confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۲۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۸: | خط ۸: | ||
| محل تولد = [[حضرموت]] | | محل تولد = [[حضرموت]] | ||
| سال درگذشت = | | سال درگذشت = | ||
| تاریخ درگذشت = ۳۳ | | تاریخ درگذشت = ۳۳ ق | ||
| محل درگذشت = [[مدینه]] | | محل درگذشت = [[مدینه]] | ||
| استادان = | | استادان = | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''مقداد بن عمرو معروف به مقداد بن اسود''' سیزدهمین نفری استکه [[مسلمان]] شد. از این رو جزء سابقین در [[اسلام]] است و همچنین جزء هفت نفری است که نخستین بار [[اسلام]] خود را اظهار نمودند، او دو دفعه [[هجرت]] نمود و معروف به (هاجر الهجرتین) است. یکبار بر اساس دستور [[ | '''مقداد بن عمرو معروف به مقداد بن اسود''' سیزدهمین نفری استکه [[مسلمان]] شد. از این رو جزء سابقین در [[اسلام]] است و همچنین جزء هفت نفری است که نخستین بار [[اسلام]] خود را اظهار نمودند، او دو دفعه [[هجرت]] نمود و معروف به (هاجر الهجرتین) است. یکبار بر اساس دستور [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)]] همراه عدهای از مسلمانان به [[حبشه]] هجرت کرد و مرتبه دوم به [[مدینه]] هجرت نموده است. | ||
مقداد پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه) از جانشینی [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیهالسلام)]] حمایت کرد و با [[ابوبکر]] [[بیعت]] نکرد و از معدود افرادی بود که در تشییع [[ | مقداد پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از جانشینی [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیهالسلام)]] حمایت کرد و با [[ابوبکر]] [[بیعت]] نکرد و از معدود افرادی بود که در تشییع [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|حضرت زهرا(سلام الله علیها)]] حضور داشت. مقداد را از مخالفان سرسخت [[خلافت]] [[عثمان]] برشمردهاند. | ||
در [[روایات]] [[اهل بیت]] از مقداد به نیکی یاد شده و از رجعت کنندگان در زمان ظهور [[ | در [[روایات]] [[اهل بیت|اهلبیت]] از مقداد به نیکی یاد شده و از رجعت کنندگان در زمان ظهور [[حجت بن حسن (مهدی)|حضرت مهدی(عجل الله تعالي فرجه الشريف)]] معرفی شده است. نقل روایاتی از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به مقداد منسوب شده است. | ||
== مقداد کیست == | == مقداد کیست == | ||
مقداد فرزند «اسود بن عمرو بن ثعلبه کندی بهرائی» معروف به مقداد بن اسود و مقداد کندی است. | مقداد فرزند «اسود بن عمرو بن ثعلبه کندی بهرائی» معروف به مقداد بن اسود و مقداد کندی است. | ||
مقداد از پیشگامان در اسلام و از [[اصحاب]] جلیلالقدر [[ | مقداد از پیشگامان در اسلام و از [[اصحاب]] جلیلالقدر [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)]] بود. وی از مهاجرین به [[حبشه]] است که به [[مكه|مکه]] بازگشت ولی نتوانست با پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به مدینه هجرت نماید و بعدها با عبیده بن حارث که به نمایندگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مکه آمد و با [[شرک|مشرکان]] ملاقات داشت، توانست با او به مدینه مهاجرت نماید<ref>اسدالغابه, ج 4, ص 409؛ الغدیر, ج 9, ص 116.</ref>. | ||
