۲۱٬۸۹۵
ویرایش
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
همانطور که از نام این مجموعه پیداست، بهنظر نویسندگان و در رأس آنها ناظر پروژه، [[اسلام]] در حالی که واحد است، در همان حال متعدد هم هست. یعنی هر گروه، فرقه، فرهنگ، اقلیم، خوانش مخصوص بهخود را از اسلام ارائه کرده است و این خوانش، با خوانشهای دیگر تفاوت جوهری دارد.<br>یکی از این سلسله کتب که در سال ۲۰۰۷ م، برای نخستین بار به چاپ رسیده و توسط دکتر محمد حمزه، استاد مطالعات اسلامی دانشگاه سوسه تونس تألیف شده، کتاب '''«اسلام المجددین»''' است.<br>دکتر محمد حمزه خود از شاگردان دکتر عبدالمجید الشرفی بوده و پایاننامه دکتری خود را تحت عنوان '''«الحدیث النبوی و مکانته فی الفکر الإسلامی الحدیث»''' با راهنمایی وی به سرانجام رسانده که در سال ۲۰۱۵ م، توسط مؤسسه مؤمنون بلاحدود و المرکز الثقافی العربی چاپ شده است.<br> | همانطور که از نام این مجموعه پیداست، بهنظر نویسندگان و در رأس آنها ناظر پروژه، [[اسلام]] در حالی که واحد است، در همان حال متعدد هم هست. یعنی هر گروه، فرقه، فرهنگ، اقلیم، خوانش مخصوص بهخود را از اسلام ارائه کرده است و این خوانش، با خوانشهای دیگر تفاوت جوهری دارد.<br>یکی از این سلسله کتب که در سال ۲۰۰۷ م، برای نخستین بار به چاپ رسیده و توسط دکتر محمد حمزه، استاد مطالعات اسلامی دانشگاه سوسه تونس تألیف شده، کتاب '''«اسلام المجددین»''' است.<br>دکتر محمد حمزه خود از شاگردان دکتر عبدالمجید الشرفی بوده و پایاننامه دکتری خود را تحت عنوان '''«الحدیث النبوی و مکانته فی الفکر الإسلامی الحدیث»''' با راهنمایی وی به سرانجام رسانده که در سال ۲۰۱۵ م، توسط مؤسسه مؤمنون بلاحدود و المرکز الثقافی العربی چاپ شده است.<br> | ||
== معرفی کتاب == | == معرفی کتاب == | ||
<br> | <br>این کتاب از یک مقدمه، سه فصل و یک خاتمه تشکیل شده و نویسنده در آن سعی کرده است اصول و مبانی خوانشی که نواندیشان [[مسلمان]] از اسلام ارائه کردهاند را بهصورت واضح، صریح، دقیق و با زبان علمی بیان کند و میتوان گفت در این کار تا حد زیادی موفق بوده است.<br>مؤلف در مقدمه کتاب با تمرکز بر ماهیت مفهوم تجدید (نواندیشی) بیان میکند که نباید نواندیشی مورد نظر وی در این کتاب با نواندیشی اجتهادی که در چهارچوب پارادایم سنتی و کلاسیک اسلامی است، اشتباه گرفته شود. چرا که در این تفسیر، وظیفه مجدِّد (نواندیش) احیای روح [[شریعت]] و بازگشت به صفای اولیه و زدودن پیرایههای تاریخی از آن است و از اینروست که بسیاری از شخصیتها و جنبشها در تاریخ اندیشه اسلامی، خود را مجدِّد دانستهاند.<br> | ||
این کتاب از یک مقدمه، سه فصل و یک خاتمه تشکیل شده و نویسنده در آن سعی کرده است اصول و مبانی خوانشی که نواندیشان [[مسلمان]] از اسلام ارائه کردهاند را | |||
مؤلف در مقدمه کتاب با تمرکز بر ماهیت مفهوم تجدید (نواندیشی) بیان میکند که نباید نواندیشی مورد نظر وی در این کتاب با نواندیشی اجتهادی که در چهارچوب پارادایم سنتی و کلاسیک اسلامی است، اشتباه گرفته شود. چرا که در این تفسیر، وظیفه مجدِّد (نواندیش) احیای روح [[شریعت]] و بازگشت به صفای اولیه و زدودن پیرایههای تاریخی از آن است و از | |||
=== فصل اول === | === فصل اول === | ||
<br> | <br> | ||
فصل اول این کتاب، به بررسی ویژگیهای اسلام نواندیشان میپردازد. محمد حمزه در ابتدای این فصل با بیان اینکه مدرنیته یک دوران تاریخی، فلسفی و وجودی جدید را با افسونزدایی از طبیعت در عالم آغاز کرد، عقل خودبنیاد را یکی از محورهای این دوران جدید برمیشمرد. مدرنیسم از نظر مؤلف در مفهوم ذهنگرایی(سوبژکتیویته) و انسانمحوری، متجسد و متمثل است ولاجرم، انسان را سازندهِ تاریخِ خود نموده است. | فصل اول این کتاب، به بررسی ویژگیهای اسلام نواندیشان میپردازد. محمد حمزه در ابتدای این فصل با بیان اینکه مدرنیته یک دوران تاریخی، فلسفی و وجودی جدید را با افسونزدایی از طبیعت در عالم آغاز کرد، عقل خودبنیاد را یکی از محورهای این دوران جدید برمیشمرد. مدرنیسم از نظر مؤلف در مفهوم ذهنگرایی (سوبژکتیویته) و انسانمحوری، متجسد و متمثل است ولاجرم، انسان را سازندهِ تاریخِ خود نموده است. | ||
<br> | <br> | ||
مؤلف در ادامه این فصل با بیان اینکه جریان نواندیش دینی سعی دارد به گوهر اسلام دست پیدا کند بین اسلام رسالت و اسلام تاریخی، تفکیک قائل میشود و خاطر نشان میکند که باید از این اسلام تاریخی عبور کرد حتی اگر مجبور باشیم از سامانههای معرفتی کلاسیک اسلامی در تمامی وجوه الهیاتی، سیاسی و حقوقیاش چشمپوشی کنیم. | مؤلف در ادامه این فصل با بیان اینکه جریان نواندیش دینی سعی دارد به گوهر اسلام دست پیدا کند بین اسلام رسالت و اسلام تاریخی، تفکیک قائل میشود و خاطر نشان میکند که باید از این اسلام تاریخی عبور کرد حتی اگر مجبور باشیم از سامانههای معرفتی کلاسیک اسلامی در تمامی وجوه الهیاتی، سیاسی و حقوقیاش چشمپوشی کنیم. |