confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
1ـ مستدرک الوسائل | 1ـ مستدرک الوسائل | ||
مهمترین و با ارزشترین اثر محدث نوری «مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل» است. که در استدراک «وسائل الشیعة» شیخ حرّ عاملی (1104ق) به رشته تحریر در آوده است | مهمترین و با ارزشترین اثر محدث نوری «مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل» است. که در استدراک «وسائل الشیعة» شیخ حرّ عاملی (1104ق) به رشته تحریر در آوده است<ref>طهرانی، شیخ آغا بزرگ، طبقات، همان، ص 552</ref>. «مستدرک» به طور کلی به کتابی گفته میشود که به عنوان متمم کتابی دیگر و با همان شروط احادیثی را که درکتاب سلف فوت شده، گردآوری نماید. محدث نوری در «مستدرک الوسائل» تلاش کرده تا احادیثی را که [[شیخ حر عاملی]] در «وسائل» نیاورده امّا با مبنای حدیثی وی موافق بوده است، جمعآوری نماید<ref> فلاح زاده، سیدحسین، «روش حدیثی محدث نوری»، حدیث اندیشه، ش 5، ص 79</ref>. وی در مقدمه این کتاب مینویسد: | ||
«ما به تعداد زیادی از اخبار دست یافتیم که در کتاب «وسائل» نیست آنها چند نوع هستند: | «ما به تعداد زیادی از اخبار دست یافتیم که در کتاب «وسائل» نیست آنها چند نوع هستند: | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
# آنچه در کتب قدیمی یافتیم که به دست او (شیخ حرعاملی) نرسیده است. | # آنچه در کتب قدیمی یافتیم که به دست او (شیخ حرعاملی) نرسیده است. | ||
# | # | ||
# در کتابهایی هستند که شیخ حرّ عاملی مؤلفان آن کتابها را نمیشناخت، پس از آنها اعراض کرد و ما در فوائد خاتمه اسامی این کتب و مؤلفین آنها و هم چنین سبب اعتماد خود به آنها را ذکر خواهیم کرد. 3ـ آنچه که درکتابهای نزد او موجود بوده ولی او آنها را نیاورده و به خاطر غفلت یا عدم | # در کتابهایی هستند که شیخ حرّ عاملی مؤلفان آن کتابها را نمیشناخت، پس از آنها اعراض کرد و ما در فوائد خاتمه اسامی این کتب و مؤلفین آنها و هم چنین سبب اعتماد خود به آنها را ذکر خواهیم کرد. 3ـ آنچه که درکتابهای نزد او موجود بوده ولی او آنها را نیاورده و به خاطر غفلت یا عدم اطلاع<ref> نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت، بیروت، 1408، ص 60 مقدمه</ref>». | ||
حجم این کتاب تقریباً به اندازه حجم وسائل الشیعه است که شامل 23 هزار حدیث میباشد و طبق ترتیب کتاب «وسائل» گردآوری شده است. هم چنین دارای خاتمه ای ارزشمند است. شیخ آغا بزرگ طهرانی در مورد ارزش این کتاب نزد علمای بزرگ چنین مینویسد: | حجم این کتاب تقریباً به اندازه حجم [[وسائل الشیعه]] است که شامل 23 هزار حدیث میباشد و طبق ترتیب کتاب «وسائل» گردآوری شده است. هم چنین دارای خاتمه ای ارزشمند است. شیخ آغا بزرگ طهرانی در مورد ارزش این کتاب نزد علمای بزرگ چنین مینویسد: | ||
