۵۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
مهمترین جریان فکری و اعتقادی در یمن کنونی «زیدیه» است. بخش عمدهای از تاریخ یمن به حکومت زیدیان اختصاص دارد که از دوره عباسی در این سرزمین قدرت را در دست داشتند و نزدیک به 1100 سال، از حدود 900 تا 1962 میلادی، در این کشور حکومت کردند. | مهمترین جریان فکری و اعتقادی در یمن کنونی «زیدیه» است. بخش عمدهای از تاریخ یمن به حکومت زیدیان اختصاص دارد که از دوره عباسی در این سرزمین قدرت را در دست داشتند و نزدیک به 1100 سال، از حدود 900 تا 1962 میلادی، در این کشور حکومت کردند. | ||
اصل و ریشه زیدیان یمن به ترجمانالدین قاسم بن ابراهیم رسّی 170-244ق/786-858م که مردی فقیه، متکلم، محقق، مؤلف و مبارز بود، بازمیگردد. او در میان زیدیان از اعتبار ویژهای برخوردار است، زیرا اولاً نیای حاکمان و امامان زیدی یمن است و ثانیاً افکار و آرای فقهی او در گسترش مذهب زیدی در سرزمین یمن بسیار مؤثر بوده است و بر همین اساس است که زیدیان یمن را «قاسمیه» نیز میگویند. فرزند او حسین رسّی نیز از فقیهان، محققان و مبارزان خاندان طباطبایی است که در حیات پدرش به تبلیغ مذهب زیدی و آرای فقهی این فرقه در یمن پرداخت. بر اثر این تبلیغات، مذهب شیعی زیدی در سرزمین یمن در کنار مذاهب دیگر اسلامی رشد و گسترش یافت و اندکی پس از آن بانفوذترین مذهب اسلامی در آن منطقه گردید. رواج مذهب زیدی زمینه پیدایش دولت بنیطباطبا را پدید آورد. | اصل و ریشه زیدیان یمن به ترجمانالدین قاسم بن ابراهیم رسّی 170-244ق/786-858م که مردی فقیه، متکلم، محقق، مؤلف و مبارز بود، بازمیگردد. او در میان زیدیان از اعتبار ویژهای برخوردار است، زیرا اولاً نیای حاکمان و امامان زیدی یمن است و ثانیاً افکار و آرای فقهی او در گسترش مذهب زیدی در سرزمین یمن بسیار مؤثر بوده است و بر همین اساس است که زیدیان یمن را «قاسمیه» نیز میگویند. فرزند او حسین رسّی نیز از فقیهان، محققان و مبارزان خاندان طباطبایی است که در حیات پدرش به تبلیغ مذهب زیدی و آرای فقهی این فرقه در یمن پرداخت. بر اثر این تبلیغات، مذهب شیعی زیدی در سرزمین یمن در کنار مذاهب دیگر اسلامی رشد و گسترش یافت و اندکی پس از آن بانفوذترین مذهب اسلامی در آن منطقه گردید. رواج مذهب زیدی زمینه پیدایش دولت بنیطباطبا را پدید آورد. | ||
«زیدیه» معتقدان به امامت زید فرزند امام سجاد | «زیدیه» معتقدان به امامت زید فرزند امام سجاد (ع) را گویند. شیعیان زیدی همچون شیعیان دوازده امامی امامت را مبتنی بر نص پیامبر اکرم میدانند، اما امامیه معتقدند نصب پیامبر فقط در مورد جانشینی دوازده امام از عترت او وجود دارد در حالیکه زیدیه بر این عقیدهاند که نص پیامبر به طور عام همه فرزندان حسنی و حسینی حضرت زهرا را دربرمیگیرد. | ||
همه فرق اسلامی از اهل سنت، مرجئه، معتزله و شیعه بر سرآمدی زید در علم و دانش اتفاق نظر دارند. در فقه حجت بود و بهترین عابدان و زاهدان زمان خود بود و در رفتار و اخلاق مانندی نداشت. زياد بن منذر گويد من نزد امام باقر (ع) نشسته بودم كه زيد بن على آمد چون چشم امام بر او افتاد فرمود: اين سروري است در خاندان خود و خونخواه آنان است، بسيار نجيب است مادرى كه تو را زاده است اى زيد. ابوحنیفه نعمان بن ثابت درباره او میگوید: «زید بن علی و خاندان او را ملاحظه کردم، در عصر او فقیهتر، داناتر، خوشبیانتر و حاضر جوابتر از وی ندیدم. بیتردید او بینظیر بود». زید برای امامت شرایط خاصی قائل بود؛ به نظر او امام کسی است که از نسل حضرت زهرا باشد، قیام به شمشیر کند، به کتاب خدا و سنت پیامبر دعوت کند، عالم به احکام