confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۳
ویرایش
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
== اوضاع سیاسی دوران مروان == | == اوضاع سیاسی دوران مروان == | ||
حکومت اموی در دوران مروان محمد پایان یافت. در حالی که او در حکمرانی از عمل و نظری درست برخوردار بود و عامل سقوط نبود. زیرا عوامل ضعف و زوال حکومت اموی از زمانهای بسیار دور فراهم شده بود و او فقط توانست با رخ دادهای بسیاری که بر ضد او بود، دست و پنجه نرم کند و این سقوط را چند سال به تاخیر بیندازد. | حکومت اموی در دوران مروان محمد پایان یافت. در حالی که او در حکمرانی از عمل و نظری درست برخوردار بود و عامل سقوط نبود. زیرا عوامل ضعف و زوال حکومت اموی از زمانهای بسیار دور فراهم شده بود و او فقط توانست با رخ دادهای بسیاری که بر ضد او بود، دست و پنجه نرم کند و این سقوط را چند سال به تاخیر بیندازد. | ||
از عواملی که فضا را برای قیام بر حکومت مروان دوم آماده کرد، انتقال پایتخت از دمشق به حران بود. چون مروان در حران و در زیر سیطره قیسیها پرورش یافته بود. این مسئله به دور شدن یمنیها از او و پیوستنشان به دعوت عباسیان منجر شد | از عواملی که فضا را برای قیام بر حکومت مروان دوم آماده کرد، انتقال پایتخت از دمشق به حران بود. چون مروان در حران و در زیر سیطره قیسیها پرورش یافته بود. این مسئله به دور شدن یمنیها از او و پیوستنشان به دعوت [[عباسیان]] منجر شد<ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۳۴۵، ترجمه ابوالقاسم پاینده</ref>. | ||
و از عوامل دیگر منازعات قبایلی و درگیریهای داخلی میان خاندان اموی برای رسیدن به قدرت بود. از جمله شورشهایی که مروان دوم با آنها روبه روبه بود: | و از عوامل دیگر منازعات قبایلی و درگیریهای داخلی میان خاندان اموی برای رسیدن به قدرت بود. از جمله شورشهایی که مروان دوم با آنها روبه روبه بود: | ||
=== شورش ساکنان حمص === | === شورش ساکنان حمص === | ||
هنگامیکه مروان به سر کار آمد، مردم از جمله حمصیها با او بیعت کردند. ولی بعدا بر او شوریدند و رهبر آنها ثابت بن نعیم جذامی بود. وقتی خبر به مروان رسید به مقابله با آنها رفت و مردم حمص از کلبیها در تدمر کمک خواستند و آنها هم با نیروی نظامی به کمکشان آمدند. اما مروان و سپاهیانش در نبرد با آنها پیروز شدند و حصار شهرشان را ویران کردند | هنگامیکه مروان به سر کار آمد، مردم از جمله حمصیها با او بیعت کردند. ولی بعدا بر او شوریدند و رهبر آنها ثابت بن نعیم جذامی بود. وقتی خبر به مروان رسید به مقابله با آنها رفت و مردم حمص از کلبیها در تدمر کمک خواستند و آنها هم با نیروی نظامی به کمکشان آمدند. اما مروان و سپاهیانش در نبرد با آنها پیروز شدند و حصار شهرشان را ویران کردند<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۱۳- ۳۱۲.</ref>. | ||
=== شورش مردم غوطه === | === شورش مردم غوطه === | ||
وقتی مروان دوم مشغول متوقف کردن حرکت حمصیها بود، شورش دیگری در برابر حکومت او در غوطه ایجاد شد. ساکنان آن یزید بن خالد قسری یمنی را استاندار غوطه کرده و شهر دمشق را محاصره نمودند. مروان دوم با شکستن محاصره به تعقیب شورشیان پرداخت و مره و روستاهای یمنیها را آتش زده و یزید بن خالد را کشت | وقتی مروان دوم مشغول متوقف کردن حرکت حمصیها بود، شورش دیگری در برابر حکومت او در غوطه ایجاد شد. ساکنان آن یزید بن خالد قسری یمنی را استاندار غوطه کرده و شهر دمشق را محاصره نمودند. مروان دوم با شکستن محاصره به تعقیب شورشیان پرداخت و مره و روستاهای یمنیها را آتش زده و یزید بن خالد را کشت<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۱۰، ص۴۴۵۶، ترجمه ابوالقاسم پاینده</ref>. | ||
