۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علاقه مند' به 'علاقهمند') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
ابراهیم بن سعید الجوهری، حافظ ابوإسحاق بغدادی، یكی از مشاهیر بود. تمام نویسندگان صحاح سته ـ غیر از بخاری ـ از او روایت نقل کردهاند. خطیب گفته: او ثقه و مورد اعتماد بود، زیاد روایت نقل میكرد و كتاب مسند داشته نوشته است. ابوالعباس براثی از احمد بن حنبل نقل كرده كه گفت: او كتاب زیادی داشت، از او روایت نقل كنید، نسائی گفته: او ثقه بود.<br>خود ذهبی بعد از روایتی كه در مذمت او وارد شده میگوید: قلت: لا عبرة بهذا وإبراهیم حجة بلا ریب. | ابراهیم بن سعید الجوهری، حافظ ابوإسحاق بغدادی، یكی از مشاهیر بود. تمام نویسندگان صحاح سته ـ غیر از بخاری ـ از او روایت نقل کردهاند. خطیب گفته: او ثقه و مورد اعتماد بود، زیاد روایت نقل میكرد و كتاب مسند داشته نوشته است. ابوالعباس براثی از احمد بن حنبل نقل كرده كه گفت: او كتاب زیادی داشت، از او روایت نقل كنید، نسائی گفته: او ثقه بود.<br>خود ذهبی بعد از روایتی كه در مذمت او وارد شده میگوید: قلت: لا عبرة بهذا وإبراهیم حجة بلا ریب. | ||
من میگویم: این اشكال ارزش توجه ندارد، ابراهیم بدون تردید حجت (كسی كه سیصد هزار روایت با سند، متن و تاریخ روایت حفظ بوده ـ بود.<br> | من میگویم: این اشكال ارزش توجه ندارد، ابراهیم بدون تردید حجت (كسی كه سیصد هزار روایت با سند، متن و تاریخ روایت حفظ بوده ـ بود.<br> | ||
ابن حجر عسقلانی | ابن حجر عسقلانی درباره او میگوید: إبراهیم بن سعید الجوهری أبو إسحاق الطبری نزیل بغداد ثقة حافظ تكلم فیه بلا حجة من العاشرة مات فی حدود الخمسین<ref>العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، تقریب التهذیب، ج1، ص89، رقم:179، تحقیق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشید - سوریا، الطبعة: الأولی، 1406 - 1986.</ref> ابراهیم بن سعید، ساكن بغداد، مورد اعتماد و حافظ بود. درباره او بدون مدرك و دلیل سخن گفته شده (ایراد گرفتهاند).<br> | ||
حُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ از روات بخاری و مسلم: | حُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ از روات بخاری و مسلم: | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
بخاری ـ به عنوان شاهد ـ و دیگر صاحبان صحاح سته، غیر از ابن ماجه از او روایت کردهاند، بههرحال همین كه او در بخاری و مسلم روایت دارد، كفایت میکند و وثاقت او ثابت میشود.<br> | بخاری ـ به عنوان شاهد ـ و دیگر صاحبان صحاح سته، غیر از ابن ماجه از او روایت کردهاند، بههرحال همین كه او در بخاری و مسلم روایت دارد، كفایت میکند و وثاقت او ثابت میشود.<br> | ||
<big>فِطْرِ بْنِ خَلِیفَةَ</big> فطر بن خلیفه نیز بهخاطر این كه شیعه بوده، تضعیف شده است؛ اما چون از روات بخاری است، علمای متأخر علم رجال از تضعیف او پشیمان شده و تلاش کردهاند كه او را توثیق كنند، ذهبی در كتاب «ذكر من تلكم فیه وهو موثق» | <big>فِطْرِ بْنِ خَلِیفَةَ</big> فطر بن خلیفه نیز بهخاطر این كه شیعه بوده، تضعیف شده است؛ اما چون از روات بخاری است، علمای متأخر علم رجال از تضعیف او پشیمان شده و تلاش کردهاند كه او را توثیق كنند، ذهبی در كتاب «ذكر من تلكم فیه وهو موثق» درباره او مینویسد: فطر بن خلیفة صدوق وثق وقال الجوزجانی زائغ غیر ثقة وقال الدارقطنی زائغ لا یحتج به وغمزه ابن المدینی له فی البخاری حدیث. فطر بن خلیفه، از روات مسلم، راستگو بود و توثیق شده است. جوزجانی گفته روایاتش منحرف و غیر قابل اعتماد بوده، دارقطنی گفته منحرف بود و به روایات او احتجاج نمیشود، ابن مدینی نیز به او اشكال گرفته؛ اما در بخاری یك روایت دارد<ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، ذكر أسماء من تكلم فیه وهو موثق، ج1، ص151، رقم:277، تحقیق: محمد شكور أمریر المیادینی، ناشر: مكتبة المنار - الزرقاء ، الطبعة: الأولی، 1406هـ</ref>.<br>و در كتاب الكاشف مینویسد: | ||
فطر بن خلیفة المخزومی مولاهم الحناط عن أبی الطفیل وعطاء الشیبی ومولاه عمرو بن حریث الصحابی وعن مجاهد والشعبی وعنه القطان ویحیی بن آدم وخلق شیعی جلد وثقه أحمد وابن معین. فطر بن خلیفه، احمد بن حنبل و یحیی بن معین او را توثیق کردهاند<ref>الكاشف ج2، ص125، رقم:4494</ref>.<br><big>عَبْد الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی نُعْمٍ</big> از روات بخاری و مسلم.عبد الرحمن بن أبی نعم. الإمام الحجة القدوة الربانی أبو الحكم البجلی الكوفی<ref>سیر أعلام النبلاء ج5، ص62</ref>.عبد الرحمن بن أبی نعم، پیشوا، حجت و رهبر ربانی بود. | فطر بن خلیفة المخزومی مولاهم الحناط عن أبی الطفیل وعطاء الشیبی ومولاه عمرو بن حریث الصحابی وعن مجاهد والشعبی وعنه القطان ویحیی بن آدم وخلق شیعی جلد وثقه أحمد وابن معین. فطر بن خلیفه، احمد بن حنبل و یحیی بن معین او را توثیق کردهاند<ref>الكاشف ج2، ص125، رقم:4494</ref>.<br><big>عَبْد الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی نُعْمٍ</big> از روات بخاری و مسلم.عبد الرحمن بن أبی نعم. الإمام الحجة القدوة الربانی أبو الحكم البجلی الكوفی<ref>سیر أعلام النبلاء ج5، ص62</ref>.عبد الرحمن بن أبی نعم، پیشوا، حجت و رهبر ربانی بود. | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
إسماعیل بن عبد الرحمن الأعور السدی الكوفی مولی زینب بنت قیس بن مخرمة من بنی عبد مناف قرشی سمع أنسا ومرة الهمدانی سمع منه شعبة والثوری وزائدة قال لنا مسدد حدثنا یحیی قال سمعت بن أبی خالد یقول السدی أعلم بالقرآن من الشعبی قال علی وسمعت یحیی یقول ما رأیت أحدا یذكر السدی الا بخیر وما تركه أحد<ref>البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفای256هـ)، التاریخ الكبیر، ج1، ص361، رقم: 1145، تحقیق: السید هاشم الندوی، ناشر: دار الفكر.</ref>. | إسماعیل بن عبد الرحمن الأعور السدی الكوفی مولی زینب بنت قیس بن مخرمة من بنی عبد مناف قرشی سمع أنسا ومرة الهمدانی سمع منه شعبة والثوری وزائدة قال لنا مسدد حدثنا یحیی قال سمعت بن أبی خالد یقول السدی أعلم بالقرآن من الشعبی قال علی وسمعت یحیی یقول ما رأیت أحدا یذكر السدی الا بخیر وما تركه أحد<ref>البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفای256هـ)، التاریخ الكبیر، ج1، ص361، رقم: 1145، تحقیق: السید هاشم الندوی، ناشر: دار الفكر.</ref>. | ||
اسماعیل بن عبد الرحمن... یحیی گفته كه از إبن أبی خالد شنیدم كه میگفت: سدی در قرآن از شعبی داناتر بود. علی بن مدینی گفته كه از یحیی بن معین شنیدم كه میگفت: ندیدم كسی را كه از سدی جز به نیكی یاد كند و ندیدم كه كسی روایت او را ترك نماید. | اسماعیل بن عبد الرحمن... یحیی گفته كه از إبن أبی خالد شنیدم كه میگفت: سدی در قرآن از شعبی داناتر بود. علی بن مدینی گفته كه از یحیی بن معین شنیدم كه میگفت: ندیدم كسی را كه از سدی جز به نیكی یاد كند و ندیدم كه كسی روایت او را ترك نماید. | ||