الهی باشد و مردم را به امامت خود فراخواند. چون اصل تفکر زید قیام بر ضد ظلم و جور بود از اینرو در عمل نهضتی علیه هشام بن عبدالملک به پا کرد و سرانجام جان خود را در این راه نثار نمود. زید بر اساس همین مبنا اصل تقیه را که باور امامیه بود انکار میکرد. علی بن ابیطالب را برترین صحابه رسول خدا میدانست ولی بر این باور بود که خلافت ابوبکر و عمر نیز به حق و اطاعت از آنان واجب بوده است. بسیاری از اهل بیت و غیر ایشان به این مذهب گرویدند و اصول و مبادی آن را تبلیغ کردند و بدینترتیب فرقه زیدیه شکل گرفت. آموزههای این فرقه در اصل برگرفته از تعالیم، فتاوی و گرایشهای اعتقادی زید بن علی است. | همه فرق اسلامی از اهل سنت، مرجئه، معتزله و شیعه بر سرآمدی زید در علم و دانش اتفاق نظر دارند. در فقه حجت بود و بهترین عابدان و زاهدان زمان خود بود و در رفتار و اخلاق مانندی نداشت. زياد بن منذر گويد من نزد امام باقر (ع) نشسته بودم كه زيد بن على آمد چون چشم امام بر او افتاد فرمود: اين سروري است در خاندان خود و خونخواه آنان است، بسيار نجيب است مادرى كه تو را زاده است اى زيد. ابوحنیفه نعمان بن ثابت درباره او میگوید: «زید بن علی و خاندان او را ملاحظه کردم، در عصر او فقیهتر، داناتر، خوشبیانتر و حاضر جوابتر از وی ندیدم. بیتردید او بینظیر بود». زید برای امامت شرایط خاصی قائل بود؛ به نظر او امام کسی است که از نسل حضرت زهرا باشد، قیام به شمشیر کند، به کتاب خدا و سنت پیامبر دعوت کند، عالم به احکام الهی باشد و مردم را به امامت خود فراخواند. چون اصل تفکر زید قیام بر ضد ظلم و جور بود از اینرو در عمل نهضتی علیه هشام بن عبدالملک به پا کرد و سرانجام جان خود را در این راه نثار نمود. زید بر اساس همین مبنا اصل تقیه را که باور امامیه بود انکار میکرد. علی بن ابیطالب را برترین صحابه رسول خدا میدانست ولی بر این باور بود که خلافت ابوبکر و عمر نیز به حق و اطاعت از آنان واجب بوده است. بسیاری از اهل بیت و غیر ایشان به این مذهب گرویدند و اصول و مبادی آن را تبلیغ کردند و بدینترتیب فرقه زیدیه شکل گرفت. آموزههای این فرقه در اصل برگرفته از تعالیم، فتاوی و گرایشهای اعتقادی زید بن علی است. | ||
==عقاید زیدیه== | ==عقاید زیدیه== | ||
مذهب زیدی در اصول اعتقادی، غیر از مسئله امامت، نزدیک به عدلیه و در فقه حنفی مسلک است. گفته شده است خود زید بن علی، پیشوای زیدیه، شاگرد واصل بن عطای معتزلی بود. آنان پس از شهادت امام حسین | مذهب زیدی در اصول اعتقادی، غیر از مسئله امامت، نزدیک به عدلیه و در فقه حنفی مسلک است. گفته شده است خود زید بن علی، پیشوای زیدیه، شاگرد واصل بن عطای معتزلی بود. آنان پس از شهادت امام حسین (ع) زید شهید را امام میدانند و امام زینالعابدین (ع) را تنها پیشوای علم و معرفت میشمارند، نه امام به معنی رهبر سیاسی و زمامدار اسلامی، زیرا یکی از شرایط امام از نظر آنان قیام مسلحانه بر ضد ستمگران است. اکثر نویسندگان زیدی امام زینالعابدین (ع) را در شمار امامان خود ندانسته و به جای ایشان حسن مثنی، فرزند امام حسن مجتبی (ع) را امام میدانند. | ||
