confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۴۹۹: | خط ۴۹۹: | ||
سپس فرمود: «ای احمد! من چیزی هستم ولی از همهٔ چیزها فاصله دارم مانند چیزهای دیگر نیستم و من به مردم قیاس نمیشوم و به موجودات تعریف نمیشوم. تو را از نورم آفریدم و علی (علیهالسلام) را از نور تو آفریدم او را به رازهای نهانی دل تو آگاه کردم من کسی را بهسوی دل تو دوستتر از علیّبنابیطالب (علیهالسلام) پیدا نکردم سپس تو را با زبان علی (علیهالسلام) مخاطب قرار دادم تا دلت آرام بگیرد»<ref>عَنْ عبدالله بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ وَ قَدْ سُئِلَ بِأَیِّ لُغَةٍ خَاطَبَکَ رَبُّکَ لَیْلَةَ الْمِعْرَاجِ فَقَالَ خَاطَبَنِی بِلُغَةِ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (وَ أَلْهَمَنِی أَنْ قُلْتُ یَا رَبِّ أَ خَاطَبْتَنِی أَنْتَ أَمْ عَلِیٌّ فَقَالَ یَا أَحْمَدُ أَنَا شَیْءٌ لَیْسَ کَالْأَشْیَاءِ وَ لَا أُقَاسُ بِالنَّاسِ وَ لَا أُوصَفُ بِالْأَشْیَاءِ خَلَقْتُکَ مِنْ نُورِی وَ خَلَقْتُ عَلِیّاً مِنْ نُورِکَ فَاطَّلَعْتُ عَلَی سَرَائِرِ قَلْبِکَ فَلَمْ أَجِدْ عَلَی قَلْبِکَ أَحَبَّ مِنْ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (فَخَاطَبْتُکَ بِلِسَانِهِ کَیْمَا یَطْمَئِنَ قَلْبُکَ:تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۴۶؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۸۶</ref>. | سپس فرمود: «ای احمد! من چیزی هستم ولی از همهٔ چیزها فاصله دارم مانند چیزهای دیگر نیستم و من به مردم قیاس نمیشوم و به موجودات تعریف نمیشوم. تو را از نورم آفریدم و علی (علیهالسلام) را از نور تو آفریدم او را به رازهای نهانی دل تو آگاه کردم من کسی را بهسوی دل تو دوستتر از علیّبنابیطالب (علیهالسلام) پیدا نکردم سپس تو را با زبان علی (علیهالسلام) مخاطب قرار دادم تا دلت آرام بگیرد»<ref>عَنْ عبدالله بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ وَ قَدْ سُئِلَ بِأَیِّ لُغَةٍ خَاطَبَکَ رَبُّکَ لَیْلَةَ الْمِعْرَاجِ فَقَالَ خَاطَبَنِی بِلُغَةِ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (وَ أَلْهَمَنِی أَنْ قُلْتُ یَا رَبِّ أَ خَاطَبْتَنِی أَنْتَ أَمْ عَلِیٌّ فَقَالَ یَا أَحْمَدُ أَنَا شَیْءٌ لَیْسَ کَالْأَشْیَاءِ وَ لَا أُقَاسُ بِالنَّاسِ وَ لَا أُوصَفُ بِالْأَشْیَاءِ خَلَقْتُکَ مِنْ نُورِی وَ خَلَقْتُ عَلِیّاً مِنْ نُورِکَ فَاطَّلَعْتُ عَلَی سَرَائِرِ قَلْبِکَ فَلَمْ أَجِدْ عَلَی قَلْبِکَ أَحَبَّ مِنْ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (فَخَاطَبْتُکَ بِلِسَانِهِ کَیْمَا یَطْمَئِنَ قَلْبُکَ:تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۴۶؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۸۶</ref>. | ||
حوراء بهشتی در معراج | === حوراء بهشتی در معراج === | ||
ابوسعید خدری گوید: پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: هنگامی که مرا در آسمانها سیر دادند، جبرئیل دست مرا گرفت و مرا بر بساطی از بساطهای بهشت نشاند. پس از آن یک گلابی به من داد و من آن را زیر و رو کردم، ناگهان شکافته شد و از آن کنیزی از حوریان بهشتی خارج شد که من زیباتر از او ندیده بودم، پس به من گفت: «سلام بر تو ای محمّد»! گفتم: «تو کیستی» گفت: «من راضیه مرضیّه هستم که پروردگار مرا از سه چیز آفریده است، پائین تنهی من از عطر است، و میان تنهی من از کافور و بالا تنهی من از عنبر است. خدای مرا به آب حیات سرشته است. خدای جبّار به من گفت هست شو، پس موجود شدم، و مرا برای برادر و پسر عمویت علیبنابیطالب آفریده است»<ref>عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ قَالَ رسولالله (ِ: لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ أَخَذَ جِبْرِیلُ (بِیَدِی فَأَدخَلَنِی الْجَنَّةَ وَ أَجْلَسَنِی عَلَی دُرْنُوکٍ مِنْ دَرَانِیکِ الْجَنَّةِ. فَنَاوَلَنِی سَفَرْجَلَةً فَانْفَلَقَتْ نِصْفَیْنِ فَخَرَجَتْ مَنْ بَیْنِهِمَا حَوْرَاءَ فَقَامَتْ بَیْنَ یَدَیَّ فَقَالَتْ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدُ (السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَحْمَدُ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (فَقُلْتُ: وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ مَنْ أَنْتَ؟ قَالَتْ: أَنَا الرَّاضِیَةُ الْمَرْضِیّةُ خَلَقَنِی الْجَبَّارُ مِنْ ثَلَاثَةِ أَنْوَاعٍ: أَسْفَلِی مِنَ الْمِسْکِ وَ وَسَطِی مِنَ الْعَنْبَرِ وَ أَعْلَایَ مِنَ الْکَافُورِ وَ عُجِنْتُ بِمَاءِ الْحَیَوَانِ. ثُمَّ قَالَ جَلَّ ذِکْرُهُ لِی: کُونِی، فَکُنْتُ لِأَخِیکَ وَ وَصِیِّکَ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (..تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۴۲.</ref> . | |||
=== فلسفه بوی بهشتداشتن فاطمه سلاماللهعلیها === | === فلسفه بوی بهشتداشتن فاطمه سلاماللهعلیها === | ||
طاووس یمانی از ابنعباس نقل میکند: عایشه بر رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) وارد شد درحالیکه پیامبر (صلیالله علیه و آله)، فاطمه (سلاماللهعلیها) را میبوسید، پس به او گفت: «ای رسول خدا (صلیالله علیه و آله)! آیا او را خیلی دوست میداری»؟ | طاووس یمانی از ابنعباس نقل میکند: عایشه بر رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) وارد شد درحالیکه پیامبر (صلیالله علیه و آله)، فاطمه (سلاماللهعلیها) را میبوسید، پس به او گفت: «ای رسول خدا (صلیالله علیه و آله)! آیا او را خیلی دوست میداری»؟ |