«این کتاب در اعتبار مانند سایر جوامع حدیثی متأخر است... از استاد خود مولی محمدکاظم خراسانی صاحب | «این کتاب در اعتبار مانند سایر جوامع حدیثی متأخر است... از استاد خود مولی [[محمدکاظم خراسانی]] صاحب [[کفایه]] شنیدم که وی منبر تدریس در برابر دانش جویان خود که تعداد آنها به 500 یا بیشتر میرسید از کسانی که یا [[مجتهد]] بودند یا نزدیک به اجتهاد. چنین گفت که برای مجتهد در عصر ما حجت تمام نمیشود قبل از رجوع به «مستدرک» و اطلاع بر احادیثی که در آن است». و خود او نیز شخصاً ملتزم به همین روش بود. چرا که من در مجالس خصوصی تدریسش حضور داشتم و این روش را خودم از او مشاهده کردم. و هم چنین استاد ما [[شریعت اصفهانی|شیخ الشریعه اصفهانی]] روزی فرمود: | ||
«همه ما نان خور سفره نوری هستیم». و منظور او کتاب «مستدرک» | «همه ما نان خور سفره نوری هستیم». و منظور او کتاب «مستدرک» بود<ref> طهرانی، شیخ آغا بزرگ، طبقات أعلام الشیعه، همان، ص 553 ـ 554</ref>». | ||
محدث نوری تنها به جمعآوری روایات اکتفا نکرده، بلکه در ذیل عنوان هر باب روایات مربوط را ذکر کرده سپس اگر مضمون روایت جای تأمل داشته، به توضیح روایت پرداخته و تلاش کرده اشکالات موجود را برطرف کند و روایت را با روایات هم تراز جمع کند. گاهی هم روایاتی را با دلایل متعدد نقد کرده و احتمالات مختلف در مورد پذیرش آنها را مردود دانسته امّا این امر باعث نشده از ذکر روایت خودداری کند. | محدث نوری تنها به جمعآوری روایات اکتفا نکرده، بلکه در ذیل عنوان هر باب روایات مربوط را ذکر کرده سپس اگر مضمون روایت جای تأمل داشته، به توضیح روایت پرداخته و تلاش کرده اشکالات موجود را برطرف کند و روایت را با روایات هم تراز جمع کند. گاهی هم روایاتی را با دلایل متعدد نقد کرده و احتمالات مختلف در مورد پذیرش آنها را مردود دانسته امّا این امر باعث نشده از ذکر روایت خودداری کند. | ||
وی هم چنین راه جمع بین روایات متعارض را نیز بیان کرده، گاهی نیز ضمن تصریح به ضعف و مشکل روایت به بیان احتمالات و فهمهای گوناگون از حدیث پرداخته و راه را برای پذیرش حدیث مسدود نکرده است | وی هم چنین راه جمع بین روایات متعارض را نیز بیان کرده، گاهی نیز ضمن تصریح به ضعف و مشکل روایت به بیان احتمالات و فهمهای گوناگون از حدیث پرداخته و راه را برای پذیرش حدیث مسدود نکرده است<ref>فلاح زاده، سیدحسین، همان، صص 84 ـ 85</ref>. | ||
2ـ نجم الثاقب فی أحوال [[امام الغائب]] | 2ـ نجم الثاقب فی أحوال [[امام الغائب]] | ||
این کتاب در 12 باب نگارش یافته که مؤلف خود در ابتدای کتاب فهرست اجمالی آن را آورده است. عناوین برخی از این ابواب بدین شرح است: در ذکر شمّه ای از حالات ولادت با سعادت آن جناب، ذکر اسامی و القاب و کینههای آن حضرت، ذکر اختلاف مسلمین در آن جناب، اثبات این که مهدی موعودی همان حجت بن الحسن العسکری | این کتاب در 12 باب نگارش یافته که مؤلف خود در ابتدای کتاب فهرست اجمالی آن را آورده است. عناوین برخی از این ابواب بدین شرح است: در ذکر شمّه ای از حالات ولادت با سعادت آن جناب، ذکر اسامی و القاب و کینههای آن حضرت، ذکر اختلاف مسلمین در آن جناب، اثبات این که [[امام مهدی|مهدی موعودی]] همان [[امام مهدی|حجت بن الحسن العسکری(عج)]] است از روی نصوص [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]]، اثبات این مدعا از روی [[معجزه|معجزات]] صادره از آن حضرت، ذکر کسانی که در طول غیبت خدمت آن جناب رسیدند یا بر معجزه آن بزرگوار واقف شدند و ... . | ||