دیدگاه زیدیه در اصول دین شبیه دیدگاه امامیه است؛ در میان فرق مختلف شیعه، عقاید زیدیه بیشترین قرابت را با دیدگاه امامیه دارد. آنان ضمن اعتقاد به حسن و قبح عقلی، همچون دیگر شیعیان به دو اصل توحید و عدل به عنوان اساسیترین اصول اعتقادی مینگرند و بر اساس آن هرگونه تشبیه و تجسیم را از خداوند نفی میکنند. نیز خدا را عادل دانسته و معتقدند بر اساس مصالح و مفاسد حکم کرده، پاداش میدهد و مجازات میکند. بعلاوه انسان را مختار دانسته و دیدگاه جبریون را به شدت نفی میکنند. زیدیه اصل نبوت و امامت را نیز از اصول اساسی دین میدانند، ولی دیدگاه ایشان در خصوص امامت با دیدگاه امامیه متفاوت است. زیدیان اصل امر به معروف و نهی از منکر را نیز از اصول دین میدانند و بر اساس آن هجرت از سرزمینی که مردمش به گناه تظاهر میکنند به جایی که در آن گناه نباشد را واجب میشمرند. علاوه بر اینها، زیدیه همانند معتزله معتقد به اصل منزلت بین المنزلتین هستند یعنی مرتکب کبیره را نه مانند مرجئه، مؤمن و نه همانند خوارج، کافر میدانند، بلکه معتقدند چنین شخصی فقط فاسق است. | دیدگاه زیدیه در اصول دین شبیه دیدگاه امامیه است؛ در میان فرق مختلف شیعه، عقاید زیدیه بیشترین قرابت را با دیدگاه امامیه دارد. آنان ضمن اعتقاد به حسن و قبح عقلی، همچون دیگر شیعیان به دو اصل توحید و عدل به عنوان اساسیترین اصول اعتقادی مینگرند و بر اساس آن هرگونه تشبیه و تجسیم را از خداوند نفی میکنند. نیز خدا را عادل دانسته و معتقدند بر اساس مصالح و مفاسد حکم کرده، پاداش میدهد و مجازات میکند. بعلاوه انسان را مختار دانسته و دیدگاه جبریون را به شدت نفی میکنند. زیدیه اصل نبوت و امامت را نیز از اصول اساسی دین میدانند، ولی دیدگاه ایشان در خصوص امامت با دیدگاه امامیه متفاوت است. زیدیان اصل امر به معروف و نهی از منکر را نیز از اصول دین میدانند و بر اساس آن هجرت از سرزمینی که مردمش به گناه تظاهر میکنند به جایی که در آن گناه نباشد را واجب میشمرند. علاوه بر اینها، زیدیه همانند معتزله معتقد به اصل منزلت بین المنزلتین هستند یعنی مرتکب کبیره را نه مانند مرجئه، مؤمن و نه همانند خوارج، کافر میدانند، بلکه معتقدند چنین شخصی فقط فاسق است. | ||
==فِرق زیدیه== | ==فِرق زیدیه== | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
این فرقه پیروان ابوالجارود زیادبن منذر عبدی هستند. ابوالجارود از پیروان امام باقر و امام صادق بود ولی ایشان را رها کرد و به زیدیه پیوست. وی معتقد بود درباره امامت حضرت علی و حسنین از سوی پیامبر نص وجود دارد ولی این نص به وصف است نه به تسمیه و پس از آن نیز قطع شده است. جارودیه با آنکه زید را به امامت پذیرفته بودند، از دیدگاههای او فراتر رفتند و معتقد شدند که مردم با برگزیدن دیگری به جای علی بن ابیطالب و عدم بیعت با وی به گمراهی افتادند. امامت فقط سزاوار فرزندان امام حسن و امام حسین است و هر کس از بیعت امام تخلف کند کافر است. برخی جارودیه را به دلیل طعن بر شیخین و صحابه، رافضی دانستهاند. برخی بر این عقیدهاند که زیدیه در حقیقت جارودیاند و بعد از زید بن علی همه امامان و پیروانشان از این فرقه بودهاند. بر این اساس میتوان گفت زیدیه امروز دارای همان تفکرات جارودیه تاریخی با اندکی اصلاحات است. | این فرقه پیروان ابوالجارود زیادبن منذر عبدی هستند. ابوالجارود از پیروان امام باقر و امام صادق بود ولی ایشان را رها کرد و به زیدیه پیوست. وی معتقد بود درباره امامت حضرت علی و حسنین از سوی پیامبر نص وجود دارد ولی این نص به وصف است نه به تسمیه و پس از آن نیز قطع شده است. جارودیه با آنکه زید را به امامت پذیرفته بودند، از دیدگاههای او فراتر رفتند و معتقد شدند که مردم با برگزیدن دیگری به جای علی بن ابیطالب و عدم بیعت با وی به گمراهی افتادند. امامت فقط سزاوار فرزندان امام حسن و امام حسین است و هر کس از بیعت امام تخلف کند کافر است. برخی جارودیه را به دلیل طعن بر شیخین و صحابه، رافضی دانستهاند. برخی بر این عقیدهاند که زیدیه در حقیقت جارودیاند و بعد از زید بن علی همه امامان و پیروانشان از این فرقه بودهاند. بر این اساس میتوان گفت زیدیه امروز دارای همان تفکرات جارودیه تاریخی با اندکی اصلاحات است. | ||