مزی بعد از نقل دیدگاههای علمای رجال | مزی بعد از نقل دیدگاههای علمای رجال درباره سدی، مینویسد: | ||
روی له الجماعة سوی البخاری<ref>المزی، ابوالحجاج یوسف بن الزكی عبدالرحمن (متوفای742هـ)، تهذیب الكمال،ج3، ص138، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1400هـ - 1980م.</ref>تمام نویسندگان صحاح سته، غیر از بخاری، از او روایت نقل کردهاند. | روی له الجماعة سوی البخاری<ref>المزی، ابوالحجاج یوسف بن الزكی عبدالرحمن (متوفای742هـ)، تهذیب الكمال،ج3، ص138، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1400هـ - 1980م.</ref>تمام نویسندگان صحاح سته، غیر از بخاری، از او روایت نقل کردهاند. | ||
<big>بنابراین سند این روایت نیز كاملا صحیح است</big>. | <big>بنابراین سند این روایت نیز كاملا صحیح است</big>. | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
از یحیی بن أبی كثیر نقل شده است كه أنس را در مسجد الحرام دیدم كه عصای نصب كرده بود (جلوی خود گذاشته بود) و به طرف آن نماز میخواند. | از یحیی بن أبی كثیر نقل شده است كه أنس را در مسجد الحرام دیدم كه عصای نصب كرده بود (جلوی خود گذاشته بود) و به طرف آن نماز میخواند. | ||
عیسی بن یونس كه این قضیه را از اوزاعی نقل كرده، موثق است؛ چنانچه ذهبی | عیسی بن یونس كه این قضیه را از اوزاعی نقل كرده، موثق است؛ چنانچه ذهبی درباره او میگوید: | ||
عیسی بن یونس بن أبی إسحاق أحد الأعلام فی الحفظ والعبادة عن أبیه وهشام بن عروة والأعمش وعنه حماد بن سلمة مع تقدمه وابن المدینی وإسحاق وابن عرفة وأمم كان یحج سنة ویغزو سنة مات 187<ref>الكاشف،ج2، ص114، رقم: 4409</ref> عیسی بن یونس، یكی از مشاهیر در حفظ و عبادت بود. | عیسی بن یونس بن أبی إسحاق أحد الأعلام فی الحفظ والعبادة عن أبیه وهشام بن عروة والأعمش وعنه حماد بن سلمة مع تقدمه وابن المدینی وإسحاق وابن عرفة وأمم كان یحج سنة ویغزو سنة مات 187<ref>الكاشف،ج2، ص114، رقم: 4409</ref> عیسی بن یونس، یكی از مشاهیر در حفظ و عبادت بود. | ||
<br> | <br> | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
* ابوزرعه گفته: او پیش از من یحیی بن یمان محبوب تر بود. | * ابوزرعه گفته: او پیش از من یحیی بن یمان محبوب تر بود. | ||
* ابوحاتم گفته: ثقه و راستگو بود. | * ابوحاتم گفته: ثقه و راستگو بود. | ||
* از دارقطنی | * از دارقطنی درباره او سؤال شد؛ پس او را توثیق كرد و او را بهخاطر فضل و پرهیزكاری از قبیصة بهتر دانیست؛ | ||
* ابن زنجویه نیز گفته است با تقواتر از فریابی ندیدم | * ابن زنجویه نیز گفته است با تقواتر از فریابی ندیدم | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۲: | ||
روی له الجماعة<ref>المزی، ابوالحجاج یوسف بن الزكی عبدالرحمن (متوفای742هـ)، تهذیب الكمال،ج9، ص425، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1400هـ - 1980م.</ref>.<br> | روی له الجماعة<ref>المزی، ابوالحجاج یوسف بن الزكی عبدالرحمن (متوفای742هـ)، تهذیب الكمال،ج9، ص425، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1400هـ - 1980م.</ref>.<br> | ||
عثمان الطویل: ابوحاتم رازی در كتاب الجرح و التعدیل | عثمان الطویل: ابوحاتم رازی در كتاب الجرح و التعدیل درباره او گفته: | ||
عثمان الطویل روی عن أبی العالیة روی عنه لیث بن أبی سلیم وشعبة وعنبسة بن سعید قاضی الری وزهیر بن معاویة سمعت أبی یقول ذلك وسألته عنه فقال هو شیخ<ref>ابن أبی حاتم الرازی التمیمی، ابومحمد عبد الرحمن بن أبی حاتم محمد بن إدریس (متوفای 327هـ)، الجرح والتعدیل، ج6، ص173، رقم: 950، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة: الأولی، 1271هـ ـ 1952م.</ref>عثمان الطویل، از پدرم | عثمان الطویل روی عن أبی العالیة روی عنه لیث بن أبی سلیم وشعبة وعنبسة بن سعید قاضی الری وزهیر بن معاویة سمعت أبی یقول ذلك وسألته عنه فقال هو شیخ<ref>ابن أبی حاتم الرازی التمیمی، ابومحمد عبد الرحمن بن أبی حاتم محمد بن إدریس (متوفای 327هـ)، الجرح والتعدیل، ج6، ص173، رقم: 950، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة: الأولی، 1271هـ ـ 1952م.</ref>عثمان الطویل، از پدرم درباره او سؤال كردم؛ پس گفت: او شیخ است.«شیخ» در نزد إبن أبی حاتم از كلمات توثیق است؛ چنانچه ذهبی در میزان الإعتدال میگوید: | ||
قول أبی حاتم شیخ قال ولیس هذا بتضعیف. قلت بل عده ابن أبی حاتم فی مقدمة كتابه من ألفاظ التوثیق وكذا الخطیب البغدادی فی الكفایة<ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج8، ص143، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1995م.</ref>.این گفته این أبی حاتم كه او «شیخ» است، تضعیف نیست. من میگویم: بلكه ابن أبی حاتم در مقدمه كتاب و همچنین خطیب بغدادی در كتاب الكفایةآن را از الفاظ توثیق شمردهاند. | قول أبی حاتم شیخ قال ولیس هذا بتضعیف. قلت بل عده ابن أبی حاتم فی مقدمة كتابه من ألفاظ التوثیق وكذا الخطیب البغدادی فی الكفایة<ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج8، ص143، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1995م.</ref>.این گفته این أبی حاتم كه او «شیخ» است، تضعیف نیست. من میگویم: بلكه ابن أبی حاتم در مقدمه كتاب و همچنین خطیب بغدادی در كتاب الكفایةآن را از الفاظ توثیق شمردهاند. | ||
إبن حبان نیز نام او را در زمره راویان ثقه آورده است. | إبن حبان نیز نام او را در زمره راویان ثقه آورده است. | ||
خط ۱۹۵: | خط ۱۹۵: | ||
أبویعلی موصلی: أبو یعلی. الإمام الحافظ شیخ الإسلام أبو یعلی أحمد بن علی بن المثنی ابن یحیی بن عیسی بن هلال التمیمی الموصلی محدث الموصل وصاحب المسند والمعجم...<ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج14، ص174، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.</ref> ابویعلی، امام، حافظ و شیخ الإسلام بود. | أبویعلی موصلی: أبو یعلی. الإمام الحافظ شیخ الإسلام أبو یعلی أحمد بن علی بن المثنی ابن یحیی بن عیسی بن هلال التمیمی الموصلی محدث الموصل وصاحب المسند والمعجم...<ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج14، ص174، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.</ref> ابویعلی، امام، حافظ و شیخ الإسلام بود. | ||
قَطَنِ بْنِ نُسَیْرٍ: استاد مسلم نیشابوری و أبوداود سجستانی: ابن حجر | قَطَنِ بْنِ نُسَیْرٍ: استاد مسلم نیشابوری و أبوداود سجستانی: ابن حجر درباره او میگوید: قطن بن نسیر بنون ومهملة مصغر أبو عباد البصری الغبری بضم المعجمة وفتح الموحدة الخفیفة الذارع صدوق یخطیء من العاشرة م د ت<ref>تقریب التهذیب ج1، ص456، رقم:5556</ref>قطن بن نسیر، راستگو بود، گاهی خطا میكرد، مسلم، ابوداود و ترمذی از او روایت نقل کردهاند.<br> | ||