وی در جنگهای [[بدر]] و [[احد]] و سایر غزوههای اسلام شرکت کرد و در دیانت و [[ایمان]] بسیار محکم و ثابت قدم بود. | وی در جنگهای [[غزوه بدر|بدر]] و [[غزوه احد|احد]] و سایر غزوههای اسلام شرکت کرد و در دیانت و [[ایمان]] بسیار محکم و ثابت قدم بود. | ||
[[ابن مسعود]] نقل | [[ابن مسعود]] نقل میکند: نخستین مسلمانانی که اسلام خود را اظهار کردند، هفت نفر بودند که مقداد بن اسود، [[عمار یاسر|عمار]] و [[بلال حبشی|بلال]] از جمله آنان هستند<ref>مستدرك حاكم, ج 3, ص 393.</ref>. | ||
پیامبر خدا (صلی الله علیه) در مدینه میان او و جبّار بن صخر عقد برادری بست و ضباعه دختر زبیر بن عبدالمطلب (دختر عموی خود را) به ازدواج او در آورد. | پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مدینه میان او و جبّار بن صخر عقد برادری بست و ضباعه دختر [[زبیر |زبیر بن عبدالمطلب]] (دختر عموی خود را) به ازدواج او در آورد. | ||
او پسر و دختری به نام عبداللَّه و کریمه به دنیا آورد، عبداللَّه در [[جنگ جمل]] در لشکر [[عایشه]] بود و به قتل رسید. و چون امیرمؤمنان (علیهالسلام) بر کشته اش عبور کرد فرمود: «بئس ابن الأخت أنت؛ تو بد خواهرزاده ای بودی<ref>طبقات الكبری, ج 8, ص 46</ref>.» | او پسر و دختری به نام عبداللَّه و کریمه به دنیا آورد، عبداللَّه در [[جنگ جمل]] در لشکر [[عایشه]] بود و به قتل رسید. و چون امیرمؤمنان (علیهالسلام) بر کشته اش عبور کرد فرمود: «بئس ابن الأخت أنت؛ تو بد خواهرزاده ای بودی<ref>طبقات الكبری, ج 8, ص 46</ref>.» | ||
مقداد از [[خلفای اربعه|ارکان اربعه]]<ref>طبقات, ج 1, ص 81</ref> است که پس از رحلت پیامبر خدا (صلی الله علیه) در صراط مستقیم باقی ماند و هرگز به انحراف نرفت و از اصحاب باوفا و یاران مخلص [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)]] گردید <ref>رجال طوسی ,ص 57, ش 1</ref> و تا عصر [[عثمان]] که زنده بود در خلافت بلافصل آن حضرت تلاش بی وقفه | مقداد از [[خلفای اربعه|ارکان اربعه]]<ref>طبقات, ج 1, ص 81</ref> است که پس از رحلت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در صراط مستقیم باقی ماند و هرگز به انحراف نرفت و از [[صحابه|اصحاب]] باوفا و یاران مخلص [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)]] گردید<ref>رجال طوسی ,ص 57, ش 1</ref>. و تا عصر [[عثمان]] که زنده بود در خلافت بلافصل آن حضرت تلاش بی وقفه مینمود و در ماجرای خلافت [[ابوبكر|ابوبکر]] در [[سقیفه]] و خلافت عمر و عثمان صریحاً به مخالفت برخاست و از ولایت [[علی بن ابی طالب|حضرت علی(علیهالسلام)]] دفاع نمود. | ||
== ملحق شدن مقداد به صف مسلمین == | == ملحق شدن مقداد به صف مسلمین == | ||
مقداد در همان اوائل [[بعثت]] به زیر پرچم [[اسلام]] در آمد و در تمام سختیها و شکنجههای مشرکین [[قریش]]، در کنار پیامبر(صلی الله علیه) و دیگر مسلمانان بود. مورخین او را از سابقین به اسلام میدانند؛ اما دربارهی کیفیت اسلام او بحث مفصلی نشده است. از | مقداد در همان اوائل [[بعثت]] به زیر پرچم [[اسلام]] در آمد و در تمام سختیها و شکنجههای [[مشرک|مشرکین]] [[قریش]]، در کنار پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر مسلمانان بود. مورخین او را از سابقین به اسلام میدانند؛ اما دربارهی کیفیت اسلام او بحث مفصلی نشده است. از [[عبدالله بن مسعود|ابن مسعود]] نقل شده است که نخستین کسانی که اسلام خود را ظاهر کردند، هفت نفرند که مقداد جزء آنهاست<ref> ابن اثیر، عزالدین ابوالحسن علی بن محمد؛ أسدالغابه، تحقیق محمدابراهیم البنا، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، 1970م. ، ج5،ص253</ref>. | ||