===بتریه (صالحیه)=== | ===بتریه (صالحیه)=== | ||
چون از اصحاب حسن بن صالح بن حی همدانی (100-168ق) و از اصحاب کثیر النوای ابتر بودند به این نام خوانده شدهاند. بتریه، جارودیه را به سبب طعن شیخین و صحابه تکفیر میکردند. به عقیده آنان حضرت علی | چون از اصحاب حسن بن صالح بن حی همدانی (100-168ق) و از اصحاب کثیر النوای ابتر بودند به این نام خوانده شدهاند. بتریه، جارودیه را به سبب طعن شیخین و صحابه تکفیر میکردند. به عقیده آنان حضرت علی (ع) افضل صحابه و اولی به امامت بود ولی خلافت ابوبکر و عمر نیز خطا نبود چون خود حضرت امیر به خلافت آنها رضایت داده بود. همچنین قیام دو امام در دو منطقه جدا از هم را جایز و اطاعت هر دو را واجب میدانستند. معتزله بغداد به فرقه صالحیه پیوستند و صالحیه نیز در اصول پیرو مکتب اعتزال بودند. | ||
===جریریه (سلیمانیه)=== | ===جریریه (سلیمانیه)=== | ||
پیروان سلیمان بن جریر رقیاند که حضرت علی | پیروان سلیمان بن جریر رقیاند که حضرت علی (ع) را افضل صحابه و اولی به خلافت میدانستند ولی معتقد بودند چون پیامبر به جانشینی ایشان تصریح نکرد، گرچه دوست داشت که علی (ع) خلیفه باشد، پس خطای صحابه خطای اجتهادی بوده و گناهکار نیستند. این طایفه از عثمان تبری جسته و محاربان علی (ع) را کافر میدانستند و همانند سایر فرق زیدیه امامت را منحصراً حق اولاد فاطمه میدانستند. جریریه تعیین امام را فقط از طریق شورای مردم که دستکم متشکل از دو تن از برگزیدگان امت بود ممکن میدانستند. به عقیده آنان امامت مفضول با وجود افضل رواست و حضرت علی (ع) امام و بیعت ابوبکر و عمر خطا بود. | ||
==زیدیه در یمن== | ==زیدیه در یمن== | ||
زیدیان پس از شهادت زید بن علی به قیامهای فراوانی در مناطق مختلفی همچون خراسان، مدینه، بصره، کوفه، طالقان، طبرستان و یمن دست زدند که دو مورد اخیر از مهمترین قیامها بود که منجر به تشکیل حکومت زیدیان در طبرستان و یمن شد. انتقال رسمی مذهب زیدی به یمن به دست یحیی بن حسین بن قاسم از نوادگان امام حسن مجتبی | زیدیان پس از شهادت زید بن علی به قیامهای فراوانی در مناطق مختلفی همچون خراسان، مدینه، بصره، کوفه، طالقان، طبرستان و یمن دست زدند که دو مورد اخیر از مهمترین قیامها بود که منجر به تشکیل حکومت زیدیان در طبرستان و یمن شد. انتقال رسمی مذهب زیدی به یمن به دست یحیی بن حسین بن قاسم از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) مشهور به الهادی الی الحق صورت پذیرفت و مردم یمن در سال 280ق با وی بیعت کردند. پس از یحیی بن حسین فرزندان وی یکی پس از دیگری امامت و فرمانروایی را در یمن به دست گرفتند، به گونهای که سلسله امامت زیدی از آن پس عمدتاً در خاندان یحیی ادامه یافته و نزدیک به شصت امام را که حسنیین خوانده میشوند دربرگرفته است. حکومت زیدیان یمن تا کودتای 1960م. عبدالرحمن الآریانی یا انقلاب 1962م. همراه با فراز و فرودهایی ادامه داشت. زیدیان در این مدت طولانی همواره بخشهای شمالی یمن را در اختیار داشتهاند و البته حوزه نفوذ آنان گاهی به مناطق دیگر نیز توسعه مییافت. ولی به غیر از زمان هادی الی الحق و چند تن دیگر از ائمه زیدی، زیدیه یمن هیچگاه نتوانستند حکومت مقتدری ایجاد کنند و فقط هر از چند گاهی، امامی قیام و چند صباحی بر چند شهر حکومت میکرد و سپس به خاطر جنگهای داخلی این اقتدار کوچک نیز از میان میرفت. این آشفتگی از قرن یازده بیشتر شده و حکومت زیدیان همیشه با شورشها و اختلافها همراه بوده است. تفرقه و تشتت حاصل از حملات پیدرپی ترکان عثمانی، ادعای پیدرپی امامت، عدم انسجام و نظام قبیلهگری حاکم بر یمن از عوامل عدم ثبات سیاسی مقتدر در یمن بوده است. | ||
نشر وسیع کتب و افکار معتزله در میان زیدیه یمن مقارن با ظهور جریان مُطَرفّیه در میان زیدیه بود. مطرفیه گروهی از زیدیان بودند که خود را پیرو هادی یحیی بن حسین میدانستند و در مسائل اعتقادی دیدگاههای خاصی را مطرح میکردند که برخلاف عقیده شناخته شده از زیدیه و به باور برخی، متأثر از مکتب ابوالقاسم بلخی یکی از سران معتزله در بصره بود. امامان و عالمان زیدیه برای مقابله با این جریان به میراث فکری و کلامی دیگر معتزله روی آوردند و این موجب شد کتابهای معتزله و شخصیتهایی متأثر از آنان در قرن ششم هجری از عراق و ایران به یمن برده شوند و بدینترتیب در قرنهای بعدی جریانی در زیدیه یمن ظهور کرد که متأثر از معتزله و افکار آنان بود. در این مکتب اصول مذهب زیدیه با عقلگرایی افراطی پیوند داده شده و برخی دیدگاههای کلامی غیرشیعی نیز در میان آنان رواج یافت. در مقابل این جریان برخی دیگر از عالمان زیدیه با نقد عقلگرایی افراطی معتزله، گرایشی مشابه به گرایش اهل حدیث را نمایندگی کردند و از سویی دیگر از جریان اصیل زیدیه و شیعی فاصله گرفتند. بدینترتیب خط اصیل زیدیه در میان دو جریان متمایل به تفکرات غیرشیعی، ولی متفاوت از هم، قرار گرفت، یعنی جریان عقلگرای متمایل به تفکرات معتزله و جریان نقلگرای متمایل به اهل حدیث. | نشر وسیع کتب و افکار معتزله در میان زیدیه یمن مقارن با ظهور جریان مُطَرفّیه در میان زیدیه بود. مطرفیه گروهی از زیدیان بودند که خود را پیرو هادی یحیی بن حسین میدانستند و در مسائل اعتقادی دیدگاههای خاصی را مطرح میکردند که برخلاف عقیده شناخته شده از زیدیه و به باور برخی، متأثر از مکتب ابوالقاسم بلخی یکی از سران معتزله در بصره بود. امامان و عالمان زیدیه برای مقابله با این جریان به میراث فکری و کلامی دیگر معتزله روی آوردند و این موجب شد کتابهای معتزله و شخصیتهایی متأثر از آنان در قرن ششم هجری از عراق و ایران به یمن برده شوند و بدینترتیب در قرنهای بعدی جریانی در زیدیه یمن ظهور کرد که متأثر از معتزله و افکار آنان بود. در این مکتب اصول مذهب زیدیه با عقلگرایی افراطی پیوند داده شده و برخی دیدگاههای کلامی غیرشیعی نیز در میان آنان رواج یافت. در مقابل این جریان برخی دیگر از عالمان زیدیه با نقد عقلگرایی افراطی معتزله، گرایشی مشابه به گرایش اهل حدیث را نمایندگی کردند و از سویی دیگر از جریان اصیل زیدیه و شیعی فاصله گرفتند. بدینترتیب خط اصیل زیدیه در میان دو جریان متمایل به تفکرات غیرشیعی، ولی متفاوت از هم، قرار گرفت، یعنی جریان عقلگرای متمایل به تفکرات معتزله و جریان نقلگرای متمایل به اهل حدیث. | ||
==زیدیه یمن در عصر حاضر== | ==زیدیه یمن در عصر حاضر== | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
بزرگان زیدیه در ابتدا بیشتر در فکر قیام و خروج برای انجام فرضیه امر به معروف بودند و کمتر به تبیین عقاید خود میپرداختند. اما از قرن سوم هجری فعالیتهای علمی زیدیه آغاز گشت و تاکنون نیز ادامه دارد. در این بخش به معرفی برخی از مهمترین امامان و عالمان زیدیه و دیدگاههای فقهی و اعتقادی آنها اشاره میکنیم. | بزرگان زیدیه در ابتدا بیشتر در فکر قیام و خروج برای انجام فرضیه امر به معروف بودند و کمتر به تبیین عقاید خود میپرداختند. اما از قرن سوم هجری فعالیتهای علمی زیدیه آغاز گشت و تاکنون نیز ادامه دارد. در این بخش به معرفی برخی از مهمترین امامان و عالمان زیدیه و دیدگاههای فقهی و اعتقادی آنها اشاره میکنیم. | ||
قاسم رسّی | قاسم رسّی | ||
