند؟ در صورتي كه مطابق گفتار بالا مي توان گفت: كه بر توحيد مطلق دلالت ندارد، زيرا مي توان استفسار نمود كه آيا در همه چيز معبودي جز او نيست يا فقط در آسمان يا در زمين و امثال آن؟ بنابر اين نفي مطلق شرك ( واثبات مطلق توحيد ) را نمي رساند ! و اين مطلبي است كه هيچ عارف و خداشناسي نمي گويد ).<br>
علامه ميرحامد حسين نقوي جواب هاي مختلفي از اين شبهه داده؛ از جمله می‌نویسد:
 
أولا: تخصيصُ «الأحبيةِ» ببعضِ الأمورِ صرفٌ للكلامِ عن ظهورِه وهو حرامٌ بلا ريبٍ، كما سَبَقَ وسيأتي فيما بعد أيضا.
علامه ميرحامد حسين نقوي جواب هاي مختلفي از اين شبهه داده؛ از جمله می‌نویسد:<br>
وثانيا: صحةُ الإستثناءِ دليلُ العمومِ، إذ يَصِحُّ أن يقالَ: اللهم ائتني بأحب خلقك إليك إلا في كذا، وإذ لم يَسْتَثْنِ فالكلامُ عامٌ، وهذه القاعدةُ مقررةٌ ومقبولةٌ بلا كلامٍ.
 
اولا: تخصيص أحب الخلق بودن به بعضي از امور، چشم پوشي از ظهور كلام است و اين كار بي ترديد حرام است؛ چنانچه پیش‌ازاین گذشت و بعدا نيز خواهد آمد.
أولا: تخصيصُ «الأحبيةِ» ببعضِ الأمورِ صرفٌ للكلامِ عن ظهورِه وهو حرامٌ بلا ريبٍ، كما سَبَقَ وسيأتي فيما بعد أيضا.<br>
 
وثانيا: صحةُ الإستثناءِ دليلُ العمومِ، إذ يَصِحُّ أن يقالَ: اللهم ائتني بأحب خلقك إليك إلا في كذا، وإذ لم يَسْتَثْنِ فالكلامُ عامٌ، وهذه القاعدةُ مقررةٌ ومقبولةٌ بلا كلامٍ.<br>
 
اولا: تخصيص أحب الخلق بودن به بعضي از امور، چشم پوشي از ظهور كلام است و اين كار بي ترديد حرام است؛ چنانچه پیش‌ازاین گذشت و بعدا نيز خواهد آمد.<br>
 
ثانياً: صحت استثناء دليل بر عموم است؛ وقتي صحيح باشد كه گفته شود: خدايا محبوب‌ترین مخلوق در نظر خودـ مگر در فلان مورد را بياور» اما اين استثناء را نياورد؛ پس كلام عام است و اين قاعده بدون ترديد ثابت و مورد قبول است.
ثانياً: صحت استثناء دليل بر عموم است؛ وقتي صحيح باشد كه گفته شود: خدايا محبوب‌ترین مخلوق در نظر خودـ مگر در فلان مورد را بياور» اما اين استثناء را نياورد؛ پس كلام عام است و اين قاعده بدون ترديد ثابت و مورد قبول است.
يعني خود همين صحت تقسيمي كه علماي سني از آن عليه شيعه استفاده کرده‌اند، بهترين دليل بر عموميت روايت است. عامي كه قابل تقيد و اطلاقي كه قابل تخصيص نباشد، اصلا عام گفته نمی‌شود.
يعني خود همين صحت تقسيمي كه علماي سني از آن عليه شيعه استفاده کرده‌اند، بهترين دليل بر عموميت روايت است. عامي كه قابل تقيد و اطلاقي كه قابل تخصيص نباشد، اصلا عام گفته نمی‌شود.
يعني اگر رسول خدا تقسيم مي كرد و مي گفت كه محبوب‌ترین مخلوقت را در فلان مورد بياور، جايز بود؛ اما حالا كه به صورت عام گفته و اين استثناء را نزده، دليل بر اين است كه منظور آن حضرت محبوبيت در تمام موارد بوده است و گرنه بايد قيد مي زد.
يعني اگر رسول خدا تقسيم مي كرد و مي گفت كه محبوب‌ترین مخلوقت را در فلان مورد بياور، جايز بود؛ اما حالا كه به صورت عام گفته و اين استثناء را نزده، دليل بر اين است كه منظور آن حضرت محبوبيت در تمام موارد بوده است و گرنه بايد قيد مي زد.<br>
جواب ديگر اين كه: بر فرض كه اين سخن علماي سني درست باشد، اين روايت برتري اميرمؤمنان علیه‌السلام بر ديگران را ثابت نكند، قطعاً بر ابوبكر و عمر را ثابت خواهد كرد؛ چرا كه آن‌ها آمدند تا اين مقام را از آن خود كنند؛ اما رسول خدا صلی‌الله عليه وآله آن‌ها شايسته اين مقام نديند و از در خانه خود راندند؛ اما اميرمؤمنان آمدند و به اين مقام رسيدند.
 
پس بر اساس قاعده قبح تقديم مفضول بر افضل، خلافت ابوبكر و عمر باطل است و آن‌ها حق نداشته اند اين مقام را با وجود اميرمؤمنان علیه‌السلام به دست بگيرند.
جواب ديگر اين كه: بر فرض كه اين سخن علماي سني درست باشد، اين روايت برتري اميرمؤمنان (علیه‌السلام) بر ديگران را ثابت نكند، قطعاً بر ابوبكر و عمر را ثابت خواهد كرد؛ چرا كه آن‌ها آمدند تا اين مقام را از آن خود كنند؛ اما رسول خدا صلی‌الله عليه وآله آن‌ها شايسته اين مقام نديند و از در خانه خود راندند؛ اما اميرمؤمنان آمدند و به اين مقام رسيدند.
پس بر اساس قاعده قبح تقديم مفضول بر افضل، خلافت ابوبكر و عمر باطل است و آن‌ها حق نداشته اند اين مقام را با وجود اميرمؤمنان (علیه‌السلام) به دست بگيرند.


===اشكال نهم: شاید ابوبكر در مدینه نبوده است! ===  
===اشكال نهم: شاید ابوبكر در مدینه نبوده است! ===  
confirmed
۲٬۲۰۰

ویرایش