وی در سال اول هجری در ماه شوال در [[سریه]] [[ابوعبیده]] به مسلمانان پیوست. در این سریه پیامبر، [[ابوعبیده بن حارث]] را به سوی سپاه [[قریش]] که به قصد مدینه رهسپار شده بودند، فرستاد و آنها در کنار <big>چاه احیا</big> در راه مدینه اردوگاه زدند. از طرف دیگر علی و <big>عتبه بن غزوان</big> که در صف قریش بودند، فرصت را غنیمت شمرده و از سپاه کفر جدا شدند و به لشگر اسلام پیوستند. بدین ترتیب مقداد به همراه مسلمانان به مدینه مهاجرت کرد<ref>ابن هشام، ابومحمدعبدالملک؛ سیره نبوی، بیروت، دارالمعرفه، 1425، ج2، ص524</ref>. | وی در سال اول هجری در [[شوال|ماه شوال]] در [[سریه]] [[ابوعبیده]] به مسلمانان پیوست. در این سریه پیامبر، [[ابوعبیده بن حارث]] را به سوی سپاه [[قریش]] که به قصد مدینه رهسپار شده بودند، فرستاد و آنها در کنار <big>چاه احیا</big> در راه مدینه اردوگاه زدند. از طرف دیگر علی و <big>عتبه بن غزوان</big> که در صف قریش بودند، فرصت را غنیمت شمرده و از سپاه کفر جدا شدند و به لشگر اسلام پیوستند. بدین ترتیب مقداد به همراه مسلمانان به مدینه مهاجرت کرد<ref>ابن هشام، ابومحمدعبدالملک؛ سیره نبوی، بیروت، دارالمعرفه، 1425، ج2، ص524</ref>. | ||
موضوعی که مهاجرت مقداد به مدینه را در همان اوائل هجرت تأیید میکند این است که پیامبر(صلی الله علیه) در جریان اجرای عقد اخوت میان انصار و | موضوعی که مهاجرت مقداد به مدینه را در همان اوائل [[هجرت]] تأیید میکند این است که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در جریان اجرای [[عقد اخوت]] میان [[انصار]] و [[مهاجران|مهاجرین]]، بین مقداد و<big>جبار بن صخر</big> عقد اخوت جاری کرد و اجرای عقد اخوت در سال اول هجری رخ داده است<ref>ابن سعد، محمد بن سعد بن منیع؛ طبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1410، چاپ اول، ج3،ص120</ref>. | ||
== مقداد در روز غدیر == | == مقداد در روز غدیر == | ||
بعد از [[غدیر| | بعد از رویداد [[غدیر خم|غدیر]] و نصب [[علی بن ابی طالب|علی(علیهالسلام)]] به امارت مسلمانان به وسیله پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، آنحضرت به گروهی که نامشان را بردند فرمان دادند: برخیزند و بر [[علی بن ابی طالب|علی]]، به خاطر امیری اش بر مسلمانان تبریک بگویند و مقداد جزو آنان بود. آنان از جای برخاسته، بر علی(علیهالسلام) سلام دادند و [[بیعت]] کردند. مقداد در آن روز با علی بیعت کرد و تا آخر عمرش بر این بیعت استوار ماند و پیمان را نشکست. | ||
[[علی بن ابی طالب|امیر مؤمنان علی(علیهالسلام)]] خود، ماجرا را اینگونه توضیح میدهند: | [[علی بن ابی طالب|امیر مؤمنان علی(علیهالسلام)]] خود، ماجرا را اینگونه توضیح میدهند: | ||