إبن حبان نیز نام او را در كتاب ثقات آورده است.<ref>الثقات ج9، ص22، رقم:14968</ref> تضعیفات دیگر علمای اهلسنت، از وثاقت او نمی كاهد؛ چرا كه او استاد مسلم نیشابوری و از روات صحیح مسلم است.<br> | إبن حبان نیز نام او را در كتاب ثقات آورده است.<ref>الثقات ج9، ص22، رقم:14968</ref> تضعیفات دیگر علمای اهلسنت، از وثاقت او نمی كاهد؛ چرا كه او استاد مسلم نیشابوری و از روات صحیح مسلم است.<br> | ||
خط ۲۱۳: | خط ۲۱۳: | ||
أبویعلی موصلی: أبو یعلی. الإمام الحافظ شیخ الإسلام أبو یعلی أحمد بن علی بن المثنی ابن یحیی بن عیسی بن هلال التمیمی الموصلی محدث الموصل وصاحب المسند والمعجم...<ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج14، ص174، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.</ref> ابویعلی، امام، حافظ و شیخ الإسلام بود. | أبویعلی موصلی: أبو یعلی. الإمام الحافظ شیخ الإسلام أبو یعلی أحمد بن علی بن المثنی ابن یحیی بن عیسی بن هلال التمیمی الموصلی محدث الموصل وصاحب المسند والمعجم...<ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج14، ص174، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.</ref> ابویعلی، امام، حافظ و شیخ الإسلام بود. | ||
قَطَنِ بْنِ نُسَیْرٍ: استاد مسلم نیشابوری و أبوداود سجستانی: ابن حجر | قَطَنِ بْنِ نُسَیْرٍ: استاد مسلم نیشابوری و أبوداود سجستانی: ابن حجر درباره او میگوید: قطن بن نسیر بنون ومهملة مصغر أبو عباد البصری الغبری بضم المعجمة وفتح الموحدة الخفیفة الذارع صدوق یخطیء من العاشرة م د ت<ref>تقریب التهذیب ج1، ص456، رقم:5556</ref>قطن بن نسیر، راستگو بود، گاهی خطا میكرد، مسلم، ابوداود و ترمذی از او روایت نقل کردهاند.<br> | ||
إبن حبان نیز نام او را در كتاب ثقات آورده است.<ref>الثقات ج9، ص22، رقم:14968</ref> تضعیفات دیگر علمای اهلسنت، از وثاقت او نمی كاهد؛ چرا كه او استاد مسلم نیشابوری و از روات صحیح مسلم است.<br> | إبن حبان نیز نام او را در كتاب ثقات آورده است.<ref>الثقات ج9، ص22، رقم:14968</ref> تضعیفات دیگر علمای اهلسنت، از وثاقت او نمی كاهد؛ چرا كه او استاد مسلم نیشابوری و از روات صحیح مسلم است.<br> | ||
خط ۲۳۱: | خط ۲۳۱: | ||
أبویعلی موصلی: أبو یعلی. الإمام الحافظ شیخ الإسلام أبو یعلی أحمد بن علی بن المثنی ابن یحیی بن عیسی بن هلال التمیمی الموصلی محدث الموصل وصاحب المسند والمعجم...<ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج14، ص174، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.</ref> ابویعلی، امام، حافظ و شیخ الإسلام بود. | أبویعلی موصلی: أبو یعلی. الإمام الحافظ شیخ الإسلام أبو یعلی أحمد بن علی بن المثنی ابن یحیی بن عیسی بن هلال التمیمی الموصلی محدث الموصل وصاحب المسند والمعجم...<ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج14، ص174، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.</ref> ابویعلی، امام، حافظ و شیخ الإسلام بود. | ||
قَطَنِ بْنِ نُسَیْرٍ: استاد مسلم نیشابوری و أبوداود سجستانی: ابن حجر | قَطَنِ بْنِ نُسَیْرٍ: استاد مسلم نیشابوری و أبوداود سجستانی: ابن حجر درباره او میگوید: قطن بن نسیر بنون ومهملة مصغر أبو عباد البصری الغبری بضم المعجمة وفتح الموحدة الخفیفة الذارع صدوق یخطیء من العاشرة م د ت<ref>تقریب التهذیب ج1، ص456، رقم:5556</ref>قطن بن نسیر، راستگو بود، گاهی خطا میكرد، مسلم، ابوداود و ترمذی از او روایت نقل کردهاند.<br> | ||
إبن حبان نیز نام او را در كتاب ثقات آورده است.<ref>الثقات ج9، ص22، رقم:14968</ref> تضعیفات دیگر علمای اهلسنت، از وثاقت او نمی كاهد؛ چرا كه او استاد مسلم نیشابوری و از روات صحیح مسلم است.<br> | إبن حبان نیز نام او را در كتاب ثقات آورده است.<ref>الثقات ج9، ص22، رقم:14968</ref> تضعیفات دیگر علمای اهلسنت، از وثاقت او نمی كاهد؛ چرا كه او استاد مسلم نیشابوری و از روات صحیح مسلم است.<br> | ||
خط ۲۵۷: | خط ۲۵۷: | ||
سلیمان بن قرم: از روات بخاری، مسلم وسایر صحاح سته: | سلیمان بن قرم: از روات بخاری، مسلم وسایر صحاح سته: | ||
سلیمان بن قرم أبو داود الضبی وهو ابن معاذ نسب إلی جده م د ت س وثقه أحمد وغیره...<ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، ذكر أسماء من تكلم فیه وهو موثق، ج1، ص93، رقم: 146، تحقیق: محمد شكور أمریر المیادینی، ناشر: مكتبة المنار - الزرقاء، الطبعة: الأولی، 1406هـ.</ref> | سلیمان بن قرم أبو داود الضبی وهو ابن معاذ نسب إلی جده م د ت س وثقه أحمد وغیره...<ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، ذكر أسماء من تكلم فیه وهو موثق، ج1، ص93، رقم: 146، تحقیق: محمد شكور أمریر المیادینی، ناشر: مكتبة المنار - الزرقاء، الطبعة: الأولی، 1406هـ.</ref> | ||
پیشازاین به صورت مفصل | پیشازاین به صورت مفصل درباره سلیمان بن قرم بحث كرده ایم. | ||
محمد بن شعیب بن شابور: ذهبی بعد از نقل روایت بهخاطر عناد و لجاجت با اهل بیت علیهمالسلام تلاش كرده است كه ثابت كند محمد بن شعیب در سند روایت مجهول است؛ پس روایت معتبر نیست؛ درحالیکه محمد بن شعیب در سند این روای همان محمد بن شعیب بن شابور است كه خود ذهبی در كتاب الكاشف او را توثیق كرده است. | محمد بن شعیب بن شابور: ذهبی بعد از نقل روایت بهخاطر عناد و لجاجت با اهل بیت علیهمالسلام تلاش كرده است كه ثابت كند محمد بن شعیب در سند روایت مجهول است؛ پس روایت معتبر نیست؛ درحالیکه محمد بن شعیب در سند این روای همان محمد بن شعیب بن شابور است كه خود ذهبی در كتاب الكاشف او را توثیق كرده است. | ||
محمد بن شعیب بن شابور الدمشقی مولی الولید بن عبدالملک قرأ علی یحیی الذماری وسمع عمر مولی غفرة وخلقا وعنه بن المبارك ووثقه ودحیم ومحمود بن خالد قال أبو حاتم هو أثبت من بقیة وابن حمیر وقال دحیم ثقة مات سنة مائتین وقیل 199<ref>الكاشف ج2، ص179، رقم: 4905</ref> | محمد بن شعیب بن شابور الدمشقی مولی الولید بن عبدالملک قرأ علی یحیی الذماری وسمع عمر مولی غفرة وخلقا وعنه بن المبارك ووثقه ودحیم ومحمود بن خالد قال أبو حاتم هو أثبت من بقیة وابن حمیر وقال دحیم ثقة مات سنة مائتین وقیل 199<ref>الكاشف ج2، ص179، رقم: 4905</ref> | ||
خط ۳۰۰: | خط ۳۰۰: | ||
این سند، از سند حاكم بهتر است. | این سند، از سند حاكم بهتر است. | ||
بررسی سند روایت إبن أبی حاتم رازی: ذهبی در میزان الإعتدال | بررسی سند روایت إبن أبی حاتم رازی: ذهبی در میزان الإعتدال درباره او مینویسد: | ||
عبد الرحمن بن أبی حاتم محمد بن إدریس الرازی الحافظ الثبت ابن الحافظ الثبت یروی عن أبی سعید الأشج ویونس بن عبد الأعلی وطبقتهما وكان ممن جمع علو الروایة ومعرفة الفن وله الكتب النافعة ككتاب الجرح والتعدیل والتفسیر الكبیر وكتاب العلل. <ref>میزان الاعتدال فی نقد الرجال ج4، ص315</ref> | عبد الرحمن بن أبی حاتم محمد بن إدریس الرازی الحافظ الثبت ابن الحافظ الثبت یروی عن أبی سعید الأشج ویونس بن عبد الأعلی وطبقتهما وكان ممن جمع علو الروایة ومعرفة الفن وله الكتب النافعة ككتاب الجرح والتعدیل والتفسیر الكبیر وكتاب العلل. <ref>میزان الاعتدال فی نقد الرجال ج4، ص315</ref> | ||
