۸۶٬۱۰۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شهادت طلب' به 'شهادتطلب') |
جز (جایگزینی متن - '[[اهل بیت (علیهمالسلام)' به '[[اهل بیت') |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = مصعب بن زبیر | |||
| تصویر = مصعب بن زبیر.jpg | |||
| نام = مصعب بن زبیر | |||
| نامهای دیگر = اباعبدالله | |||
| | | سال تولد = | ||
| تاریخ تولد = ۶۴۷ق. | |||
| محل تولد = | |||
| | | سال درگذشت = | ||
| | | تاریخ درگذشت = ۶۹۱ق. | ||
| | | محل درگذشت = [[عراق]] | ||
| | | استادان = | ||
|درگذشت | | شاگردان = | ||
| | | دین = [[اسلام]] | ||
| مذهب = [[اهل سنت و جماعت|سنی]] | |||
| آثار = | |||
| فعالیتها = {{فهرست جعبه عمودی |فرماندار زبیری [[عراق]] |حاکم بصره |حاکم [[کوفه]] }} | |||
| | | وبگاه = | ||
| | }} | ||
| | '''مُصْعَب بن زُبَیر''' فرمانده [[آلزبیر]] که به [[قیام مختار]] پایان داد. مصعب از طرف برادرش [[عبدالله بن زبیر]] به حکومت [[بصره]] رسید. او پس از کشتن مختار، پنج هزار نفر که به آنان امان داده بود، را نیز به قتل رساند. مصعب با [[سکینه]] دختر [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین(علیهالسلام)]] ازدواج کرد. او در سال ۷۲ قمری در نبرد با [[عبدالملک بن مروان]] [[بنیامیه|حاکم بنیامیه]]، کشته شد. | ||
| | |||
| | |||
| | |||
| | |||
| | |||
'''مُصْعَب بن زُبَیر''' فرمانده [[آلزبیر]] که به [[قیام مختار]] پایان داد. مصعب از طرف برادرش [[عبدالله بن زبیر]] به حکومت [[بصره]] رسید. او پس از کشتن مختار، پنج هزار نفر که به آنان امان داده بود، را نیز به قتل رساند. مصعب با [[سکینه]] دختر [[ | |||
== مصعب کیست == | == مصعب کیست == | ||
خط ۴۹: | خط ۳۶: | ||
وى روى مسائل نژادى تعصبات عربى خاصى داشته و به خصوص نسبت به ایرانیان بیشتر بدان دلیل که مختار را همراهى کرده بودند، نظرى بدبینانه داشت<ref> جعفریان، رسول؛ تاریخ خلفا، قم، انتشارات دلیل ما، 1383ش، چاپ سوم، ص 642.</ref>. | وى روى مسائل نژادى تعصبات عربى خاصى داشته و به خصوص نسبت به ایرانیان بیشتر بدان دلیل که مختار را همراهى کرده بودند، نظرى بدبینانه داشت<ref> جعفریان، رسول؛ تاریخ خلفا، قم، انتشارات دلیل ما، 1383ش، چاپ سوم، ص 642.</ref>. | ||
مصعب پس از کشته شدن مختار و تسلط بر کوفه دو همسر مختار که یکى "ثابت دختر سمره بن جندب" و دیگرى "عمره دختر نعمان بن بشیر انصاری" بود را نزد خود خواند چون هر دو حاضر شدند، مصعب از هر دو پرسید شما درباره مختار چه عقیده دارید، امثابت گفت: «هر عقیده که تو دارى من هم دارم.» او را آزاد کرد. اما عمره با رشادت تمام گفت: «خدایش بیامرزد. او بندهاى از بندگان خوب خدا بود.» مصعب او را زندانى کرد و به برادر خود عبدالله بن زبیر نامه نوشت که زن مختار ادعا مىکند که او پیغمبر بوده است. عبدالله دستور قتل وى را صادر کرد و آن زن را شبانه در محلى میان کوفه و حیره به قتل رساندند<ref> ابو حنیفه دینورى، الأخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر مراجعه | مصعب پس از کشته شدن مختار و تسلط بر کوفه دو همسر مختار که یکى "ثابت دختر سمره بن جندب" و دیگرى "عمره دختر نعمان