فقال النبی(صلی الله علیه): قُمْ یا سلمان، قم یا مقداد، قم یا جندب، قم یا عمّار... فبایعوا لأخی علی(علیهالسلام) و سلّموا علیه بامرة المؤمنین، فقاموا باجمعهم فبایعوا لی وسلّموا علیّ بِإِمْرَة المؤمنین<ref>الهدایة الكبری، حسین بن همدان الخصیبی، مؤسسة البلاغ، بیروت، لبنان، ١٩٩١ م، ص١٠٢</ref>. | فقال النبی(صلی الله علیه و آله و سلم): قُمْ یا سلمان، قم یا مقداد، قم یا جندب، قم یا عمّار... فبایعوا لأخی علی(علیهالسلام) و سلّموا علیه بامرة المؤمنین، فقاموا باجمعهم فبایعوا لی وسلّموا علیّ بِإِمْرَة المؤمنین<ref>الهدایة الكبری، حسین بن همدان الخصیبی، مؤسسة البلاغ، بیروت، لبنان، ١٩٩١ م، ص١٠٢</ref>. | ||
پیامبر(صلی الله علیه) فرمود: به پا خیزید [[سلمان]]، مقداد، [[جندب]] و [[عمار]]! ... با علی، برادرم بیعت کنید و بر او به عنوان [[امیرمؤمنان]] سلام کنید. آنان همگی برخاستند و بر من، به عنوان «امیرمؤمنان» سلام کردند. | پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: به پا خیزید [[سلمان]]، مقداد، [[جندب]] و [[عمار]]! ... با علی، برادرم بیعت کنید و بر او به عنوان [[علی بن ابی طالب|امیرمؤمنان]] سلام کنید. آنان همگی برخاستند و بر من، به عنوان «امیرمؤمنان» سلام کردند. | ||
== | == حمایت از جانشینی امام علی(علیه السلام) == | ||
پس از رحلت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله ) و انتخاب شدن ابوبکر به عنوان خلیفه و جانشین پیامبر، تعداد اندکی از مسلمانان به علی(علیه السلام) وفادار ماندند و با ابوبکر بیعت نکردند؛ از جمله آنان سلمان، ابوذر و مقداد بودند. مقداد در ماجرای سقیفه شرکت نداشت و به همراه امیرالمومنین(علیه السلام) و چند تن از صحابه مشغول غسل دادن پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله ) و نماز خواندن بر او بود. <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص۳۲۸.</ref> | |||
طبق روایات، او از معدود کسانی است که بر پیکر حضرت زهرا(سلام الله عِلِیها) [[نماز میت|نماز]] گزارد<ref>کشی، اختیار معرفه الرجال، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۴</ref>. برخی منابع او را از اعضای شرطه الخمیس دانستهاند<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۱۸۸.</ref>. | |||
مقداد در موقعیتهای مختلف، مسئله جانشینی امام علی(علیه السلام) را به ابوبکر و همراهانش یادآور میشد و اقداماتی را برای روشن کردن مردم انجام میداد. برای نمونه به چند مورد از اقدامات و فعالیتهای مقداد در دفاع از علی(علیه السلام) اشاره میشود: | |||
* پس از آنکه مردم با ابوبکر بیعت کردند، گروهی از مهاجر و انصار از بیعت سر باز زدند و به علی بن ابیطالب پیوستند که از جمله آنان مقداد بود<ref>آبی، نثر الدر فی المحاضرات، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۲۷۷؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۳۷-۱۳۸؛ شیخ صدوق، الخصال، ۱۴۰۳ق، ص۴۶۱-۴۶۵</ref>. | |||
* زمانی که چهل نفر از مردان نزد امام علی(علیه السلام) آمدند و گفتند «ما آماده دفاع و حمایت از شماییم»، حضرت به آنان گفت «اگر بر سر قول خود هستید، فردا موی سر خود را بتراشید و نزد من بیایید. روز بعد تنها سلمان، مقداد و ابوذر با سرهای تراشیده نزد امام حاضر شدند<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۲۶</ref>. | |||