عبد الرحمن بن ابی حاتم، حافظ و ثابت قدم، فرزند حافظ ثابت قدم... از كسانی است كه روایات را با اسناد بسیار كوتاه نقل كرده است؛ همچنین از اهل فن است؛ و کتابهای نافعی دارد... | عبد الرحمن بن ابی حاتم، حافظ و ثابت قدم، فرزند حافظ ثابت قدم... از كسانی است كه روایات را با اسناد بسیار كوتاه نقل كرده است؛ همچنین از اهل فن است؛ و کتابهای نافعی دارد... | ||
و در سیر أعلام النبلاء بعد از شرح حال پدرش | و در سیر أعلام النبلاء بعد از شرح حال پدرش درباره خود او مینویسد: | ||
ابنه عبد الرحمن. العلامة الحافظ یكنی أبا محمد ولد سنة أربعین ومئتین أو إحدی وأربعین. قال أبو الحسن علی بن إبراهیم الرازی الخطیب فی ترجمة عملها لابن أبی حاتم كان رحمه الله قد كساه الله نورا وبهاء یسر من نظر الیه.... | ابنه عبد الرحمن. العلامة الحافظ یكنی أبا محمد ولد سنة أربعین ومئتین أو إحدی وأربعین. قال أبو الحسن علی بن إبراهیم الرازی الخطیب فی ترجمة عملها لابن أبی حاتم كان رحمه الله قد كساه الله نورا وبهاء یسر من نظر الیه.... | ||
قال أبو یعلی الخلیلی اخذ أبو محمد علم أبیه وأبی زرعة وكان بحرا فی العلوم ومعرفة الرجال صنف فی الفقه وفی اختلاف الصحابة والتابعین وعلماء الأمصار قال وكان زاهدا یعد من الأبدال... | قال أبو یعلی الخلیلی اخذ أبو محمد علم أبیه وأبی زرعة وكان بحرا فی العلوم ومعرفة الرجال صنف فی الفقه وفی اختلاف الصحابة والتابعین وعلماء الأمصار قال وكان زاهدا یعد من الأبدال... | ||
خط ۳۷۰: | خط ۳۷۰: | ||
اما این كه علی (علیهالسلام)شایسته ترین فرد به جانشینی رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) است، از آن روست كه كسی كه از همه صحابه؛ بلكه از سایر انبیاء و اوصیاأ افضل است عقل روا نمی دارد كه دیگری بر او مقدم شود. | اما این كه علی (علیهالسلام)شایسته ترین فرد به جانشینی رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) است، از آن روست كه كسی كه از همه صحابه؛ بلكه از سایر انبیاء و اوصیاأ افضل است عقل روا نمی دارد كه دیگری بر او مقدم شود. | ||
=== نظر حافظ گنجی شافعی === | === نظر حافظ گنجی شافعی === | ||
حافظ گنجی شافعی، | حافظ گنجی شافعی، درباره حدیث طیر میگوید: | ||
وفیه دلالةٌ واضحةٌ علی أنَّ علیاً (علیهالسلام) أحبُّ الخلقِ إلی الله، وأدلُّ الدلالةِ علی ذلك إجابةُ دعاءِ النبی (صلیالله علیه وآله وسلّم) وسلم حیث قال عز وجل: «ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَكُم ». فأمَرَ بالدعاءِ وَوَعَدَ بالإجابةِ، وهو عز وجل «لا یُخْلِفُ الْمیعادَ»، وما كان الله لِیُخْلفَ رُسُلَه وَعَدَهُ، ولا یَرِدُ دعاءَ رَسُولِهِ لأحبِّ الخلقِ المیعاد، وما كان الله لیخلف رسله وعده، ولا یرد رسوله لأحب الخلق إلیه، ومن أقرب الوسائل إلی الله تعالی محبتُه ومحبةُ من یُحِبُّه لحُبِّه كما أنشدنی بعضُ أهلِ العلمِ فی معناه: | وفیه دلالةٌ واضحةٌ علی أنَّ علیاً (علیهالسلام) أحبُّ الخلقِ إلی الله، وأدلُّ الدلالةِ علی ذلك إجابةُ دعاءِ النبی (صلیالله علیه وآله وسلّم) وسلم حیث قال عز وجل: «ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَكُم ». فأمَرَ بالدعاءِ وَوَعَدَ بالإجابةِ، وهو عز وجل «لا یُخْلِفُ الْمیعادَ»، وما كان الله لِیُخْلفَ رُسُلَه وَعَدَهُ، ولا یَرِدُ دعاءَ رَسُولِهِ لأحبِّ الخلقِ المیعاد، وما كان الله لیخلف رسله وعده، ولا یرد رسوله لأحب الخلق إلیه، ومن أقرب الوسائل إلی الله تعالی محبتُه ومحبةُ من یُحِبُّه لحُبِّه كما أنشدنی بعضُ أهلِ العلمِ فی معناه: | ||
بالخمسةِ الغُرِّ من قریشٍ وسادسُ القومِ جبرئیلُ | بالخمسةِ الغُرِّ من قریشٍ وسادسُ القومِ جبرئیلُ | ||
خط ۳۸۰: | خط ۳۸۰: | ||
به آن پنج تن گران قدر از قریش و ششمین آنان كه جبرئیل است، پروردگارا ! به دوستی آنان از من بگذر و به حسن ظنی كه به كار نیكوی تو دارم ).<br> | به آن پنج تن گران قدر از قریش و ششمین آنان كه جبرئیل است، پروردگارا ! به دوستی آنان از من بگذر و به حسن ظنی كه به كار نیكوی تو دارم ).<br> | ||
سید حمیری | سید حمیری درباره این روایت این شعر را سروده است:<br> | ||
<big>نبئت ان أبانا كان عن انس یروی حدیثا عجیبا معجبا عجبا<br> | <big>نبئت ان أبانا كان عن انس یروی حدیثا عجیبا معجبا عجبا<br> | ||
خط ۴۹۹: | خط ۴۹۹: | ||
ای پیام آور خدا! ما امیرمؤمنان را دوست داریم، چرا كه خداوند او را بیش از تمام مخلوقاتش دوست دارد. ما امامت او را پذیرفته ایم؛ چون او برترین اصحاب بعد از شما بود، این شما بودید كه به ما دستور دادید علی بن أبی طالب را دوست بداریم. | ای پیام آور خدا! ما امیرمؤمنان را دوست داریم، چرا كه خداوند او را بیش از تمام مخلوقاتش دوست دارد. ما امامت او را پذیرفته ایم؛ چون او برترین اصحاب بعد از شما بود، این شما بودید كه به ما دستور دادید علی بن أبی طالب را دوست بداریم. | ||
اما كسانی كه از علی بن أبی طالب پیروی نكرده اند، به جای دوست داشتنش، با او جنگیده اند، یاران و دوستان او را به شهادت رسانده اند، بر منابر مساجد و در خطبه های نماز او را سب کردهاند و ناسزا گفته اند، چه پاسخی خواهند داشت؟ | اما كسانی كه از علی بن أبی طالب پیروی نكرده اند، به جای دوست داشتنش، با او جنگیده اند، یاران و دوستان او را به شهادت رسانده اند، بر منابر مساجد و در خطبه های نماز او را سب کردهاند و ناسزا گفته اند، چه پاسخی خواهند داشت؟ | ||
دیدگاههای بزرگان اهلسنت | دیدگاههای بزرگان اهلسنت درباره اسناد روایت: ازآنجاییکه روایت طیر فضیلت بی نظیری را برای امیرمؤمنان (علیهالسلام)و از طرف دیگر بطلان هر مذهبی غیر مذهب اهل بیت علیهمالسلام را به روشنی اثبات مینماید، اكثر بزرگان اهلسنت در برابر آن موضع گرفته و تلاش کردهاند كه آن را تضعیف نمایند؛ تا جائی كه برخی از راویان موثق اهلسنت، تنها بهخاطر نقل همین روایت به شدت تضعیف شدهاند. | ||
أبو محمد عبدالله بن محمد بن عثمان الواسطی، مشهور به إبن سقا، یكی از این روایان است. ابن السقاء الحافظ الامام محدث واسط أبو محمد عبدالله بن محمد بن عثمان الواسطی... قال السلفی سألت الحافظ خمیسا الحوزی عن ابن السقاء فقال: هو من مزینة مضر ولم یكن سقاء بل لقب له، موجوه الواسطیین وذوی الثروة والحفظ، رحل به أبوه فأسمعه من أبی خلیفة وأبی یعلی وابن زیدان البجلی والمفضل ابن الجندی وبارك الله فی سنه وعلمه، واتفق انه أملی حدیث الطیر فلم تحتمله نفوسهم فوثبوا به وأقاموه وغسلوا موضعه. | أبو محمد عبدالله بن محمد بن عثمان الواسطی، مشهور به إبن سقا، یكی از این روایان است. ابن السقاء الحافظ الامام محدث واسط أبو محمد عبدالله بن محمد بن عثمان الواسطی... قال السلفی سألت الحافظ خمیسا الحوزی عن ابن السقاء فقال: هو من مزینة مضر ولم یكن سقاء بل لقب له، موجوه الواسطیین وذوی الثروة والحفظ، رحل به أبوه فأسمعه من أبی خلیفة وأبی یعلی وابن زیدان البجلی والمفضل ابن الجندی وبارك الله فی سنه وعلمه، واتفق انه أملی حدیث الطیر فلم تحتمله نفوسهم فوثبوا به وأقاموه وغسلوا موضعه. | ||