وی هم چنین در این کتاب وجود همسر و فرزندان را برای آن حضرت ثابت میکند | وی هم چنین در این کتاب وجود همسر و فرزندان را برای آن حضرت ثابت میکند<ref> نوری، میرزاحسین، نجم الثاقب، انتشارات مسجد مقدس جمکران، قم، 1375، صص 15 ـ 22</ref>. این کتاب که به زبان فارسی نوشته شده است، توسط انتشارات [[مسجد مقدس جمکران]] چاپ شده است. | ||
3ـ کشف الأستار عن وجه الغائب عن الأبصار | 3ـ کشف الأستار عن وجه الغائب عن الأبصار | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
آن چه انگیزه مؤلف را بر تألیف این کتاب برانگیخته است، قصیده ای است که توسط یکی از مخالفین سروده شده و در آن مسأله غیبت و طول عمر آن حضرت زیر سؤال برده شده است. محدث نوری چنان که خود در مقدمه مینویسد، این کتاب را برای پاسخ دادن به شبهات آن قصیده به نگارش درآورده است. | آن چه انگیزه مؤلف را بر تألیف این کتاب برانگیخته است، قصیده ای است که توسط یکی از مخالفین سروده شده و در آن مسأله غیبت و طول عمر آن حضرت زیر سؤال برده شده است. محدث نوری چنان که خود در مقدمه مینویسد، این کتاب را برای پاسخ دادن به شبهات آن قصیده به نگارش درآورده است. | ||
فصل اول این کتاب در مورد اختلاف در ولادت [[امام مهدی|حضرت مهدی(عجل الله فرجه)]] و ذکر نام کسانی از | فصل اول این کتاب در مورد اختلاف در ولادت [[امام مهدی|حضرت مهدی(عجل الله فرجه)]] و ذکر نام کسانی از اهلسنت است که با دیدگاه [[امامیه]] و در مورد امامت آن حضرت موافق هستند. وی در این فصل از 40 نفر از بزرگان اهلسنت نام میبرد، فصل دوم به بررسی و پاسخ دادن به شبهات موجود در آن قصیده اختصاص یافته مانند این که انتشار ظلم در زمین شرط ظهور حضرت مهدی(عجل الله فرجه) است و چون هم اکنون زمین پر از ظلم و ستم شده است، پس اگر ایشان موجود بو میبایست ظهور میکرد. | ||
محدث نوری در خاتمه این کتاب نیز در مورد سرداب غیبت، احادیث در مورد خروج حضرت مهدی (عجل الله فرجه) حیات آن حضرت و ... بحث کرده است. مرحوم شیخ محمدحسین | محدث نوری در خاتمه این کتاب نیز در مورد سرداب غیبت، احادیث در مورد خروج حضرت مهدی (عجل الله فرجه) حیات آن حضرت و ... بحث کرده است. مرحوم شیخ [[محمد حسین کاشف الغطاء|محمدحسین کاشف الغطا]] و نیز محتوای کتاب را به صورت قصیده ای به نظم کشیده و همراه کتاب چاپ شده است. | ||
4ـ نفس الرحمان فی فضائل سلمان (رض) | 4ـ نفس الرحمان فی فضائل سلمان (رض) | ||