* در جریان شورای شش نفره برای تعیین خلیفۀ بعدی، وقتی عبدالرحمن بن عوف به علی(علیه السلام) گفت «در صورتی با تو بیعت میکنم که از کتاب خدا و سنت پیامبر و روش ابوبکر پیروی کنی» و علی(علیه السلام) تنها دو مورد اول را پذیرفت، مقداد برای اعتراض رو به عبدالرحمن کرد و گفت: «به خدا سوگند، علی یعنی کسی را که به حق و عدالت قضاوت میکرد را ترک کردید. سپس ادامه داد: هیچ فرد و خاندانی را ندیدهام که بعد از پیامبر خود، اینطور مظلوم و ستمدیده شوند که اهل بیت مظلوم واقع شدند<ref>طبری، تاریخ طبری، بیروت، ج۴، ص۲۳۳.</ref>». | |||
* مقداد با خلافت عثمان مخالفت کرد و با سخنرانی در [[مسجد النبى|مسجد مدینه]]، این مخالفت را اعلام داشت<ref>طبری، تاریخ طبری، بیروت، ج۴، ص۲۳۳.</ref>. | |||
* یعقوبی از برخی نقل کرده،عثمان در همان شبی که بیعتش به انجام رسید، برای نماز عشا بیرون رفت، در حالی که پیشاپیش او شمعی روشن شده بود. مقداد بن عمرو به او برخورد و گفت: این بدعت چیست؟<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۵۴.</ref> | |||
* به گزارش یعقوبی، مقداد از کسانی بود که زبان به انتقاد از عثمان گشودند و به علی بن ابیطالب گرویدند<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۵۴-۵۵.</ref>. | |||
عمرو بن سعید مدائنی نقل کرده از قول عیسی بن حمزه که گفت: | == فضایل مقداد در روایات اهل بیت(علیه السلام) == | ||
از [[ | احادیث متعددی از معصومان(علیه السلام) درباره مقداد نقل شده است که اغلب آنها در بیان فضیلتها و خصوصیات اخلاقی و ایمان اوست. برخی از این روایات چنین است: | ||
* <big>علاقه پیامبر به مقداد: پیامبر(صلی الله علیه و آله )</big> فرمود: «خداوند مرا به دوستی با چهار نفر مامور کرده است. شخصی پرسید آنان را معرفی کنید. فرمود: «علی، سلمان، مقداد و ابوذر.» <ref>شیخ مفید، الاختصاص، جامعه مدرسین، ص۹.</ref> | |||
* <big>بهشتی بودن مقداد:</big> از انس ابن مالک روایت شده روزی رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) فرمود: «بهشت مشتاق چهار نفر از امّت من است و وقتی که حضرت علی(علیه السلام) از حضرت درباره آنان سؤال کرد، پیامبر فرمود: به خدا سوگند تو اولین ایشان هستی و آن سه نفر دیگر، مقداد، سلمان و ابوذر هستند». | |||
* همچنین امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه {{متن قرآن |إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا |سوره = کهف |آیه = ۱۰۷ }} فرمود: این آیه درباره ابوذر، مقداد، سلمان و عمار نازل شده است. <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۱۵۱.</ref> | |||
* مقداد، به جهت عظمت و والایی شأنی که داشته جزو چهار نفری است که [[بهشت]] مشتاق دیدار آنها است | |||
* عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ الْمَدَائِنِیِّ، عَنْ عِیسَی بْنِ حَمْزَةَ قَالَ: قُلْتُ لأَبِی عَبْدِاللهِ(علیهالسلام): الْحَدِیثُ الَّذِی جَاءَ فِی اْلأَرْبَعَةِ. قَالَ: وَ مَا هُوَ؟ قُلْتُ: اْلأَرْبَعَةُ الَّتِی اشْتَاقَتْ إِلَیْهِمُ الْجَنَّةُ؟ قَالَ: نَعَمْ مِنْهُمْ سَلْمَانُ وَ أَبُوذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ<ref>الاختصاص، محمد بن نعمان المفید، علی اكبر الغفاری، جماعة المدرسین، بیتا، ص١١.</ref>عمرو بن سعید مدائنی نقل کرده از قول عیسی بن حمزه که گفت: از [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق(علیهالسلام)]] درباره آن چهار نفر پرسیدم، حضرت فرمود: کدام چهار نفر؟ گفتم: چهار نفری که بهشت مشتاق آنان است؟ فرمود: آنها سلمان، [[ابوذر]]، مقداد و عمار هستند. | |||