ابن سقاء... سلفی گفته است: از حافظ خمیس حوزی در مورد ابن سقاء سوال كردم؛ پس گفت: او از مزینه از قبیله مضر است؛ و سقا نبود؛ بلكه به این لقب مشهور بود؛ او سر شناس مردم واسط و صاحب ثروت و حافظه ای خوب بود؛ پدرش او را به مسافرت برد؛ پس از ابی خلیفه و ابی یعلی و ابن زیدان بجلی و مفضل بن جندی روایت شنید، و خداوند نیز به او در علم و عمرش بركت داد؛ و روزی از روزها داشت حدیث طیر املاء میكرد؛ اما مردم نتوانستند كه این روایت را تحمل كنند؛ پس به او هجوم آورده و او را از جای خویش بلند كردند و جای او را آب كشیدند. <ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، تذكرة الحفاظ، ج3، ص966، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی.</ref> | ابن سقاء... سلفی گفته است: از حافظ خمیس حوزی در مورد ابن سقاء سوال كردم؛ پس گفت: او از مزینه از قبیله مضر است؛ و سقا نبود؛ بلكه به این لقب مشهور بود؛ او سر شناس مردم واسط و صاحب ثروت و حافظه ای خوب بود؛ پدرش او را به مسافرت برد؛ پس از ابی خلیفه و ابی یعلی و ابن زیدان بجلی و مفضل بن جندی روایت شنید، و خداوند نیز به او در علم و عمرش بركت داد؛ و روزی از روزها داشت حدیث طیر املاء میكرد؛ اما مردم نتوانستند كه این روایت را تحمل كنند؛ پس به او هجوم آورده و او را از جای خویش بلند كردند و جای او را آب كشیدند. <ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، تذكرة الحفاظ، ج3، ص966، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی.</ref> | ||
خط ۵۰۵: | خط ۵۰۵: | ||
=== نظر شمسالدین ذهبی در مورد حدیث طیر مشوی === | === نظر شمسالدین ذهبی در مورد حدیث طیر مشوی === | ||
شمسالدین ذهبی در تذكرة الحفاظ یك بار | شمسالدین ذهبی در تذكرة الحفاظ یك بار درباره حدیث طیر مینویسد كه این حدیث، اصل و ریشه دارد؛ یعنی نمی تواند جعلی و ساختگی باشد: | ||
وأما حدیث الطیر فله طرق كثیرة جدا أفردتها بمصنف ومجموعها یوجب أن یكون الحدیث له أصل. | وأما حدیث الطیر فله طرق كثیرة جدا أفردتها بمصنف ومجموعها یوجب أن یكون الحدیث له أصل. | ||
اما حدیث طیر، جدا طرق بسیاری دارد كه من كتاب مسستقلی | اما حدیث طیر، جدا طرق بسیاری دارد كه من كتاب مسستقلی درباره آن نوشته ام، مجموع این طرق ثابت میکند كه این روایت اصل و ریشه دارد.<ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، تذكرة الحفاظ، ج3، ص1043، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی.</ref> | ||
اما در جای دیگر بهخاطر عوارضی كه این روایت برای اهلسنت دارد و در حقیقت بطلان مذهب آنها را به روشنی ثابت میکند، صحت روایت را نمی پذیرد. | اما در جای دیگر بهخاطر عوارضی كه این روایت برای اهلسنت دارد و در حقیقت بطلان مذهب آنها را به روشنی ثابت میکند، صحت روایت را نمی پذیرد. | ||
وحدیث الطیر علی ضعفه فله طرق جمة وقد أفردتها فی جزء ولم یثبت ولا انا بالمعتقد بطلانه وقد أخطأ ابن أبی داود فی عبارته وقوله وله علی خطئه اجر واحد ولیس من شرط الثقة ان لا یخطئ ولا یغلط ولا یسهو والرجل فمن كبار علماء الاسلام ومن أوثق الحفاظ رحمه الله تعالی.<ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج13، ص233، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.</ref> | وحدیث الطیر علی ضعفه فله طرق جمة وقد أفردتها فی جزء ولم یثبت ولا انا بالمعتقد بطلانه وقد أخطأ ابن أبی داود فی عبارته وقوله وله علی خطئه اجر واحد ولیس من شرط الثقة ان لا یخطئ ولا یغلط ولا یسهو والرجل فمن كبار علماء الاسلام ومن أوثق الحفاظ رحمه الله تعالی.<ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج13، ص233، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.</ref> | ||
خط ۵۲۰: | خط ۵۲۰: | ||
این روایت با چند سند از انس نقل شده است.<ref>الانصاری التلمسانی، محمد بن أبی بكر المعروف بالبری (متوفای644هـ) الجوهرة فی نسب النبی وأصحابه العشرة، ج1، ص291، طبق برنامه الجامع الكبیر.</ref> | این روایت با چند سند از انس نقل شده است.<ref>الانصاری التلمسانی، محمد بن أبی بكر المعروف بالبری (متوفای644هـ) الجوهرة فی نسب النبی وأصحابه العشرة، ج1، ص291، طبق برنامه الجامع الكبیر.</ref> | ||
=== نظر سبکی شافعی در مورد طیر مشوی === | === نظر سبکی شافعی در مورد طیر مشوی === | ||
سبكی شافعی | سبكی شافعی درباره روایت طیر میگوید: | ||
ثم ذكر ابن طاهر أنه رأی بخط الحاكم حدیث الطیر فی جزء ضخم جمعه وقال وقد كتبته للتعجب. قلنا وغایة جمع هذا الحدیث أن یدل علی أن الحاكم یحكم بصحته ولولا ذلك لما أودعه المستدرك. | ثم ذكر ابن طاهر أنه رأی بخط الحاكم حدیث الطیر فی جزء ضخم جمعه وقال وقد كتبته للتعجب. قلنا وغایة جمع هذا الحدیث أن یدل علی أن الحاكم یحكم بصحته ولولا ذلك لما أودعه المستدرك. | ||
ابن طاهر گفته است كه یك جزوه مفصل به خط حاكم دیده است كه در آن حدیث طیر را جمع آوری كرده است، اما گفته است كه این مجموعه را برای تعجب جمع آوری كرده است ! | ابن طاهر گفته است كه یك جزوه مفصل به خط حاكم دیده است كه در آن حدیث طیر را جمع آوری كرده است، اما گفته است كه این مجموعه را برای تعجب جمع آوری كرده است ! | ||
خط ۵۷۸: | خط ۵۷۸: | ||
==== جواب از چند طریق: ==== | ==== جواب از چند طریق: ==== | ||
نخستین طریق، طلب كردن صحت نقل روایت است. این گفته او (علامه حلی) كه تمام جمهور آن را نقل کردهاند، دروغ بر آنها است؛ چرا كه حدیث طیر را هیچ یك از اصحاب صحاح (سته) نقل نكرده اند؛ هیچ یك از پیشوایان حدیث نیز آن را تصحیح ننموده اند. ولی برخی از مردم آن را نقل کردهاند؛ همان طوری كه شبیه آن را | نخستین طریق، طلب كردن صحت نقل روایت است. این گفته او (علامه حلی) كه تمام جمهور آن را نقل کردهاند، دروغ بر آنها است؛ چرا كه حدیث طیر را هیچ یك از اصحاب صحاح (سته) نقل نكرده اند؛ هیچ یك از پیشوایان حدیث نیز آن را تصحیح ننموده اند. ولی برخی از مردم آن را نقل کردهاند؛ همان طوری كه شبیه آن را درباره غیر علی نیز نقل نموده اند. بلكه درباره فضائل معاویه احادیث زیادی نقل کردهاند و کتابهای مستقلی نیز نوشته اند، اهل دانش حدیث، نه آن را صحیح میدانند و نه این را. | ||
طریق دوم: حدیث طیر از دروغ ها و جعلیات در نزد اهل علم و آگاهان به علم حدیث است. ابوموسی المدینی گفته: چندین نفر از حفاظ طرق أحادیث طیر را برای شناخت اعتبار آن جمع کردهاند؛ همانند حاكم نیسابوری، أبونعیم و إبن مرودیه.<ref>ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفای 728 هـ)، منهاج السنة النبویة، ج7، ص371، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولی، 1406هـ.</ref> | طریق دوم: حدیث طیر از دروغ ها و جعلیات در نزد اهل علم و آگاهان به علم حدیث است. ابوموسی المدینی گفته: چندین نفر از حفاظ طرق أحادیث طیر را برای شناخت اعتبار آن جمع کردهاند؛ همانند حاكم نیسابوری، أبونعیم و إبن مرودیه.<ref>ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفای 728 هـ)، منهاج السنة النبویة، ج7، ص371، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولی، 1406هـ.</ref> | ||
از حاكم | از حاكم درباره حدیث طیر سؤال شد؛ پس گفت: این روایت صحی نیست؛ با این كه حاكم نیشابوری به شیعه نسبت داده میشود. به راستی كه از او خواستند تا روایتی را درباره فضائل معاویه نقل كند؛ پس گفت: دلم راضی نمیشود، دلم راضی نمیشود، او را كتك زدند؛ اما بازهم این كار را نكرد. | ||
نكته مهم در گفتار ابن تیمیه، اعتراف صریح او به جعل حدیث توسط اهلسنت در فضائل معاویه و نوشتن کتابهای مستقل | نكته مهم در گفتار ابن تیمیه، اعتراف صریح او به جعل حدیث توسط اهلسنت در فضائل معاویه و نوشتن کتابهای مستقل درباره آن است. این قضیه اعتبار روایات اهلسنت را زیر سؤال میبرد؛ چرا كه وقتی آنها به منظور گمراه كردن مردم روایات زیادی را درباره معاویه جعل کردهاند؛ تا جائی كه این روایات جعلی کتابهای مستقلی شدهاند، از كجا معلوم در جاهای دیگر نیز همین كار را نكرده باشند؟ | ||
=== خلاصه اشكالات ابن تیمیه: === | === خلاصه اشكالات ابن تیمیه: === | ||
1. هیچ یك از اصحاب صحاح كه احتمالا منظور ایشان صحاح سته باشد، روایت را نقل نكرده اند؛<br> | 1. هیچ یك از اصحاب صحاح كه احتمالا منظور ایشان صحاح سته باشد، روایت را نقل نكرده اند؛<br> | ||
خط ۶۰۵: | خط ۶۰۵: | ||
زیادی و تعدد راه های نقل حدیث برخی برخی دیگر را تقویت میکند كه خود زمینه علم به آن را فراهم میکند؛ اگر چه راویان آن فاسق و فاجر باشند؛ حال چگونه خواهد بود حال حدیثی كه تمام راویان آن افراد عادلی باشند كه خطا و اشتباه هم در نقلشان فراوان باشد. | زیادی و تعدد راه های نقل حدیث برخی برخی دیگر را تقویت میکند كه خود زمینه علم به آن را فراهم میکند؛ اگر چه راویان آن فاسق و فاجر باشند؛ حال چگونه خواهد بود حال حدیثی كه تمام راویان آن افراد عادلی باشند كه خطا و اشتباه هم در نقلشان فراوان باشد. | ||
از طرف دیگر اگر روایتی | از طرف دیگر اگر روایتی درباره ابوبكر باشد، حتی اگر تمام سندهای آن ضعیف نیز باشند، علمای سنی از قاعده «یقوی بعضها بعضعا» استفاده میكنند؛ چنانچه محمد بن اسماعیل صنعانی در سبل السلام میگوید: ومثلُه حدیثُ «اقتدوا باللذین من بعدی أبی بكر وعمر» أخرجه الترمذی وقال حسنٌ وأخرجه أحمد وبن ماجه وبن حبان وله طرق فیها مقالٌ إلا أنه یقوی بعضها بعضا.<ref>الأمیر الصنعانی، محمد بن إسماعیل (متوفای1182هـ)، سبل السلام شرح بلوغ المرام من أدلة الأحكام، ج2، ص11، تحقیق: محمد عبد العزیز الخولی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة: الرابعة، 1379 هـ.</ref> | ||
همچنین علمای سنی | همچنین علمای سنی درباره روایت جعلی: «مروا أبا بكر فلیصلّ بالناس» گفته اند كه متواتر است، با این كه هشت سند بیشتر ندارد: | ||
ابن حجر هیثمی بعد از نقل این روایت میگوید: | ابن حجر هیثمی بعد از نقل این روایت میگوید: | ||
اعلم أن هذا الحدیث متواتر فإنه ورد من حدیث عائشة وابن مسعود وابن عباس وابن عمر وعبدالله بن زمعة وأبی سعید وعلی بن أبی طالب وحفصة<ref>الهیثمی، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر (متوفای973هـ)، الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، ج1، ص59، تحقیق عبد الرحمن بن عبدالله التركی - كامل محمد الخراط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة: الأولی، 1417هـ - 1997م.</ref> | اعلم أن هذا الحدیث متواتر فإنه ورد من حدیث عائشة وابن مسعود وابن عباس وابن عمر وعبدالله بن زمعة وأبی سعید وعلی بن أبی طالب وحفصة<ref>الهیثمی، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر (متوفای973هـ)، الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، ج1، ص59، تحقیق عبد الرحمن بن عبدالله التركی - كامل محمد الخراط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة: الأولی، 1417هـ - 1997م.</ref> | ||
خط ۶۱۵: | خط ۶۱۵: | ||
==== پاسخ سؤال سوم: ==== | ==== پاسخ سؤال سوم: ==== | ||
اما ادعای سوم ابن تیمیه | اما ادعای سوم ابن تیمیه درباره نظر حاكم نیشابوری كه گفتند حتی حاكم نیشابوری نیز گفته روایت طیر صحیح نیست، از دروغ های بزرگ ابن تیمیه است. كتاب حاكم نیشابوری الآن در اختیار همگان قرار دارد، پیشازاین نیز در اختیار خود او و دیگران بوده، ما نیز نظر حاكم را خواندیم كه بعد از نقل روایت طیر گفته بود: | ||
هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحٌ عَلَی شَرْطِ الشَّیْخَیْنِ، وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ. وَقَدْ رَوَاهُ عَنْ أَنَسٍ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ زِیَادَةً عَلَی ثَلاثِینَ نَفْسًا، ثُمَّ صَحَّتِ الرِّوَایَةُ عَنْ عَلِیٍّ، وَأَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، وَسَفِینَةَ.<ref>الحاكم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفای 405 هـ)، المستدرك علی الصحیحین، ج3، ص141، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولی، 1411هـ - 1990م.</ref> | هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحٌ عَلَی شَرْطِ الشَّیْخَیْنِ، وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ. وَقَدْ رَوَاهُ عَنْ أَنَسٍ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ زِیَادَةً عَلَی ثَلاثِینَ نَفْسًا، ثُمَّ صَحَّتِ الرِّوَایَةُ عَنْ عَلِیٍّ، وَأَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، وَسَفِینَةَ.<ref>الحاكم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفای 405 هـ)، المستدرك علی الصحیحین، ج3، ص141، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولی، 1411هـ - 1990م.</ref> | ||
بنابراین اشكال اول و دوم ابن تیمیه، وارد نیست؛ بلكه روایت طیر با سندهای صحیح و حتی در صحاح سته اهلسنت نقل شده، حاكم نیشابوری نیز روایت را صحیح میداند. | بنابراین اشكال اول و دوم ابن تیمیه، وارد نیست؛ بلكه روایت طیر با سندهای صحیح و حتی در صحاح سته اهلسنت نقل شده، حاكم نیشابوری نیز روایت را صحیح میداند. | ||
خط ۶۲۳: | خط ۶۲۳: | ||
وقد جَمَعَ الناسُ فی هذا الحدیثِ مصنفاتٌ مفردةٌ منهم أبو بكر بن مردویه والحافظ أبو طاهر محمد بن أحمد بن حمدان فیما رواه شیخنا أبو عبدالله الذهبی، ورایتُ فیه مجلّداً فی جَمْعِ طُرُقِه والفاظِه لأبی جعفر بن جریر الطبری المفسر صاحب التاریخ؛ ثم وقفتُ علی مجلدٍ كبیرٍ فی رده وتضعیفه سنداً ومتناً للقاضی أبی بكر الباقلانی المتكلم. | وقد جَمَعَ الناسُ فی هذا الحدیثِ مصنفاتٌ مفردةٌ منهم أبو بكر بن مردویه والحافظ أبو طاهر محمد بن أحمد بن حمدان فیما رواه شیخنا أبو عبدالله الذهبی، ورایتُ فیه مجلّداً فی جَمْعِ طُرُقِه والفاظِه لأبی جعفر بن جریر الطبری المفسر صاحب التاریخ؛ ثم وقفتُ علی مجلدٍ كبیرٍ فی رده وتضعیفه سنداً ومتناً للقاضی أبی بكر الباقلانی المتكلم. | ||
وبالجملةِ ففی القلبِ من صحةِ الحدیثِ هذا نظرٌ وان كَثُرَتْ طُرُقُهُ والله اعلم. | وبالجملةِ ففی القلبِ من صحةِ الحدیثِ هذا نظرٌ وان كَثُرَتْ طُرُقُهُ والله اعلم. | ||
مردم | مردم درباره این روایت کتابهای مستقلی جمع آوری و نوشته اند؛ از جمله ابوبكر بن مردویه و حافظ ابوطاهر محمد بن أحمد بن حمدان ـ بنابر آن چه استنادم ابوعبدالله ذهبی نقل كرده ـ و من یك مجلد درباره طرق و الفاظ این روایت را از ابوجعفر طبری، مفسر و صاحب تفسیر دیدم. سپس به مجلد دیگری دسترسی یافتم در رد و تضعیف این روایت از نظر سند و متن كه ابوبكر باقلانی متكلم آن را نوشته بود. | ||
در یك كلام، در قلب من در صحت این روایت اشكال است؛ اگر چه طرق بسیاری دارد. خدا بهتر میداند. | در یك كلام، در قلب من در صحت این روایت اشكال است؛ اگر چه طرق بسیاری دارد. خدا بهتر میداند. | ||
ابن كثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای774هـ)، <ref>البدایة والنهایة، ج7، ص354، ناشر: مكتبة المعارف - بیروت.</ref> | ابن كثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای774هـ)، <ref>البدایة والنهایة، ج7، ص354، ناشر: مكتبة المعارف - بیروت.</ref> | ||
خط ۶۳۵: | خط ۶۳۵: | ||
====جواب اشکال دوم:==== | ====جواب اشکال دوم:==== | ||
طبیعی است كه قلب ابن كثیر و ذهبی چنین روایاتی را نپذیرد؛ چون این روایت تمام عقائد و افكار آنها و تمام آن چه را كه تا امروز حق میدانسته اند، ابطال میکند. وقتی میبینند كه در طول عمرش در اشتباه بودهاند و تمام همفكرانشان در طول هفت قرن پیش از آن اشتباه کردهاند، طبیعی است كه قلب های منحرف از حق را شاهد بگیرند. | طبیعی است كه قلب ابن كثیر و ذهبی چنین روایاتی را نپذیرد؛ چون این روایت تمام عقائد و افكار آنها و تمام آن چه را كه تا امروز حق میدانسته اند، ابطال میکند. وقتی میبینند كه در طول عمرش در اشتباه بودهاند و تمام همفكرانشان در طول هفت قرن پیش از آن اشتباه کردهاند، طبیعی است كه قلب های منحرف از حق را شاهد بگیرند. | ||
مرحوم علامه أمینی رضوان الله تعالی علیه | مرحوم علامه أمینی رضوان الله تعالی علیه درباره این سخن ابن كثیر مینویسد: | ||
هذا قلبٌ طبع اللهُ علیه وإلاّ فما وجهُ ذلك النظر بعدَ تمامِ شرایطِ الصحةِ فیه؟ !<ref>الأمینی، الشیخ عبد الحسین احمد (متوفای 1392هـ)، الغدیر فی الكتاب والسنة والأدب، ج3، ص219، ناشر: دار الكتاب العربی بیروت، الطبعة: الرابعة، 1397هـ ـ 1977م.</ref> | هذا قلبٌ طبع اللهُ علیه وإلاّ فما وجهُ ذلك النظر بعدَ تمامِ شرایطِ الصحةِ فیه؟ !<ref>الأمینی، الشیخ عبد الحسین احمد (متوفای 1392هـ)، الغدیر فی الكتاب والسنة والأدب، ج3، ص219، ناشر: دار الكتاب العربی بیروت، الطبعة: الرابعة، 1397هـ ـ 1977م.</ref> | ||
این قلبی كه خداوند بر آن مهر نهاده؛ و گرنه دلیل این اشكال بعد از فراهم بودن تمام شرایط صحت، چیست؟ | این قلبی كه خداوند بر آن مهر نهاده؛ و گرنه دلیل این اشكال بعد از فراهم بودن تمام شرایط صحت، چیست؟ | ||
خط ۶۴۳: | خط ۶۴۳: | ||
محمد حیاة انصاری در المسند الصحیح بعد از نقل سخن ابن كثیر میگوید: | محمد حیاة انصاری در المسند الصحیح بعد از نقل سخن ابن كثیر میگوید: | ||
(أقول) فلا قیمةَ لجرحِهِ فی حِصَّةِ هذا الحدیثِ لأنه هو ابنُ كثیرٍ. والله أعلم.<ref>المسند الصحیح - محمد حیاة الأنصاری -، ص125.</ref> | (أقول) فلا قیمةَ لجرحِهِ فی حِصَّةِ هذا الحدیثِ لأنه هو ابنُ كثیرٍ. والله أعلم.<ref>المسند الصحیح - محمد حیاة الأنصاری -، ص125.</ref> | ||
من میگویم: اشكال او | من میگویم: اشكال او درباره این روایت، ارزشی ندارد؛ چرا كه او ابن كثیر است. | ||
علامه میلانی: أقول: فدلیلُ إبنِ كثیرٍ علی ضعفِ هذا الحدیثِ أن قلبَه لا یُساعد، قلبُ ابنِ كثیرٍ لا یساعد علی قبولِ هذا الحدیث، كما أن قلبَ أبی جهلٍ لم یُساعد علی قبولِ القرآنِ والإسلام.<ref>حدیث الطیر - السید علی المیلانی -، ص43</ref> | علامه میلانی: أقول: فدلیلُ إبنِ كثیرٍ علی ضعفِ هذا الحدیثِ أن قلبَه لا یُساعد، قلبُ ابنِ كثیرٍ لا یساعد علی قبولِ هذا الحدیث، كما أن قلبَ أبی جهلٍ لم یُساعد علی قبولِ القرآنِ والإسلام.<ref>حدیث الطیر - السید علی المیلانی -، ص43</ref> | ||
خط ۶۶۲: | خط ۶۶۲: | ||
صحت حدیث طیر، نبوت پیامبر را زیر سؤال میبرد: إبن أبی داود سجستانی، همان كسی كه كتاب «المصاحف» را در اثبات تحریف قرآن نوشته است، اشكال جالبی به روایت طیر مشوی دارد كه واقعا شنیدنی است. شمسالدین ذهبی در سیر أعلام النبلاء مینویسد: | صحت حدیث طیر، نبوت پیامبر را زیر سؤال میبرد: إبن أبی داود سجستانی، همان كسی كه كتاب «المصاحف» را در اثبات تحریف قرآن نوشته است، اشكال جالبی به روایت طیر مشوی دارد كه واقعا شنیدنی است. شمسالدین ذهبی در سیر أعلام النبلاء مینویسد: | ||
قال أبو أحمدُ بنُ عَدِی سمعتُ علیَ بنَ عبدالله الداهری یقول: سألتُ ابنُ أبی داودٍ عن حدیثِ الطیرِ فقال: إنْ صَحَّ حدیثُ الطیرِ فنبوةُ النبیِّ صلیالله علیه وسلم باطلٌ لانَّه حُكِیَ عن حاجبِ النبیِّ صلیالله علیه وسلم خیانةً یعنی أنساً وحاجبُ النبیِّ لا یكونُ خائناً. | قال أبو أحمدُ بنُ عَدِی سمعتُ علیَ بنَ عبدالله الداهری یقول: سألتُ ابنُ أبی داودٍ عن حدیثِ الطیرِ فقال: إنْ صَحَّ حدیثُ الطیرِ فنبوةُ النبیِّ صلیالله علیه وسلم باطلٌ لانَّه حُكِیَ عن حاجبِ النبیِّ صلیالله علیه وسلم خیانةً یعنی أنساً وحاجبُ النبیِّ لا یكونُ خائناً. | ||
ابواحد بن عدی میگوید كه از علی بن عبدالله دارهری شنیدم كه میگفت: از إبن أبی داود | ابواحد بن عدی میگوید كه از علی بن عبدالله دارهری شنیدم كه میگفت: از إبن أبی داود درباره حدیث طیر سؤال كردم؛ پس گفت: اگر روایت طیر درست باشد، پس نبوت پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) باطل است؛ چرا كه این روایت حاكی از خیانت دربان نبی؛ یعنی أنس است و دربان نبی نمی تواند خائن باشد.!!! | ||
خود ذهبی در پاسخ او میگوید: | خود ذهبی در پاسخ او میگوید: | ||
قلتُ هذه عبارةٌ ردیئَةٌ وكلامٌ نحسٌ بل نبوةُ محمدٍّ صلیالله علیه وسلم حقٌ قطعیٌ إن صحَّ خبرُ الطیرِ وإن لم یَصِحْ وما وجه الإرتباطِ؟ | قلتُ هذه عبارةٌ ردیئَةٌ وكلامٌ نحسٌ بل نبوةُ محمدٍّ صلیالله علیه وسلم حقٌ قطعیٌ إن صحَّ خبرُ الطیرِ وإن لم یَصِحْ وما وجه الإرتباطِ؟ | ||
خط ۶۷۴: | خط ۶۷۴: | ||