قاسم بن ابراهیم رسی از نوادگان امام حسن مجتبی | قاسم بن ابراهیم رسی از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) در سال 169ق در رس، یکی از شهرهای نزدیک مدینه، چشم به جهان گشود و از اینرو به رسّی شهرت پیدا کرد و این عنوان به فرزندان و اخلاف او در یمن و مصر و هندوستان انتقال یافت. نزد پدر و دیگر عالمان خاندانش تربیت یافت و دانش آموخت. فقه را از علمای مذهب حنفی و کلام را از معتزله فراگرفت. وی تا حد زیادی از معتزله تأثیر پذیرفته بود و زمینهساز پذیرش دیدگاههای معتزله از سوی زیدیان یمن گردید. | ||
قاسم رسی با پذیرش اصول پنجگانه معتزله (توحید، عدل، وعد و وعید، منزلت بین المنزلتین، امر به معروف و نهی از منکر) عقل را اساس و منبع اصلی شناخت میدانست و معتقد بود به وسیله عقل است که خداوند شناخته میشود و تشبیه و تجسیم از او نفی میگردد. به نظر وی عقل بر کتاب خدا و سنت رسول مقدم است زیرا پیامبر حقیقی را تنها به وسیله عقل میتوان از پیامبر دروغین تشخیص داد. وی قائل به اختیار انسان در افعال خویش است و رسائل متعددی در رد جبریون نوشته است. به نظر او ضلالت و گمراهی افراد از ناحیه خود آنها و هدایت توفیقی الهی است. قاسم معتقد است قضا و قدر الهی شامل معاصی نمیشود زیرا قضای او فقط به حق و امر او فقط به عدل تعلق میگیرد. وی در باب وعد و وعید مینویسد: «یکی از اصول خمسه این است که خداوند صادق الوعد و الوعید است، مثلاً برای ذرهای خیر، پاداش و برای ذرهای شر، عقاب میکند». او مرتکب گناه کبیره را نه مؤمن میداند و نه کافر، بلکه او را فاسق میشمرد و معتقد است گناهکاران همانند کافران، در صورتی که بدون توبه بمیرند، تا ابد در جهنم خواهند ماند ولی عذاب خفیفتری خواهند داشت. او این دیدگاه را منزلت بین المنزلتین مینامد. وی در باب امر به معروف که از مهمترین اصول زیدیه در طول تاریخ بوده است مینویسد: «هر مؤمنی تا جایی که توان تغییر دارد باید امر به معروف و نهی از منکر کند و اگر لازم است این کار با قیام و شمشیر انجام شود باید آن را انجام دهد». | قاسم رسی با پذیرش اصول پنجگانه معتزله (توحید، عدل، وعد و وعید، منزلت بین المنزلتین، امر به معروف و نهی از منکر) عقل را اساس و منبع اصلی شناخت میدانست و معتقد بود به وسیله عقل است که خداوند شناخته میشود و تشبیه و تجسیم از او نفی میگردد. به نظر وی عقل بر کتاب خدا و سنت رسول مقدم است زیرا پیامبر حقیقی را تنها به وسیله عقل میتوان از پیامبر دروغین تشخیص داد. وی قائل به اختیار انسان در افعال خویش است و رسائل متعددی در رد جبریون نوشته است. به نظر او ضلالت و گمراهی افراد از ناحیه خود آنها و هدایت توفیقی الهی است. قاسم معتقد است قضا و قدر الهی شامل معاصی نمیشود زیرا قضای او فقط به حق و امر او فقط به عدل تعلق میگیرد. وی در باب وعد و وعید مینویسد: «یکی از اصول خمسه این است که خداوند صادق الوعد و الوعید است، مثلاً برای ذرهای خیر، پاداش و برای ذرهای شر، عقاب میکند». او مرتکب گناه کبیره را نه مؤمن میداند و نه کافر، بلکه او را فاسق میشمرد و معتقد است گناهکاران همانند کافران، در صورتی که بدون توبه بمیرند، تا ابد در جهنم خواهند ماند ولی عذاب خفیفتری خواهند داشت. او این دیدگاه را منزلت بین المنزلتین مینامد. وی در باب امر به معروف که از مهمترین اصول زیدیه در طول تاریخ بوده است مینویسد: «هر مؤمنی تا جایی که توان تغییر دارد باید امر به معروف و نهی از منکر کند و اگر لازم است این کار با قیام و شمشیر انجام شود باید آن را انجام دهد». | ||