این کتاب از یک مقدمه، 16 باب و یک خاتمه تشکیل یافته است. مقدمه کتاب به بررسی، نام، لقب، نسب، کینه و ... جناب [[سلمان فارسی|سلمان (رض)]] پرداخته و متن اصلی شامل موضوعاتی چون احوال سلمان قبل از تشرف به اسلام، مقام او نزد خدا و رسولش ائمه طاهرین (علیهالسلام)، مقام سلمان نزد [[اهل بیت (علیهمالسلام)| | این کتاب از یک مقدمه، 16 باب و یک خاتمه تشکیل یافته است. مقدمه کتاب به بررسی، نام، لقب، نسب، کینه و ... جناب [[سلمان فارسی|سلمان (رض)]] پرداخته و متن اصلی شامل موضوعاتی چون احوال [[سلمان فارسی|سلمان]] قبل از تشرف به اسلام، مقام او نزد خدا و رسولش ائمه طاهرین (علیهالسلام)، مقام سلمان نزد [[اهل بیت (علیهمالسلام)|اهلبیت(علیهالسلام)]] با توجه به حدیث شریف «سلمان منّا اهل البیت»، آیاتی که درمورد وی و اقران او نازل شده، در مورد علم و حکمت او، اخبار غیبی که از ناحیه ایشان صادر شده، علم او به اسم اعظم الهی، برخی فضایل و کراماتی که از او صادر شده، ذکر زیارتنامه ایشان و ... است. | ||
5ـ لؤلؤ و مرجان | 5ـ لؤلؤ و مرجان | ||
انگیزه مؤلف از تألیف این کتاب درخواست یکی از علما به نام «سید محمد مرتضی جونپوری هندی» و شکایتهای مکررّ وی از ذاکرین و روضه خوانان بوده است. چرا که برخی از آنها مطالبی را به دروغ به قصد گریاندن مردم بیان میکردند. وی از محدث نوری درخواست نموده بود که کتابی جهت موعظه و هدایت اینان بنویسد. مرحوم محدث نوری نیز پس از اتمام تألیف «مستدرک» به کار تألیف کتاب «لؤلؤ و مرجان» اشتغال یافت | انگیزه مؤلف از تألیف این کتاب درخواست یکی از علما به نام «سید محمد مرتضی جونپوری هندی» و شکایتهای مکررّ وی از ذاکرین و روضه خوانان بوده است. چرا که برخی از آنها مطالبی را به دروغ به قصد گریاندن مردم بیان میکردند. وی از محدث نوری درخواست نموده بود که کتابی جهت موعظه و هدایت اینان بنویسد. مرحوم محدث نوری نیز پس از اتمام تألیف «مستدرک» به کار تألیف کتاب «لؤلؤ و مرجان» اشتغال یافت<ref>نوری، میرزاحسین، کشف الأستار، نشر مؤسسه نور، بیروت، 1408، مقدمه صص 14 ـ 15 و ص 163</ref>. | ||
این کتاب نخستین تألیفی است که درباره اصلاح روضه خوانی و پاکسازی آن نوشته شده است. | این کتاب نخستین تألیفی است که درباره اصلاح روضه خوانی و پاکسازی آن نوشته شده است. | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
[[لؤلؤ و مرجان]] در یک مقدمه، دو فصل و یک خاتمه نگارش یافته است. دو فصل کتاب که متن اصلی آن را تشکیل میدهد از دو پیش شرط لازم و ضروری برای عزاداری و روضه خوانی یعنی اخلاص و صداقت سخن میراند. در پایان فصل دوم چند تنبیه دارد که به این ترتیب است: | [[لؤلؤ و مرجان]] در یک مقدمه، دو فصل و یک خاتمه نگارش یافته است. دو فصل کتاب که متن اصلی آن را تشکیل میدهد از دو پیش شرط لازم و ضروری برای عزاداری و روضه خوانی یعنی اخلاص و صداقت سخن میراند. در پایان فصل دوم چند تنبیه دارد که به این ترتیب است: | ||