=== شورش فلسطینیها === | === شورش فلسطینیها === | ||
قیام فلسطینیها در برابر حکومت مروان دوم از خطرناکترین جنبشهای مخالف با حکومت این خلیفه محسوب میشود. ثابت بن نعیم جذامی روستاهای سرزمین شام را به شورش تشویق کرد. او در ادامه این مخالفت، مروان را خلع کرد و فلسطینیها را در شورش بر ضد نظام اموی رهبری نمود. مروان با گسیل کردن نیروهای نظامی به فرماندهی ابوالورد بن کوثر بر شورش پیروز شد. استاندار منتخب مروان دوم در [[فلسطین]]، ثابت را اسیر کرده، نزد [[خلیفه]] فرستاد و خلیفه او را کشت | قیام فلسطینیها در برابر حکومت مروان دوم از خطرناکترین جنبشهای مخالف با حکومت این خلیفه محسوب میشود. ثابت بن نعیم جذامی روستاهای سرزمین [[شام (شامات)|شام]] را به شورش تشویق کرد. او در ادامه این مخالفت، مروان را خلع کرد و فلسطینیها را در شورش بر ضد نظام اموی رهبری نمود. مروان با گسیل کردن نیروهای نظامی به فرماندهی ابوالورد بن کوثر بر شورش پیروز شد. استاندار منتخب مروان دوم در [[فلسطین]]، ثابت را اسیر کرده، نزد [[خلیفه]] فرستاد و خلیفه او را کشت<ref> ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۳۰۹. </ref>. | ||
=== نا آرامیها در عراق === | === نا آرامیها در عراق === | ||
'''حرکت خوارج''' | '''حرکت خوارج''' | ||
بعد از اینکه شام پرچم عصیان در برابر حکومت مروان دوم برافراشت، طبیعی بود که در [[عراق]] حرکتها خطرناکتر باشد. به ویژه اوضاع عراق بعد از اینکه شام مرکز حکومت شد، متشنجتر بود. | |||
در این دوران ویژگی حرکت ایشان ([[خوارج]]) فراگیر بودن آنها بود. پیشتر نشان سپاه ایشان کمی افراد آن بود. اما اکنون با عده بسیاری از تودهها میجنگیدند. <ref>طقوش، محمد سهیل، دولت امویان، ص۱۸۳، ترجمه حجت الله جودکی</ref> | |||
حرکتهای خوارج بعد از کشته شدن خلیفه، ولید دوم در سال ۱۲۶ افرایش یافت. محل این حرکتها عراق و [[جزیرة العرب|جزیرةالعرب]] بود تا آنجا که ایشان وارد [[کوفه]] شدند و بر [[بصره]] و [[حضرموت]] تسلط یافتند. اما مروان با آنان درگیر شد و در چندین جنگ ایشان را در منطقه کفرتوثا - از شهرهای ماردین – عینالتمر، وادیالقری در شمال شام شکست داد و بر آنان پیروز شد و ایشان را از عراق راند و قدرتش را از نو در [[حجاز]] و [[یمن]] گسترش داد<ref> یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۸۱.</ref>. | |||
حرکتهای خوارج بعد از کشته شدن خلیفه، ولید دوم در سال ۱۲۶ افرایش یافت. محل این حرکتها عراق و جزیرةالعرب بود تا آنجا که ایشان وارد کوفه شدند و بر بصره و حضرموت تسلط یافتند. اما مروان با آنان درگیر شد و در چندین جنگ ایشان را در منطقه کفرتوثا - از شهرهای ماردین – عینالتمر، وادیالقری در شمال شام شکست داد و بر آنان پیروز شد و ایشان را از عراق راند و قدرتش را از نو در حجاز و یمن گسترش داد | |||
'''حرکتهای علویان''' | '''حرکتهای علویان''' | ||
آخرین حرکت [[مذهب شیعه|شیعه]] را در برابر [[بنیامیه]]، عبدالله بن معاویة بن عبدالملک بن جعفر (او عبدالله بن معاویه بن عبدالله پسر جعفربنابیطالب، برادر علیبنابیطالب است و به این دلیل حقیقتا از [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهلبیت]] به حساب نمیآید<ref> یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۸۱.</ref>.) رهبری کرد. شیعیان کوفه به او پیوستند و برای خلافت، با او بیعت کردند. او در [[ماه محرم الحرام|محرم]]۱۲۷(ه. ق)، برای جنگ با شامیان در حیره قیام کرد<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۰۳-۳۰۲.</ref>. | |||
آخرین حرکت شیعه را در برابر | |||
رهبری کرد. شیعیان کوفه به او پیوستند و برای خلافت، با او بیعت کردند. او در | |||
هنگامیکه جنگ در گرفت، شیعیان او را وا گذاشتند و از جنگ فرار کردند. جز قبیله ربیعه و زیدیه کسی او را یاری نداد. او ناچار شد به کوفه باز گردد. امویها او را تعقیب کردند و در خیابانهای شهر مبارزات سختی میان دو طرف در گرفت و سپاه اموی توانست براوضاع مسلط شود. استاندار اموی به عبدالله بن معاویه امان و اجازه عقبنشینی داد، وی به فارس کوچ کرد تا در آنجا صفوف نیروهایش را از نو سازمان دهی کند. | هنگامیکه جنگ در گرفت، شیعیان او را وا گذاشتند و از جنگ فرار کردند. جز قبیله ربیعه و زیدیه کسی او را یاری نداد. او ناچار شد به کوفه باز گردد. امویها او را تعقیب کردند و در خیابانهای شهر مبارزات سختی میان دو طرف در گرفت و سپاه اموی توانست براوضاع مسلط شود. استاندار اموی به عبدالله بن معاویه امان و اجازه عقبنشینی داد، وی به فارس کوچ کرد تا در آنجا صفوف نیروهایش را از نو سازمان دهی کند. | ||
بعد از پیوستن موالی، بردگان، عباسیان که بر حکومت اموی شورش کرده بودند و امویان مخالف مروان دوم به وی و هر کسی که به بخشش یا شغلی چشم داشت و بقایای خوارج که به دست مروان دوم از موصل رانده شدند، کار او بالا گرفت | بعد از پیوستن موالی، بردگان، عباسیان که بر حکومت اموی شورش کرده بودند و امویان مخالف مروان دوم به وی و هر کسی که به بخشش یا شغلی چشم داشت و بقایای خوارج که به دست مروان دوم از موصل رانده شدند، کار او بالا گرفت<ref> ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۰۷-۳۰۶، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی.</ref>. | ||
چون افرادی که به او پیوسته بودند، کاملا نامتجانس بودند و هدفی که آنها را دور او جمع کرده بود، دشمنی با مروان دوم بود. از این رو مدت طولانی دوام نیاورد و به سرعت بر اثر شکستی سهمگین در برابر نیروهای مروان دوم در سال ۱۲۹ (ه. ق)، در (مروالشاذان) خوردند، از هم پاشیدند | چون افرادی که به او پیوسته بودند، کاملا نامتجانس بودند و هدفی که آنها را دور او جمع کرده بود، دشمنی با مروان دوم بود. از این رو مدت طولانی دوام نیاورد و به سرعت بر اثر شکستی سهمگین در برابر نیروهای مروان دوم در سال ۱۲۹ (ه. ق)، در (مروالشاذان) خوردند، از هم پاشیدند<ref> طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۷۴-۳۷۱. </ref>. | ||
سپس عبدالله به سیستان فرار کرد و از آنجا به امید اینکه ابومسلم او را یاری دهد به هرات رفت، ابومسلم او را دستگیر کرد و به قتل رساند | سپس عبدالله به سیستان فرار کرد و از آنجا به امید اینکه [[ابومسلم خراسانی|ابومسلم]] او را یاری دهد به هرات رفت، ابومسلم او را دستگیر کرد و به قتل رساند<ref> طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۷۴-۳۷۱</ref>. | ||
== جنبشهای اموی داخلی == | == جنبشهای اموی داخلی == |