حدیث طیر با ضعفی كه دارد؛ اما از طرق مختلف نقل شده كه من آن را در یك جزء مستقل جمع آوری كرده ام. نه صحت آن برای من ثابت شده و نه اعتقاد به بطلان آن دارم. إبن أبی داود در این عبارتش اشتباه كرده و او برای این خطائی كه كرده است، یك پاداش نیز دارد، از شرایط وثاقت، این نیست كه خطا و اشتباه و سهو نكند؛ درحالیکه این شخص از بزرگان علمای اسلام و از معتبرترین حافظان است.<ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج13، ص232 ـ233، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.</ref> | حدیث طیر با ضعفی كه دارد؛ اما از طرق مختلف نقل شده كه من آن را در یك جزء مستقل جمع آوری كرده ام. نه صحت آن برای من ثابت شده و نه اعتقاد به بطلان آن دارم. إبن أبی داود در این عبارتش اشتباه كرده و او برای این خطائی كه كرده است، یك پاداش نیز دارد، از شرایط وثاقت، این نیست كه خطا و اشتباه و سهو نكند؛ درحالیکه این شخص از بزرگان علمای اسلام و از معتبرترین حافظان است.<ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج13، ص232 ـ233، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.</ref> | ||
البته كه جواب آقای ذهبی برای رد گفتار ابن أبی داود كفایت میکند؛ اما نكته ای كه نباید از قلم انداخت، دفاع غیر منصفانه ذهبی از او است. بلی مجتهد اگر خطا كند، یك پاداش میبرد؛ اما به شرطی كه تلاش خود را برای پیدا كردن مدارك كرده باشد. درحالیکه ابن أبی داود اگر مقداری تلاش میكرد و صدها مدرك و روایت معتبر را | البته كه جواب آقای ذهبی برای رد گفتار ابن أبی داود كفایت میکند؛ اما نكته ای كه نباید از قلم انداخت، دفاع غیر منصفانه ذهبی از او است. بلی مجتهد اگر خطا كند، یك پاداش میبرد؛ اما به شرطی كه تلاش خود را برای پیدا كردن مدارك كرده باشد. درحالیکه ابن أبی داود اگر مقداری تلاش میكرد و صدها مدرك و روایت معتبر را درباره حدیث طیر میدید، این چنین سخن نمی گفت. روایتی كه همدوره های او درباره اش کتابهای مستقلی نوشته اند، نمی تواند از دید او مخفی بوده باشد. | ||
سخن ابن أبی داود نشانگر این است كه او به خوبی تلاش و تحقیق نكرده است؛ پس چه دلیلی دارد كه او برای تلاشی كه نكرده، پاداش نیز بگیرد؟ اگر تلاش كرده و پیدا نكرده؛ پس باید در علم و دانش این شخص تردید كرد و اجتهاد او زیر سؤال میرود. | سخن ابن أبی داود نشانگر این است كه او به خوبی تلاش و تحقیق نكرده است؛ پس چه دلیلی دارد كه او برای تلاشی كه نكرده، پاداش نیز بگیرد؟ اگر تلاش كرده و پیدا نكرده؛ پس باید در علم و دانش این شخص تردید كرد و اجتهاد او زیر سؤال میرود. | ||
خط ۷۸۳: | خط ۷۸۳: | ||
نعمان بن بشیر نقل كرده است كه در یكی از روزها، «ابو بكر» برای تشرّف به حضور رسول اكرم (صلیالله علیه وآله وسلّم) اجازه میخواست كه همزمان صدای «عایشه» را شنید كه فریاد میزند! به خدا سوگند! اینك متوجه شدم كه علی (علیهالسلام)از پدر من و از خود من در نزد تو محبوبتر است. | نعمان بن بشیر نقل كرده است كه در یكی از روزها، «ابو بكر» برای تشرّف به حضور رسول اكرم (صلیالله علیه وآله وسلّم) اجازه میخواست كه همزمان صدای «عایشه» را شنید كه فریاد میزند! به خدا سوگند! اینك متوجه شدم كه علی (علیهالسلام)از پدر من و از خود من در نزد تو محبوبتر است. | ||
ابو بكر، به دخترش عایشه حمله برد تا سیلی به رخسارش بزند و به او گفت: ای دختر فلانه! میبینم كه تو برسر رسول خدا فریاد میزنی! رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) در این حالت جلوی ابو بكر را گرفت. ابو بكر، خشمگین شد و از منزل بیرون رفت. | ابو بكر، به دخترش عایشه حمله برد تا سیلی به رخسارش بزند و به او گفت: ای دختر فلانه! میبینم كه تو برسر رسول خدا فریاد میزنی! رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) در این حالت جلوی ابو بكر را گرفت. ابو بكر، خشمگین شد و از منزل بیرون رفت. | ||
سند این روایت نیز كاملا صحیح است؛ چنانچه ابن حجر عسقلانی | سند این روایت نیز كاملا صحیح است؛ چنانچه ابن حجر عسقلانی درباره این روایت میگوید: | ||
واَخرج أحمدُ وأبو داودَ والنسائیُ بسندٍ صحیحٍ عن النعمان بن بشیر قال استأذن أبو بكر علی النبی صلیالله علیه وسلم فسمع صوت عائشة عالیا وهی تقول والله لقد علمت ان علیا احب إلیك من أبی الحدیث.<ref>العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح، صحیح البخاری، ج7، ص27، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت.</ref> | واَخرج أحمدُ وأبو داودَ والنسائیُ بسندٍ صحیحٍ عن النعمان بن بشیر قال استأذن أبو بكر علی النبی صلیالله علیه وسلم فسمع صوت عائشة عالیا وهی تقول والله لقد علمت ان علیا احب إلیك من أبی الحدیث.<ref>العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح، صحیح البخاری، ج7، ص27، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت.</ref> | ||
احمد، ابوداود و نسائی با سند صحیح از نعمان بن بشیر نقل كرده است كه ابوبكر اجازه ورود میخواست تا... | احمد، ابوداود و نسائی با سند صحیح از نعمان بن بشیر نقل كرده است كه ابوبكر اجازه ورود میخواست تا... | ||
خط ۸۱۵: | خط ۸۱۵: | ||
نتیجه آن كه رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) محبوبترین مخلوق خداوند را میشناخته است؛ اما به صورت مبهم و بدون نام بردن از امیرمؤمنان (علیهالسلام) دعا كرد تا «احب الخلق» بودن امیرمؤمنان (علیهالسلام)توسط خداوند ثابت شود. | نتیجه آن كه رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) محبوبترین مخلوق خداوند را میشناخته است؛ اما به صورت مبهم و بدون نام بردن از امیرمؤمنان (علیهالسلام) دعا كرد تا «احب الخلق» بودن امیرمؤمنان (علیهالسلام)توسط خداوند ثابت شود. | ||
===اشكال هفتم: تعارض با روایاتی كه | ===اشكال هفتم: تعارض با روایاتی كه درباره ابوبكر وارد شده. === | ||
تعارض با روایاتی كه | تعارض با روایاتی كه درباره ابوبكر وارد شده: اشكال بعدی ابن تیمیه، تعارض روایت طیر با روایاتی است كه در فضائل عمر نقل شده است. ایشان ادعا میکند كه روایات زیادی در صحیحین درباره ابوبكر و عمر نازل شده است كه ثابت میکند آنها مقامشان از علی (علیهالسلام)برتر بوده است و.... | ||
====جواب اشکال هفتم:==== | ====جواب اشکال هفتم:==== | ||
در جواب او میگوییم كه بلی در صحیح بخاری و مسلم روایات زیادی | در جواب او میگوییم كه بلی در صحیح بخاری و مسلم روایات زیادی درباره فضائل ابوبكر و عمر وارد شده است و اگر وارد نشده بود، اهلسنت نام آنها را «صحیح» نمی گذاشتند؛ اما آیا این روایات برای شیعیان حجت است؟ | ||
ابن تیمیه این روایات را در جواب علامه حلی رضوان الله تعالی علیه آورده است، اما آیا گفته بخاری و مسلم برای علامه حلی ارزشی دارد؟ | ابن تیمیه این روایات را در جواب علامه حلی رضوان الله تعالی علیه آورده است، اما آیا گفته بخاری و مسلم برای علامه حلی ارزشی دارد؟ | ||
متأسفانه ابن تیمیه و همفكران او با ساده ترین قواعد گفتمان های دینی آشنا نیستند، ابن تیمیه اگر میخواهد علامه حلی را قانع كند باید به روایتی استناد كند كه از نظر او حجت باشد و بتواند او را قانع كند؛ همان طوری كه ابن حزم اندلسی در این باره گفته است: | متأسفانه ابن تیمیه و همفكران او با ساده ترین قواعد گفتمان های دینی آشنا نیستند، ابن تیمیه اگر میخواهد علامه حلی را قانع كند باید به روایتی استناد كند كه از نظر او حجت باشد و بتواند او را قانع كند؛ همان طوری كه ابن حزم اندلسی در این باره گفته است: |