* <big>ایمان مقداد:</big> از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: ایمان ده درجه دارد، مقداد در درجه هشتم و ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم است. <ref>قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۲۸</ref> | |||
* <big>عمل به آیه مودت:</big> امام صادق(علیه السلام) درباره آیه مودت {{متن قرآن |قُل لا أَسئَلُکم عَلَیهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّهَ فِی القُربی |سوره = شوری |آیه = ۲۳ }} فرمود: «به خدا سوگند به این آیه کسی عمل نکرد، مگر هفت نفر و مقداد یکی از آنان بود». <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳، ج۲۳، ص۲۳۷.</ref> | |||
* <big>مقداد از اهل بیت است:</big> روزی جابر بن عبدالله انصاری دربارۀ سلمان، مقداد و ابوذر از پیامبر(صلی الله علیه و آله ) سؤال کرد. سپس حضرت در مورد هر کدام سخنانی گفتند تا آنکه در مورد مقداد فرمودند: «مقداد از ماست. خداوند دشمن است با کسی که دشمن اوست و دوست است با کسی که دوست اوست.ای جابر! هرگاه خواستی دعایی کنی و مستجاب شود، خدا را به نام ایشان بخوان، زیرا این نامها نزد پروردگار، بهترین هستند». <ref>شیخ مفید، الاختصاص، جامعه مدرسین، ص۲۲۳.</ref> | |||
* <big>وفاداری به حضرت علی(علیه السلام):</big> امام باقر(علیه السلام) فرمود: مردم بعد از رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) از مرام و مسیر پیامبر(صلی الله علیه و آله ) برگشتند جز سه نفر: سلمان و ابوذر و مقداد. <ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۱۸۶</ref> | |||
* برخی روایات، مقداد را مطیعترین یار امیرالمؤمنین(علیه السلام) دانستهاند. <ref>کشی، اختیار معرفه الرجال، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۴۶.</ref> | |||
* <big>رجعت مقداد:</big> طبق روایات، مقداد از کسانی است که در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) و قیام ایشان، رجعت کرده و از یاران و فرمانداران حکومت حضرت خواهد بود. <ref>مفید، الارشاد، ۱۳۸۸ش، ص۶۳۶.</ref> | |||
* <big>لزوم دوست داشتن مقداد:</big> امام صادق(علیه السلام) فرمود: «دوستی با افرادی که پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله) منحرف نشدند بر مسلمانان واجب است. سپس عدهای از آنان را برشمرد که از آنان سلمان، ابوذر و مقداد است. <ref>خویی، معجم رجال الحدی | |||
ث، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۱۸۷.</ref> | |||
== عسرت روزگار و صبر مقداد == | == عسرت روزگار و صبر مقداد == | ||
مقداد، به لحاظ معیشت، در سختی روزگار میگذراند و بر این عسرت، شاکر و صبور بود؛ چنانکه نقل است که علی(علیهالسلام) در دوران پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه)، در خانه چیزی نداشتند. | مقداد، به لحاظ معیشت، در سختی روزگار میگذراند و بر این عسرت، شاکر و صبور بود؛ چنانکه نقل است که علی(علیهالسلام) در دوران پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)، در خانه چیزی نداشتند. | ||
[[عبدالله بن مسعود]] گوید: علی(علیهالسلام) به نزد ابیی ثعلبه جهنی رفتند و دیناری برای رفع نیاز زندگی [[ | [[عبدالله بن مسعود]] گوید: علی(علیهالسلام) به نزد ابیی ثعلبه جهنی رفتند و دیناری برای رفع نیاز زندگی [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|زهرا(سلام الله علیها)]] تهیه کردند. تا برای خانه چیزی فراهم نمایند؛ زیرا سه روز بود که چیزی در خانه برای رفع گرسنگی نداشتند. حضرت، پول را گرفت و به سمت بازار رفت تا چیزی تهیه کند. | ||