# لزوم فحص کامل در نقل از ثقه؛ | |||
# اعتبار مؤلف دلیل بر اعتبار کتاب نیست؛ | |||
# تشبیه دروغ سازی برخی روضه خوانان به مسنای [[یهودیان]]؛ | |||
# علل تحریف و دروغ سازی در [[واقعه عاشورا]]؛ | |||
وی هم چنین در این کتاب به ساختگی بودن برخی اخبار مشهور و دروغ بودن بعضی از روضههای بسیار معروف و گریه آور تصریح کرده است | وی هم چنین در این کتاب به ساختگی بودن برخی اخبار مشهور و دروغ بودن بعضی از روضههای بسیار معروف و گریه آور تصریح کرده است<ref>آلاندوزلی، محمد، «کتابشناسی توصیفی ـ انتقادی پیرامون تحریفهای عاشورا»، آیینه پژوهش، ش 78، صص 176ـ 173</ref>. | ||
6ـ فصل الخطاب فی تحریف الکتاب | 6ـ فصل الخطاب فی تحریف الکتاب | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۶: | ||
محدث نوری در این کتاب عدم تحریف [[قرآن کریم]] به زیاده و نقصان و تغییر و تبدیل ـ آن گونه که در کتابهای آسمانی پیشین رخ داده است ـ را ثابت کردهامّا در عین حال معتقد بوده که گردآورندگان قرآن کریم در زمان [[عثمان]] در غیر از آیات الاحکام دچار تنفیص در برخی آیات شدند که البته ما عین آیات کم شده را نمیدانیم. | محدث نوری در این کتاب عدم تحریف [[قرآن کریم]] به زیاده و نقصان و تغییر و تبدیل ـ آن گونه که در کتابهای آسمانی پیشین رخ داده است ـ را ثابت کردهامّا در عین حال معتقد بوده که گردآورندگان قرآن کریم در زمان [[عثمان]] در غیر از آیات الاحکام دچار تنفیص در برخی آیات شدند که البته ما عین آیات کم شده را نمیدانیم. | ||
البته بسیاری از علمای شیعه با این دیدگاه به مخالفت برخاستند و معتقد بودند که هیچ کم و زیادی در جمعآوری قرآن کریم رخ نداده است. نخستین کتابی که در ردّ «فصل الخطاب» تألیف شد، کتاب «کشف الارتیاب عن تحریف الکتاب» بود که توسط شیخ محمود طهرانی (ره) نگاشته شد. زمانی که محدث نوری از محتوای این کتاب آگاه شد، کتابی به زبان فارسی در جواب به شبهات «کشف الإرتیاب» نگاشت و نام آن را «الردّ علی کشف الإرتیاب» نهاد. و او همواره میگفت: راضی نیستم از کسی که «فصل الخطاب» را مطالعه کند امّا این رساله را رها نماید. چرا که وی در ابتدای این رساله که در پاسخ بر کشف الإرتیاب تألیف کرده بود، اظهار داشته که در لفظ «تحریف» مغالطه شده است و منظور من از «تحریف» تغییر و تبدیل نبوده بلکه تنها مرادم، انداختن بعضی از آیات در کتاب نازل شده بوده است و گرنه قرآنی که الآن نزد همگان موجود است با قرآنی که در عصر عثمان جمعآوری شد، هیچ زیاده و نقصانی شامل حالش نشده است. وی میگفت شایسته بود نام کتابم را «فصل الخطاب فی عدم تحریف الکتاب» مینهادم. و آن چه که مردم از این کتاب برداشت کردهاند، هرگز منظور من نبوده است | البته بسیاری از علمای شیعه با این دیدگاه به مخالفت برخاستند و معتقد بودند که هیچ کم و زیادی در جمعآوری قرآن کریم رخ نداده است. نخستین کتابی که در ردّ «فصل الخطاب» تألیف شد، کتاب «کشف الارتیاب عن تحریف الکتاب» بود که توسط شیخ محمود طهرانی (ره) نگاشته شد. زمانی که محدث نوری از محتوای این کتاب آگاه شد، کتابی به زبان فارسی در جواب به شبهات «کشف الإرتیاب» نگاشت و نام آن را «الردّ علی کشف