قاسم پیروان زیادی یافت اما بسیاری از آنان به سبب دیدگاه وی درباره ابوبکر و عمر از او جدا شدند. اهمیت دیدگاههای قاسم رسی از آن جهت است که بنا به عقیده برخی از محققان، مذهب کلامی زیدیه یمن تا امروز همان مذهب قاسم رسی یا قاسمیه است. آنان با تأکید بر عقل متأثر از معتزله، از فلسفه گریزاناند و افکار یونانیان در اندیشه آنها کمتر وارد شده است. | قاسم پیروان زیادی یافت اما بسیاری از آنان به سبب دیدگاه وی درباره ابوبکر و عمر از او جدا شدند. اهمیت دیدگاههای قاسم رسی از آن جهت است که بنا به عقیده برخی از محققان، مذهب کلامی زیدیه یمن تا امروز همان مذهب قاسم رسی یا قاسمیه است. آنان با تأکید بر عقل متأثر از معتزله، از فلسفه گریزاناند و افکار یونانیان در اندیشه آنها کمتر وارد شده است. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
ابوسعد محسن بن محمد معروف به ابن کرّامه جشمی و حاکم جشمی در سال 413ق در جشم از توابع نیشابور به دنیا آمد. در مکه نزد زیدیان درس خوانند و به سوی آنان گرایش پیدا کرد و فردی معتزلیـزیدی گردید. در تفسیر صاحبنظر و استاد زمخشری بود. وی از برجستهترین مورخان زیدیه محسوب میشود. جشمی به تبعیت از بزرگان زیدیه به نقد فلاسفه میپرداخت و قائل بود بین خداوند و عالم واسطههایی مثل عقول عشره وجود ندارد، بلکه خداوند مستقیم و بدون واسطه در کار تدبیر عالم است. وی با تأثیرپذیری از معتزله افعال انسانها را مخلوق خود آنها دانسته و خدا را خالق افعال انسان نمیداند. | ابوسعد محسن بن محمد معروف به ابن کرّامه جشمی و حاکم جشمی در سال 413ق در جشم از توابع نیشابور به دنیا آمد. در مکه نزد زیدیان درس خوانند و به سوی آنان گرایش پیدا کرد و فردی معتزلیـزیدی گردید. در تفسیر صاحبنظر و استاد زمخشری بود. وی از برجستهترین مورخان زیدیه محسوب میشود. جشمی به تبعیت از بزرگان زیدیه به نقد فلاسفه میپرداخت و قائل بود بین خداوند و عالم واسطههایی مثل عقول عشره وجود ندارد، بلکه خداوند مستقیم و بدون واسطه در کار تدبیر عالم است. وی با تأثیرپذیری از معتزله افعال انسانها را مخلوق خود آنها دانسته و خدا را خالق افعال انسان نمیداند. | ||
یحیی بن حمزه | یحیی بن حمزه | ||
یحیی بن حمزة بن علی از نوادگان امام جواد | یحیی بن حمزة بن علی از نوادگان امام جواد (ع) ملقب به المؤیدبالله در سال 669ق در صنعا دیده به جهان گشود. مجموع تألیفات وی را بالغ بر یکصد مجلد دانستهاند. وی برخلاف اکثر بزرگان زیدیه، اشاعره را تکفیر نمیکرد و در این زمینه مینویسد: «اکثر زیدیه و جمهور معتزله قائل به کفر اشاعره، به خاطر قول به کسب، قدم قرآن و جبر هستند، اما ما قائل به کفر آنها نیستیم. زیرا کفر در مسائل قطعی است و شاید اعتقاد به این مسائل در اشاعره به خاطر ظهور احتمالات بوده است. ... این مطلب صحیح نیست که لعن از اعظم قربات الی الله است، زیرا شرع تعبد به لعن را بیان نفرموده، بلکه وارد شده که مؤمن لعّان ـزیاد لعنکنندهـ نیست و نجات از آتش امری است غیبی که غیر از خدا از آن خبر ندارد. بنابراین کفر و فسق دلیل قاطع میخواهد و اگر نداریم احتیاط این است که توقف کنیم. این به عدالت نزدیکتر و احتیاط در دین است». | ||