فمرّ بالمقداد قاعداً فی ظلّ جدار قد غارتا عیناه من الجوع فقال له علی(علیهالسلام): یا مقداد ما أقعدک فی هذه الظّهیرة فی ظلّ هذا الجدار؟ فقال: یا أبالحسن، أقول کما قال العبدالصالح لما تولّی إِلَی الظّلّ، ربّ إنّی لما أنزلت إلیّ من خیر فقیر، قال(علیهالسلام) مذ کم؟ فقال: مذ أربع یا ابالحسن، قال علیّ(علیهالسلام): فنحن منذ ثلاث و أنت منذ أربع، أنت أحقّ بالدینار<ref>شرح الاخبار، قاضی نعمان المغربی، ج٢، مؤسسة النشر الاسلامی لجماعه المدرسین، بیتا، ص٢۶</ref>. | فمرّ بالمقداد قاعداً فی ظلّ جدار قد غارتا عیناه من الجوع فقال له علی(علیهالسلام): یا مقداد ما أقعدک فی هذه الظّهیرة فی ظلّ هذا الجدار؟ فقال: یا أبالحسن، أقول کما قال العبدالصالح لما تولّی إِلَی الظّلّ، ربّ إنّی لما أنزلت إلیّ من خیر فقیر، قال(علیهالسلام) مذ کم؟ فقال: مذ أربع یا ابالحسن، قال علیّ(علیهالسلام): فنحن منذ ثلاث و أنت منذ أربع، أنت أحقّ بالدینار<ref>شرح الاخبار، قاضی نعمان المغربی، ج٢، مؤسسة النشر الاسلامی لجماعه المدرسین، بیتا، ص٢۶</ref>. | ||
خط ۷۳: | خط ۹۱: | ||
صبر و بردباری مقداد به حدّی بود که سلمان با آن عظمت و مکانت، بهپایش نمیرسید. | صبر و بردباری مقداد به حدّی بود که سلمان با آن عظمت و مکانت، بهپایش نمیرسید. | ||
[[ابوبصیر]] از امام صادق(علیهالسلام) نقل کرده که پیامبر(صلی الله علیه) خطاب به سلمان فرمود: | [[ابوبصیر]] از [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق(علیهالسلام)]] نقل کرده که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به سلمان فرمود: | ||
یا سلمان! لو عرض علمک علی المقداد لکفر، یا مقداد لو عرض صبرک علی سلمان لکفر<ref>شرح الاخبار، قاضی نعمان المغربی، ج٢، مؤسسة النشر الاسلامی لجماعه المدرسین، بیتا، ص٢۶</ref>. | یا سلمان! لو عرض علمک علی المقداد لکفر، یا مقداد لو عرض صبرک علی سلمان لکفر<ref>شرح الاخبار، قاضی نعمان المغربی، ج٢، مؤسسة النشر الاسلامی لجماعه المدرسین، بیتا، ص٢۶</ref>. | ||
خط ۸۰: | خط ۹۸: | ||
== وفات مقداد == | == وفات مقداد == | ||
مقداد بن اسود کندی، این صحابه والاقدر پیامبر و یار وفادار و صبور و بیدار [[علی بن ابی طالب|علی(علیهالسلام)]] پس از عمری ایمان و هجرت و [[جهاد]] و مقاومت و طرف داری از [[ولایت]] و وفا به پیمان [[غدیر]]، در سال 33 هجری چشم از جهان فرو بست، در حالی که هفتاد سال از عمرش میگذشت. | مقداد بن اسود کندی، این صحابه والاقدر پیامبر و یار وفادار و صبور و بیدار [[علی بن ابی طالب|علی(علیهالسلام)]] پس از عمری [[ایمان]] و [[هجرت]] و [[جهاد]] و مقاومت و طرف داری از [[ولایت]] و وفا به پیمان [[غدیر]]، در سال 33 هجری چشم از جهان فرو بست، در حالی که هفتاد سال از عمرش میگذشت. | ||
وقتی که از دنیا رفت، در جُرُف (منطقهای اطراف مدینه) بود. پیکر مطهر او را از همان جا تشییع کردند و با احترام به مدینه آوردند. [[وصیت]] کرده بود که [[عمار یاسر]] بر او [[نماز]] بخواند. چنین عمل کردند و سپس در [[بقیع|قبرستان بقیع]] به خاک سپرده شد<ref>اسدالغابه, ج 4, ص 411؛ سیر اعلام النبلاء ج 3, ص 241؛ مستدرك حاكم, ج 3, ص 392</ref>. | |||