بن بشیر انصاری" بود را نزد خود خواند چون هر دو حاضر شدند، مصعب از هر دو پرسید شما درباره مختار چه عقیده دارید، امثابت گفت: «هر عقیده که تو دارى من هم دارم.» او را آزاد کرد. اما عمره با رشادت تمام گفت: «خدایش بیامرزد. او بندهاى از بندگان خوب خدا بود.» مصعب او را زندانى کرد و به برادر خود عبدالله بن زبیر نامه نوشت که زن مختار ادعا مىکند که او پیغمبر بوده است. عبدالله دستور قتل وى را صادر کرد و آن زن را شبانه در محلى میان کوفه و حیره به قتل رساندند<ref> ابو حنیفه دینورى، الأخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر مراجعه جمالالدین شیال، قم، منشورات الرضى، 1368ش، ص 309 و ابن الأثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر - دار بیروت، 1385، ج 4، ص 275.</ref>. وی رفتار مناسبی با [[شیعیان]] نداشت و برخی از شیعیان، همچون عمران بن حذیفه بن یمان و فرزندان حجر بن عدی به نامهای عبدالرحمن و عبدالرب را به [[شهادت]] رساند<ref>ابن اثیر، همان، ج 4، ص 280. </ref>. | ||
== ازدواج مصعب با سکینه بنت الحسین == | == ازدواج مصعب با سکینه بنت الحسین == | ||
در مورد ازدواج مصعب با [[سکینه]] دختر [[ | در مورد ازدواج مصعب با [[سکینه]] دختر [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین(علیهالسلام)]] بین مورخین اختلاف نظر وجود دارد. گروهی بر این عقیدهاند که سکینه فقط با عبدالله بن حسن (پسر عموی خود) ازدواج کرده است<ref>همان.</ref>. مقرم در کتاب خود میگوید: «مصعب بن زبیر کارگزار برادرش در بصره بود. از این رو تسلطی بر حجاز نداشت تا [[علی بن الحسین (زین العابدین)|امام سجاد(علیهالسلام)]] از او بیم داشته و به ناچار بانو سکینه را به ازدواج او درآورد. همچنین عواطف مردم نسبت به [[اهل بیت|اهلبیت(علیهالسلام)]] جریحهدار بود و به خصوص بعد از [[واقعه کربلا]] هر کس به آنان قصد سوئی میورزید، مبغوض دیگران میگردید<ref> ابن قتیبة، المعارف، تحقیق ثروت عکاشة، القاهرة، الهیئة المصریة العامة للکتاب، 1992، ط الثانیة، ص 224.</ref>.» | ||
اما گروه دیگری از مورخین ازدواج این دو را ذکر کردهاند<ref> مقدسی، مطهر بن طاهر؛ البدء و التاریخ، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بى تا، ج 4، ص 91.</ref>. ابنطقطقی مینویسد: «وی (مصعب) سکینه دختر حسین(علیهالسلام) و عایشه دختر [[طلحه]] را به همسری گرفت و آنها را یک جا در خانه خود گرد آورد<ref>ابن قتیبة، الإمامة و السیاسة، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، 1410، ط الأولى ج 2، ص 25 و طبری، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، 1387، ط الثانیة، ج 6، ص 93.</ref>». | اما گروه دیگری از مورخین ازدواج این دو را ذکر کردهاند<ref> مقدسی، مطهر بن طاهر؛ البدء و التاریخ، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بى تا، ج 4، ص 91.</ref>. ابنطقطقی مینویسد: «وی (مصعب) سکینه دختر حسین(علیهالسلام) و عایشه دختر [[طلحه]] را به همسری گرفت و آنها را یک جا در خانه خود گرد آورد<ref>ابن قتیبة، الإمامة و السیاسة، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، 1410، ط الأولى ج 2، ص 25 و طبری، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، 1387، ط الثانیة، ج 6، ص 93.</ref>». | ||
خط ۵۸: | خط ۴۵: | ||
شعبی جریانی را نقل میکند که ذکر آن خالی از لطف نیست. میگوید: «من و عبدالله بن زبیر و عبدالملک بن مروان و مصعب بن زبیر در برابر [[کعبه]] نشسته بودیم و سخن میگفتیم. پس از پایان سخن قرار شد، هر یک از ما برخیزد، رکن یمانی را بگیرد و حاجتش را بگوید.» وی سپس میگوید، هر یک چه دعایی کردند و چه حاجتی خواستند. جالب این که همه به خواستههایشان رسیدند. اما آن چه مصعب خواسته بود این بود که خداوندا مرا نمیران تا آن که امیر عراق گردم و با [[سکینه بنت الحسین(علیهالسلام)]] پیوند زناشویی ببندم<ref>طبری، پیشین، ج 6، ص 113 - 112.</ref>. | شعبی جریانی را نقل میکند که ذکر آن خالی از لطف نیست. میگوید: «من و عبدالله بن زبیر و عبدالملک بن مروان و مصعب بن زبیر در برابر [[کعبه]] نشسته بودیم و سخن میگفتیم. پس از پایان سخن قرار شد، هر یک از ما برخیزد، رکن یمانی را بگیرد و حاجتش را بگوید.» وی سپس میگوید، هر یک چه دعایی کردند و چه حاجتی خواستند. جالب این که همه به خواستههایشان رسیدند. اما آن چه مصعب خواسته بود این بود که خداوندا مرا نمیران تا آن که امیر عراق گردم و با [[سکینه بنت الحسین(علیهالسلام)]] پیوند زناشویی ببندم<ref>طبری، پیشین، ج 6، ص 113 - 112.</ref>. | ||
اکنون با آن چه بیان کردیم شاید بتوان گفت چه بسا این ازدواج به رضایت [[حضرت سکینه(سلام الله علیه)]] نبوده و تنها از روی مصالح سیاسی ـ اجتماعی صورت پذیرفته است. چنانکه شواهد تاریخی بسیاری بر اینگونه ازدواجها وجود دارد؛ مانند بسیاری از همسران [[ | اکنون با آن چه بیان کردیم شاید بتوان گفت چه بسا این ازدواج به رضایت [[حضرت سکینه(سلام الله علیه)]] نبوده و تنها از روی مصالح سیاسی ـ اجتماعی صورت پذیرفته است. چنانکه شواهد تاریخی بسیاری بر اینگونه ازدواجها وجود دارد؛ مانند بسیاری از همسران [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر(صلی الله علیه)]]، [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن مجتبی(علیهالسلام)]] و برخی دیگر از [[ائمه|ائمه(علیهالسلام)]] که حتی کمر به قتل آن پیشوایان میبستند و قطعاً آن پیوندها به رضایت آنان نبوده است. در این جا نیز چه بسا حضرت سکینه(سلام الله علیه) به این پیوند خرسند نبوده است؛ امّا از روی مصلحت تن داده است. شاهد آنکه وقتی حضرت سکینه(سلام الله علیه) پس از مرگ مصعب و ازدواج با خواهرزاده او، عبدالله بن عثمان، سر از اطاعت او بر میگیرد و نشوز میکند، رملة بنتالزبیر مادر وی و خواهر مصعب نزد عبدالملک میرود و میگوید: «اگر چنین نبود که ما میخواهیم پوششی بر کارهای خود بگذاریم، هرگز نسبت به کسی که رغبتی در ما ندارد، رغبتی به او نداشتیم<ref> ابن اعثم کوفى، الفتوح، تحقیق على شیرى، بیروت، دارالأضواء، 1411، ط الأولى، ج 6، ص 328 - 327.</ref>.» با توجّه به این جمله و تصریحی که در آن وجود دارد، به راحتی میتوان به واقعیت این پیوند پی برد. چنان که سبط بن جوزی نیز میگوید: «این ازدواج به اجبار صورت گرفت<ref> نویری، پیشین، ج 6، ص 66.</ref>.» | ||
== حضور مصعب در حجاز == | == حضور مصعب در حجاز == |