یحیی از همه صحابه پیامبر دفاع کرده و معتقد است مخالفتهای آنان با خلافت حضرت علی | یحیی از همه صحابه پیامبر دفاع کرده و معتقد است مخالفتهای آنان با خلافت حضرت علی (ع) موجب کفر و فسق و خروج آنان از دین و حتی موجب از بین رفتن موالات آنها هم نمیشود. یحیی، اسلام صحابه را صحیح و آن را دیدگاه بزرگان اهل بیت میداند. وی در این مورد به روایاتی همچون «ابوبکر و عمر سیدا کهول الجنة» اشاره کرده و آن را دلیل فضل آنها دانسته است. یکی دیگر از دلایل یحیی برای لزوم موالات صحابه استناد وی به عمل زیدبن علی است که آنها را بسیار دوست میداشت و از سب آنان نهی میکرد. یحیی روایاتی نیز از برخی امامان زیدی همچون قاسم رسی، ناصر اطروش، حسن بن زید و برخی دیگر از راویان مبنی بر عدم سب صحابه نقل میکند. حتی از امام جعفر صادق (ع) نقل میکند که بسیار آن دو را دوست میداشت. از دیدگاه امامیه برخی از این روایات جعلیاند و برخی از روی تقیه صادر شدهاند. مثلاً اوضاع فرهنگی شهر مدینه در زمان امام صادق (ع) شدیداً گرایش عثمانی داشت و امام صادق (ع) نمیتوانست صراحتاً در این زمینه اظهار نظر کند. | ||
یحیی درباره نظر بزرگان زیدیه نسبت به صحابه مینویسد: «دیدگاه قاسم رسی و الهادی الی الحق و اولادش و امام منصور بالله توقف از دو طرف است؛ آنها هم توقف میکنند از ترضیه و ترحم نسبت به شیخین و هم نهی میکنند از تکفیر و تفسیق آنها، زیرا این بزرگان به خطاکاری خلفا یقین دارند ولی نمیدانند که این گناه کبیره است یا صغیره؛ از اینرو حکم به توقف کردهاند». | یحیی درباره نظر بزرگان زیدیه نسبت به صحابه مینویسد: «دیدگاه قاسم رسی و الهادی الی الحق و اولادش و امام منصور بالله توقف از دو طرف است؛ آنها هم توقف میکنند از ترضیه و ترحم نسبت به شیخین و هم نهی میکنند از تکفیر و تفسیق آنها، زیرا این بزرگان به خطاکاری خلفا یقین دارند ولی نمیدانند که این گناه کبیره است یا صغیره؛ از اینرو حکم به توقف کردهاند». | ||
ابنالمرتضی | ابنالمرتضی | ||
احمد بن یحیی بن مرتضی ملقب به المهدی لدینالله و معروف به ابنمرتضی از اولاد قاسم رسی در سال 763ق در جنوب صنعا به دنیا آمد. علمای زیدی در سال 793ق با وی به عنوان امام بیعت کردند، ولی سیاستمداران این رأی را نپذیرفته و با فرد دیگری بیعت کردند. این اختلاف با پیروزی سیاستمداران پایان پذیرفت و ابن مرتضی راهی زندان شد و هفت سال در زندان بود. وی از فرصت به دست آمده استفاده کرد و کتب مهمی را در کلام و فقه زیدی به نگارش درآورد. کتاب کوچک عیون الازهار فی فقه الاطهار وی از مهمترین کتب فقهی زیدیه است که تاکنون دهها شرح و حاشیه بر آن نوشته شده است. ابن مرتضی برخلاف قاسم رسی و الهادی الی الحق، قضاوت ابوبکر نسبت به فدک را صحیح دانسته و مینویسد: «اگر این قضاوت باطل بود باید حضرت امیر | احمد بن یحیی بن مرتضی ملقب به المهدی لدینالله و معروف به ابنمرتضی از اولاد قاسم رسی در سال 763ق در جنوب صنعا به دنیا آمد. علمای زیدی در سال 793ق با وی به عنوان امام بیعت کردند، ولی سیاستمداران این رأی را نپذیرفته و با فرد دیگری بیعت کردند. این اختلاف با پیروزی سیاستمداران پایان پذیرفت و ابن مرتضی راهی زندان شد و هفت سال در زندان بود. وی از فرصت به دست آمده استفاده کرد و کتب مهمی را در کلام و فقه زیدی به نگارش درآورد. کتاب کوچک عیون الازهار فی فقه الاطهار وی از مهمترین کتب فقهی زیدیه است که تاکنون دهها شرح و حاشیه بر آن نوشته شده است. ابن مرتضی برخلاف قاسم رسی و الهادی الی الحق، قضاوت ابوبکر نسبت به فدک را صحیح دانسته و مینویسد: «اگر این قضاوت باطل بود باید حضرت امیر (ع) آن را نقض میکرد و اگر ظلم بود باید بنیهاشم آن را انکار میکردند». ولی قاسم رسی معتقد بود چون حضرت فاطمه به خاطر غصب فدک از ابوبکر ناراحت بود، ما نیز به غضب فاطمه غضبناکیم. در اعتقادات تاحد زیادی متأثر از مکتب معتزله بود و با تألیفات بسیار در مباحث مختلف یکی از تأثیرگذارترین امامان زیدیه یمنن از قرن نهم تاکنون به شمار میرود و از او به عنوان مجدد مذهب زیدیه در آغاز قرن نهم یاد میکنند. | ||
خط ۲۴۰: | خط ۲۳۹: | ||
=اقتصاد= | =اقتصاد= | ||
ویرایش