== کتاب هایی که در مورد جناب مقداد نگاشته شده اند: == | |||
* کتاب سیمای مقداد به قلم محمد محمدی اشتهاردی که انتشارات پیام اسلام چاپ کرده است. | |||
* کتاب مقداد تالیف محمد کامرانیاقدام که انتشارات حدیث نینوا آن را چاپ کرده است. | |||
* کتاب سالهای سختی بود که شرحی از زندگی مقداد به صورت داستان، همراه با تصاویر است. این کتاب را مرکز آفرینشهای ادبی تدوین و انتشارات سوره مهر منتشر کرده است. | |||
* کتاب المقداد ابن الأسود الکندی أوّل فارس فی الإسلام نوشته محمدجواد الفقیه که مؤسسه الاعلمی للمطبوعاتِ لبنان چاپ کرده است. | |||
* کتاب سلسله الارکان الاربعه در چهار جلد که جلد سوم آن به شرح حال مقداد پرداخته است. این کتاب را محمدجواد فقیه به زبان عربی نگاشته و در لبنان به چاپ رسیده است. | |||
* کتاب مع الصحابه و التابعین نوشته کمال سید در چهارده جلد که جلد ششم آن به مقداد اختصاص دارد. این کتاب به زبان عربی است و توسط انتشارات انصاریان قم چاپ شده است. | |||
== کتاب هایی که در مورد جناب مقداد نگاشته شده اند: == | |||
* کتاب سیمای مقداد به قلم محمد محمدی اشتهاردی که انتشارات پیام اسلام چاپ کرده است. | |||
* کتاب مقداد تالیف محمد کامرانیاقدام که انتشارات حدیث نینوا آن را چاپ کرده است. | |||
* کتاب سالهای سختی بود که شرحی از زندگی مقداد به صورت داستان، همراه با تصاویر است. این کتاب را مرکز آفرینشهای ادبی تدوین و انتشارات سوره مهر منتشر کرده است. | |||
* کتاب المقداد ابن الأسود الکندی أوّل فارس فی الإسلام نوشته محمدجواد الفقیه که مؤسسه الاعلمی للمطبوعاتِ لبنان چاپ کرده است. | |||
* کتاب سلسله الارکان الاربعه در چهار جلد که جلد سوم آن به شرح حال مقداد پرداخته است. این کتاب را محمدجواد فقیه به زبان عربی نگاشته و در لبنان به چاپ رسیده است. | |||
* کتاب مع الصحابه و التابعین نوشته کمال سید در چهارده جلد که جلد ششم آن به مقداد اختصاص دارد. این کتاب به زبان عربی است و توسط انتشارات انصاریان قم چاپ شده است. | |||
== کتاب هایی که در مورد جناب مقداد نگاشته شده اند: == | |||
* کتاب سیمای مقداد به قلم محمد محمدی اشتهاردی که انتشارات پیام اسلام چاپ کرده است. | |||
* کتاب مقداد تالیف محمد کامرانیاقدام که انتشارات حدیث نینوا آن را چاپ کرده است. | |||
* کتاب سالهای سختی بود که شرحی از زندگی مقداد به صورت داستان، همراه با تصاویر است. این کتاب را مرکز آفرینشهای ادبی تدوین و انتشارات سوره مهر منتشر کرده است. | |||
* کتاب المقداد ابن الأسود الکندی أوّل فارس فی الإسلام نوشته محمدجواد الفقیه که مؤسسه الاعلمی للمطبوعاتِ لبنان چاپ کرده است. | |||
* کتاب سلسله الارکان الاربعه در چهار جلد که جلد سوم آن به شرح حال مقداد پرداخته است. این کتاب را محمدجواد فقیه به زبان عربی نگاشته و در لبنان به چاپ رسیده است. | |||
* کتاب مع الصحابه و التابعین نوشته کمال سید در چهارده جلد که جلد ششم آن به مقداد اختصاص دارد. این کتاب به زبان عربی است و توسط انتشارات انصاریان قم چاپ شده است. | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:شخصیتها]] | |||
[[رده:صحابه محبوب شیعه]] | [[رده:صحابه محبوب شیعه]] | ||
[[رده:ارکان اربعه شیعه]] | [[رده:ارکان اربعه شیعه]] | ||