سعد بن معاذ: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ مهٔ ۲۰۲۳
خط ۳۵: خط ۳۵:


== سرانجام سعد ==
== سرانجام سعد ==
با آنکه جراحت بازوی سعد خوب شده بود ولی پس از آنکه از قلعه [[بنی قریظه]] برگشت، هنگامی که خوابیده بود بزغاله ای به جای تیر لگد زد و زخم دوباره سر باز کرد و خون به شدت جاری شد و هر چه مداوا کردند اثری نداشت. به همین جهت او در سال ۵ هجری و در ۳۷ سالگی به [[شهادت]] رسید. <ref>تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۲، ص۳۲۷</ref>
با آنکه جراحت بازوی سعد خوب شده بود ولی پس از آنکه از قلعه [[بنی قریظه]] برگشت، هنگامی که خوابیده بود بزغاله ای به جای تیر لگد زد و زخم دوباره سر باز کرد و خون به شدت جاری شد و هر چه مداوا کردند اثری نداشت. به همین جهت او در سال ۵ هجری و در ۳۷ سالگی به [[شهادت]] رسید<ref>تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۲، ص۳۲۷</ref>.


هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه) از ماجرای زخم سعد باخبر شد به عیادتش آمد و او را در آغوش گرفت و در حالی که خون دست سعد به سر و صورت رسول خدا(صلی الله علیه) می‌پاشید سر او را به دامن نهاد و پارچه سفیدی روی او کشید که هرگاه صورتش را می‌پوشانید پاهایش برهنه بود و اگر پایش را می‌پوشانید صورتش برهنه می‌ماند. آنگاه این گونه برای او [[دعا]] فرمود:  
هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه) از ماجرای زخم سعد باخبر شد به عیادتش آمد و او را در آغوش گرفت و در حالی که خون دست سعد به سر و صورت رسول خدا(صلی الله علیه) می‌پاشید سر او را به دامن نهاد و پارچه سفیدی روی او کشید که هرگاه صورتش را می‌پوشانید پاهایش برهنه بود و اگر پایش را می‌پوشانید صورتش برهنه می‌ماند. آنگاه این گونه برای او [[دعا]] فرمود:  
خط ۴۱: خط ۴۱:
خدایا! سعد در راه تو [[جهاد]] و پیامبرت را تصدیق کرد، [[روح]] او را به خوبی بپذیر". سعد با شنیدن سخنان رسول خدا(صلی الله علیه) به هوش آمد و چشم‌ها را باز کرد و گفت: " اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ "! گواه باش که من به [[رسالت]] شما قرار دارم". خاندان سعد که این محبت و گرمی را از رسول خدا(صلی الله علیه) دیدند، سخت گریستند. آنگاه رسول خدا(صلی الله علیه) فرمود: "از [[خدا]] می‌خواهم به عدد شما از [[ملائکه]] فرود آیند و در [[مرگ]] سعد حاضر باشند".
خدایا! سعد در راه تو [[جهاد]] و پیامبرت را تصدیق کرد، [[روح]] او را به خوبی بپذیر". سعد با شنیدن سخنان رسول خدا(صلی الله علیه) به هوش آمد و چشم‌ها را باز کرد و گفت: " اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ "! گواه باش که من به [[رسالت]] شما قرار دارم". خاندان سعد که این محبت و گرمی را از رسول خدا(صلی الله علیه) دیدند، سخت گریستند. آنگاه رسول خدا(صلی الله علیه) فرمود: "از [[خدا]] می‌خواهم به عدد شما از [[ملائکه]] فرود آیند و در [[مرگ]] سعد حاضر باشند".


مادر سعد برای پسرش این‌گونه مرثیه می‌خواند: "ویل ام سعد سعد حزامة وجدة بعد ایاد یاله و مجداً مقدماً سد به مسداً
مادر سعد برای پسرش این‌گونه مرثیه می‌خواند:
{{شعر}}{{ب |ویل ام سعد سعد حزامة وجدة |بعد ایاد یاله و مجداً مقدماً سد به مسداً }}{{پایان شعر}}


پیامبر(صلی الله علیه) فرمود: "همه کسانی که بر مردگان نوحه‌سرایی می‌کنند، [[دروغ]] می‌گویند، جز مادر سعد". <ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۴۲۸؛ سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج۱، ص۲۸۶؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۲، ص۳۲۳</ref>
پیامبر(صلی الله علیه) فرمود: "همه کسانی که بر مردگان نوحه‌سرایی می‌کنند، [[دروغ]] می‌گویند، جز مادر سعد"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۴۲۸؛ سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج۱، ص۲۸۶؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۲، ص۳۲۳</ref>.


== پیامبر و تجلیل از جنازه سعد ==
== پیامبر و تجلیل از جنازه سعد ==
confirmed، مدیران
۳۳٬۱۲۹

ویرایش