الإرتیاب» نهاد. و او همواره میگفت: راضی نیستم از کسی که «فصل الخطاب» را مطالعه کند امّا این رساله را رها نماید. چرا که وی در ابتدای این رساله که در پاسخ بر کشف الإرتیاب تألیف کرده بود، اظهار داشته که در لفظ «تحریف» مغالطه شده است و منظور من از «تحریف» تغییر و تبدیل نبوده بلکه تنها مرادم، انداختن بعضی از آیات در کتاب نازل شده بوده است و گرنه قرآنی که الآن نزد همگان موجود است با قرآنی که در عصر عثمان جمعآوری شد، هیچ زیاده و نقصانی شامل حالش نشده است. وی میگفت شایسته بود نام کتابم را «فصل الخطاب فی عدم تحریف الکتاب» مینهادم. و آن چه که مردم از این کتاب برداشت کردهاند، هرگز منظور من نبوده است<ref> طهرانی، شیخ آغا بزرگ، الذریعة، همان، ج 16، صص 231 ـ 232</ref>. | ||
کتابهای زیادی در ردّ کتاب محدث نوری یعنی «فصل الخطاب» نوشته شد و تقریباً تمام عالمان شیعی با این نظریه مخالفت کردند. اما به هر حال شد آن چه نباید میشد، | کتابهای زیادی در ردّ کتاب محدث نوری یعنی «فصل الخطاب» نوشته شد و تقریباً تمام عالمان شیعی با این نظریه مخالفت کردند. اما به هر حال شد آن چه نباید میشد، صورت گرفت و مغرضین با استفاده از این کتاب شبهات زیادی را مورد توجه مکتب تشیع نمودند و این امر باعث شد بسیاری از اهلسنت تصور کنند که شیعه قائل به تحریف قرآن است و قرآنی جدا از قرآن آنان دارد. | ||
7ـ سایر تألیفات | 7ـ سایر تألیفات | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۷: | ||
# ترجمه جلد دوم دارالسلام به فارسی. | # ترجمه جلد دوم دارالسلام به فارسی. | ||
# اجوبة المسائل. | # اجوبة المسائل. | ||
# فهرست کتابخانه خودش که به ترتیب الفبایی نوشته و در مقدمه اش به تفصیل در مورد کتاب و نویسندگی سخن گفته است | # فهرست کتابخانه خودش که به ترتیب الفبایی نوشته و در مقدمه اش به تفصیل در مورد کتاب و نویسندگی سخن گفته است<ref> گلشن ابرار، همان، صص 414 ـ 415</ref>. | ||
# معالم العبر در استدراک بحار نوشته شده است. | # معالم العبر در استدراک بحار نوشته شده است. | ||
# جنة المأوی در مورد کسانی است که در طول غیبت به ملاقات حضرت صاحب الأمر (عجل الله فرجه) مشرف شدند. | # جنة المأوی در مورد کسانی است که در طول غیبت به ملاقات حضرت صاحب الأمر (عجل الله فرجه) مشرف شدند. | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۵: | ||
# الکلمه الطیبه که به فارسی نوشته است. | # الکلمه الطیبه که به فارسی نوشته است. | ||
# سلامة المرصاد | # سلامة المرصاد | ||
# شاخه | # شاخه طوب | ||
# تحیة الزائر و بلغة المجاور | # تحیة الزائر و بلغة المجاور | ||
# مستدرک فرار البحار (که البته کامل نشده است). | # مستدرک فرار البحار (که البته کامل نشده است). | ||
# مرسله الدرّ المنظوم و برخی رسالهها و کتابهای دیگر | # مرسله الدرّ المنظوم و برخی رسالهها و کتابهای دیگر<ref>قمی، شیخ عباس، همان، ص 262</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |