confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۳
ویرایش
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
== عاقبت مروان بن محمد == | == عاقبت مروان بن محمد == | ||
مشغول شدن مروان دوم به سرکوب شورش و آشوبها، او را از آن چه در شرق به ویژه در [[خراسان]] مرکز دعوت عباسیان میگذشت باز داشت. این دعوت در آن منطقه گسترش یافت و کار بنی عباس بالا گرفت و به قانع شدن داعیان عباسی، مبنی بر فرا رسیدن وقت دعوت علنی منجر شد. این داعیان موافقت ابراهیم کسی که در آن نزدیکی به انتظار دعوت علنی شورش بر [[امویان]] میزیست را به دست آوردند. [[ابومسلم خراسانی]] که رئیس دعوت در خراسان بود با شعار <big>الرضا من آل محمد</big> بیعت با شخصیت پسندیده از [[اهل بیت (علیهمالسلام)|خاندان محمد(صلی الله علیه)]]، از مردم بیعت میگرفت | مشغول شدن مروان دوم به سرکوب شورش و آشوبها، او را از آن چه در شرق به ویژه در [[خراسان]] مرکز دعوت عباسیان میگذشت باز داشت. این دعوت در آن منطقه گسترش یافت و کار بنی عباس بالا گرفت و به قانع شدن داعیان عباسی، مبنی بر فرا رسیدن وقت دعوت علنی منجر شد. این داعیان موافقت ابراهیم کسی که در آن نزدیکی به انتظار دعوت علنی شورش بر [[امویان]] میزیست را به دست آوردند. [[ابومسلم خراسانی]] که رئیس دعوت در خراسان بود با شعار <big>الرضا من آل محمد</big> بیعت با شخصیت پسندیده از [[اهل بیت (علیهمالسلام)|خاندان محمد(صلی الله علیه)]]، از مردم بیعت میگرفت<ref>طقوش، محمد سهیل؛ پیشین، ج 7، ص 353</ref>. | ||
نصر بن سیار، کارگزار مروان دوم در | نصر بن سیار، کارگزار مروان دوم در [[خراسان]]، خطر [[ابومسلم]] را برای حکومت اموی دریافت. نامهای فوری به دمشق فرستاد و از مروان کمک خواست<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج 3، ص 240-239</ref>. به نظر میرسد که مروان در آن هنگام از پاسخ به درخواست این استاندار عاجز بود و جز وعده دادن و نصیحت کردن نتوانست کاری انجام دهد و این باعث شده ابومسلم بر همه خراسان چیره شود و نصر نتوانست در برابر او پایداری نماید و همراه یارانش از خراسان به [[نیشابور]] رفت<ref>ابن اثیر، پیشین، ج 4، ص 311-عزالدین؛ الکامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371310</ref>. نصر بن سیار زمستان سال 131(ه. ق)، در فضای تیره شکست، در [[ری]] درگذشت<ref>ابن اثیر، -عزالدین؛ الکامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، ج 4، ص 320-321 </ref>. | ||
قحطبه بن شبیب فرماندهی عالی سپاه عباسیان در [[عراق]] بر ابن هبیره پیروز شد و تصمیم گرفت به [[کوفه]] برود؛ ولی به هنگام عبور از [[فرات]] غرق شد. نیروهای عباسی به فرماندهی حمید بن قحطبه در سال 132 وارد شهر شدند و کار را به ابیسلمه خلال سپردند | قحطبه بن شبیب فرماندهی عالی سپاه عباسیان در [[عراق]] بر ابن هبیره پیروز شد و تصمیم گرفت به [[کوفه]] برود؛ ولی به هنگام عبور از [[فرات]] غرق شد. نیروهای عباسی به فرماندهی حمید بن قحطبه در سال 132 وارد شهر شدند و کار را به ابیسلمه خلال سپردند<ref>یعقوبی، پیشین، ج 2، ص 277</ref>. | ||
در کوفه با عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس، معروف به «ابی العباس» بیعت شد. برادرش [[ابراهیم امام]] بعد از این که مروان دوم در آن زمان بر وی چیره شد و کارش آشکار گشت کار دعوت را به او واگذار کرده بود تا وی نخستین خلیفه عباسی باشد | در کوفه با عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس، معروف به «ابی العباس» بیعت شد. برادرش [[ابراهیم امام]] بعد از این که مروان دوم در آن زمان بر وی چیره شد و کارش آشکار گشت کار دعوت را به او واگذار کرده بود تا وی نخستین خلیفه عباسی باشد<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۴۲۱-۴۲۰. </ref>. | ||
بعد از پایان رسیدن کارش در عراق، سپاهی را به فرماندهی عمویش عبدالله بن عباس اعزام کرد که در کنار رودخانه زاب با مروان دوم روبه روشد. در جمادی الاخر 132 جنگ سختی بین دو سپاه اموی و عباسی روی داد که یازده روز طول کشید و به شکست مروان دوم منتهی شد. وی بعد از جنگ به [[موصل]] عقبنشینی کرد. اما آن شهر دروازههایش را به روی او نگشود. وی مجبور شد به حران، پایتخت سابقش، عقبنشینی کند؛ اما سپاه عباسی او را تعقیب میکرد. وی به حمص، دمشق، بعد [[اردن]] و [[فلسطین]] عقبنشینی کرد. این شهرها دروازههای شان را به روی سپاه عباسی گشودند، به غیر از دمشق که عباسیان با زور وارد آن شهر شدند. | بعد از پایان رسیدن کارش در عراق، سپاهی را به فرماندهی عمویش عبدالله بن عباس اعزام کرد که در کنار رودخانه زاب با مروان دوم روبه روشد. در جمادی الاخر 132 جنگ سختی بین دو سپاه اموی و عباسی روی داد که یازده روز طول کشید و به شکست مروان دوم منتهی شد. وی بعد از جنگ به [[موصل]] عقبنشینی کرد. اما آن شهر دروازههایش را به روی او نگشود. وی مجبور شد به حران، پایتخت سابقش، عقبنشینی کند؛ اما سپاه عباسی او را تعقیب میکرد. وی به حمص، دمشق، بعد [[اردن]] و [[فلسطین]] عقبنشینی کرد. این شهرها دروازههای شان را به روی سپاه عباسی گشودند، به غیر از دمشق که عباسیان با زور وارد آن شهر شدند. | ||
عبدالله بن علی بعد از خروج از شام برادرش صالح را به تعقیب مروان فرستاد. مروان به [[مصر]] رسید و در روستای کوچکی به نام بوصیر در منطقه الفیوم- توقف کرد که ناگهان نیروهای نظامی وارد شدند. مروان دوم مقاومت کرد تا این که کشته شد و با مرگ او خلافت اموی پایان یافت و این در سال 132(ه. ق) بود | عبدالله بن علی بعد از خروج از شام برادرش صالح را به تعقیب مروان فرستاد. مروان به [[مصر]] رسید و در روستای کوچکی به نام بوصیر در منطقه الفیوم- توقف کرد که ناگهان نیروهای نظامی وارد شدند. مروان دوم مقاومت کرد تا این که کشته شد و با مرگ او خلافت اموی پایان یافت و این در سال 132(ه. ق) بود<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۴۴۲-۴۳۷. </ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |