confirmed
۵٬۹۰۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'خانه ای ' به 'خانهای ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''شبیبیه''' از | '''شبیبیه''' شاخهای از فرقه [[خوارج]] و از پیروان شبیب بن یزید بن نعیم بن قیس شیبانی بودند. | ||
=موسس= | =موسس= | ||
شبیب بن یزید بن ابینعیم شیبانی، از بزرگان خوارج و از شجاعان زمان خویش بوده است. | شبیب بن یزید بن ابینعیم شیبانی، از بزرگان خوارج و از شجاعان زمان خویش بوده است. | ||
=تاریخچه= | =تاریخچه= | ||
کنیه شبیب، ابوالحصاری بود. وی از ابطال(جنگاوران) عرب و دشمنان بنیامیه به شمار میرفت.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 251 | کنیه شبیب، ابوالحصاری بود. وی از ابطال(جنگاوران) عرب و نیز از دشمنان بنیامیه به شمار میرفت.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 251 | ||
</ref> | </ref> | ||
شبیب پس از صالحبنالمسرّح که در اثر شدت جراحات کشته شد، فرماندهی خوارج را برعهده نمیگیرد و پس از جنگهایی، کوفه را فتح و حَجاج را در مقر خویش محاصره میکند. عبدالملکبنمروان در دفاع از حَجاج، نیروهای کمکی از شام میفرستد و آنان پس از جنگی بسیار سخت، لشکریان شبیب را شکست میدهند. وی ابتدا به اهواز و سپس به کرمان میگریزد، اما پس از دو ماه بازگشته اینبار طی جنگی در منطقه دُجیل (شهری در عراق) کشته میشود. غزاله مادر شبیب و به نقلی همسرش، <ref> طبری محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج 2، ص 861- 892.</ref> زنی بسیار شجاع معرفی شده است که ظاهرا همراه با شبیب کشته میشود. <ref>ذهبی محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج5، ص163 / مسعودی علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج3، ص347</ref> <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 251</ref> | |||
در منابع دیگر نیز آوردهاند: | در منابع دیگر نیز آوردهاند: | ||
مروان که از سوی برادرش عبدالملک مروان بر عراق و موصل حکومت میکرد، شورش کرد و | مروان که از سوی برادرش عبدالملک مروان بر عراق و موصل حکومت میکرد، شورش کرد و حارث بن عمیر را به نبرد او فرستاد. | ||
مداینی نقل میکند که صالح بر | مداینی نقل میکند که صالح بر حجاجبنیوسف خروج کرد و حجاج حارثبنعمیر را به جنگ وی فرستاد و جنگی در میان ایشان جلوی دژ جلولا( از شهرهای کرد نشین عراق) روی داد و صالح در این جنگ زخمی شده و گریخت. وی از این زخم جان به در نبرد، اما قبل از آن شبیب را به جانشینی خود برگزید و گفت که او مردی دلاور و فقیه است. شبیب هزار مرد از خوارج صالحیه گرد آورد و با ایشان بر سرزمین کسکر(قدیمیترین شهر مسیحی نشین عراق) و مداین چیره گشت و حجاج، عبید ابوالمخارق را با هزار سوار به جنگ او فرستاد، شبیب او را شکست داد. | ||
پس از وی، عبدالرحمن محمد اشعث را به تعقیب او فرستاد، اما شبیب او را نیز گریزان کرد. پس از او حجاج | پس از وی، عبدالرحمن محمد اشعث را به تعقیب او فرستاد، اما شبیب او را نیز گریزان کرد. پس از او حجاج عتاببنورقای تمیمی را فرستاد، او نیز کشته شد. در طی دو سال بیست لشکر حجاج از شبیب شکست خوردند. | ||
شبی وی با هزار نفر از خوارج به کوفه شبیخون زد و مادرش غزاله و زنش جهیزه و دویست تن از زنان خوارج که هر یک | شبی وی با هزار نفر از خوارج به کوفه شبیخون زد و مادرش غزاله و زنش جهیزه و دویست تن از زنان خوارج که هر یک نیزهای در دست و شمشیری بر کمر داشتند، همراه او بودند. وی شبانگاه به مسجد کوفه رفت و مسجدنشینان را به قتل رساند. مادرش بالای منبر رفت و خطبه خواند. چون لشکریان حجاج پراکنده بودند، وی تمام شب را در سرای خود ماند تا سپاهیان گرد او جمع شدند. | ||
شبیب با یاران خود نماز گزارد و در دو رکعت نماز صبح، سوره بقره و آل عمران را خواند. پس حجاج با هزار تن از راه رسید و دو گروه در بازار کوفه به نبرد پرداختند تا آن که بیشتر یاران شبیب کشته شدند و وی با کسانی که مانده بودند، به شهر انبار گریخت. | شبیب با یاران خود نماز گزارد و در دو رکعت نماز صبح، سوره بقره و آل عمران را خواند. پس حجاج با هزار تن از راه رسید و دو گروه در بازار کوفه به نبرد پرداختند تا آن که بیشتر یاران شبیب کشته شدند و وی با کسانی که مانده بودند، به شهر انبار گریخت. | ||
حجاج | حجاج سفیانبنابرد کلبی را با سه هزار تن به تعقیب او فرستاد. سفیان کنار رود دجیل منزل کرد. در آن هنگام شبیب با اسب از روی پل عبور میکرد، سفیان دستور داد تا ریسمان نگه دارنده پل را پاره کردند و شبیب همراه با اسبش به داخل رودخانه سقوط کرد و در آب غرق شد. | ||
افرادی که این منظره را تماشا میکردند نقل میکنند که شبیب در همان حال میگفت که: «ذلک تقدیر العزیز العلیم» یعنی: این سرنوشتی است که خداوند ارجمند دانا از پیش تقدیر کرده بود. پس از مردن وی، یارانش در آن سوی رودخانه با مادرش بیعت کردند، اما سفیان دستور داد تا پل را به حال اول باز گردانده با لشکریانش به آن سوی پل رفتند و خوارج باقی مانده از لشکر شبیب را همراه با مادرش به قتل رساندند. به دستور | افرادی که این منظره را تماشا میکردند نقل میکنند که شبیب در همان حال میگفت که: «ذلک تقدیر العزیز العلیم» یعنی: این سرنوشتی است که خداوند ارجمند دانا از پیش تقدیر کرده بود. پس از مردن وی، یارانش در آن سوی رودخانه با مادرش بیعت کردند، اما سفیان دستور داد تا پل را به حال اول باز گردانده با لشکریانش به آن سوی پل رفتند و خوارج باقی مانده از لشکر شبیب را همراه با مادرش به قتل رساندند. به دستور سفیان، غواصان جسد شبیب را از آب خارج کرده سرش را قطع کردند و آن را همراه با دیگر اسیران نزد حجاج فرستادند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 252 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref> | ||
=عقاید= | =عقاید= | ||
شبیبیه در خلافت فرقی بین زن و مرد نمیگذاشتند و امامت زنان را نیز جایز میدانستند چنان که شبیب مادرش غزاله را جانشین خود کرد. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 253</ref> <ref>بغدادی ابو منصور، الفرق بین الفرق، به همت محمد زاهد بن حسن الکوثری، قاهره، سال 1948 میلادی، ص 65 و 67.</ref> <ref>قاضی ابن خلکان، وفیات الاعیان فی انباء ابناء الزمان، 2 جلدی، سال 1310 هجری شمسی، ج 1، ص 223.</ref> <ref>جاحظ، البیان و التبیین، تحقیق و شرح حسن السندوبی، قاهره، سال 1947 میلادی، ج 1، ص 71.</ref> <ref>ر. ک. سجادی جعفر فرهنگ معارف اسلامی. تاریخ اسلام در آیینه پژوهش، نشر موسسه پژوهشی امام خمینی.</ref> <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 251</ref> این فرقه هر زن یا مرد مسلمانی که قائم به شمشیر باشد | شبیبیه در خلافت فرقی بین زن و مرد نمیگذاشتند و امامت زنان را نیز جایز میدانستند چنان که شبیب مادرش غزاله را جانشین خود کرد. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 253</ref> <ref>بغدادی ابو منصور، الفرق بین الفرق، به همت محمد زاهد بن حسن الکوثری، قاهره، سال 1948 میلادی، ص 65 و 67.</ref> <ref>قاضی ابن خلکان، وفیات الاعیان فی انباء ابناء الزمان، 2 جلدی، سال 1310 هجری شمسی، ج 1، ص 223.</ref> <ref>جاحظ، البیان و التبیین، تحقیق و شرح حسن السندوبی، قاهره، سال 1947 میلادی، ج 1، ص 71.</ref> <ref>ر. ک. سجادی جعفر فرهنگ معارف اسلامی. تاریخ اسلام در آیینه پژوهش، نشر موسسه پژوهشی امام خمینی.</ref> <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 251</ref> این فرقه هر زن یا مرد مسلمانی را که قائم به شمشیر باشد لایق خلافت و امامت میدانستند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 251</ref> گروهی این فرقه را از مرجئه خوارج خواندند و علت را سکوت این فرقه در ماجرای صالحبنمسرح دانستهاند. <ref>ابراهیم زاده عبدالله علی نوری علیرضا ادیان الهی و فرق اسلامی</ref> همچنین آوردهاند که شبیبیه به قدر و جبر اعتقادی نداشتند. | ||
<ref>ر. ک. فرهنگ فرق شیعه جمعی از نویسندگان</ref> | <ref>ر. ک. فرهنگ فرق شیعه جمعی از نویسندگان</ref> | ||